مخاطرات پیش روی اعتصابات مداوم!

ناصر بابامیری
November 12, 2018

ناصر بابامیری : اعتراضات و اعتصابها در پی خیزش دی ماه سال ١٣٩٦ تا آمده دامنه و عمق بیشتری بخود گرفته. از تجمعات اعتراضی و اعتصابات پیاپی هپکو گرفته که امروز کارخانه ماشین سازی در اراک

 چهارمین روز خود را پشت سر گذاشت تا نیشکر هفت تپه که دومین هفته از اعتصاب خود را سپری نمود و تا فولاد اهواز... از دور اول اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و کامیونداران گرفته تا همین امروز که اعتصاب رانندگان کامیون و کامیونداران وارد روز یازدهم از دور چهام اعتصاب خود در بیش از هفتاد شهر در اکثر استانهای ایران شده. از اعتصاب سراسری دور اول کارگران و کارکنان خط و ابنیه فنی راه آهن در 29 تیر ماه گرفته تا 17 مرداد و همچنین دور دوم در شهریور ماه و نهایتا دور سوم که همین آبانماه شروع گردید. از سرخ درخشیدن شهرهایی از کردستان تا اعتصاب سراسری. بلاخره از اعتصاب معلمان در 22 و 23 مهر ماه گرفته که بخش عمده از استانهای ایران را فرا گرفت و دور دوم اعتصاب سراسری معلمان که دوباره بنا به فراخوان «شورای هماهنگی صنفی فرهنگیان» برای روزهای 22 و 23 آبان ماه یعنی فردا و پس فردا داده شده. همه و همه این فاکتورها از یکسو حاکی از آنست که کارگران و توده های محروم برغم فضای خفقان و ارعاب در مبارزه علیه وضع موجود از اعتراض و اعتصاب دست نکشیده و کماکان در میدان هستند و از دیگر سو نشان از آن دارد که بطور واقعی این رژیم قادر به تامین خواست و مطالبات کارگران و توده های معترض نیست و به تبع آن از همیشه عریان تر کمر به سرکوب و قتل و عام معترضان بسته است. و آنچه مبرهن است وعده های پوچ و توخالی از سوی دولت و کارفرمایان مبنی بر تحقق خواست و مطالباتشان تنها و تنها سر دواندن کارگران و اقشار محروم جامعه است و وقت خریدن رژیم برای بقای انگلیش بوده و بس. تا به اینجا همین اعتراضات و اعتصاب های پی در پی در بخشهای مختلف طبقه کارگر و دیگر اقشار محروم جامعه هر چند بطور واقعی کل رژیم جمهوری اسلامی را بشدت زیر ضربات خود قرار داده و همین امر موجب تفوق روحیه مبارزاتی و اعتماد بنفس کارگران و اقشار معترض و اعتصاب کنندگان علیه رژیم شده اما این مبارزات در مسیر رشد خود اگر به مرحله اعتلای انقلابی پا نگذارد که ظرفیتهای مبارزاتی را یکجا برای اعمال فشار وارد نماید و زیاد زمانبردار شود فرصتهای سرنوشت ساز بعید نیست یکی یکی از دست بروند. میخواهم بگویم اگر سازمانیابی و هدایت رهبری آن از سوی پیشروان کارگری و دیگر فعالان پیشرو جنبشهای رادیکال به مسیری نیافتد که این بخشهای اعتصابی را هماهنگ و بهمدیگر وصل کند بعید نیست زیاد به درازا کشیدن این اعتراضات و اعتصاب ها و و بطور اخص نبود دستاوردهایی عینی و ملموس که بیانگر بهبودی در شرایط معیشت و زندگی اشان ایجاد نماید بمرور موجب دلسردی و متعاقبا ریزش صفوف مبارزاتی اعتصاب کنندگان نیز گردد. 
ما طی چهار دهه گذشته تا کنون شاهد این بوده ایم و هستیم در این میدان نبرد نابرابر دو اردوی کار و سرمایه کارگران و توده های محروم و آزادیخواهان از زندگی اشان برای بقا و حیات خود مایه میگذارند تا بتواند شرایط اسفباری که این رژیم طی چهار دهه بر آنان اعمال نموده شر آنرا از سر خود بردارند. برای این امر مهم بطور مستمر سالانه و ماهانه و روزانه می رزمند و برغم همه محرومیتها و فشارهای ناشی از آن حتی بگیر و ببند، شکنجه و تهدید به مرگ و طناب دار هم نتوانسته آنان را از مبارزه به ذره عقب بنشاند. رژیم جمهوری اسلامی درست است از هر لحاظ با بحرانهای عمیق دست و پنجه می زند و بگونه ای که بارها طی یکسال گذشته حتی خود سران ریز و درشت این نظام اذعان نمودند در سراشیبی سقوط افتاده اند. 
اما دولت و کارفرمایان ایران هم جدا از ماشین سرکوب و کشتار، تجارب و تاکتیکهای تاریخی شرکای منطقه ای و جهانی خود جهت دور زدن مبارزات کارگران و توده های جان به لب رسیده را در انبان کم ندارند، نباید این فاکتورها را دست کم یا نادیده گرفت. یعنی رژیم با توسل به آن راه حل ها و تاکتیکها و با مد نظر قرار دادن اینکه هنوز طبقه کارگر ایران از آندرجه از آمادگی جهت رهبری و سازماندهی برخوردار نیست که بتواند همه بخشهای اعتصاب کننده را به شیوه هماهنگ و همزمان بهمدیگر وصل نماید و ضربات فلج کننده بر رژیم را یکجا وارد نماید، فرصت بیابد تا مبارزه طبقه کارگر و دیگر اقشار محروم و آزادیخواه را بنوعی به مسیر فرساشی بیاندازند.
یکی از این ابزارهای فرساینده کمافی السابق تفرقه ایجاد کردن میان بخش های مختلف طبقه کارگر است. طبقه کارگر ایران هر چند سنت و گرایش سوسیالیستی در آن ریشه دار و قوی است اما باز بدلایل معین(البته پرداختن به آن از حوصله این نوشته خارج است) نظیر کل جامعه محل تلاقی گرایشات مختلف نیز هست. رژیم طی چهار دهه گذشته یکی از حربه هایش همین بوده که گرایشات مختلف درون جنیش کارگری را از راههای مختلف به جان همدیگر بیاندازد تا بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد. البته بعضا هم در این راستا موفق هم بوده. نظیر آنچه در این اواخر دوباره در سندیکای شرکت واحد و هفت تپه با علم کردن دفاعیات کاذب از مجمع عمومی از سوی محافلی موازی با خانه کارگر با ورژن دیگری علیه سندیکای واحد و هفت تپه دوباره سر بر آورده. 
یا ده ها و صدها شگرد دیگر برای به هزیمت بردن اعتراض و اعتصاب کارگران و اقشار محروم جامعه علیه وضع موجود.
یا حتی فاکتورهای ثانوی تر نظیر کمک گرفتن از انواع پروژه های بورژوازی جهانی و منطقه برای به شکست کشاندن و از مسیر به در کردن، رفتن بسوی اعتلای انقلابی در ایران که از منظر بورژوازی تهدیدی برای منافع آتی آنان نیز در پی خواهد داشت.
میخواهم بگویم اعتصابات بعد از خیزش دی ماه هر چند بیش از پیش عمق و گستردگی یافته و خصوصا در ابعاد سراسری رو به رشد و عروج بوده اما هنور متاسفانه از عدم هماهنگی میان بخشهای مختلف که بایستی بهمدیگر متصل گردند رنج می برد. همین امر موجب شده از میزان کارایی آن در بخشهای مختلف برای اعمال خواست و مطالبات فوری خود به رژیم بکاهد. و اتفاقا خود رژیم هم به همین منظور دست نیافتن کارگران به چنان ابزارهای مستقل مبارزاتی بوده که ده ها و سده ها مانع عملی را بوجود اورده تا به عنوان پیکری واحد نتواند در برابر دولت و کارفرمایان عرض اندام کنند.
البته مبرهن است چنین امری دلبخواهی نیست و از روی اراده گرایی صرف هم قابل اجرا نیست. بعبارتی مبارزه برای تغییر تناسب قوا به نفع کارگران و توده های محروم خصوصا با رژیمهایی مستبد نظیر رژیم سرمایه داری ایران کار یکشبه و آسانی نیست، بلکه خشت روی خشت و سنگ روی سنگ بنا نهادن است به قیمت زندگی اشان. تنها رژیمهایی نظیر جمهوری اسلامی می توانند استثمار افسارگسیخته با پنج مرتبه زیر خط فقر به اکثریت اقشار اجتماعی اعم از کارگران و محرومان جامعه را با توسل به ابزار زور و سرکوب، کشتار و دیگر حربه ها و تاکتیک های مزورانه اعمال نمایند و از اینطریق راه را بر سازمانیابی و تشکلهایی که منافع واقعی کارگران و اقشار محروم جامعه را نمایندگی میکنند، مسدود نمایند. 
منابع موثقی تائید نموده اند که تنها از دی ماه سال گذشته تا کنون بدلیل رشد تورم، گرانی، بیکاری روز افزون بیش از شش هزار مورد اعتراض و اعتصاب در کارخانه و کارگاه ها و محیط کار علیه دولت و کارفرمایان ایران به ثبت رسیده. 
این آمار تکان دهنده بخوبی بیانگر یک انفجار عظیم اجتماعی است. این انفجار اجتماعی هر چند پیش زمینه های آن تحولات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و مبارزات مستمر کارگران و دیگر اقشار زحمتکش در دهه های قبل را نیز پشت سر دارد و در دی ماه بشیوه بیشتر خودجوش سراسری و نمایان شد اما تا جلو آمده خودآگاهی سیاسی و طبقاتی به درجاتی بیش از پیش در آن در حال رشد بوده. و به موجب آن کارگران و دیگر اقشار محروم جامعه را حول مبارزه سراسری علیه گرانی، تورم، فقر روزافزون و بیکاری و فلاکت اقتصادی و تحقق خواست و مطالبات رادیکال تر قطبی نموده. اما برغم این پیش روی و این درجه از رشد مبارزاتی هنوز جنبش کارگری و رهبران عملی و سازمانده آن بدلیل مانعهای سخت سر راه نتوانسته اند به دینامیزمهای از مبارزه علیه وضع موجود تماما دست یابند که بتوانند این اعتصابهای پی در پی سراسری که در بخشهای مختلف ناهماهنگ بوقوع می پیوندد را همزمان بهمدیگر متصل کنند. البته در فوق اشاره شد این امری دلبخواهانه نیست که سریعا قابل تحقق باشد. ولی اگر جهت دستیابی به مکانیزمهای ایجاد چنین شرایطی تعجیل نگردد فرصتهای تاریخی که طی این چند ماه بوجود آمده بعید نیست از دست برود. خلق و کشف نمودن و بدست گرفتن دینامیزم های رفتن بسوی اعتلای انقلابی را کارگران و پیشروان در محل کار بهتر از هر کسی تشخیص میدهند اما این به این معنا نیست که آنها هم در تشخیص ضرورتها و شناخت بموقع و گام برداشتن جهت رسیدن به این مرحله دچار خطا نخواهند شد. معلوم است که کارگران و پیشروان کارگری بهتر از هر کسی در میدان نیرد کار و سرمایه بر این واقفند بجای اینکه کارگران هپکو در اراک بدون هماهنگی با دیگر بخشهای کارگران در دیگر شعبات هپکو در شهرهای ایران دست به اعتصاب بزنند اگر بتوانند کل بخشهای هپکو را همزمان جهت اعتصاب و اعتراض با هفت تپه، فولاد اهواز و زراب قزوین و خط ابینه و فنی راه آهن و دیگر بخشهای کارگری وصل کنند چقدر می تواند اعتصاب برای رژیم کمر شکن باشد و دولت و کارفرما را به زانو در آورد. کما اینکه میدانند اگر این توان و ظرفیتها بطور مجزا و ولو سراسری هم برگزار شود هر چند روی رژیم فشار وارد کند اما نتایج قابل ملاحظه در پی نخواهد داشت و براحتی رژیم هر بار بنوعی از زیر ضربات آن در برود. 
جدا از هزاران اعتراض و اعتصاب در محیطهای کارگری طی چند ماه اخیر همه خبر داریم تا کنون رانندگان کامیون و کامیوندارن بطور مجزا چهار دوره و هر دوره چند روز یا هفته و یا کارگران خط ابنیه و فنی راه آهن سه دوره و معلمان نیز فردا وارد دور دوم اعتصاب سراسری خود میشوند. خود این اعتصابات دوره ای هر چند فاز جدید و فوق العاد امید بخشی است در حیات مبارزات توده ها و اقشار جان به لب رسیده و به تبع آن ناقوس مرگ رژیم منحوس را بعد از چهار دهه به صدا در آورده، اما این ناهماهنگی اعتصابات دوره ای در کلیت خود از قدرت اعتصاب و فشاری که بایستی بر رژیم وارد کند بمراتب کاسته است. می توان به دو نمونه بسیار بدیهی از عدم هماهنگی میان اعتصاب کنندگان در بخشهای مختلف پرداخت. رژیم وقتی رانندگان کامیون و کامیونداران در 21 مهر وارد سومین هفته از دور سوم اعتصاب سراسری شده بودند از طریق کافرمایان چانه زنیهای خود با کارگران مبنی بر متحقق نمودن 4 مورد از خواست و مطالباتشان و آزادی فوری و بی قید شرط همکارانشان که بیجهت به زندان انداخته بودند را وعده داده بودند، به شرطی که 22 مهر پایان اعتصاب خود را اعلام دارند. یعنی دقیقا روزی که شروع فراخوان «شورای هماهنگی صنفی فرهگیان» به اعتصاب سراسری معلمان بود!
یا نمونه جدید آن دولت اینبار هم وقتی متوجه شد با تهدید و بگیر و ببیند معلمان و فعالان صنفی در دور اول اعتصاب سراسری نه تنها نتوانسته آنانرا از مبارزه بازدارد بلکه دور دوم اعتصاب آنان بنا به فراخوان «شورای هماهنگی صنفی فرهنگیان» فردا فرا می رسد یعنی 22 و 23 آبان ماه، تلاش نمود تاکتیکی هم بوده در انظار عمومی فشار را در جای دیگر از روی خود بردارد. یعنی اینکه نبایستی اعتصاب هفت تپه و هپکو و رانندگان کامیون همزمان باشند. به همین منظور دیروز 20 آبان دو روز مانده به اعتصاب سراسری معلمان با کارگران نیشکر هفت تپه که دو هفته بود در اعتصاب بسر می بردند وارد مذاکره شد و در پی موافقت بر سر یکسری از خواستهایشان کارگران به اعتصاب خود پایان دادند.
سخن آخر میخواهم بگویم این عدم هماهنگی در اعتصابات سراسری اقشار اجتماعی، بمعنای واقعی کلمه از توان و ظرفیت مبارزاتی آنان علیه رژیم بشدت کاسته. به همین خاطر این نگرانی وجود دارد اعتصابات پیاپی کارگران بدلیل اینکه هنوز همه بخشها را فرا نگرفته که بتواند چنان فشاری روی رژیم بگذارد که به نتایج عینی ملموس برسند و برای گامهای بعدی پیشروی خود را مهیا کنند، رژیم نیز در این میدان تلاش میکند با لوث کردن اعتصابات دوره ای و یکی یکی فرصتها را ربودن تناسب قوای که تا کنون به نفع کارگران و توده های معترض بوده را به نفع خود تغیر دهد. 
خنثی کردن این مخاطرات سر راه مبارزات اعتراضی و خصوصا اعتصابات پیاپی که تا کنون در جریان بوده و سوق دادن آن به مسیر اعتلای انقلابی مبارزات، تنها و تنها در گرو ناظر کردن چشم انداز سوسیالیستی است از یکسو و به تبع آن دستیابی به وحدت و یکپارچی هر چه سراسری تر و هماهنگی در میان همه بخشهای اعتصاب کنندگان. و از سوی دیگر به همین اعتبار برپایی شوراهای مستقل متکی به مجمع عمومی که بحث و مبارزه برای ایجاد آن خوشبختانه طی ماه های اخیر در هفت تپه و هپکو نیز داغ بوده. چنین رویکردی بایستی به امر عاجل کل طبقه کارگر ایران و دیگر جنبشهای رادیکال و اقشار آزادیخواه جامعه تبدیل گردد. 
زنده باد اعتصاب 
زنده باد وحدت و یکپارچگی میان همه بخشهای اعتصاب کننده
نابود باد رژیم سرمایه داری ایران

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com