نگاهی بر اول ماه می سال ١٣٩٧ در ایران

عباس منصوران
April 25, 2018

عباس منصوران : از آن روزی که کارگران پیشتاز در شیکاگو برای دستیابی به چند درخواست ساده از جمله، برقراری ٨ ساعت استثمار در روز، همایش کردند، ١٣٢ سال می گذرد.

از روز اول ماه می سال ۱۸۸۶، چهار روز می گذشت که کارگران با پروواکاسیون (دسیسه گری) با بمب افکنی پلیس سرمایه در شیکاگو به رگبار بسته شدند. در آن روز تاریخی -چهارم ماه می-  به فرمان سرمایه، شماری از کارگران جان باختند، بسیاری اخراج و بازداشت شدند، یکی در زندان خود را کشت، 4 کارگر به دار آویخته شدند و تنی چند را به زندان های دراز مدت محکوم کردند. در سال ۱۸۸۹، اول ماه می از سوی کنگره ی بین الملل دوم، در پاریس به سان روز تاریخی طبقه کارگر ثبت شد. از آن روز تا کنون، طبقه کارگر جهانی برای کیفرخواست طبقاتی و اعلام جرم علیه طبقه سرمایه دار و حکومت های سرمایه داران، همه ساله به میدان می آید تا نبرد نهایی را تدارک ببیند و همایش ها و نبردهای  تمامی این سال ها را برای آن پیکار سرنوشت ساز و حتمی، متراکم سازد تا سرانجام به حکومت و مناسبات طبقاتی پایان دهد و خود به رهایی همه ی جامعه و به خود گردانی شورایی و سوسیالیسم دست یابد.

در ایران برای نخستین بار، اول ماه می با نخستین اعتصاب بزرگ کارگری نفتگران آغاز شد. در13/2/1308 اعتصاب کارگران پالایشگاه آبادان با شرکت 14هزار کارگر در ساعت 8 صبح با فراخوان «اتحادیه مخفی کارگران نفت» به رهبری یوسف افتخاری، علی امید، رحیم همداد، زهرا (لرستانی)، رمضان کاوه، حسن علی ثابت، وفایی ها اعلام شد. اعتصاب، با پیوستن کارگران بیکار، نیرویی دیگر گرفت. خواست های اعتصابیون: «افزایش دستمزدها تا میزان 15 درصد، به رسمیت شناختن اتحادیه مستقل کارگران و به رسمیت شناسی جشن اول ماه می، دخالتگری کارگران در امور اخراج و استخدام، هفت ساعت کاربرای جوانان کمتر از 18 سال ...» بود. اعتصاب با فرمان انگلستان به دست کارگزار خود، رضا شاه برای سرکوب و نشانه گیری ناوهای جنگی ارتش انگلستان به سوی بندر، به خون نشست. با این خیزش کارگری، بورژوازی و امپریالیسم به چاره جویی برآمد و برای هراس افکنی و انتقام، دستکم به اخراج پنج هزار کارگر دست زد، 150 کارگر زخمی و افزون بر 300 کارگربازداشت شدند. از جمله بازداشت شدگان:علی امید، رحیم همداد، یوسف افتخاری و… از سازماندهندگان نفتگران و اعتصاب بودند که نزدیک به 13 سال تا مهرماه سال 1320 در دخمه های مرگ آور رضاشاهی با مرگ دست به گریبان و در گروگان سرمایه به اسارت گرفته شدند. این آزمون، آغاز پرداخت هزینه های سنگین جنبش کارگری و سوسیالیستی در ایران برای دستیابی به رهایی بود.

روز ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۵(اول ماه می ۱۹۴۶ میلادی) همایش کارگران در کرمانشاه به دستور محمدرضا شاه، به رگبار بسته شد، ۱۴ کارگر جانباختند و ۱۲۰ کارگر زخمی شدند. این کارگران، نخستین اما آخرین جانباختگان اول ماه میدر ایران نبودند. روزشمار اول ماه می، از سال 1308 خورشیدی تا اکنون بیانگر تاریخی از مبارزه طبقاتی در حکومت های شاهنشاهی و اسلامی است که کارگران همواره مرگ، دستگیری و شکنجه ها را به جان خریده اند تا  زندگی را تجربه کنند و رهایی جامعه را به ارمغان آورند. مبارزه کارگران در اصفهان در همین سال که به تصویب قانون کار انجامید و پی آمدها و فرایندهای جنبش کارگری، پیوستار پیکار پرفراز و نشیب طبقاتی است. 12 اردیبهشت، 1340 خ، فراز دیگری از این روند است. در این روز، آموزگاران ایران با خواست های صنفی و با فراخوان «باشگاه مهرگان» دست به اعتراض و اعتصاب سراسری زدند. آموزگاران و پشتیبانان همایش، هنگام ورود به وزارت فرهنگ، در خیابان اکباتان با نیروهای انتظامی شاه روبرو شدند. سپس روانه میدان بهارستان گردیدند تا روبروی ساختمان مجلس شورا، همایش کنند. پلیس به خشونت پرداخت و با شلیک سرهنگ شهرستانی رییس کلانتری 2، دکتر ابوالحسن خانعلی آموزگار دبیرستان، گلوله خورد و در بیمارستان درگذشت. آموزگاران با اعلام چهار خواست، فراخوان اعتصاب سراسری شدند. آزادی دستگیر شدگان، تغییر کابینه شریف امامی، محاکمه کشتارگران و به رسمیت شناسی درخواست های آموزگاران، درخواست اعتصاب سراسری بود و حکومت شاه همه را پذیرفت.

حکومت اسلامی به دسیسه برای انکار روز کارگر از آنجا که آیت الله مطهری مرتجع، از سردمدارن شورای انقلاب اسلامی در 12 اردیبهشت 58 را از دست داده بود، روز و هفته معلم (ضد معلمینی مرتجعی مانند رجایی، مطهری و باهنر) را به جای روز کارگر اعلام کرد. حکومت اسلامی هیچگاه روز جهانی کارگران را به رسمیت نشناخت و تلاش کرد زیر نام «معلم» این روز را از آگاهی تاریخی بزداید. خمینی برای انکار این روز و انکار طبقه کارگر، مورچه را کارگر نامید و مطهری را معلم نام نهاد تا روزی به نام او بر اول ماه می سایه افکند. کلیسا پیش از خمینی، سال ۱۹۵۵ در کلیسای کاتولیک روم، روز کارگر را به نام روز یوسف (نجار) مصادره و اول ماه می  به نام روز «قدیس یوسف کارگر»، نامزد«مریم مقدس» نامگذاری کرد.

جنبش کارگری در سال 1357 در آن زمستان انقلابی، شاهرگ حیاتی اقتصاد سرمایه داری را بست و شاه و ارتش شاهنشاهی و ساواک به زانو در آمد. با دخالت گری مستقیم امپریالیسم در نشست گودالوپ و آماده سازی جایگزین سلطنت، در هراس از نیروی کارگری و سوسیالیسم، حکومت اسلامی را گزینه ساخت تا  کشتار دهها هزار نفره ی دهه ی 60  و تابستان 67  را بیافریند و جنگ 8 ساله با عراق را و زمینه را برای   میلیتاریسم و مداخله نظامی و به فلاکت نشانیدن جامعه و گسترش نسل کشی، جنگ نیابتی، تروریسم اسلامی و نابودی به سود سرمایه جهانی کارگزار باشد.

خیزش دیماه با شعارهایش، پرچم خواست های کارگری و طبقاتی را بر افراشت. خیزش دیماه، تراکم خواست های دستکم از سال 1300 خورشیدی و سلطه بورژوازی برجامعه تا اکنون بود: علیه بیکاری و تنگدستی و گرانی، به هیچ انگاشتن خواست های کارگران و ربایش دستمزدهایشان، ستم طبقاتی و فشار بر آموزگاران، پرستاران، کشاورزان تهی دست، جوانان، زنان، دانشجویان، دانش آموزان و روشنفکران، دگراندیشان و میلیون ها  دستفروش و مالباخته به وسیله ی بنگاه های مالی وابسته به باندهای حاکم – باندهای انگل و سرمایه داران. خیزش در فرایند خود علیه سرمایه داران و حاکمیت مذهبی اش که به پشتوانه ی نیروهای مسلح و امنیتی، شهرداری ها، استانداران، وزارت کار، خانه کارگر، شوراهای اسلامی کار و... برای به بهره کشی از کارگران بدون دریافت مزد ماهانه افزون بر 18 ماه با گلوله و دشنه فرمان می رانند، تداوم دارد. باندهای حاکم، با افزایش نرخ ارز، دستمزدهای رسمی کارگران را به 5 برابر زیر خط فقر مطلق، یعنی نیازمند نان شب کشانیده و به کشتار دستجمعی و جنایت علیه بشریت دست زده اند. و در برابر این شرایط، برای گرسنگان و به خواری کشیده شدگان توسط حکومتی که فساد و جنایت و تبه کاری را شناسنامه خویش ساخته، چه راهی جز خیزش و جهش برای فشردن گلوی خون آشامان حاکم مانده است!

اعتراضات گسترده و سراسری در اول ماه می1397، از این روی در ایران، پیام و پویشی دیگر دارد. حکومت کوشید تا شورای اسلامی کار را مامور فراخوان کارگرانی شود که هنوز از آگاهی طبقاتی خویش به دورافتاده اند. فراخوان خانه کارگر در برابر خانه کارگر، یک فراخوان دولتی بود تا در نمایشی چندش آور، سیاست های حکومت اسلامی به کارگزاری علیرضا محجوب ها و شعارهای ضدکارگری و نژادپرستانه دیکته شده نمونه ی «کارگر خارجی اخراج باید گردد» علیه کارگران مهاجر و ایجاد پراکندگی طبقاتی را از زبان کارگران تبلیغ کنند. اما شعارهای کارگری در همین همایش فرمایشی، دسیسه فراخوان دهندگان را به هم زد. همایش هزاران نفره در برابر خانه کارگر اشغال شده در تهران با اعتراض به عدم صدور اجازه راهپیمایی با شعارعلیه اشغالگران خانه کارگر و سیاست های ضدکارگری خانه کارگر دولتی، خواستار استعفای علی ربیعی (بازجو عباد در کنار سعید امامی) وزیر کار و بازجو و شکنجه گر فعالین کارگری و سوسیالیستی شد.

این فراخوان و مراسم دولتی با همه ی کنترل ها و پیش بینی های دستگاه های سرکوب، حقوقی، امنیتی و انتظامی و با شرکت اوباشان و عوامل دولتی وزارتخانه ها، به ضد خود تبدیل شد. سران رژیم از برگزاری مراسم چشم پوشیدند و خواهان بازگشت شدند، اما کارگران روبروی خانه کارگر، با شعارهای کوبنده، سران رژیم و عوامل ضدکارگر حکومتی، مانند سید حسن صادقی و حسین حبیبی ها را رسوا ساختند. حسن صادقی، سرچماقدارهمیشگی علیرضا محجوب و «خانه کارگر» و «شورای اسلامی کار»، مزورانه از سویی گفت: "وقتی رئیس‌جمهور در روز معرفی کارگران نمونه، عنوان می‌کند ۵۲ هزار میلیارد دلار از درآمد نفتی به کارگران بازنشسته پرداخت می‌شود درحالی‌که ریالی پرداخت نکرده‌اند؛ این نشان می‌دهد که یک جای کار می‌لنگد." این مزدور ولایتی، از سوی دیگر در این مراسم، کارگران را «ولایتمدار» و «وفادار به رهبر» دانست و گفت « کارگر ضدانقلاب و مخالف نظام نیست.» حسین حبیبی، «دبیر کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار استان تهران» که خود از سرکوبگران جنبش کارگری است و همانند رهبران دینی و حکومتی خویش به «تقیه» یعنی دروغ مصلحتی مذهبی در مراسم روز اول ماه مه، مهمترین خواست کارگران را امنیت شغلی دانست و با اشک تمساح وانمود ساخت که از زبان کارگران سخن می گوید: "قرارداد موقت کارگران را در پست‌ترین شرایط قرار می‌دهد. قراردادهای یک ماهه، سه ماهه و شش ماهه و گاها سفید امضا و بحث استاد و شاگردی موضوعاتی است که در جامعه کارگری ایران دیده شده و شرایط را برای کارگران سخت و تحقیرآمیز می‌کند."

کارگران حتی در این فراخوان دولتی  و به شدت زیر کنترل امنیتی، علیه قراردادهای موقت کار، دست‌اندازی منابع سازمان تأمین اجتماعی شعار دادند و خواهان تأمین امنیت شغلی کارگران، تعیین تکلیف قراردادهای کوتاه مدت و تلاش برای دائمی شدن قرارداد در محیط‌های کارگری، سامان‌بخشی به وضعیت نابسامان واحدهای تولیدی، توجه به مطالبات صنفی کارگران و به رسمیت شناخته شدن حق آزادی فعالیت‌های کارگری... شدند. در قزوین نیز خانه کارگری ها گماشته حکومت، با بردن کارگران به درون ساختمان، کوشیدند مراسم را به سود دولت و خانه کارگر سمت و سو دهند اما کارگران با برافراشتن پلاکاردهای و بنرهای مطالباتی خود، تلاش کارگزاران حکومتی را نقش برآب ساختند.

دستگاه های سرکوب در روزهای نزدیک به روز جهانی کارگر، بیش از سال های پیش به تهدید و هراس افکنی می افزودند تا از همایش ها  مارش های کارگری در روز اول ماه می جلوگیری شود، اما روز جهانی کارگر در تهران، اهواز، مریوان، سقز، سنندج، یزد، تهران و... باشکوه و حضوری درخشان، رو در روی نیروهای سرکوبگر برگزار گردید. کارگران و فعالین جنبش سوسیالیستی در بیشتر شهرها از جمله شیراز، آبادان، مسجد سلیمان، تبریز و ارومیه و شهرهای دیگر به شیوه های ابتکاری، از جمله با پخش شیرینی و با دیوار نویسی، پیام رسان این روز گردیدند و خواست ها، حضور و آمادگی کارگران برای سازمانیابی و نبردهای طبقاتی سرنوشت ساز پرتو افکن شدند. در سنندج با وجود احضار و محاکمه چند روز پیش از روز جهانی کارگر 5 فعال کارگری و بازداشت یداله صمدی دبیر سندیکای کارگران خباز سنندج و امیر شهابی مدیر این سندیکا، در ساعت 6 و30 دقیقه بعد از ظهر در محله «نایسر» همایش روز جهانی کارگران، برگزار گردید و اینگونه کارگران و فعالین جنبش کارگری، مسئولیت، اراده و آگاهی طبقاتی خویش را به نمایش گذاردند. یدالله صمدی به سان کارگر اتهامی جز شرکت در جشن کارگران ندارد و همین برای حکومت ضد کارگر کافی است تا او را به بند بکشد.

در شهر سقز مانند همیشه، کارگران همایش اول ماه می را در میدان کارگران ساختمانی «چمی ولی خان» برگزار کردند. در پایان مراسم، نیروهای سرکوبگر به شرکت کنندگان یورش برده و در پی ضرب و شتم کارگران، تنی چند از شرکت کنندگان از جمله عثمان اسماعیلی که دو هفته پیش از زندان آزاد شده بود را بازداشت کردند.  روز جهانی کارگری در مریوان و شهرک صنعتی و سقز و سنندج با شرکت کارگران و فعالین جنبش کارگری با شکوه بود. در مریوان به فراخوان انجمن صنفی کارگران ساختمانی مریوان و سروآباد همایش روز جهانی کارگر با حضور صدها نفر برگزار گردید. همایش کارگران در محاصره نیروهای امنیتی و سرکوب، با خواندن پیام و شعارهای طبقاتی و پخش شیرینی همراه بود. مراسم با سخنرانی یکی از کارگران و با راهپیمایی در لاین های شهرک صنعتی و با اعلام همبستگی طبقاتی پایانی با شکوه داشت. کارگران در بندر ماهشهر، عسلویه، بندرعباس، و تمامی شهرهای ایران، با گردهمایی، روز جهانی کارگران را تدارک سازماندهی اعتصاب سراسری جلوه گر بودند.

همایش اول ماه می در سراسر ایران با درخشش و افق طبقاتی، نمایانگر پویه مندی و پتانسیل کارگرانی است که 40 سال ستم و بیداد و جنایت های حاکمیت اسلامی سرمایه را به دوش می کشند. مارش اول ماه می امسال، در تهران علیرغم ممنوعیت، با شعار کارگران پیشرو و فعالین جنبش سوسیالیستی با شعارهای: "نان، مسکن ، آزادی حق مسلم ماست!"، "حقوق های نجومی فلاکت عمومی!"، "کارگر معلم دانشجو، اتحاد اتحاد!"، "معیشت، منزلت، حق مسلم ماست!"، "کارگر زندانی آزاد باید گردد! معلم زندانی آزاد باید گردد! زندانی سیاسی آزاد باید گردد!"، "اعتراض، تشکل، اعتصاب حق مسلم ماست!"، "خط فقر ۵ میلیون، حقوق ما یه میلیون!"، "تا حق خود نگیریم از پای نمی نشینیم" و …  بیانگر حضور امید بخش طبقه کارگر است.

بنا به گزارش ها، در ادامه ی این همایش به شدت زیر کنترل نیروهای انتظامی و امنیتی، و در پی خواندن قطعنامه راهپیمایان، نیروهای سرکوب با یورش به همایشگران و پاره کردن پلاکاردها و بنرها پرداختند. کارگران با ایستادگی در برابر مزدوران مسلح سرمایه، در برابر مجلس به محاصره درآمدند و با کشیده شدن دیواری از فنس،  دور تا دور کارگران، بازداشت ها آغاز گردید و شماری از شرکت کنندگان دستگیر شدند.

زنان کارگر

زنان در این روز با حضوری چشمگیر دوشادوش مردان کارگر به همایش آمدند. زنان  پیشرو، شجاعانه، در این روز در خیابان ها و متروهای تهران با سخنرانی های کوتاه، کوبنده و شکوه مند، با پیام روز اول ماه مه، به کارزار کارگری پرداختند. از جمله برخی با تراکت های «تریبونی برای زنان چپ»با این متن: «...ما بخشی از جنبش مستقل زنان خواهان استقرار جامعه‌ای عاری از هرگونه تبعیض جنسیتی، طبقاتی، عقیدتی، نژادی، قومی و ملی هستیم. براین باوریم که ما زنان نیز همانند سایر جنبش‌ها برای رسیدن به این خواسته نهایی باید برمحوریت مطالبات خاص خود به سازمان‌یابی پرداخته و این سازمان یابی را به ابزاری برای تشکل مستقل و پیشبرد اهداف خود تبدیل کنیم و بر این اساس «تشکل مستقل زنان کارگر» را یکی از ضروری‌ترین نیازهای کنونی مبارزات زنان و کارگران می‌دانیم...» خواست های مشخص مستقل کارگری زنان، گامی است به سوی سازمانیابی و استقلال طبقاتی کارگران که از سوی «فمینیست های لیبرال» با خواست ها و تبلیغات انحلال طلبی، مرزبندی می کند و همراه با دفاع از خواستهای حقوقی زنان، بر خواستهای طبقاتی کارگران زن و مرد پافشاری دارد و رهایی زنان از هرگونه ستم جنسیتی و طبقاتی را، در گرو رهایی جامعه از مناسبات طبقاتی می شمارد.

راه کارهای علنی و مخفی

چهار سازمان مستقل کارگری: سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، با اعلام گرامی باد اول ماه می روز جهانی کارگر، با صدور بیانیه مشترکی با اعلام خواست‌های ۱۵‌گانه‌، اعلام کردند که: "تشکل‌یابی کارگران و مزدبگیران و اتحاد سراسری در برابر ظلمی که به آنان تحمیل می‌شود تنها راه تغییر شرایط طاقت‌فرسای کنونی است."

ا

بزرگترین  اتحاد کارگری اول ماه می در بخشی از بیانه خود نوشتند: «..اول ماه می (١١ اردیبهشت) روزی نمادین برای اتحاد و مبارزه مشترک کارگران در سراسر جهان علیه سرمایه داری است....در کشور ما سال هاست وضع معیشت کارگران و مزدبگیران به نسبت گذشته سقوط می کند؛ دستمزد چند برابر زیر خط فقر، پرداخت نشدن مزد کارگران برای ماه های متوالی، اخراج و بیکار سازی گسترده، فساد گسترده دستگاه های دولتی، پولی سازی آموزش در مدارس و دانشگاه ها، تورم افسار گسیخته و گرانی، سیاست های غلط زیست محیطی که زندگی در برخی از نقاط کشور را غیر ممکن ساخته، بی توجهی به مطالبات بحق کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان و غیره زندگی را برای کارگران و مزدبگیران و اکثریت عظیم مردم غیر قابل تحمل کرده است. در این میان دارائی های کشور و سپرده های اندک مردم نزد مؤسسات مالی نیز غارت می شود و فریادرسی نیست. خیزش گسترده مردم در دی ماه گذشته واکنشی طبیعی به فقر عمومی جامعه بود که هرچند با خشونت و زندان از شدت آن کاسته شده ولی همچنان در شهرهای مختلف ادامه دارد.

تشکل یابی کارگران و مزدبگیران و اتحاد سراسری در برابر ظلمی که به آنان تحمیل می شود تنها راه تغییر شرایط طاقت فرسای کنونی است.

این ابراز علنی خواست های روزمره جنبش علنی کارگری است که در فضای به شدت نظامی و سرکوب حاکم بر ایران امکان بیان می یابد.

 نهاد غیر علنی جنبش کارگری

 آنچه که از زبان و بیانیه های بخش علنی جنبش کارگری امکان آشکارگی نمی یابد را باید بخش غیرعلنی جنبش کارگری اعلام کند. «شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر ایران» سالهاست که با چنین وظیفه ای، زبان گویا و بیانگر خواست های سیاسی جنبش کارگری است. این ارگان کارگری، 8 سال است که از سال 1389 تا 97 همه ساله به بیان مسئولانه ی تلفیق کار علنی و مخفی برآمده و هشیارانه با خصلت نمایی انقلابی به راست نچرخیده و با دریافت این ضرورت تلفیقی- مبارزاتی، در ارتقا خواست ها، افق و سیاست گرایی کارگران، چاوشگرانه، پیشاهنگ بوده است. در آستانه روز اول ماه امسال، «شورای برگزاری ...» با تیتر«مدیریت و سرنوشت سیاسی جامعه را به دست خود بگیریم !» قطعنامه ای نوشت که به درستی پاسخگوی اعلام ضرورت یک قطعنامه و ارگان آگاه کارگری بود: «... کارگران در ایران، شاهد فقر، فلاکت افزاینده، عدم وجود آزادی و سرکوب روزافزون هستند.» می داند که دارایی و زندگی جامعه را تولید وتامین می سازند،  و خود فلاکت و گرسنگی بهره می برند و سرکوب می شوند. به بیان «پیشروان کارگری» اشاره می کند که «هیچ کدام از جناح های این نظام سرمایه داری ناجی ما کارگران نیستند بلکه همگی دشمنان طبقه کارگرند؛ اکنون بیش از پیش میدانیم که بدون توهم به نیروی های سرمایه داری داخلی و خارجی، باید دست به سازماندهی برای به دست گرفتن مدیریت سیاسی و اقتصادی کل جامعه توسط طبقه کارگر زد.» و به خیزش اعتراضی دیماه ٩٦، که کلیت مناسبات و ساختار سیاسی موجود در ایران را به نبرد و چالش جدی خواند و همه ی جناح های حاکمیت سرمایه داری را نفی کرد و با وجود تلاش حکومت برای سرکوب معترضین، این اعتراضات اکنون نیز به شکل هایی دیگر توسط کارگران و مزدبگیران در مناطق مختلف در جریان است.» و اینکه «کارگران ایران به برهه ای حساس از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وارد شده اند و لازم است برای رهایی از وضعیت فلاکت بار کنونی، اکنون خودشان مدیریت سیاسی-اجتماعی-اقتصادی کل جامعه را به دست بگیرند.« و «نباید به این یا آن رهبر و دسته ی سرمایه داری داخلی یا خارجی چشم داشت که گویا قرار است یکی از اینها ما را از وضعیت کنونی نجات دهد؛ ما خود نجات دهنده ایم؛ باید به نیروی خود و با سازماندهی در درون صفوف خود و با اتحاد با همه ی بخش های طبقه کارگر ضمن اینکه از ساختار سیاسی کنونی عبور میکنیم، همزمان نیز، خود و نیروی طبقاتی خود و سازماندهی های محلی و به هم پیوسته و سراسری طبقاتی را جایگزین قدرت سیاسی موجود کنیم.»

و به این جمعبندی می رسد که: «کارگران ایران، اعم از زن و مرد، کارگران کارخانه ها، صنایع بزرگ و کوچک و کارگران صنایع نفت و پتروشیمی، کارگران عرصه ی آموزش (همچون معلمان)، کارگران معادن، کشاورزی، ساختمانی و عمرانی، کارگران خدماتی، کارگران عرصه های بهداشت و درمان (مانند پرستاران و بهیاران)، کارگران حمل و نقل، نانوایی ها، کوره پزخانه ها، زنان خانه دار، کارگران عرصه های فروش و توزیع، کارگران در سطوح مختلف همچون فنی و ماهر، کارگرانی که در امور هنری و یا فنی که با فروش نیروی کارشان امرار معاش میکنند، بازنشستگان، کارگران فصلی و پروژه ای و نیز کارگران بیکار، که همگی طبقه ی کارگر را تشکیل می دهند، لازم است بدانند که وقت آن فرا رسیده است که انواع و اقسام و درجات و شکل ها و رویکردهای لازم و ممکن تشکل یابی و سازماندهی را ایجاد و تقویت کرده و آنها را به هم پیوند دهیم؛ وقت آن فرا رسیده است که خودمان را به طور جدی برای به دست گرفتن سرنوشت جامعه آماده کنیم.»

شورای برگزاری... به این هشدار امنیتی نیز پای می فشارد که: «کارگران پیشرو! تمام ظرفیت ها و مکانیسم های فعالیتی خود را برای سیستم سرکوب، علنی نکنید؛ همچنین لازم است بخشی از کارگران آگاه هسته های کارگری، کمیته های کارخانه و محیط های کار، کمیته بازپس گیری اموال کارگران و کمیته هایی برای کنترل و مدیریت تولید توسط کارگران را سازماندهی کنند. همزمان میدانیم و تاکید میکنیم که ظرفیت های غیرعلنی سازماندهی نه برای این است که به جمع های مخفی و بحث های دائمی مخفی و انتظار کشیدن چند نفر معدود در هسته ی مخفی برای روز مبادا روی بیاوریم بلکه برعکس، هدف از افزودن شکل های مخفی مبارزه به سایر شکل های مبارزه این است که اعتراضات و اعتصابات ِعلنی و توده ای را در محیط های کار و زیست افزایش دهیم در حالی که تمام ظرفیت و نیروی خودمان را در مقابل سیستم امنیتی و سرکوب لو نداده باشیم. برای اینکه بتوانیم در شرایط سیاسی حاد ِ پیش رو با نهایت قدرت و توان بر حوادث ِ پیش رو اثرگذاری کنیم باید به جای چشم داشتن به نیروهای سرمایه داری در داخل و خارج، از هم اکنون بستر و اقدامات لازم برای ایجاد شوراهای مستقل کارگری را در محیط های کار و زیست ایجاد و تقویت کنیم.»

و کارگران و پیشروان کارگری را فرا می خواند تا! «برای ایجاد شوراهای مستقل کارگری از هم اکنون دست به کار شویم؛ در جریان بالا گرفتن اعتراضات توده ای رشته ی پیوند و هماهنگی بین شوراها، کمیته ها و هسته های محل زیست و محیط کار را به دیگر کمیته ها و هسته ها متصل کنیم و سعی کنیم شبکه ی هماهنگی میان این سازمان دهی های مختلف را گسترده تر و سراسری کنیم! نخست لازم است ارتباط هایی امن و سازنده و مفید با فعالین، هسته ها و کمیته های کارگری نزدیک تر در محل، منطقه و ناحیه خود ایجاد کنیم تا در جریان بالا گرفتن اعترضات عمومی بتوانیم برای منافع مشترک با یکدیگر هماهنگ، همگام و متحد باشیم و بتوانیم شبکه ی سراسری تری را ایجاد کنیم.

پس از تعیین تکلیف با ساختار سیاسی موجود، شورای سراسری کارگری که از حضور نمایندگان شوراهای محلی و ناحیه ای تشکیل میشود میتواند برای کسب مطالبات طبقاتی و نیز برای تعیین قانون و سیستم سیاسی-اجتماعی-اقتصادی جدید در جامعه اقدام کند و بدین ترتیب مدیریت و سرنوشت سیاسی جامعه را نیز به دست بگیرد.

ما کارگران میدانیم که برای کسب مطالبات زیر، چهارچوب و ساختار سیاسی موجود و هیچ کدام از جناح هایش و همچنین نیروهای سرمایه داری منطقه ای و جهانی نه تنها مناسب نیستند بلکه علیه این مطالبات هستند و در راستای منافع خودشان این مطالبات را سرکوب کرده و خواهند کرد ولی ما این مطالبات را حق بدیهی خود دانسته و برای کسب آنها اقدام  میکنیم:

◄آموزش رایگان برای تمامی افراد جامعه در تمامی سطوح ◄ بهداشت و درمان رایگان برای همه ◄ دستمزدهای مناسب و مکفی که توسط نمایندگان کارگری و برای رفع احتیاجات زندگی با استاندارهای روز نیاز است ◄ برابری کامل حقوق زنان و مردان ◄ آزادی کامل بیان، عقیده، تشکل، تحزب، انجمن، اعتصاب و اعتراض مسالمت آمیز ◄ به رسمیت شناختن و قبول کردن تمامی حقوق سیاسی-اجتماعی-فرهنگی غیر فارس زبان ها به هر نحوی که شوراهای مستقل و نیروهای کارگری در آن مناطق تصمیم گرفته باشند ◄حذف هرگونه بودجه عمومی برای آموزش و تبلیغات و موسسات مذهبی ◄ آزادی کامل پوشش برای تمام افراد جامعه ◄ جدایی کامل قوانین اجتماعی-سیاسی از دین و جدایی کامل دین از تمامی شئون حکومتی، سیاسی و اجتماعی ◄ لغو خصوصی سازی، لغو قراردادهای سفید امضا و موقت و نیز لغو شرکت های واسط و پیمانکاری ◄ بازگرداندن شرکت ها، منابع و اموال عمومی خصوصی شده و نیز ثروت های غارت شده و یا خارج شده از کشور به جامعه ◄ لغو قانون وحشیانه اعدام ◄تامین مسکن و شغل برای تمامی افراد جامعه ◄ لغو فوری کار کودک( تمام افراد زیر 18 سال ) ◄ اتخاذ سیاست عدم مداخله در جنگ و بیرون کشیدن هر امکان مادی و نیروی انسانی که در منازعات منطقه ای مشارکت داده شده است ◄عدم وابستگی نظامی-سیاسی به نیروهای سرمایه داری منطقه ای و جهانی اعم از روسیه، آمریکا و امثالهم ◄حق کامل برای انتخاب شدن و انتخاب کردن برای تمامی افراد بالای 18 سال بدون هیچ گونه پیش گزینش و پیش شرط ◄ برچیدن هرگونه استیلای تک حزبی و حکومت فردی و امثالهم.

فعالین و پیشروان کارگری، جریانات کارگری و رسانه های کارگری در داخل و خارج کشور! فرصت و اوضاع کنونی در ایران به نحوی ست که بحران اقتصادی و نارضایتی عمومی هر روز و هر لحظه میتواند منجر به تغییرات با انواع و اقسام سناریوها و درجات مختلف دگرگونی در نظام سیاسی سرمایه داری حاکم بر ایران شود. ما از شما درخواست میکنیم هر چه هُشیار تر و فعال تر به آگاهی رسانی، ترویج و تبلیغ در طبقه کارگر و نیز برای کمک به سازمانیابی های مختلف و لازم به این هدف که طبقه کارگر بتواند بیشترین اثر را بر جریانات و تحولات بگذارد و مُهر خود را تا هر حدی که واقعا ممکن است بر اوضاع بزند پشتیبانی، اقدام و یاری کنید.

کارگران! اکنون وقت آن فرا رسیده که برای به دست گرفتن مدیریت سیاسی-اجتماعی- اقتصادی جامعه و برای کسب مطالبات فوق، هر چه زودتر دست به کار شده و خود را بیش از پیش سازمان دهیم؛ وقت آن است که دست اندرکار ایجاد شوراها و کمیته های مستقل در محیط کار و زیست شده تا با ایجاد شبکه ی سراسری از این شوراها، خود را برای مدیریت جامعه آماده کنیم.»

شورای برگزاری مراسم روز جهانی کارگر ایران؛ 11 اردیبهشت 1397، اول ماه می 2018

 

قطعنامه شورای برگزاری، با این شعارها پایان می یابد:

پیش به سوی ایجاد شوراهای مستقل کارگری در محیط های کار و زیست

پیش به سوی دگرگونی ساختاری در وضع موجود و به دست گرفتن مدیریت سیاسی جامعه با توان طبقاتی و کارگری

کمبودها و ضرورت ها

جلوه یابی اول ماه سال 2018 م (1397 خ) در گستره جهانی، درست بازتاب شرایط و عملکرد سرمایه و واکنش پیش از توفان طبقه کارگر و علیه تهدیدی است که زیست و بوم جهان را به نابودی کشانیده است. این برآمد در شهرهای استانبول و پاریس و یونان، با مارش میلیونی کارگران و فعالین جنبش سوسیالیستی از سویی، شکوهمندی مبارزه طبقاتی و اراده نیروی رهایی بخش را به نمایش می گذارد و از سوی دیگر هراس بورژوازی و نیروهای مزدورش را آشکار می سازد.

این تصویر و جلوه یابی با شکوه جنبش کارگری، در ایران اما، روی دیگری از یک آسیب شناسی حیاتی است.

این آسیب شناسی، در نخستین بررسی:

- نبود سازمانیابی طبقاتی را به نمایش می گذارد.

- با بیماری پراکندگی دست به گریبان است.

- از محفلیسم و سکتاریسم و عدم دریافت ضرورت اتحاد عمل سازمان ها، نهادها و عناصر جانبدار طبقه کارگر رنج می برد که حتی در اول ماه می به همایش سراسری نمی پردازند.

-از گرایش به سوی سندیکالیسم صنفی و اتحادیه گرایی رنج می برد که از افق خودگردانی و شوراگرایی کارگری غافل می مانند

-  دچار پراکنده کاری، منطقه گرایی، کمبود پیوند و همبستگی و آگاهی طبقاتی و دریافت ضرورت سازمان حزبی است.

 

  • جنبش کارگری در خیزش دی ماه و فرایند آن و نیز در همایش اول ماه مه، ضرورت رهبری کمونیستی  را فریاد می زند.
  • این جنبش به رهبری فراگیر، سراسری و سازمانده و برنامه و تئوری انقلابی و پیشاهنگ حزب کمونیست برای رهایی نیاز دارد.

سازمانیابی بلوک سوسیالیستی نیروی پشتیبان و حیاتی این جنبش است.

این کمبودها و نبودها را باید مسئولانه با سازمانیابی تمامی نیروی های سازمانیافته  منفردِ چپ کارگری و سوسیالیستی جبران کرد و پاسخ داده شود. با چنین رویکردی است که انقلاب کارگری در ایران نه تنها رهایی بخش تمامی کارگران، ستمبران، تهی دستان، زنان و خلق های زیر ستم خواهد بود، بلکه به گونه ای مستقیم چکاننده ماشه ی انقلاب کارگری در منطقه، به ویژه بیش و پیش از همه در ترکیه، روسیه، عراق و درگستره جهانی برای جنبش کارگری امید آفرین خواهد بود.

سوم ماه می 2018/ 14 اردیبهشت 1397

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com