بگذرد این روزگار تلختر از زهر / فاتح شيخ
شعر
March 27, 2020"بگذرد این روزگار تلختر از زهر"
١٣ را در خانەها بدر کنیم
بگذار این ١٣ را، این بار، در خانەها بدر کنیم
نه در سبزەزارها
و زنگ این "بگذار"ها
بگذار بارها
و بارها
در گوشمان صدا کند.
بگذار از پشت بامها و پنجرەها و بالکنها
همسایەها را خبر کنیم
یاران و همیاران را صدا زنیم
با هم ترانەهای بهارانه سر دهیم
این روزهای غباری غمناک را امیدوارانه سر کنیم
بگذار هشیار باشیم و نگذاریم
در شهرها و محلات
کسی بی غذا بخوابد، کسی بی خبر بماند
بگذار هرازگاه گوشی را برداریم
با هر عزیزی، در هر جای جهان
یک دم بگوبگو کنیم، از حال هم بپرسیم
گلواژەهای خنده و امید دادوستد کنیم
با سالخوردگان، این قهرمانان نبرد در راه زندگی،
هر دم تماس بگیریم و یاد بگیریم راز نبردشان را.
باید قوی بمانیم، با هم قویتر میمانیم.
امسال سال بد، سال باد، سال کورونا
سالی که حاکمان لایق نفرت و نفرین
فاجعه را بر ما، هر روز فاجعەبارتر کردند
و هرچه بمانند، باز هم این بیماری و بیم جان را
فاجعەبارتر خواهند کرد.
اما امید ما انسانهای نبردجوی نبردکار
با کوله باری از دانش، انباشتی از تجارب اندوخته
از نسلهای پیشین
صد بار قویتر از آنچه در پندار حاکمان نابکار میگنجد
با این قبیل بلاها در افتاده ایم
با این بلای مرکب هم
این بار هم با بیم جان و نان و با ریشه هایشان
ببین چه با توان و امید و همیاری در افتادەایم
ببین چگونه پیروز و سرفراز بیرون خواهیم آمد
انسان در این نبردهای بی امان، در طول قرنها
دهها و شاید صدها بار
پیروز و سرفراز از پس این فجایع بر آمدەست
این بار هم چراکه نه؟ حتما از این نبرد جهانی
پیروز و پرتوان عبور خواهیم کرد:
"بگذرد این روزگار تلختر از زهر"
ما میمانیم و حاکمان لایق نفرت و نفرین
تا با قامتی بلندتر و افراشتەتر
با قدرتی برآمده از این نبرد سخت
آن حاکمان و نظم سراپا بلا و نکبتشان را
یکسر به زیر آریم و به چالەها بسپاریم
بگذار تا باز با تو بگویم
از دنیای امید و آرزویم ...
***
فاتح شیخ
٢٦ مارس ٢٠٢٠/ ٧ فروردین ١٣٩٩
