بیانیه الترناتیو برای توسعه همکاری بین چپ و راست مخالف رژیم اسلامی

سعيد صالحى نيا
August 25, 2019

بیانیه الترناتیو برای توسعه همکاری بین چپ و راست مخالف رژیم اسلامی

پاسخی به انها که بیانیه 14 نفره را محور اتحاد چپ و راست دانسته اند

مقدمه:

متعاقب انتشار بیانیه های 14 نفره، طبیعتا حامیانش تلاش کردند انرا به محور "اتحاد" تبدیل کنند.  تا اینجا هم محق هستند. خارج از مضمون این بیانیه ها که من و بسیاری فعالین چپ و کمونیست انرا نقد کرده اند و جایگاه سیاسیش را نشان دادند، در "فاز بعدی" تلاش شده که این بیانیه بعنوان پلاتفرم "اتحاد همه با هم" تبلیغ شود. و در "فاز سوم" متاسفانه مخالفین این بیانیه را به "برهم زنندگان اتحاد" و عاملین جداسازی مردم معرفی کرده اند! ، این برخورد دیگر متمدنانه نیست انطور که حامیان "مدنی" این بیانیه اصرار دارند که مردم آنها را بپذیرند! اینجاست که دم خروس فرهنگ ایرانی زده بیرون!

در فضای متمدنانه بجای پرتاب چنین اتهاماتی منطق حکم می کند که حامیان این بیانیه ها به مناظره بپردازند و با منطق از نظرات خود دفاع کنند و امر مخالفت را برسمیت بشناسند. تعلقات نظری خود را شفاف کنند و اجازه بدهند جامعه با ذهنی باز و بدون شانتاژ قضاوت کند و تصمیم بگیرد.این "رسم" مدنیت است!

نویسندگان این بیانیه توسط رژیم اسلامی دستگیر شدند که همه ازادیخواهان این عمل را محکوم می کنند و خواستار ازادی انها هستند. این مقاله هدفش تحلیل سیاسی است و نه زیر پا گذاشتن مبارزات ازادیخواهانه افرادی که با ما مخالفند!

 

در این مقاله من ضمن تکرار فرمولبندی خودم در نقد این بیانیه ها و کانتکس سیاسی این حرکات بر اساس فرضی بسیار روشن و منطقی یعنی لزوم همکاری بین چپ سوسیالیست خواه و راست سیاسی برای سرنگونی رژیم اسلامی فرمول الترناتیو خود را در مقابل بیانیه 14 نفر ارائه می دهم و خوشحال می شوم سایر دوستان نیز نظرات خود را ارائه دهند:

 

(1)محتوی طبقاتی بیانیه 14 نفر:

به خلاف ادعای حامیان این بیانیه ها ، گرایش سیاسی و طبقاتی معینی، منافع معینی را در این خواستها نمایندگی می کند.هیچ عرصه زندگی اجتماعی نمی تواند بیرون دینامیزم طبقات و منافع طبقاتی تعریف شود.

این بیانیه چراغ سبز است به طبقه حاکمه ایران که بخشی از تنه رژیم اسلامی را از طریق "مسالمت امیز" عبور کند ، دموکراسی (کد نظام سرمایه داری و گرایشات نئولیبرال) و تمامیت ارضی را اصل قرار دهد. این بیانیه نگرانی طبقه حاکم و حواشی ان از انقلاب ضد سرمایه داریست. نویسندگان این بیانیه در خارج کشور از سوی طیفی از فرح پهلوی تا شهرام همایون و فرقه رجوی و توده ایها حمایت می شوند. اینها بیخود کنار این بیانیه نیستند. کیفیت مشابه طبقاتی این 900 نفر حامی را به ان "فعالین داخل کشوری" متصل کرده. یعنی کبوتر با کبوتر..!

در مقالات و مصاحبه اخیرم(*) توضیح دادم که ارائه این نوع بیانیه ها در بستر رشد مبارزات سرنگونی طلبانه و انقلابی در ایران قابل فهم است. هر زمان این مبارزات جدی شود طبیعتا طبقات حاکم هم رنگ عوض می کنند .مثل محمد نوریزاد که از بنیانگزاران داخلی این بیانیه هست و تا چند وقت پیش بقول خودش حامی لاجوردی و نویسنده روزنامه کیهان و رفیق خامنه ای بود! این طبیعت روندهای سیاسی است! کشتی رژیم اسلامی در حال غرق شدنست و ساکنینش یکی یکی ازش تبری می جویند!

 

(2)"جنبش سرنگونی طلب" مستقل از جنبش چپ و راست معنی ندارد!

 

حامیان این بیانیه منجمله حمید تقوائی از حزب کمونیست کارگری مدعی هستند که این بیانیه زبان "جنبش سرنگونی طلب" است.نوعی فراخوان "فراسیاسی " و تئوری صادر کردند که "چپ و راست" هم دو جنبش دیگرند!

خوب این تئوری هدفی دارد.هدفش اینست که نظریه اتحاد همه با هم را انهم حول بیانیه راستها عملی سازد.

این جنبش دارد با ادعای غیر طبقاتی بودن فضاسازی می کند. تاریخ این نوع اتحادها که روی نا-دانی مردم حساب باز می کند و در تاریکی سعی می کند بنچل خود را بفروشد، تاریخ پوپولیزمی است که قیامهای تاریخ معاصر را، منجمله قیام 57 را به شکست انجامیده!

بطور واقعی همانطور که در مقالاتم روشن کردم ما دو جنبش سرنکونی طلب خواهیم داشت یکی جنبش سرنگونی طلب چپ با مختصاتی معین و دیگری جنبش سرنکونی طلب راست با مختصادی کاملا متفاوت و اهدافی متفاوت.

هدف جنبش سرنگونی طلب راست حفظ نظام طبقاتی، حفظ ماشین سرکوب دولتی، حفظ تنه حکومت موجود و جلوگیری از انقلاب مردم است. و هدفش حقنه کردن چهره ها و شخصیتهای نئولیبرال به انقلاب اتی ایران و طبیعتا این کار با پشتوانه نظام امپریالیستی سرمایه جهانی است.

 

(3)ایا می شود چپ و راست جامعه در استانه بحران سرنگونی همکاری کنند؟

تردیدی نیست که نه فقط برای سرنگونی رژیم بلکه برای تداوم مدنیت بعد سرنگونی ،این نیاز باید پاسخ گیرد. هیچ گرایش و جنبش سیاسی به تنهائی نمی تواند جامعه کنونی ایران را به سمت رهائی از نظام موجود رهبری کند. دلایلش را اینجا نمی اورم. این را فرض می گیرم.

لذا بحث همکاریهای فراجناحی و فرهنگ همکاری را مدتهاست ارائه داده ام و معتقدم فرهنگ ایرانی این هنر و این تجربه را ندارد و چپش و راستش باید یاد بگیرند.

سوال بعدی اینست که چگونه می شود فرمولبندی خواستهائی را مطرح کرد که چپ و راست هردو بتوانند زیرش امضا کنند ؟ اون حوزه های مشترک را کجا باید پایه گذاشت؟

 

(4)اصول نظری برای سازماندهی همکاری بین چپ و راست:

برای هر عمل سیاسی هم پایه های نظری باید شفاف باشد هم اصول سیاسی .

از دید من برای سازماندهی همکاریها باید راست و چپ روی اصول مدرنیته توافق کنند. این اصول عبارتند از عقل گرائی، انسانگرائی، علم گرائی، انسان محوری جدائی حکومت از مذهب.

 اصل ازادی بیان و فعالیت اصل رقابت سیاسی و پذیرش مخالف بعنوان یک اصل برای پیشرفت جامعه.

اینها پیش زمینه های ساختن جامعه مدرن است.

چپ و راست باید بپذیرند که فرهنگ ایرانی پاسخگوی نیازهای قرن ما نیست و باید با درکی نقادانه از دستاوردهای مدرنیته استفاده کرد و انها را خودی کرد.

به جهت تاریخی مارکس هم متعلق به مدرنیته است .بواقع مدرنیته با درک لیبرتل شکوفا شد و درون این گفتمان مارکس برداشت چپ خود را روی مبنای مدرنیته استوار کرد. لذا اجماع چپ و راست روی مدرنیته اغاز یک همکاری جدیست.

 

(5) رئوس سیاسی پلاتفرم همکاری چپ و راست:

 

بر مبنای درک مدرنیته که در بالا ذکر شد چپ و راست می توانند و باید رئوس برنامه همکاری مشترک را بریزند. این احساس مسئولیت تاریخی است. نه فقط برای سرنگونی نظام سیاسی موجود، بلکه برای توسعه فرهنگ همکاری.

جامعه باز و ازاد اینده ایران باید جامعه مناظره ها، دیالوگها و همکاریها باشد. همکاریهائی که می توانند مقطعی ویا بلند مدت باشند.

همکاری و شنیدن مخالف از اصول مهم جامعه مدرن است.

من در اینجا به برخی از رئوسی که می تواند پایه همکاری چپ سوسیالیست خواه و راست را حتی وقتی لیبرال یا نئولیبرال هست فراهم اورد می شمارم:

(1)خواست سرنگونی تمام و کمال رژیم اسلامی ایران.

(2)خواست انحلال تمامی ارگانهای سرکوب رژیم اسلامی منجمله سپاه پاسداران ، دستگاههای امنیتی ، زندانهاسی سیاسی ،لغو جرم سیاسی   و محاکمه تمامی جانیانش در هر رتبه و مقام با حفظ حق دفاع با نظارت مراجع بین المللی در تریبونال بین المللی.

(3)تلاش برای کاهش خشونت در عین پذیرش حق مسلم مردم برای بکارگیری تمامی اشکال مبارزه برای ساقط کردن و تسلیم ارتجاع حاکم بر ایران.

(4)تلاش برای سازماندهی هیئت رهبری سیاسی برای دوران گذار هیئتی که هر عضوش حقوق برابر داشته باشد.

(5)ساختن جامعه مبتنی بر ازادی و برابری و حقوق شهروندی مبتنی بر رقابت سالم و مدنی تمامی گرایشات سیاسی.

(6)پایان دادن به حکومت مذهبی و سازماندهی جامعه سکولار و لغو اموزش مذهبی در مدارس و قوانین مربوط به آن.

(7)اعلام برابری زن و مرد و تلاش برای تدوین قوانینی که این برابری را واقعی کند.

(8)پذیرش حق مشارکت مستقیم مردم در حکومت و تایید حق مردم در سرنگون کردن و اخراج همه صاحبان قدرتی که به حق باید کارمندان مردم باشند و نه سران مردم و جدا از مردم.

(9)پایان دادن به مزدوری کودکان و تایید و ثبت قانون حق کودکان و سالخوردگان بعنوان شهروندان برابر جامعه.

(10) احترام به محیط زیست و تلاش برای دفاع از حقوق حیوانات چه اهلی و چه وحشی.

(11)حمایت از حق همجنسگرایان و سایر گرایشات جنسی و اعلام برابری کامل انها با سایر شهروندان.

(12) حمایت از قعالیت ازادانه اتحادیه هاو شوراها ی مستقل و تایید حق اعتصاب.

(13)سیاست خارجی مبتنی بر تلاش مداوم برای تنش زدائی متکی بر حقوق جهانی شهروندی. سیاست تنش زدائی مبتنی بر دوستی و همیاری مداوم همه دنیا و مبارزه مداوم برای حلوگیری از مداخله نیروهای  ارتجاعی دنیا در امور جامعه.

(14) تایید حق تعیین سرنوشت همه احاد جامعه ایران مبتنی بر فضای ازاد مناظره و دیالوگهای اجتماعی و تلاش مداوم برای تامین حقوق برابر همه احاد جامعه مبتنی بر هویت انسانی انها.

(15)مبارزه با نژاد پرستی و برتری طلبی قومی مذهبی و ایدئولوژیک و اقتصادی .جلوگیری از بکارگیری قدرت در کنترل افکار عمومی.

(16)استفاده از مدیا برای رشد افکار عمومی، تاکید بر حقوق برابر همه گرایشات و نظرات سیاسی اجتماعی و فرهنگی در ارتباط گیری با جامعه به منظور رشد حق انتخاب و مشارکت مردم.

(17) تلاش برای سازماندهی رفراندوم برای تعیین نظام اجتماعی سیاسی  و ارائه فضای برابر مناظره اجتماعی بین همه گرایشات سیاسی.

(16)سازماندهی قانون اساسی و ارائه مکانیزمهائی که بشود ان قانون اساسی را بطور دوره ای مورد نقد و تغییر قرار داد.

(17)تلاش مداوم بر تمرکز زدائی از قدرت سیاسی و دوره ای کردن و انتخابی کردن  مسئولیتها.

هیچ فرد یا گروهی حق ندارد بطور ارثی در قدرت بماند. این خلاف عقل است و خلاف درک مدرن.

(18)تلاش برای ساختن جامعه انسان محور و مبارزه برای پایان استثمار انسانها و بردگی انسانها.

 (19)حق شهروندان خارجی برای زندگی انسانی و برابر و کمک به انها در جهت انتگره شدن انها در جامعه اعم از ملیت مذهب و نژاد

(20)بهداشت و اموزش رایکان تا حد لیسانس یا معادلش  در سطوح تکنیکی

(21) حق معلولین و  از کار افتاده ها و بازنشستگان  برای زندگی انسانی، بهره وردی از امکانات بهداشتی و تحصیلی

(22)استفاده از درامدهای ملی برای زندگی انسانی شهروندان و جلوگیری مداوم از سوء استفاده های مالی با استفاده از کنترل مداوم شهروندان.

(23) حق همه شهروندان برای شکایت از مسئولین و صاحیان قدرت

(24) تغییر نظام قانونی کشوری و یکدست کردن ان با مبانی حقوق انسانی بین المللی

(25) حق استفاده عموم از اینترنت بطور رایگان و ازاد

(26) حق انها که هنوز بدنیا نیامده اند منجمله حقوق جنین  با استفاده از اعلاهیه های جهانی مربوطه و حقوق بین الملل در این موضوع

(27)آزادی اعتقاد به مذهب و بی مذهبی و ممانعت از بکارگیری اعتقادات در نفی حقوق دیگران منجمله کودکان  زنان

رئوس بالا ممکنست کامل نباشد.اینها نظر من هست.طبیعتا مثل هر موضوع دیگر با همکاری و همفکری می شود این رئوس را صیقل داد. اما اینها پاسخست به راستهاو چپهائی که یا می خواهند حول برنامه خودشان متحد بشویم یا ما را ضد اتحاد معرفی می کنند.یا مدعی هستند همکاری با راست امکان ندارد.

 

خلاصه کنم:

ایا می شود حول برنامه ای راست و چپ همکاری داشته باشند؟ از دید من پاسخ مثبت است و دیر هم شده.

ایا می شود حول بیانیه 14 نفر چپ و راست متجد شوند؟ طبیعتا خیر! چون آن بیانیه برنامه سرمایه داریست و طبیعتا سوسیالیستها کنارش نمی ایستند.

ایا می شود حول یک نظریه فکری برنامه حداقل نوشت تا بتواند چتر همکاری باشد؟ بله!  نمونه بالا فقط یک طرح است. این رئوس طوری انتخاب شدند که وجوه مترک درون ظرف مدرنیته و انچه در غرب پیشرفته تر پراتیک شده را در بربگیرد. بیرون از طرح هائی که هنوز عملی نشده. به قول معروف عینیت دارد.

رئوس بالا برنامه چپ سوسیالیستی نیست. بلکه وچه مترک چپ و راست می تواند باشد. حداقل بخش لیبرال و مدرن راست می تواند با اینها موافق باشد.این رئوس یک برنامه سوسیالیستی نیست اما هدفش انسان محوری است. سر دوراهی راست و جپ مدرن ایستاده و دقیقا از همین رو می شود اغاز همکاری باشد.

تردیدی نیست که باید روی این موضوعات مناظره ها انجام شود. و بهترین راه هم همینست. راه میانبر نیست. با فرمان و هوچی بازی نمی شود. با توسعه دیالوگ دوستانه حتما شدنی است. انچه پیشنهاد کردم از جهت متد  بیشتر اهمیت دارد. جملات را می شود کم و زیاد و پس و پیش کرد. امیدوارم خوانندگان بهترش کنند.

 

 

 

منابع بیشتر:

 

نامه ١۴ نفر برای استعفای خامنه ای و تلاش راست سیاسی برای مخفی شدن زیر پرچم عدم خشونت

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=74336

 

ادامه “یپیوندید” بازی راستها حول “عبور مسالمت امیز از رژیم اسلامی”

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=74501

 

 

پروژه مناظره سیاسی :موضوع: در حاشیه انتشار نامه 14 نفر برای درخواست استعفای خامنه ای و مناظره های درون حزب دموکرات امریکا

با مدیریت : سیمین مجد

تهیه کننده: سامان دری

 

https://www.youtube.com/watch?v=ekwMzWv212I&feature=youtu.be&fbclid=IwAR2Jez4XmrI0u-g5gygPdwTu-pU2sdvUamWbziGZH-7k3656cMBoXk9l0hQ

 

“دوستان حمید تقوائی و دردسر محمد اسنگران و علی جوادی

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=75132

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com