باز نویسی هشت مارس چه هست و چه نیست!

ناصر باباميرى
March 03, 2019

هشت مارس روز جهانی زن با پیشینه نزدیک به دو قرن تنها یادبود نیست بلکه جدا از اینکه تجدید پیمانی است جهت ارتقاء و تداوم این پدیده معین در متن کشمکش و تقابلات طبقاتی، سیاسی و تاریخی ضمنا بررسی و ارزیابی از افت و خیزهایش در دل دیگر پدیده های موجود طبقاتی که تا کنون جلو آمده نیز هست. پدیده ای در حال تکوین جهت رفتن بسوی افقی که کلیت غل و زنجیر تبعیض و نابرابری موجود را که بر دست و پا و افکار بشریت اعم از زن و مرد بواسطه مناسبات حاکم تنیده شده را بگسلد. بطور اخص رسیدن به نقش و جایگاه برابر در کلیه عرصه ها اعم از تولید و نهایتا مرحله الغای مناسباتی که طبقات حاکم برای بقا و تداوم استثمار و بردگی مزدی تا کنون به آن متکی هستند. افقی که ضامن اجرائی تمام و کمال آن تنها و تنها در گرو تحقق سوسیالیسم است. مبرهن است هشت مارس از منظر طبقات علی العموم و طبقه حاکم اقتصادی بطور اخص، این جایگاه و ویژگی را نه تنها ندارد بلکه بخشا بشدت خصمانه و در اوج بزدلی در تقابل دائمی با آن بوده و هستند. طبقات مختلف اجتماعی روز جهانی زن را از زاویه منافع خود تبیین می کنند، کما اینکه روز جهانی کارگر هم برای طبقات مختلف اجتماعی نه تبیین یکسانی دارد نه جایگاه عملی و اهداف متساوی. 
به همین سادگی روز جهانی زن به مثابه دیوار حائل کشیدن میان زن و مرد نیست! روز ضدیت زن با مرد نیست! روز تفکیک جنسیتی در کار و شغل نیست! روز زنانه و مردانه کردن آنهم نیست. کمااینکه روز قدیس سازی از زنان هم نیست. 
ما بارها عنوان کردیم آنانکه از زنان و مردان "ملائکه و الهه عشق کاذب" یا "پیغمبر صلح و آشتی!" میسازند جایگاه و منزلت انسان را به عنوان عنصر فعاله در پروسه رشد مبارزه طبقاتی_سیاسی را تا سطح دیدگاهای دون مایه مذهبی خود که بتی بیش نیست در پی مطامع معین تنزل داده اند.
در حالیکه نگاه اسلام و مذهبیون از بیخ و بنیاد تبعیض آلود و زن را فرودست و برده محسوب میکند. یعنی نگرش سراپا ضد زن و تحقیر آمیزی که در تار و پود قوانین ارتجاعی ادیان به عنوان یکی از ارکان سرمایه علیه زنان رسوخ کرده و تا به امروز نیز در سدد اعمال آن بوده و هستند. 
روز جهانی زن را اگر نگویم نزدیک به دو قرن است میتوان گفت یک سده اخیر جنبشهای معینی در سدد بوده و هستند آنرا با شیوه های مضحک نظیر "روز مادر، روز میلاد فاطمه زهرا" و خزعبلاتی نظیر آن لوث کنند. مشخصا در کشورهای اسلام زده سرمایه داری از یکسو جنبش ملی_مذهبی و فیمنیستهای اسلامی، زن را در هاله ای از تقدس دروغین می پیچانند و از آن ملائکه میسازند و به شیوه ای ریاکارانه و فریبکارانه اذعان میدارند "بهشت زیر پای مادران همانا زنان است". از دیگر سو جنبشهای بورژوازی اعم از جناح راست و چپ لیبرال و بخش عمده موج های فمینستی که هر کدام اگر بنوعی آغشته به سموم دیگر ادیان و مذاهب هم نباشند به نوعی متاثر از مناسبات طبقه حاکم اقتصادی هستند. و عمدتا اگر دیدی صرفا جنسیتی و تبعض آلود نسبت به زنان نداشته باشند در بهترین حالت خواهان "تبعیض مثبت" برای زنان هستند!

بطور مشخص یکی دیگر از ارکان سرمایه داری که خانواده است، بزرگترین منزلتی که این رکن در مناسبات واژگونه خود برای زنان قائل است کنج خانه خدمات ارائه دادن بدون اجر و مواجب است. تازه سرمایه داری این بخش خدماتی را بعضا به سطح اجتماعی سرایت داده و شاهد بودیم چقدر "زن پناه" باد به غبغب میاندازند که امروز زنان جایگاه وسیعی در بخش خصوصا خدماتی جای جای جهان را دارند از آن خود میکنند! این در حالیست که سرمایه داری اشتغال زنان در این بخش از صنعت کار و دیگر رشته های کار اجتماعی شده را تنها به منظور نیاز به نیروی کار و استثمار مزدی آنها به زنان اعمال نکرده بلکه مضاف بر تفکیک جنسیتی کار در قبال دستمزد بسیار نازلتر از دیگر همنوع خود استثمار زنان را نیز بمراتب تشدیدتر نموده. بعبارتی تنها استثمار خاتمه تعرض به این بخش از نیروی کار نیست برای بورژازی. برای بوارژوازی این بخشها از کار اجتماعی شده که از یکسو نیازمندیهای سودجویانه سرمایه داری را پاسخگو است هر چند هدف اصلی است اما از دیگر سو زنان به عنوان "نیروی خلاق با عاطفه و احساس" در این منظر یک ابژه جنسیتی هم محسوب میگردند.
در بخش عمده ای از کشورهای اروپایی اگر هنوز هر ساله مارش 8 مارس طنین انداز است راستی این پدیده را عمدتا آزادیخواهان و برایری طلبان، کمونستها و سوسیالیستها حفظ و تداوم بخشیده اند نه جناحهای سوسیال دمکراسی یا این جناح و آن جناح لیبرالها و نئولیبرالها. در آلمان روز 8 مارس نه تنها چند سالی است برنامه ریزی شده از دستور کار دولت به عنوان تعطیل رسمی خارج شده بلکه به شیوه سیستماتیک برای آن کار کردند که جامعه نسبت به این پدیده تاریخی خنثی گردد. و عملا هم در این میدان بورژوازی و سیستم پارلمانتاریستی آلمان هشت مارس را بایگانی کرده! در این روز همه ادارات و ارگانها ی دولتی و خصوصی کشور آلمان مثل روزهای عادی همه سر کار هستند. تنها بخش بواقع سوسیالیست و کمونیست و آنبخش رادیکال از جامعه که به درجه ای از رشد و آگاهی طبقاتی و سیاسی رسیده این پدیده برایش ارزشمند است و به خیابان می آید یا مراسمهای سالنی برگزار میکنند . اما دولت و احزاب در قدرت مایلند کماکان آنرا زیر فرش کنند. تنها در مدیا و رسانه هایشان بخشا گوشه ای از گزارش جریان و گرایشات رادیکال و احزاب کمونیستی را که بشیوه مستقل این روز را گرامیداشته اند برای رفع تکلیف شاید منعکس کنند.

خلاصه میخواهم بگویم انسان ها اعم از زن و مرد یا دگرباشان و ترانسها و غیرو فارغ از اینکه چه جنسیتی یا رنگ، مذهب و نژاد و ملیتی دارند دیده به جهانی می گشایند که هیچ نقشی از پیش در سرنوشتی که بر آنها اعمال و منظور شده نداشته و ندارند. تا اینکه در دامان خانواده و جامعه که طبقات از دیرباز در آن شکل گرفته تعلق طبقاتی و سیاسی خود را بسته به شرایط و امکانات کم و بیش رفاهی و آموزشی می یابند و می شناسند و به تبع آن یا له وضع موجود یا علیه آن ابراز وجود خواهند کرد.
به عبارتی دیگر به مرور در پروسه کار و زندگی وارد کارزار کشمکش و مبارزه نیز میگردند و با ارتقای آگاهی و شعور چپ و راست خود را به لحاظ سیاسی باز می شناسند. 
اینبار بهتر متوجه خواهند شد که جامعه بشدت طبقاتی شده محل جنگ سازش ناپذیر طبقات اجتماعی است که منافع بشدت متضادی را دارا بوده و هستند. 
و بخشی عمده از این طبقات اجتماعی برای اینکه زنده بمانند باید بدون وقفه کار و مبارزه کنند و برزمند، خواه زن باشند یا مرد.
انسانها اعم از زن و مرد در متن کشمکش طبقاتی و سیاسی یا له وضع موجودند یا علیه. اتفاقا در پروسه رشد منازعات طبقاتی و سیاسی است که یکی از رکنهای آن همانا مبارزه علیه ستم کشی جنسی بر زنان است و ریشه دیرینه تاریخی دارد از عمق به رو آمده. جهت رهایی کامل از قید و بندهای دیگر وجوه استثمار و بردگی مزدی، مبارزه انقلابی و سازماندهی کردن وظیفه خطیرو تعطیل ناپذیرما است تا بتوان تکلیف خود را با این نظام یکسره کنیم.

هر چند در مسیر این پروسه گذار به فاز اعتلای انقلابی، سرمایه داری از راههای متعدد خواسته میان پیوند و ارتباط تنگاتنگ و ارگانیک بخش پیشاهنگ مسلح به تئوری انقلابی با عناصر پراتیکی انقلابی در عرصه مبارزه فاصله بیاندازد و روند رفتن بسوی اعتلای انقلابی را کند و به تعویق بیاندازد، اما ما کماکان شاهد اوج گیری وجوه مبارزات در مصافهای گوناگون با این نظام هستیم و زنان و مردان آزاده جهان روز به روز برای احقاق آرمانهای والای شایسته انسانی دارند یکی پس از دیگری سنگرها را فتح میکنند و مدام می رزمند.

در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی نیز که بند نافش به تبعیض و فرودستی زنان بسته شده از همان روزهای آغازین بر سر کار آمدن این رژیم ما شاهد مبارزه بی وقفه زنان و مردان آزادیخواه و برابری طلب علیه قوانین ضد زن در این نظام بوده ایم. آنهم مبارزه ای به بشدت نابرابر تنها با مشتهای گره کرده در مقابل رژیم متوحش سرمایه داری تا دندان مسلح. 
دیگر چهار دهه است زنان هم در جنبش رهایی زن و هم بمثابه بخشی جدائی ناپذیر از جنبش کارگری و حضور فعالانه دیگر جنبشهای پیشرو اعم از جنبش دانشجویی و جنبش انقلابی کردستان با سنگربندی در برابر استثمار و بردگی، در برابر ارتجاع مذهبی جهت احقاق حقوق خود در اوج از خود گذشگی می رزمند. هر ساله زنان با حضور پر رنگ خود در مراسم های هشت مارس ها و 1 مه و روز دانشجو پرچم آزادیخواهی و برابری طلبی علیه به انقیاد کشاندن زنان را دوشادوش دیگر پیشروان برافراشته نگه داشته اند.
از خیزش دی ماه سال گذشته به این سو مبارزه زنان نیز نظیر دیگر مبارزاتی علیه وضع موجود وارد فاز جدیدتری شد.
ما شاهد بودیم زنان علیه قید و بندهای چهار دهه رژیم با از جان گذشتگی و حضور در میادین شهرها الگو و نماد جدیدی از مبارزه، نظیر پدیده «دختران خیابان انقلاب» را به ثبت رساندند. کماینکه زنان با حضور پر رنگ خود در مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز بخشی از نیروی پیشاهنگ اعتصاب و اعتراض علیه وضع موجود بودند و تریبونها را در دست گرفتن و علیه وضعیتی که کار و زندگی میلیونها انسان را به تباهی کشانده، صدای ناراضیتی خود را هر چه رساتر بیان کردند. سپیده قلیان و عسل محمدی تنها دو نمونه از زنانی بودند که دودشادوش کارگران برای احقاق حقوق خود و دیگر همنوعانش مبارزه کردند و به زندان افتادند. در اعتصاب دوره ای رانندگان کامیون و کامیونداران نیز ما شاهد حضور چشمگیر زنان بودیم. یا در جریان دو دوره اعتصاب معلمان به فراخوان شورای هماهنگی تشکهای صنفی فرهنگیان ایران دیدیم در بیش از صد شهر ایران، معلمان زن و مرد ضمن تحصن کردن در دفاتر و میادین مدارس چقدر جسارت آمیز سخنرانی کردند و از وخامت وضعیتی اقتصادی این کشور پرده برداشتند که تورم، گرانی و بیکاری روز افزون زندگی برایشان باقی نگذاشته!

در پایان هشت مارس روز جهانی زن را به همه زنان و مردادن آزادیخواه و برابری طلب در جای جای جهان تبریک میگویم. 
به امید اینکه مارش هشت مارس امسال پرتوان تر از همیشه بر پیکر سرمایه داری لرزه افکند.
زنده با 8 مارس
زنده باد سوسیالیسم 
03.03.2019
پ.ن: این نوشته 8 مارس پارسال نگارش شد، و با لحاظ کردن نکاتی پیرموان مبارزه زنان در ایران دوباره بازنوسی گردیده

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com