نامه سرگشاده به رفیق ابراهیم علیزاده

اسماعیل خودکام
October 02, 2020

نامه سرگشاده به رفیق ابراهیم علیزاده

 

با درود

 

  این نامه را از این لحاظ برای شما مینویسم که به نظر من، سکان رهبری این تشکیلات در دست شماست. در تصمیم گیری و تجزیه و تحلیل‌، در تمام اتفاقات و چرخش های سیاسی در کومه له، در درجه اول شما مسئول مستقیم هستید. گرچه این تشکیلات تاریخی دارد ولی متأسفانه کومله کمونیست سالهاست به تاریخ پیوسته است. کومله کمونیست و واقعی را تنها میتوان در محل کار و زندگی و در بطن جامعه جستجو کرد. کومله فراز و نشیب  های زیادی را در طول حیات خود طی نموده است و با چرخش های سیاسی با بحران های درون تشکیلاتی روبرو بوده است در زیر به توضیح مختصری از این بحران که

دامنگیر این تشکیلات شده است میپردازم. ضمنا سه سال قبل نامه سرگشاده دیگری را نیز برایتان نوشتم.

 

 

من به تاریخچه و چگونگی تشکیل حزب کمونیست نمیپردازم به اندازه کافی  در این رابطه و همچنین مشکلات و اختلافات سیاسی و مسایل درون تشکیلاتی بحث و گفتگوهای مفصلی شده است. هرکدام از رفقا از زاویه خود برای حل این بحران ها از تصمیمات رهبری و چرخش های سیاسی از نوع گردش به راست از این تشکیلات انتقاد کرده‌اند و انتقادات و اظهار نظر های رفیقانه خود را نوشته‌ و بیان کرده اند. به نظر من شخص شما در پاسخ گویی به این انتقادات و بحث‌ های سیاسی و رفیقانه و نتایج آنها پاسخگو هستید.

 

هر کارگر آگاه و کمونیستی که این تشکیلات را دنبال کرده است و یا به آن سمپاتی دارد میداند که این همه مصوبه، قطعنامه، کنگره و پلنوم ها چه بر و بومی داشته است. آنچه اساسی و و قابل اهمیت است اجرا و عملی کردن حداقل یک بند از این مصوبه و قطعنامه ها است. رادیکال ترین، کمونیستی ترین و سیاسی ترین مصوبه، قطعنامه و نتایج کنگره ها که در بهترین شرایط و در طول 40 سال مبارزه علنی یک بند آن عملی نگردد و تأثیر واقعی نداشته باشد چه فایده‌ای دارد؟

 

 نام نهادن و اسم گزاری تشکیلات یا هر گروهی تنها وسیله و ابزاری برای شناخت آن گروه یا جریان در جامعه محسوب می‌شود. در حزب کمونیست ایران به بهانه‌های مختلفی از جمله بر سر انتخاب اسم در  این سازمان انشعاب صورت گرفته است. به فرض اسم حزب کمونیست ایران را به حزب کمونیست جهان تغییر نام دهیم یا اسم آن را به x و y تغییر دهیم که طبع باب انشعابیون است، چه فایده‌ای دارد وقتی که این جریان با منافع طبقاتی بیگانه باشد؟ و اگر این واقعیت دارد به معنی خاک پاشیدن به چشم کارگران و جامعه کارگری است. واقعیت این است که حزب کمونیست ایران وجود خارجی ندارد. برنامه، سیاست، تحلیل و تصمیم گیریها  این حزب همان سیاست و برنامه‌های کومله ای است که سکان رهبری آن در اختیار شماست. آنچه برای کارگران و کمونیستها مهم و اساسی است و از آن ارزیابی میکنند سیاست و استراتژی حزبی در جهت منافع مشترک طبقاتی و خط مشی و اهداف و سیاست‌های است که به جنبش کارگری و کمونیستی مرتبط و نزدیک باشد. آیا حزب شما این خصوصیات را دارا ست؟ در ادامه به این خواهم پرداخت.

 

به لحاظ سیاسی این تشکیلات روز به روز ضعیفتر شد، جدال طبقاتی کم‌رنگ ویا بطور کلی از بین رفت و من از زبان خودتان هم  شنیده‌ام که گفته اید " تشکیلات ما تشکیلات کارگری نیست"  اما مشکل این نیست که تنها کارگری نیست بلکه کمونیستی هم نیست. اعضای که در ارگانهای تشکیلاتی آموزش سیاسی میدهند متأسفانه خود احتیاج به آموزش سیاسی دارند. به عنوان یک جنبه هر چند حاشیه ای اما مهم  نتیجه و بازتاب آموزش‌های سیاسی اعضای این تشکیلات را میتوان در توهین و اهانت کردن به منتقدان سیاسی و فکری در فضای مجازی مشاهده و ارزیابی کرد.

 

اگر امروز کسی کومله را سازمانی ناسیونالیست خطاب میکند این اتهام نیست و جرم نیست. سازمانی که اساسا کمونیستی نباشد، کارگری نباشد فعالیت‌های خود را در یک منطقه جغرافیای مشخصی محدود کرده باشد، در کنگره ملی کرد شرکت کند و همکاری استراتژی با احزاب ناسیونالیسم داشته باشد، فعالانه و آگاهانه در پروژه های بورژوایی شرکت کند و با آنان پیمان  همکاری ببندد، به جبهه راست بپیوندد، تاریخ دیگری برای خود درست کند اگر آویزان شدن به جنبش کردایتی  و ناسیونالیسم نیست پس چه معنایی دارد؟ با پنهان کاری و سرپوش گذاشتن نمیشود سیاست کرد. بالاخره باید این تشکیلات تکلیف خود با جامعه و به ویژه با کمونیستها را مشخص کند. نسل جدید نسل چهل سال قبل نیست. تحلیل و تصمیمات غیر سیاسی و غیر مارکسیستی را  نمیتوانید به آسانی به آنها بقبولانید. نمیشود خود را چپ و کمونیست معرفی کرد و چشم انداز به قدرت رساندن جریانات مشابه بارزانی و طالبانی در کردستان عراق را به کارگران و کمونیستها نوید داد. به این ترتیب  شما با پشت کردن به جنبش کارگری و کمونیستی تحت عنوان چپ و سو استفاده از نام و اعتبار کومله کمونیست که به تاریخ پیوسته است، به جنبش ملی کرد (جنبش کردایتی) و ناسیونالیستی کمک کرده اید. حتی حزب دمکرات ها و احزاب قومی به اندازه شما اینگونه به جنبش خودشان خدمت نکرده اند. از این نظر بیش از هر زمانی شما به تحولات منطقه ای که بوسیله قدرتهای منطقه ای و بورژوایی جهانی مدیریت میشود دل بسته اید.

 

 

رفیق ابراهیم عزیز، علاوه بر این شما  کادر پروری نکردید و طی چندین سال مبارزه علنی نتوانسته اید تنها یک نفر جانشین برای خود آماده کنید. هرچند زمینه این کار برایتان میسر و سکان رهبری این تشکیلات در دستتان بوده است علاوه بر اینکه فعالین کارگری و کارگران آگاه و کمونیست را با بهانه‌ اینکه تشکیلات ما کارگری نیست به این سازمان راه ندادید تا آن‌ها فعالیت کنند بلکه این تشکیلات نتوانست حتی زنی را نیز بعنوان یک فرد انقلابی و کمونیست به جامعه معرفی کند. دریچه و پنجره های امید که برای ارتقا سیاسی زنان در سطوح رهبری نیاز بود آگاهانه بر روی زنان بسته شد و زنان در سطح رهبری تشکیلاتی که مدعی چپ و کمونیست است کوچکترین نقشی ندارند، هرچند طوری وانمود میشود این تشکیلات مدافع بی چون و چرای حقوق زنان است. در مورد جوانان و نسل جدید نیز که شور و شوق انقلابی در آنان جاریست با همان سیاست‌های غیر سیاسی و غیر مارکسیستی برخورد شد.

 

 این تشکیلات به لحاظ نظامی نیز هیچگونه پیشرفتی نکرد با همان برنامه و سنت چهل سال قبل به آموزش و تمرینات نظامی پرداخت بنا به سیاست‌های پشت پرده دوره های تخصصی و  تمرینات مدرن و امروزی را جایگزین نکرد این تشکیلات بنا به رشد و توسعه تکنولوژی بعد از چهل سال نتوانسته است حداقل از یک سیستم دفاعی برخوردار باشد. کومله نتوانست بلحاظ نظامی و سیاسی خود را سازماندهی کند با دریافت کمک مالی و بنا به سازش و رابطه حسنه با حکومت اقلیم کردستان فعالیت‌های خود را در اردوگاهی بی خطر  محدودتر کرد و مجبور شد  شرط و شروط هایی بپذیرد تا از این لحاظ هم کوچکترین خطری برای جمهوری اسلامی ایران در پی داشته باشد.

 

 این تشکیلات به لحاظ نفوذ اجتماعی در اویل انقلاب از جایگاه و پایگاه اجتماعی قدرتمندی در بین توده های مردمی برخوردار بود. از زمانیکه بحران ها در درون تشکیلات بوجود آمد و انشعابات  در این تشکیلات روی داد مناسبات اجتماعی در بطن جامعه و در بین توده ها روز به روز ضعیفتر و کمرنگتر شد. روابط سیاسی و مناسبات اجتماعی نیز شکل دیگری بخود گرفت، روابط صمیمانه و رفیقانه و همچنین فضای اعتماد کم رنگتر و ضعیفتر شد. نقد و اظهار نظر های سیاسی و رفیقانه به توهین، اتهام، فحاشی و انگشت توچشم هم کردن منتهی شد. این برخورد های غیر سیاسی، غیرکارگری و مخرب در طول این روند مدام تکرار می‌شوند که بطور منظم  از نفوذ اجتماعی این تشکیلات بیشتر می کاهد.

 

 

سید ابراهیم عزیز

حزبی که قرار شد رزمنده، کمونیستی و مال کارگران باشد، به آقا بالا سر، رهبر، لیدر، کمیته مرکزی، گارد محافظت شخصی و کفش جفت کن و غیره  نیاز ندارد. رهبر رهبر است حالا تاج شاهی بزارد یا نزارد چیزی از موضوع کم نمیشود. در حزب کمونیستی و کارگری خط مشی و سیاست‌گذاری توسط یک نفر مشخص و تعیین نمیشود. حزب و سازمان سیاسی که پرچم سوسیالیسم را برافراشته است ارگانهای مهم تشکیلاتی توسط باندهای رهبری قبضه نمیشوند. مسله مالی که مهمترین رکن اساسی و  سیاسی اقتصادی هر تشکیلاتی است توسط یک شخص اداره نمیگردد. در چنین سازمانی رقابت برای حذف منتقدان سیاسی و فکری و محافظت از  پایه‌های کرسی قدرت و همچنین ملکی کردن تشکیلات معنی ندارد. بخشش پست های تشکیلاتی به مریدان و کسانیکه به مانند ساموورایی ها باحرکات دست و پا تعظیم و سر خم میکنند دیگر معنایی نخواهد داشت.

 

 حزب کمونیست، رزمنده و انقلابی به کار مشترک، جمعی و گروهی نیاز دارد که  تک تک اعضا از پایین به بالا با بکارگیری و اداره کردن سیستم شورایی در آن نقش اساسی و کلیدی دارا باشند با اهداف مشترک سیاسی که دارند جبهه چپ را تقویت میکنند. حزب کمونیست و انقلابی باید بنا به تغییر و تحولات سیاسی در جهان و منطقه مدام در حال تغییر و رشد باشد و مرتب خود را بر اساس داده‌های روز بروز کند تا موفقیت بیشتری را بدست آورد. و بالاخره حزب و سازمانی که مدعی چپ و کمونیست است نتواند با سیستم شورایی سازمان دهی و تشکیلات خود را اداره کند قطعنا نمیتواند از حکومت کارگری یا حکومت شورایی در آینده ایران حرفی داشته باشد.

 

سید ابراهیم عزیز، حزبی که اساساً بر مبنای لیدر، رهبر و سلسله مراتب قدرت بناشده باشد خیلی طبیعی است همگی دنبال گرفتن بالاترین مقام و ظاهر شدن در بالاترین رکن تشکیلاتی میباشند و تمام تلاش خود را بکار خواهند گرفت تا به راس هرم و آن مقام منزلت دسترسی داشته باشند. برای رسیدن به هدف و با انگیزه قدرت طلبانه تمام آزادی‌های فردی و اجتماعی را زیر پا میگذارند. در این نوع از سیستم سیاسی افرادی فرصت طلب که تشنه رسیدن به این نوع جایگاها هستند بمحض اینکه به هدفشان رسیدند و تاجگذاری ( رهبری ) کردند تا آخر عمر این صندلی وجایگاه را از آن خود میدانند و حکمران خواهد بود و برای باهم مسابقه دادن در جهت حذف همدیگر رقابت دارند و این پدیده آشنای برای جامعه ماست.

بزرگ نمایی اختلافات سیاسی برای زمینه فراهم کردن انشعاب و جدایی بهانه است. حزبی که تعلق طبقاتی به طبقه کارگر ندارد و در حقیقت طبقه کارگر را نمایندگی نمیکند،گرچه ممکن است گرایش های متفاوتی در درون آن تشکیلات موجود باشد و  انسانهای کمونیست، دلسوز و شریف و شرافتمندی نیز در آن تشکیلات عضو باشند ولی جناحبندی( چپ و راست) درون تشکیلاتی که اساساً کارگری و کمونیستی نیست و از جنبش کمونیستی و کارگری فاصله دارد بی‌معنی است. در حقیقت دعوا و کشمکش های طرفین به دفاع از  کمونیست ،کارگر، طبقه کارگر و جنبش طبقاتی نیست بلکه منشاء این اختلافات و کشمکش ها سر تقسیم پست های مهم تشکیلاتی و حفظ حرمت و جایگاه شخصیتی است و در کل از نام و اعتبار کومله ای که به تاریخ پیوسته است استفاده میکند.

 

 

 طبیعی است در چنین تشکیلاتی معیار کمونیست بودن نیز درجه بندی می‌شود. یکی خود را 18 عیار و دیگری خود را 21 عیار معرفی میکند. این ها در حالی است جامعه در حا ل گسترش دادن اعتراض و مبارزاتش است و تشکیلات در حال جا زدن، عقب گرد  و شکست های پی در پی با چرخش های سیاسی و گردش به راست و فاصله از اهداف و سیاست‌ و استراتژی اصلی و اساسی خود که همان سرنگونی رژیم اسلامی و برقرای حکومت کارگری و حکومت شورایی است.

 

سید ابراهیم عزیز

باید ریشه اساسی این انشعابات و جدایی‌ها و تضعیف روز به روز تشکیلات که مدعی چپ و کمونیست است را در جای دیگری جستجو کرد. تازمانیکه چاره اساسی و راه حل درستی را ارایه نداد این بحرانی که به یک غده سرطانی تبدیل شده است همچنان ادامه خواهد یافت. این اختلافات سیاسی و بحران موجود را نمیتوان مخفی و یا سرپوش گذاشت. برای ادامه کاری با سیاست پشت پرده و مخفیانه علیه کمونیست‌ها و بکارگیری از قدرت تشکیلاتی و مسله مالی و تهدید کردن مخالفان و منتقدان سیاسی و فکری به برگزاری کنگره مهندسی شده، بحران حل نخواهد شد.  جمعی بر این باورند که بازگشت روند سوسیالیستی و  همنشینان جمهوری اسلامی( کومله های متفاوت زحمتکشان) به آغوش کومله میتواند در تحولات اتی ایران تاثیراتی داشته باشد و صاحب سهمی شوند این مسله میتواند برای مقطع مشخص و برای جمعی  معین دلخوشیی باشد ولی کمکی به بحران درونی کومله نخواهد کرد.

 

 کنگره نیز از هیچ معیارهای دمکراتیک برخوردار نیست کاملاً آگاهانه مهندسی و سازماندهی میشود غیر مستقیم و به شکلهای مختلفی با  آرا معامله می‌شود. توسط اشخاصی که سکان رهبری و قدرت تشکیلاتی در اختیار انهاست اعضای کمیته مرکزی را قبل از برگزاری کنگره تعیین کرده‌اند و سر همین توافقات و معاملات  پست های کلیدی و مهم تشکیلاتی را از قبل بین هم تقسیم میکنند. اساساً این نوع "انتخابات" کاملاً آگاهانه، برنامه‌ریزی و حساب شده  سازماندهی می‌شود. حزبی که مدعی چپ و کمونیست است و  اعضای کمیته مرکزی و رهبریش چنین انتصاب می‌شوند، طبیعی است افراد فاسد و فرصت طلبی نیز در این میان به سطح رهبری و کمیته مرکزی راه پیدا خواهندکرد، صاحب قدرت و صاحب اختیار خواهند شد، علیه کمونیست‌ها خواهند ایستاد و زمینه را برای چرخش های سیاسی و حل بحران در جهتی که دارند را هموار خواهند کرد. این طیف از لحاظ فکری و سیاسی نیز مستقل و صاحب اختیار نیستند، مدام برای فرمایشات رهبر به، بله بگو تبدیل می شوند. امروز هم که به اعضای کمیته مرکزی این حزب نگاه میکنی چنین توان و ظرفیتی را میتوان مشاهده کرد.

 

 

رفیق  ابراهیم

شما  از موضع قدرتی که در اختیار دارید با طرح های برنامه‌ریزی شده، سازماندهی و هزینه کردن، حق فعالیت سیاسی را بر روی منتقدان سیاسی که هنوز در این تشکیلات از چپ و کمونیست دفاع میکنند سلب کرده‌اید. تمام در های فعالیت را بر روی آن‌ها بسته اید. انسانهای کمونیست، شریف و شرافتمندی را به شکل فردی و جمعی از تشکیلات اخراج کردید یا زمینه هایی فراهم نمودید که بخشی از انسانهای چپ و کمونیست ناچارا از تشکیلات دوری جویند. در حقیقت همگی را بطرق مختلفی سرکوب نمودید. رفاقت و  کار گروهی و مشترک جای خود را به  رقابت برای حذف کمونیستها داده است. همان طرح های سازماندهی شده ای که علیه منتقدان سیاسی خود در بخش علنی به انجام رساندید را در بخش هدایت تشکیلات مخفی

(تکش) نیز با همان سیاست و به مراتب بدتر  اقدام نموده اید.

 

همچنان که سیاست، تحلیل و تصمیمات غیر سیاسی و غیر مارکسیستی شما قابل اعتماد جامعه کارگری و توده های مردمی  نیست همچنان برگزاری کنگره مهندسی و برنامه‌ریزی شده علیه منتقدان سیاسی نیز هیچ رسمیتی ندارد.

در حقیقت من نگران انشعاب و جدایی و تغیر ریل و پیوستن به جبهه راست در این سازمان  نیستم. همچنانکه در بالا توضیح دادم کومله سالهاست با چرخش های سیاسی و گردش به راست تغییر ریل داده است و برای آن هزینه شده است. هیچ امیدی باقی نمانده است این تشکیلات در راستای جنبش کمونیستی و کارگری عوض شود و بار دیگر به نفع چپ تغییر جهت دهد و از تصمیمی که  شما گرفته‌اید کوتاه نخواهید آمد. در ضمن کسانیکه سکان رهبری این تشکیلات در اختییارشان است برای چند لحظه استراحت هم شده  دست از کار نخواهند کشید و به آسانی حاضر به کنارگیری از کرسی قدرت و واگذاری آن به

کمونیست‌ها نخواهند بود.

 

آنهای که امروز ادعای مالکیت کومله میکنند نمیتوانند تاریخ واقعی کومله کمونیستی که به تاریخ پیوسته است مصادره و با آن تاریخ معامله و از اعتبار آن استفاده کنند. این تاریخ صاحبان خود را دارد. صاحبان اصلی این تاریخ کمونیست‌ها، مبارزان واقعی، کارگران و زحمتکشانی  بوده‌اند که در راه آرمان های کمونیستی و سوسیالیستی جان باخته اند زندانیان سیاسی بوده‌اند که شکنجه شده‌اند کسانی بوده‌اند تمام زندگی خود را فدای تشکیلاتی بنام کومله کمونیست کرده‌اند کسانی بوده‌اند بخاطر کومله و کمونیست بودن اموال و دارایی هایشان توسط رژیم اسلامی مصادره شده است

 

 من کوچکترین توهمی به کومله کنونی ندارم. این جریان خود تاریخی دارد من نیز بمانند صدها انسان جزیی از این تاریخ بوده ام ولی کومله کمونیست سالهاست به تاریخ پیوسته است. کومله کمونیست را باید در بطن جامعه و محل کار و زندگی جستجو کرد در چنین تشکیلاتی دیگر جناح چپ و راست برای من معنی  ندارد اما هنوز هم انسانهای مبارز، شریف و شرافتمندی در این تشکیلات هستند که از جنبش کارگری و کمونیستی دفاع میکنند باید از آن‌ها حمایت کرد.

 

آنچه برای من و کارگران نگران کننده است جنبش چپ و کمونیستی روز به روز ضعیفتر می‌شود و کسانی زیر پوشش کمونیست و کارگر که خود از طبقات دیگری هستند بعناوین مختلفی به جنبش کارگری و کمونیستی لطمه میزنند و آگاهانه در راستای

تکه‌تکه کردن جنبش کارگری قدم بر میدارند.

 

با احترام

اسماعیل خودکام

02.10.2020


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com