یادآوری "توبیخ تشکیلاتی " و جعلیات مظفر محمدی

محسن حسینی
September 10, 2020

یادآوری "توبیخ تشکیلاتی " و جعلیات مظفر محمدی

 

مظفر محمدی از یادآوری "توبیخ تشکیلاتی اش" در مقطعی که درسازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له)  مرتکب خطای سیاسی و تشکیلاتی شده توسط رفیق رحمان حسین زاده در جریان مصاحبه با رادیو دیالوگ به شدت برافروخته شده است. چشمهایش را بسته و بی بالانس و کینه توزانه نوشته ای علیه رحمان حسین زاده منتشر کرده است. در مورد اتفاقات دوره قدیم در کومه له و حزب کمونیست ایران شخصا در جریان نبودم و به آن نمیپردازم. این راوظیفه رحمان و یا  رفقایی میدانم که در جریان اتفاقات آن دوره بوده اند. اما نوشته اخیر مظفر پر از تصویر سازی جعلی است. از جمله تصویری از مصاحبه رادیو دیالوگ میدهد که گویا رحمان نتوانسته پاسخگوی سوالات باشد و به محاکمه کشیده شده است!!؟. اینکه گرداننده رادیو دیالوگ سوالات جانبدارانه و متکی به تبلیغات ناسیونالیستهای کرد علیه کمونیسم کارگری در سه دهه اخیررا داشت، در آن شکی نیست، و اما به شاهدی دهها اظهار نظر مخالفان و موافقان این مصاحبه  رحمان، نقطه قوت پاسخهای رحمان در استدلالهای قوی، مستدل، متکی به اسناد واقعی در دفاع از سیاستها و سنتهای کمونیسم کارگری راهی برای مانورهای گرداننده رادیو دیالوگ باقی نگذاشت. فقط کسی مثل مظفر که از یادآوری "توبیخش" عصبانی شده، میتواند این واقعیت را جعل کند . در این رابطه یکی از جعلیات  آشکار مظفر اینست که گویا رحمان حسین زاده در آن مصاحبه اختلافات و جدایی را در حزب کمونیست ایران و کومه له به "بدرفتاری  عمر ایلخانی زاده و رهبری کومه له" در آن وقت تقلیل داده است. در صورتیکه برای کسی که پایبند حقیقت باشد، علیرغم هر عصبانیتی، میداند رحمان در آن مصاحبه به طور جامعی از زمینه ها و پروسه های اختلافات بعد از طرح مبحث کمونیسم کارگری در کنگره دوم حزب کمونیست ایران و طرح مبحث گرایشات مختلف در حزب توسط منصورحکمت و بعدا در جریان آتش بس جنگ ایران و عراق، در کنگره های پنج و شش کومه له و در پروسه کنگره  سوم حزب کمونیست ایران و دوره فروپاشی بلوک شرق و بعدا طرح سمینارهای کمونیسم کارگری و اتفاقات پلنومهای ۱۵ و ۱۶حزب و ... را با دقت و مستند بیان کرده، اما مظفر بدون عذاب وجدان اینها را خط میزند و رسما جعل میگوید. مساله ناسالم دیگر مظفر اینست که مصاحبه به زبان کردی بوده، سئوالاتی را به دلخواه به فارسی ترجمه کرده ، بدون اینکه در دو خط پاسخ رحمان را نقل کند، تا سناریوی ساختگی خود را تکمیل کند. در صورتیکه کسانی که گوش کرده اند، پاسخ های شفاف و مستدل  و با صلابت  رحمان را دررد ادعاهای مصاحبه کننده و در دفاع از سیاست و سنت کمونیسم کارگری و منصورحکمت  مطرح کرده است. شاید مظفر انتظار داشته هرآنچه رادر آن وقت از طرف جناح چپ و شخص مظفر انجام شده ، رحمان تایید کند. در صورتیکه رحمان مستدل و با اسناد نشان داد، همانوقت بعضی اقدامات جناح چپ مورد تایید رهبری کمونیسم کارگری و شخص منصور حکمت نبوده و این اصولیت جریان ما را در آن وقت میرساند.   همین مواردی که اشاره کردم، کافی است تا برخورد دلبخواهی و کینه توزانه و بی ارزشی قضاوت مظفر را به مصاحبه رحمان نشان دهم. 

درادامه در رد جعلیات سرهم بندی شده مظفر محمدی در مورد  نحوه جدایی کودتا گونه جمع خط رسمی از حزب حکمتیست در سال ۲۰۱۱ نکاتی را میگویم. آن دوره به عنوان کادر حزب و همکار یکی از کمیته های اصلی حزب (کمیته سازمانده) مستقیما در جریان اختلافات و وقایع  بودم. متاسفانه مدت کوتاهی با همین جمع همراهی هم کردم. مظفر که خود آن دوره بی ثبات و همیشه در نوسان بود، اتفاقات را حقیقتا وارونه کرده و تحریف  کرده ست. تا آنجا که همه کادرها و اعضا در جریان قرار گرفتیم، اختلافات سیاسی  از مقطع کنگره چهارم ببعد شروع شد . مورد اول "قطعنامه کارگری" تهیه شده از جانب کمیته سازمانده با شرکت خود مظفر به کنگره چهارم بود که تماما به طرف جریان "کارگرکارگری" بسیار پوچ تغییر مسیر داده بود، در این چهار چوب محافل "کارگرکارگری قلابی امثال بهمن شفیق - عباس فرد" برایشان خیلی عزیز شده بود. قطعنامه آنها در نشریه کنگره توسط رحمان نقد شد،  آلترناتیو آن توسط خود رحمان تهیه و به کنگره ارائه شد. کنگره با دو قطعنامه کارگری برای تصویب روبرو بود. در شروع کنگره گفته شدآن دو قطعنامه از دستور خارج میشوند. پرسیدیم چرا؟ گفته شد کمیته سازمانده تقاضا کرده به رای گذاشته نشوند.   این اولین عقب نشینی خطی بود که اکنون مظفر از فعالین آن است. دو ماه بعد از کنگره  و نوشته "نقطه سر خط" کورش مدرسی سمیناری تحت نام "تحزب کمونیستی طبقه کارگر" برگزار کرد. زود معلوم شد منهای کمیته سازمانده، بخش زیادی از رهبری حزب توافقی با آن ندارند. کمیته سازمانده خود سرانه و به دور از هر پرنسیب حزبی آن را در نشریه سازمانده کمونیست منتشر کرد و این به یک مشکل جدی در حزب تبدیل شد. بعدا این سمینار توسط رفقا حمه سور، رحمان حسین زاده، رضا دانش، بهزاد جواهری و فاتح شیخ مفصل و مستدل نقد شد. من سعی میکنم مجموعه این نوشته ها را که قبلا در نشریه سازمانده کمونیست دوره جدید منتشر شده، مجددا جمع آوری و قابل دسترس کنم. بحث "تبدیل شدن  شدن جمهوری اسلامی به یک حکومت متعارف بورژوایی به یک اختلاف جدی دیگر تبدیل شد، مظفر محمدی که ادعا میکند، در این مورد مباحثه و جدلی نبوده است، اتفاقا سابقه دو سه ساله جدل و بحث سرآن وجود دارد، مظفر اگر خود را به بی اطلاعی میزند خوب است، به سمینار اکتبر ۲۰۱۱ که نمایندگان دو طرف بحث داشته اند، مراجعه کند که این روزها رفیق ما سیوان کریمی فایلهای آن را در شبکه های اجتماعی قابل دسترس کرده است. در این بحث اتفاقا استنتاجات پاسیفیستی داشتند. دراین رابطه هم مظفر جعل دیگری را به رحمان نسبت داده است که گویا رحمان در مصاحبه اش گفته است، بحث سیاسی "متعارف شدن جمهوری اسلامی" باعث انشعاب شده ، صاف و ساده در این مورد دروغ میگوید، رحمان گفته این جمع رسمی، نظراتشان را تغییر داده اند، مثلا مورد "برخورد به متعارف شدن جمهوری اسلامی " اما سالم برخورد نکرده و نمی گویند نظرشان را تغییر داده اند.  از موارد دیگر، اختلاف بر سر مجمع عمومی و شورا بود، که رفیق کنار دستش محمد فتاحی رسما نوشت ، "سالها است کمونیسم بورژوایی مجمع عمومی وشورا را تبلیغ میکنند" اما تنها دو تشکل درست شده اند که سندیکا هستند" که با نقد جمال کمانگر روبرو شد. برخورد به طرح یارانه های احمدی نژاد از راست رویهای آشکار این جمع بود، و کلا حول  پدیده احمدی نژاد توهم پراکنی زیاد کردند و در این فضا عنصری مثل رضا رخشان را به عنوان الگوی کارگر آگاه و سوسیالیست تقدیس کردند، که در این مورد هم رفقای ما آنها را نقد کردند.  خلاصه کلام با این مجموعه نظرات جدیدی که اینها داشتند، میخواستند، سیمای سیاسی حزب را تغییر دهند.  اگر بحث تغییر ریل حزب به درست بعدا مطرح شد و در پلاتفرم دفتر سیاسی که در پایین ضمیمه کردم معنی پیدا کرد، برای زدون این گردوخاکهایی بود که به سیمای حزب پاشیده بودند. الان خود را صاحب هیچیک از این سیاستهای غیر کمونیستی آن دوره خود نمیکنند. جعل گویی دیگر مظفر اینست که ادعا میکند، که گویا رحمان و رفقای دیگر این نظر را داشتند که گویا بعد از تحولات مصر و تونس، نوبت ایران است را فرموله کرده اند. در این مورد در سطح رهبری حزب چنین نگرشی مطلقا وجود نداشته، در این رابطه اتفاقا رهبری حزب بیانیه ویژه تحولات خاورمیانه را به تصویب رساند، آنطور که پرسیدم رحمان آن را تهیه کرده بود، مطلقا چنین جهتی در آن نیست، همانوقت در جلسات گفت و شنود کادرها در تشکیلات لندن و کل حزب رفقای مختلف و برای نمونه دبیر کمیته مرکزی وقت رحمان  سخنرانی داشته و این رفقا هم حضور داشتند، اختلاف قابل لمسی مطرح نبوده است. نکته دیگر تا آنجا که من اطلاع دارم بعد از کنگره چهارم، این جمع اقلیت بودند در کمیته مرکزی و امکان این را نداشتند هیچ سند و مصوبه ای را رد کنند و یا به تصویب برسانند. این ادعا که گویا در این مورد سندی بوده و "اکثریت کمیته مرکزی" آن را رد کرده اند کذب محض است. موارد دیگر اختلاف سیاسی بوده که شاید من حضور ذهن ندارم. با وجود همه این موارد در یک نکته با مظفر موافقم این نوع اختلافات سیاسی، باعث انشعاب و جدایی این جمع از حزب حکمتیست نشد. آنچه باعث شد انحلال طلبی مفرط و نهایتا کودتای سیاسی و تشکیلاتی این جمع با زیر پاگذاشتن همه موازین و پرنسیبها بود. در این رابطه روایت مظفر تماما وارونه و دروغ است.

 

قضیه به این شکل بود، در فضای برجسته تر شده شکاف در سطح رهبری، پلنوم ۲۲ برگزار شد. اولین نتیجه این بود، آرایش رهبری حزب تغییر کرد و این رفقا با هر توجیهی که برای خود داشتند، علیرغم دعوت از آنها،  حاضر نشدند، در هیئت دایم دفتر سیاسی که ارگان نشسته رهبری در لندن بود، شرکت کنند. بعدا به عنوان اقلیت پنج نفره در دفتر سیاسی ۱۳ نفره، به بهانه مخالفت با پلاتفرم مصوب دفتر سیاسی (آن را ضمیمه این نوشته میکنم) جلسه را ترک کردند. همانطور که در جلسات با اعضای آن دوره گفته شد ، هنوز انشعابشان  را اعلام نکرده بودند،دست به کار تخریب شدند،  سایتهای حزب را هک کردند، ذخیره مالی حزب را فورا بلوکه و بعدا مصادره و بعدا در اولین به اصطلاح کنگره رقم آن را اعلام کردند، اسناد حزب را غصب کردند. بعد از این اقدامات، یکی دو روز بعد در کمال ناباوری، اعلامیه دادند، که از آن مقطع به بعد جمع آنها "رهبری حزب " را به دست گرفته و "دفتر سیاسی منتخب پلنوم ۲۲ با مسئولیت رحمان حسین زاده از کار برکنار شده است". این نوع ادبیات و به اصطلاح اعلام تصمیم، هر انسان منصفی را بیاد کودتاچیان ارتشی" در کشورهای مستبد زده و عقب افتاده میندازد. با این تفاوت که اینها نیرویی برای پیروز کردن کودتایشان نداشتند. جالب اینکه رهبر غیبی "کورش مدرسی" که مدتها بود خبری ازش نبود، یکهو وارد میدان شد و اعلامیه بیاد ماندنی "حزب حکمتیست یک دفتر سیاسی دارد" را نوشت و کودتای این جمع را که خود نقشه اش را به آنها تحمیل کرده بود، مورد حمایت قرارداد. به این ترتیب خروج خود را از حزب حکمتیست رسمیت دادند. تازه انتظار داشتند، تشکیلاتهای حزب این کودتا را قبول کنند. اما بسرعت اکثریت کمیته مرکزی، ، کمیته های خارج کشور و کردستان و همه واحدهای کشوری و شهری حزب  علیه اقدام آنها به صف شدند و دفتر سیاسی منتخب پلنوم ۲۲ را حمایت کردند و کودتایشان شکست خورد. خود مظفر در آن مقطع  نوسانات زیادی از خود نشان داد. هر چند در اقدام کودتایی شرکت داشت، اما چند روز بعدش فکر کنم نامه نوشت و تقاضای پلنوم فوق العاده کرد، اما همقطارانش از آن نامسئول تر بودند، که توجهی به حرفش بکنند. نهایتا تسلیم فضایشان شد و در این کودتای ناموفق خود را شریک کرد. اینها مرتکب زشت ترین بی پرنسیبی سیاسی و تشکیلاتی شدن که فکر کنم حداقل در جنبش چپ و کمونیستی ایران از معدود بی اصولیهای ثبت شده است.  جالب است این روزها مظفر و همین جمع خط رسمی به جناح راست کومه له اندرز میدهند که دچار بی پرنسیبی شده و اخراج میکنند و غیره، طبعا شواهد نشان میدهد، جناح راست کومه له اینکار را کرده و محکوم است، اما بیایید تصور کنیم، همین الان ابراهیم علیزاده و جمع راست همکارش در رهبری کومه له که تقریبا کنترل همه چیز را به دست گرفتند و اردوگاه نظامی و نیروی مسلح دارند، در بی پرنسیبی تا حد جمع خط رسمی پیش بروند، که اعلامیه بدهند و اعلام کنند، جناح مقابل خود را از جمله اکثریت کمیته مرکزی حزبشان را خلع مسئولیت کرده و علاوه بر کنترل رهبری کومه له و خارج کشور و تلویزیون، کمیته مرکزی و کمیته اجرایی حزبشان را هم به دست گرفته اند، آن وقت هر انسان منصفی چه قضاوتی خواهد داشت و مهمتر آنها که اردوگاه نظامی دارند و دو جناح صف کشیده در مقابل هم را دارند، احتمال چه اتفاقات ناگواری وجودخواهد دشت. میخواهم نتیجه بگیرم این جمع چنان بی پرنسیبی از خود نشان داده اند،  حتی صلاحیت اندرز دادن به جناح راست کومه له را هم ندارند. 

در خاتمه در پایین پلاتفرم مصوب دفتر سیاسی در دسامبر ۲۰۱۱ را ضمیمه میکنم، تا هر فعال کمونیست آگاه به سیاستهای کمونیسم کارگری آن را قضاوت کند و متوجه پوچی ادعاهای بی پایه مظفرمحمدی و جمع خط رسمی در مورد این پلاتفرم بشود. مطالعه پلاتفرم زیر را به همه کارگران و فعالین کمونیست توصیه  میکنم. به علاوه این پلاتفرم در مارس ۲۰۱۲  به تصویب کنگره پنجم حزب حکمتیست هم رسیده است. 

*** 

 

ضمیمه: 

 

پلاتفرم سیاسی، عملی دفتر سیاسی حزب حکمتیست

(مصوب نشست دفتر سیاسی –  یازدهم دسامبر ۲۰۱۱ )

حزب حکمتیست برای سازماندهی انقلاب اجتماعی پرولتاریا و ایجاد جامعه سوسیالیستی ایجاد شده است. سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و برقراری جمهوری سوسیالیستی به جای آن امر فوری ما است. ما تحقق این استراتژی را در شرایط پیچیده ای پیگیری میکنیم. اکنون حوزه مستقیم فعالیت حزب ما، جامعه ایران، در مقابل تلاطمات سیاسی و اجتماعی جدی قرار دارد. زیر تاثیر بحران اقتصادی جهان سرمایه، تحولات مهم خاورمیانه و شمال آفریقا و معضلات اقتصادی و سیاسی بورژوازی ایران و هیئت حاکمه جمهوری اسلامی، تحولات مهمی در چشم انداز است. جنبش ها و جریانات مختلف برای کوبیدن مهر خود بر این تحولات در تکاپویند. جنبش طبقه کارگر و صف متمایز کمونیستی کارگری هم میتواند و باید مهر خود را براین وضعیت بکوبد. تحقق این امر تماما به نقش عنصر فعاله کمونیسم طبقه کارگر و حزب کمونیستی دخالتگر و مدعی قدرت سیاسی گره خورده است. حزب حکمتیست به مثابه بخش متحزب کمونیسم پرولتری در ایران باید ایفاگر این نقش سرنوشت ساز باشد. 

برای ایفای این نقش، حزب ما بر ظرفیتها و تواناییهای مهمی از دستاورهای سیاسی و سازمانی و پراتیکی سه دهه اخیرکمونیسم حکمت تکیه دارد و در عین حال تناقض مسئله آنجا است که با کمبودها و نارساییهای سیاسی و سازمانی و سبک کاری خطیری هم روبرو است. وضع موجود حزب جوابگوی این رسالت نیست و بسرعت باید تغییر کند. حزب ما به تغییر ریل و دگرگونیهای اساسی احتیاج دارد تا به عنوان حزب کمونیستی دخیل در مبارزات طبقه کارگر و هدایتگر کل جنبش آزادی و برابری و رهایی انسان عروج کند. در دل این تحولات پرچم انقلاب کارگری و سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و بنیاد گذاشتن جمهوری سوسیالیستی به جای آن را برافرازد. با استنتاجات روشن و امروزی از مباحث اساسی “حزب و قدرت سیاسی” و “حزب و جامعه” تکان جدی به حیات سیاسی و دامنه تاثیر گذاری اجتماعی خود بدهد. پلاتفرم زیر گام تعیین کننده ای در این راستا است. 

۱- تامین رهبری سیاسی: در این راستا: 

– ابراز وجود رهبری سیاسی کمونیستی در قامت اجتماعی و فراحزبی و دخالتگر در جدالهای سیاسی و اجتماعی ایران 
– ایفای نقش رهبری به عنوان سخنگو و پرچمدار عروج مجدد مارکسیسم و کمونیسم حکمت 

– ایفای نقش ویژه برای تضمین اتحاد سیاسی و وحدت عمل حزب 

– منطبق کردن هر چه بیشتر شیوه کار رهبری بر “تزهای رهبری کمونیستی”

– فاصله گرفتن از سنت کار آکسیونیستی و محفلی و ماقبل حزبی، متکی شدن به اصول و موازین کار تعریف شده حزبی و تامین رهبری جمعی مسئولیت پذیر، باز و متکی بر آگاهی و آمادگی نیروی جنبش خود و کادرها و فعالین حزب 
٢- حزب قابل انتخاب و قابل دسترس طبقه کارگر و جامعه 

جنبش طبقه کارگر و کل صف آزادیخواه وبرابری طلب به حزب کمونیستی قابل دسترس و قابل انتخاب در جدال روزمره طبقاتی اتکا میکند. حزب غیر قابل دسترس علیرغم ایده های خوب به جایی نمیرسد. در این راستا: 

– بکار گیری همه اهرمهای قدرت اجتماعی، سیاسی و حزبی 

- حضور فعال رهبری و شخصیتها و اتوریته های اجتماعی و سیاسی و نسل جوان حزب ما در بطن مبارزه دایمی جنبش طبقاتی 

- اتکا به میدیای اجتماعی به ویژه تلویزیون و دیگر امکانات اتصال و اتکای حزب به جامعه. 
گسترش دخالتگری سیاسی و عملی حزب در کلیه کشمکشها و جدلهای سیاسی بر سر آزادی و برابری و رفاه 
قد علم کردن حزب به مثابه نیروی رهبر کل جامعه، به عنوان پرچمدار افراطی اعتراض رادیکال کارگری 
حضور حزب در نبرد هر روزه بر سر افکار و کردار سیاسی توده های وسیع مردم، 
استنتاجات مداوم از مباحث پایه ای “حزب و قدرت سیاسی” و “حزب و جامعه” و حدادی کردن ابزارها و امکانات و ابتکاراتی که حزب را قابل دسترس جامعه و طبقه کارگر میکند.

۳- پرچم سیاسی کمونیستی، شکل دادن به آلترناتیو پرولتری در قبال قدرت سیاسی: 

– برافراشتن قاطع پرچم سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تامین آزادی و برابری در تحولات سیاسی ایران.
– اعلام نه قاطع به همه ابعاد موجودیت و قوانین جمهوری اسلامی و تبدیل حزب به قاطعترین و موثرترین نیروی اپوزیسیون 
– فعال کردن ماکسیمال ظرفیتهای حزب در صحنه تحولات سیاسی 

– تبلیغ و توده گیر کردن شعار جمهوری سوسیالیستی به عنوان حکومتی که باید با سرنگونی جمهوری اسلامی برقرار شود.

۴- طرد و ایزوله کردن اپوزیسیون بورژوایی: 

–  مبارزه بی امان علیه همه پرچمها و نیروهای بورژوایی اعم از ناسیونالیسم پروغرب، ملی مذهبیها، جریانات سبز، جریانات سناریو سیاهی و ناسیونالیست محلی، فدرالیستها، احزاب و جریانات ناسیونالیسم کرد و …. 
–  مقابله سرراست با سناریوی سیاه دخالت آمریکا و غرب برای ایران و سیاست ضد انسانی همگامی اپوزیسیون راست و چپ بورژوایی با آن 

–  ادامه تقابل آشکار و بی ابهام با سیاستهای ارتجاعی اپوزیسیون بورژوایی ایران در دفاع از سیاست ضد انسانی تحریم اقتصادی و فضا سازی جنگی و تهدید نظامی 

–  نقد و منزوی کردن همه شاخه های کمونیسم بورژوایی

٥ - تامین حضور فعال در ابعاد مختلف مبارزات طبقه کارگر

سند “مبارزات جاری طبقه کارگر و حزب حکمتیست” مصوب پلنوم ٢١ کمیته مرکزی حزب، مبنای سیاست این دوره است. بر این مبنا بر محورهای زیر تاکید ویژه میگذاریم. 

– ظاهر شدن حزب به عنوان مرجع صاحب نظر در برخورد به معضلات واقعی زندگی و مبارزه کارگری. فوکوس محوری بر مسائل گرهی آگاهی، اتحاد و سازمانیابی پرولتاریای صنعتی ایران. 

– تعقیب گام به گام و فعال مبارزات اقتصادی و سیاسی بخشهای مختلف کارگری. جمع بندی آنها و بیرون کشیدن درسها و تجارب آن و انتقال آن به میان کارگران. فوکوس بر مطالبات اساسی کارگری در هر دوره. 
– ما پرچمدار جنبش مجامع عمومی و شورایی هستیم. مصوبه پایه ای حزب ما “شورا، مجمع عمومی، سندیکا” مبنای هویتی کار سازماندهی توده ای ما در میان کارگران است. در این زمینه فعالیت متمرکز برای تقویت و گسترش جنبش مجامع عمومی را در دستور میگذاریم. از اشکال دیگر سازمانیابی توده ای امثال سندیکا و … که با اتکا به نیروی کارگران و مستقل از دولت ایجاد میشوند، حمایت میکنیم و در رشته های پراکنده کارگری خود مبتکر سازماندهی آن خواهیم بود. 

 – فعالیت موثر برای تقویت و سازماندهی جنبش اتحاد کارگری علیه بیکاری 

–  جدل شفاف و روشن با گرایشات بانفوذ در میان کارگران 

٦- سازمانیابی کمونیستی طبقه کارگر 

سازمانیابی کمونیستی و بنیاد گذاشتن پایه های حزب کمونیستی در درون جنبش طبقه کارگر عرصه هویتی و ستون فقرات کار حزب ما و فونکسیونهای مستقیما درگیر است. اساس کار ما در محل کار و زیست کارگران، منسجم کردن، متشکل و متحزب کردن گرایش کمونیستی درون طبقه کارگر است. مسیر فعالیت و پیشروی در این زمینه به روشنترین وجه سیاسی و پراتیکی در اثر مهم “سیاست سازماندهی ما در میان کارگران” ترسیم شده است. بر این اساس در مقطع کنونی محورهای کار عبارتند از :

الف – تقویت افق و سیاست کمونیستی مشترک با رهبران کارگری و کارگران کمونیست، تامین سریع دسترسی به طیف رهبران کارگری و کمونیست طبقه کارگر، تلاش نقشه مند برای ایجاد همدلی سیاسی و همگامی عملی با این طیف و تحکیم رابطه عملی با آنها کلید پیشروی ما در سازمانیابی کمونیستی کارگران است. 

ب- تقویت محافل کمونیستی کارگران : حزب ما محافل کمونیستی موجود کارگری را به لحاظ فکری و سیاسی تغذیه میکند. باید کاری کنیم که محافل کمونیستی رهبران کارگری و کارگران کمونیست نسبت به کلیه وجوه مبارزه طبقاتی مواضع و سیاستهای روشن داشته باشند و به کانونهای زنده و بسیار فعالی در درون طبقه کارگر تبدیل شوند. 

ج – عضوگیری وسیع کارگری: سیاست عضوگیری وسیع در میان کارگران و محافل کمونیستی درون طبقه کارگر را پیگیری میکنیم. بر مبنای سیاست سازماندهی ما هر کارگر و فعال کارگری که خود را با حزب حکمتیست تداعی میکند، عضو حزب ما محسوب میشود. صرفنظر از اینکه به دلایل امنیتی امکان اعلام رسمی به آنها وجود داشته باشد یا نه. 

د – حوزه های حزبی: با درنظر گرفتن شرایط امنیتی اعضای حزب را در حوزه های حزبی متشکل میکنیم. حوزه های حزبی باید کانونهای فعالی در شبکه های سیاسی و مبارزاتی موجود در جنبش کارگری باشند. حوزه ها از نظر ماهیت کار باید به صورت یک تجمع محفلی فعال در این شبکه ها و در تشکلهای توده ای و کارگری عمل کنند. 

ه – ایجاد کمیته های کمونیستی : با گسترش نفوذ ما و به ویژه با درنظر گرفتن تناسب قوا و بهبود اوضاع امنیتی، با اتکا به رهبران کارگری، آژیتاتورها و فعالین کمونیست درون طبقه کارگر، کمیته های کمونیستی و حزبی را ایجاد میکنیم. شاخص مهم برای رسمیت دادن به این کمیته ها، درجه اطمینان به ادامه کاری آنها بعد از اعلام موجودیت آنها است. نباید کمیته ها را زودرس و تصنعی و فقط با ابتکار از بالا ایجاد کرد. در پیدایش شرایط مساعد این کار، فاکتور اولا تناسب قوای مساعد و اوضاع امنیتی و ثانیا درجه آمادگی رهبران کارگری و فعالین کمونیست کارگران برای ایفای نقش خود در قالب کمیته کمونیستی رهبری کننده را باید در نظر گرفت. 

٧- تامین حضور موثر در جنبش رهایی زن: 

- متمرکز کردن و فعال کردن ظرفیتهای رهبری و کادرهای سرشناس و با تجربه حزب در این عرصه، حول یک نشریه موثر و یا ابتکارات دیگر

- تلاش برای ایجاد تشکل توده ای و اجتماعی زنان 

- حمایت از نهادهای رادیکال مدافع حقوق زنان 

٨- احیای موقعیت جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی در دانشگاهها و درمیان نسل جوان 

–  سازماندهی انرژی نسل جوان جذب شده به حزب در این عرصه

 –  بکارگیری درسهای گرانبهای تجربه داب در فعالیتهای آتـی

  –  تلاش برای ایجاد سازمان جوانان آزادیخواه و برابری طلب که در داخل و خارج بر فعال کردن ظرفیتهای نسل جوان تمرکز کند. 

–  تسهیل قرار گرفتن نسل جوان در موقعیتهای کلیدی کار حزب بر اساس مصوبه پلنوم بیست و دوم 

٩- حزب در کردستان: 

– موقعیت کمونیسم و حزب در کردستان یک اهرم قدرت بزرگ این حزب است. در نقشه ای هدفمند این موقعیت را باید فعالتر کرد. 

– انرژی و توان رهبران و شخصیتهای اجتماعی این حزب در کردستان و نسل جوان کمونیستهای موجود این بخش حزب را باید در تشکیلات کردستان سازمان داد. تشکیلات کردستان حزب باید جوابگوی همه وجوه مبارزه طبقاتی در جامعه کردستان باشد. 

– تشکیلات کردستان ما باید به ظرف اعتراض رهبران و فعالین کارگری در عرصه های مبارزه اقتصادی و سیاسی طبقه کارگر در کردستان تبدیل شود. 

– تشکیلات کردستان باید مبتکر تنگ کردن عرصه بر جمهوری اسلامی در کردستان و الهام بخش اعتراضات رادیکال و حق طلبانه کارگران و مردم باشد. 

– نقد و جدال دایمی با جنبش بورژوا ناسیونالیسم کرد و نمایندگان حزبی و غیر حزبی آن و طرد و منزوی کردن آن 

– نقد و منزوی کردن کمونیسم ملی در کردستان 

۱۰- گارد آزادی و پروژه حضور رهبرا ن کمونیست در میان مردم: 

این دو عرصه مهم کار را باید فعال کرد. 

– گارد آزادی اهرم قدرتمند دفاع از خود مردم و ابزار موثردخالت در اوضاع سیاسی به نفع جبهه کارگر و کمونیسم و آزادیخواهی است. سازماندهی و فعالیت هدفمند گارد آزادی باید گسترش یابد. فرماندهی گارد آزادی در سطح سراسری و در کردستان طبق نقشه روشن پیشروی این عرصه مهم را باید تضمین کنند. نسل جوان و انسانهای علاقمند را باید در این عرصه سازمان دهد. 

– تلاش برای اجرای پروژه حضور رهبران کمونیست در میان مردم و از میان برداشتن مشکلات سر راه آن. حفظ پتانسیل مسلح حزب در کردستان 

۱۱- خارج کشور: 

– نمایندگی کردن صدای اعتراض طبقه کارگر و اعتراض رادیکال جامعه ایران در خارج کشور. خارج کشور پشت جبهه نیست، یک جبهه مهم اعتراض سیاسی علیه جمهوری اسلامی و حاکمیت بورژوایی در ایران است. 
– تامین حضور موثردر فضای سیاسی ایرانیان مقیم خارج کشور 

– گسترش سازمان حزب و عضو گیری از میان علاقمندان 

– تعریف روشن تر وظایف کمیته ها، مجمع کادرها و دیگر نهادهای حزب در خارج کشور و استاندارد کردن سازمان حزب در کل خارج 

– امکانسازی موثر مالی برای حزب و ارتقا ابتکارات و ظرفیت تشکیلات خارج کشور در این زمینه . 
– حمایت فعال از مبارزات کارگران جهان و تلاش برای ایجاد روابط موثر با بخشهای مختلف طبقه کارگر جهانی 
– ایفا کردن نقش فعال در تحرک ضد جنگ و فضا سازی جنگی کشورهای غربی علیه ایران 

۱٢ – آموزش مارکسیسم در صفوف حزب و به طور ویژه آموزش و بازخوانی مبانی پایه ای کمونیسم کارگری 

(سمینارها و ادبیات پایه ای حکمت)  

– شکل دادن به یک شالوده کادری قوی مارکسیست و مجرب در حزب

۱۳ – کانالیزه کردن اختلاف نظرات و تحکیم حزب و حزبیت 

– ایجاد بیشترین فرجه برای طرح اختلاف نظرات سیاسی، کانالیزه کردن اصولی اختلاف نظرات و تلاش برای به نتیحه رساندن آن.

– تبدیل نظرگاههای مختلف به اسناد مدون و قابل تصویب. تضمین تبعیت کل رهبری و حزب از مصوبات حزبی 
– تضمین وحدت عمل حزب، تحکیم انضباط حزبی و پافشاری بر اجرای موازین و مقررات حزبی. 

– تضمین فضای سالم سیاسی و رعایت پرنسیبهای کمونیستی در مبارزات سیاسی درون حزبی

– تضمین اینکه مباحثات درونی حزب، راندمان فعالیت رو به بیرون حزب را تحت تاثیر قرار ندهد. حضور فعال و دایمی حزب در جدالهای رو به بیرون باید تضمین شود. 

– تضمین اینکه در جریان مباحثات درونی موازین حزبی نقص نشود. برخورد قاطع به موارد نقص موازین حزبی 

– مبارزه قاطع با نسبیت سیاسی و محفلیسم و بروز فدرالیسم تشکیلاتی 

۱۴- کار در خاورمیانه: تحت تاثیر تحولات جدید منطقه، کمونیسم ما و هر سه حزب با وظایف کمونیستی جدیدی روبرو هستیم . در راستای جوابگویی به این مسئله : 

– دوره آینده حزب باید نقش فعالتری ایفا کند. 

– ادامه حمایت بیدریغ از “مرکز کمونیسم پرولتری در جهان عرب” 

– تقابل سیاسی شفافتر با دخالت آمریکا و غرب در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا (الگوی لیبی و مشابه) و رسوا کردن این سیاست 

۱٥- رابطه سه حزب: تحکیم رابطه سه حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان و حکمتیست و ارتقای کار مشترک در سطوح مختلف 


***




۱٦- مالی : گسترش امکانسازی مالی، تدوین ابتکارات جدید، سروسامان دادن به سازمان مالی و اختصاص نیروی جدی به این عرصه 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com