مروری بر بینش ر. ابراهیم علیزاده (۳)

عباس منصوران
June 12, 2020

مروری بر بینش ر. ابراهیم علیزاده (۳)

«در این دوره دولت‌های سرمایه‌داری و حتی سرمایه داران بزرگ هم این را پذیرفتند که این وضع نمی تواند روند زندگی باشد... بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد.» (). (‌ ر. ابراهیم علیزاده، ‌گفتگوی فارسی، ‌تلویزیون حزب کمونیست ایران)

 در این تببین،‌ نه تنها تمامی دولت‌های (حکومت‌های) سرمایه‌داری، بلکه سرمایه‌داران بزرگ، کسانی معرفی می‌شوند که «پذیرفتند... بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد.» این قضاوتی‌است که تنها از رسانه‌های رسمی دولت‌ها می‌توان شنید، ‌اما نه به این غلظت. این ادعا در ایران و ترکیه و کشورهایی همانند کشورهای آمریکای لاتین بیان شود که هیچ، اگر ‌در مورد ‌ایتالیا، ‌اسپانیا، انگلستان و مانند این کشورها گفته شود نیز، حکومت شوندگان تمای این کشورها که زیربار سرمایه و ستم سرمایه‌داری دست و پا می‌زنند، چنین مدعیان  و مبلغین و مجریانی را هیچگاه نمی‌بخشایند و معلوم نیست در مورد آنان چگونه داوری کنند. این ادعا از بینشی برمی‌آید که تمامی اصول و پایه‌ها و آموز‌شهای کمونیسم را به فراموشی سپرده باشد. در این سیستم فکری،‌ جایی برای نقد ماهیت سرمایه‌داری،‌ نقد اقتصاد سیاسی،‌ نقد حکومت، ‌نقد سرمایه‌داران امپریالیستی (بزرگ)، نمی‌ماند. در اینجا سرمایه‌داری از ماهیت استبدادی خود که سود را هدف نهایی استثمار طبقاتی، ‌یعنی به بردگی کشانیدن طبقه کارگر قرار داده و می‌دهد، از چشمها پنهان می‌ماند. در اینجا، خواهی نخواهی، حکومت‌ها و سرمایه‌داری بزرگ که عاملین جنایت علیه بشریت هستند، ‌تبرئه می‌شوند. برای این جانیان، کرونا، عاملی برای تغییر ماهیت سود و استثمار عنوان می‌شود و تندرستی و سلامت در اولویت قرار می‌گیرد.‌ به یاد داشته باشیم که این ادعاها از تریبون حزب کمونیست ایران و کومه‌له تبلیغ می‌شوند. حتا سوسیال دمکراتهایی که در سال ۱۹۱۴ انترناسیونال دوم کارگران جهان را در پیشگاه سرمایه‌داری جهانی قربانی کردند، به این آشکارگی چنین ادعایی نداشتند.

 ممکن است در برخی کتابها و متون آموزشی شاگردان شیکاگو (شیکاگو بویز) [نه درشمار استادان اقتصاد بورژوایی قابل احترامی مانند ریکاردو، آدم اسمیت و ‌سیسموندی‌ها) آن هم در برهه‌ی آغازین تبلیغات اقتصاد کلان، ‌چنین ادعایی شده باشد.

آنچه در گفتارهای تلویزیونی از سوی مجری و ر. ابراهیم عنوان شد، ابراز یک دیدگاه فردی نبود، بلکه به نام دبیراول کومه‌له و از ارگان‌های سیاسی، ترویجی و تبلیغی حزب کمونیست ایران و زیر نام «ما و فعالین» و نیز «وظیفه فعالین کومه له» اعلام آشکار سیاستی برای اجرا بود. این سیاست،‌ سیاست  و باور «ما و فعالین» کومه‌له حزب کمونیست ایران نیست، ‌سیاست و باورحزب کمونیست طبقه کارگر و جنبش کارگری-سوسیالیستی نیست؛ چنین سیاستی از یک ایدئولوژی ریشه‌می گیرد که با فلسفه طبقه کارگر یعنی ماتریالیسم دیالکتیک خویشاوندی ندارد. این سیاست که از سوی دبیر رهبری این بینش بیان و از تریبون سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه‌له)‌ و تلویزیون حزب کمونیست ایران پخش شد،‌ رهنودی است که باید به کار برده شود. این بینش، نه یک موضع و  اظهار نظر فردی، ‌بلکه نگرش یک گروهبندی سیاسی مشخص را نمایندگی می‌کند، تبلیغ و ترویج می‌‌شود و به سوی سیاست طبقاتی مشخصی، با زمینه سازی، برنامه‌ریزی و ‌آماده سازی هدفمندی به پیش می‌رود و به هیچ روی شلیکی در فضای خالی برای تفنن نیست. گفتارهای رسانه‌ای راه به سوی جایی دارند و هدفی را برای پیشبرد، تبلیغ و ترویج می‌کنند و برای گردآوری پیرو و سمپات‌های خاصی باید واگویه، تبلیغ، ترویج، تنظیم و توجیه شوند. بینشی که ماهیت سرمایه‌داری و دولت‌هایشان را دلواپسان سلامت و تندرستی مردم معرفی می‌‌کند، بنا معیارها و نگاه سوسیالیستی و طبقه کارگر آگاه، مغایر با سوسیالیسم انقلابی و آموز‌ش‌های مبارزه طبقاتی و مخالف انقلاب کارگری ارزیابی می‌شوند. نگرشی که اینک و در این برهه‌ی تاریخی از سوی رهبری یک گرایش سیاسی مشخصی در کومه‌له اینگونه بیان می‌شود و مخاطبین مشخصی را مورد خطاب قرار می‌دهد، بدون شک در پی پیشبرد هدفی است، ‌دارای پیامی مشخص،‌ نقل کننده‌ی و ناقل سیاستی مشخص و استراتژی مشخصی‌است، همانگونه که برنامه و استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه‌له دارای هدفی مشخص و طبقه کارگر انقلابی و کمونیسم را نمایندگی‌می‌کند. دفاع از استراتژی و برنامه حزب کمونیست ایران و سازمانها و نهادهای منطقه‌ای آن که تا کنون با هزاران جان باخته، هزاران هزار عضو، همراه، پشتیبان، دوست و متحد، از گزند رفرمیسم و اپورتونیسم مصون نگه‌داشته شده، بیش از پیش ضروری‌‌ است.

آنچه که اکنون با شوک کرونا،‌ در رسای دولت‌ها و بورژوازی بزرگ گفته می‌شود، با «نگرش» حزب کمونیست ایران و کومه‌له، همراستا نیست. با احزاب سوسیال دمکرات کهنه‌ی بازتولید‌‌های ۱۹۲۰ که به بورژوازی گرویدند و جان پناه سرمایه شدند و اکنون همه ساله در فروم سوسیالیست‌ها در آلمان جمع می‌شوند،‌ نزدیک است. این سیاست که«ما و فعالین»‌ یعنی خودشان و فعالین خودشان را مورد خطاب قرار می‌دهد، باید سیاستی استراتژیک و برنامه‌‌ی خاصی را پیش ببرد و مدتها است درعمل و نظر، با استراتژی طبقه کارگر انقلابی و حزب کمونیست ایران،‌ ناهمسازگاری نشان می‌دهد. انحراف از استراتژی حزب کمونیست و ایران و کومه‌له، انحراف از خط و مشی انقلابی است. از همین زاویه، ‌ضرورت مبارزه سیاسی ایدئولوژیک حکم می‌کند که این عدول به نقد گرفته و به داوری گذارده شود تا چگونگی آن برای همه‌گان، به ویژه برای طبقه گارگر و توده‌‌های زحمتکش آشکارتر شود. متولیان و باورمندان به این نگرش، نیز باید بتوانند از نگرش و ایدئولوژی خود دفاع کنند و آنرا به داوری بگذارند. ما آنان را به دیالوگی سازنده در رسانه‌های حزب کمونیست ایران و یا هرتریبونی که خود پیشنهاد می‌‌کنند دعوت می‌‌کنیم.

 این بینش، یک شبه و ابتدا به ساکن، در ذهن باورمندان آن الهام نشده،‌ بلکه تکامل تدریجی یک اندیشه و سیاستی است که بارها در همین حزب کمونیست ایران،‌ فداییان و طیف توده‌ای، حتی حزب سوسیالیست آلمان و روسیه زمان مارکس و انگلس و لنین، ووو بازتولید شده و به کمپ دیگری فروافتاده و سرانجام، به متحدین خود پیوسته و به اردوگاه دیگری درغلتیده‌اند. این دگردیسی به ویژه در احزاب سیاسی چپ، یک استثنا نیست، بلکه بازتاب مبارزه طبقاتی، در جامعه طبقاتی است که در سازمانهای سیاسی بازتاب می‌یابند. این سوخت و ساز جامعه‌ای است که طبقات و لایه‌‌های اجتماعی،‌ منافع و اهداف،‌ خاستگاه‌ها و جایگاه‌های گوناگون و متضادی دارند. این اصل دیالکتیک مبارزه طبقاتی، در جامعه‌ی طبقاتی است.

  ر. ابراهیم با کدامین تضمین و هدفی، با یقین و قول، توده‌ها مردم را به دولت منجی حواله می‌دهد! آیا وعده‌ و قول ایشان که دولت‌های ترامپ‌، باندهای حاکم در ایران، سپاه- خامنه‌ای و پوتین و ‌حکومت چین و سوریه و فرانسه و آلمان و ایدئولوژی گلوبالیزاسیون و بخش خصوصی سرمایه (نئولیبرالیسم) که هم «در این دوره» هم در آینده می‌‌آیند و «سلامت امروز و آینده مردم را در نظر دارند.» را چگونه باید برداشت کرد!؟ آیا همین‌ دولت‌ها و سرمایه‌داران بزرگ نیستند که اکنون فلاکت جامعه ‌را فرمانروایی می‌کنند!؟ آیا این‌ها خود، استحاله می‌یابند و یا «کسانی دیگر می‌آیند»! که «مثل هیچکس نیست»اند! ایشان البته با کاربرد «دراین دوره دولت‌ها...» ‌به همین دولت‌‌های حاکم، ‌نظر دارند. ممکن است بیان شود که منظور ر. ابراهیم انگیزه سرمایه‌داران بزرگ، ‌کسب سود است که به سلامتی و تندرستی جامعه نیز اولویت می‌دهند! فرض کنیم (فرض محال)‌ چنین است،‌ ایشان چرا از سالانه میلیون‌ها جانباخته‌گان کارگری در نتیجه‌ی نبود شرایط اولیه‌ی ایمنی در محل کار، اشاره‌ای نمی کنند!‌ چرا از میلیون‌ها قربانیان ایدز در سال که داروی آن در انحصار بزرگترین کمپانی دارویی جهان، آمگن (Amgen) است اشاره‌ای نمی شود! چرا  از بزرگترین  کمپانی دارویی جهان،فایزر(Pfizer)  با  افزون بر۳۴۰ میلیارد ارزش  و بیش از ۵۵ میلیارد دلار فروش در سال ۲۰۱۸  سخنی گفته نمی‌شود!‌ \ «دراین دوره دولت‌ها و سرمایه‌داران بزرگ» بنا به همین تغییر ماهیت‌اشان برای نگرانی از «سلامت امروز و آینده مردم» صدها هزار کارگر را اخراج و بیکار و به کام مرگ فرستادند و می‌فرستند، مبادا که در ماهیت انسان دوستی‌‌اشان شک کرد! البته این «روند زندگی است» و «یقین داشته باشید»! که «دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره‌هایش در جهت سلامت انسان کرد!» آنانی که بیکار و به گرداب مرگ و نیستی پرتاب شدند اشد که از سوی سرمایه‌داران کوچک یا از کرات دیگر بودند و یا کارگران در شمار  آن انسان‌ها نبودند که تمام ذخیره‌ی سرمایه‌داران در جهت سلامتی اشان هزینه شود!

هزینه خرید داروی پیشگیری ایدز که در انحصار بزرگترین شرکت جهانی «آمگن» است که درهمکاری با شرکت «توا» تا سال ۲۰۲۱ در انحصار آن باقی خواهد ماند و سپس عمومی می‌شود، اما بعید است که قیمت آن که ماهانه بین ۱۶۰۰ تا ۲۰۰۰ دلار برای یک نفر در نظر گرفته شده، کاهش چندانی بیابد.

 چرا با تبلیغ  تغییر روش و سیاست دولت‌ها و سرمایه‌داران بزرگ، از میلیون‌ها قربانیان مالاریا که می‌توان با هزینه گزاری برای واکسن از آن جلوگیری کرد (قربانی سود فروش دارو و مصرف آن) قربانیان کاربرد مواد شیمیایی، ‌میلیون‌ها قربانیان نابودی اکوسیستم که زمین و تمامی جانداران را قربانی سود سرمایه ساخته و دولت‌ها و سرمایه داران کوچک و بزرگ هم مسببین آن هستند،‌ چشم پوشی شده است. کافی است به آمار خود سرمایه‌داران اشاره شود که مرگ و میر ناشی از بیماری‌هایی که سالانه صدها برابر کرونا، در ابعاد چندین میلیونی تهی‌دستان را قتل عام می‌‌کنند و برای سرمایه‌داران موهبت و سود به شمار‌می‌آیند را  با مرگ و میر کرونا مقایسه کنیم:

در سال ۲۰۱۸ افزون بر ۲۲۸ میلیون نفر ازمردمان تنگدست در کشورهای پیرامونی سرمایه‌داری بزرگ مرکزی (متروپل) مبتلا و چهارصد و پنج‌هزار(۴۰۵۰۰۰) مورد مرگ و میر در نتیجه مالاریا گزارش شده بود. و بنا به آمار« ائتلاف جهانی سلامتی و آلودگی هوا و خاک»، همه ساله ‌افزون بر هشت میلیون و سیصدهزار نفردر نتیجه آلودگی هوا، ‌خاک و مواد شیمیایی جان خود را از دست می‌دهند. این رقم ۱۵ برابر مرگ و میر در نتیجه جنگ و خشونت گزارش شده است.  در سال ۲۰۱۸ افزون بر۱۱ میلیون نفر در نتیجه  فقر غذایی جان خود را از دست دادند. دستکم ۹۰درصد کل مرگ و میرهای زودرس در نتیجه‌ی آلودگی‌ها در کشورهای پیرامونی و نیمه پیرامونی رخ می‌دهند.

دیگاه توماس پیکتی

 با حکم  استحاله ماهیت سرمایه و دولت، تئوری مارکس که چهار مجلد عظیم کتابهای کاپیتال و نیز دو مجلد گروند ریسه (نقد اقتصاد سیاسی) و مانیفست، تئوری سود و ارزش به‌سان انگیزه و هدف نهایی سرمایه، انکار شده. کاپیتال قرن بیست و یکم پیکتی که همانند حباب دو سال پیش، کمی خودنمایی کرد و در آن روزها، شیفته‌ای از کومه‌له نیز که سوسیال دمکراسی ناب را خوب آموخته شیفته‌ی خود کرد همین بینش را تبلیغ می‌کرد. پیکتی، نیز خود را چپ می‌دانست و کارگرگرا و همانند یک رفرمیست‌ها که نام "سوسیالیست" و حتا "کمونیسم" و رنگ سرخ را برخود دارند و از «عدالت اجتماعی» و"برابری" در جامعه سرمایه داری سخن می‌گویند و نابرابری را نکوهش می‌کنند،‌ او نیز هنوز طبقه کارگر را آماده برقراری مناسبات نوین نمی‌بیند و پیوسته خواهان فرصت، به دست‌آوردن امتیازات و طرح مطالبات است، در واقع و در عمل، در راه ماندگارای و بقا سیستم سرمایه داری گام بر می‌دارد. پیکتی با انتخاب نام «کاپیتال» برای کتاب خود، مدعی بود که کاپیتال وی، همان کاپیتال مارکس برای سده‌ی ۲۱ است. وی در این اثر که شیفته‌گانی از آموزش دیدگان سوسیال دمکراسی را پیرامون خود گرد آورد، نظام سرمایه‌داری را آرایش می‌‌کند و در همان حال به "دفاع" از طبقه ی کارگر می‌پردازد و نیز در همان حال از استثمار‌گران تمجید می‌کند. پیکتی دیدگاهی پوپولیستی در چارچوب نظام سرمایه‌داری دارد. او تبلیغ می‌کند که مناسبات سرمایه‌داری، با تولید و بازتولید و با افزایش دارایی و انباشت و سرمایه، کار آفرین می‌شود. پیکتی که از سوی  رسانه‌ها‌ی تبلیغاتی سرمایه، فراتر از مارکس تبلیغ شد، در کاپیتال خود تبلیغ می‌‌کند که اگر طبقه کارگر قدرت جامعه را بدست گیرد، قادر به افزایش سرمایه،‌ انباشت و دارایی نخواهد بود! "توماس پیکتی" یک رفرمیست است که سرمایه‌داران را به نیک و بد تقسیم می‌کند که می‌توانند نابرابری‌های طبقاتی و اجتماعی را کاهش ‌دهند.

با شوک کرونا اینک، ‌به بیان ر. ابراهیم این دوره فرارسیده است تا ماهیت نیک و مردمی سرمایه‌داران بزرگ و دولت‌ها را با چشمان خویش ببینیم. خدمت توماس پیکتی به نظام سرمایه‌داری جهانی علیه طبقه کارگر و کمونیسم و نقد و نفی مارکس، مورد تقدیر دولت‌ها و نمایندگان سیاسی سرمایه قرار گرفت. پیکتی در دیداری با وزیر اقتصاد ایالات متحده آمریکا و نیز"لاورنس سومرز (Lawrence Summers) مشاور ارشد اقتصادی باراک اوباما،‌رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام شد که جایزه نوبل اقتصادی باید به پیکتی تعلق گیرد. به پاس خدمات تبلیغی پیکتی برای سرمایه، مجله ی "آلترناتیو اقتصادی" شماره ۳۳۶ ، "بانک سوئد" (SWED Bank) جایزه ای به وی تقدیم شد.

 آیا شوک کرونا، می‌تواند تا این اندازه فرد را به نادیده پنداری دچار کند!؟ آیا سرمایه‌داران و حکومت‌‌هایشان، این جنایت‌ها را منکر شده‌اند؟ آیا آنان از این تبیین تحلیل، آن هم از زبان دبیر اول کومه له خشنود نمی‌شوند در ‌آنجا که اینگونه به توصیف آنان می‌پردازد:

 «همین دولت‌ها (حکومت‌ها) و سرمایه‌داران بزرگ» که سرعقل آمده‌اند و « پذیرفتند که این وضع نمی‌تواند روند زندگی باشد... بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد.» آری، ایمان بیاوریم که جانیان علیه بشریت،‌ پذیرفتند که «این وضع» یعنی مناسبات بهره‌کشی، ‌ستم طبقاتی، ‌استبداد سرمایه‌داری،‌ استثمار کارگران، حاکمیت استبداد و فلاکت، برای ‌کسب سود، یعنی هدف نهایی و مقدس سرمایه،« نمی‌تواند روند زندگی باشد»‌ یعنی وجه استبدادی و جنایت‌بار مناسبات سرمایه‌داری، در اساس، ماهیت و سرشت خود تجدید نظر کرده، و کلاه خود را قاضی نموده و تغییر ماهیت یافته، سلاح را بر شقیقه خود گذارده و سوگند یاد کرده و ر. ابراهیم هم قول می‌دند: آن روند را باید فراموش کرد و ‌روندی دیگری باید که پسا کرونا آغاز می‌شود، عاملین سیه روزی و همین کرونای جهنمی،‌ رختی دیگر به تن کرده و ما باید به پیشواز فصلی دیگر.

زیرا که بورژوازی برخلاف فلسفه کمونیسم، با تحریه و شوک کرونا به این عقلانیت (راسیونالیته) رسیده‌اند که «بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد». به راستی آیا سرمایه داران تجدید نظر طلب شده‌اند یا ر. ابراهیم یا هر دو در اصول و باورهای پیشین خود آن یکی به چپ و این به راست چرخیده‌اند!؟ داوری با انسان‌هایی است که در برابر ماهیت سرمایه‌داران و کارگزاران حکومتی‌اشان، چرخ‌های زره پوش طبقاتی را برگرده دارند و برای رفع آن، به اسارت فکری تن نمی‌‌سپارند و قد برمی‌افرازند. دردآور است که این نظریه‌ از تریبونهای طبقه کارگر، پخش می‌شود و دولت‌گرایی و کلان سرمایه‌دارگرایی، در پناه پنجه‌های کرونا، ‌برای نخستین بار در تاریخ مبارزه طبقاتی بین کار و سرمایه، محملی امن می‌یابند. در این محمل امن، نه تنها حکومت‌ها که همگی خادمین سرمایه، محافظین و گاردهای مسلح سرمایه،‌ بلکه «سرمایه‌داران بزرگ»‌،‌ چنین وانمود می‌شوند که روند گذشته را نمی‌پذیرند و پذیرفته‌اند که روندی دیگر باید در پیش گیرند و جاری سازند تا تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرند.

    چنین بینشی، یک تجدید نظرطلبی(رویزیونیسم) در ماهیت و سرشت استبدادی سرمایه‌داری را یادآور می‌شود. ادوارد برنشتاین (پدر رویزیونیسم)، بر قطب راست انترناسیونالیسم دوم، بر آن بود که «تراکم سرمایه به ثبات اقتصادی و صلح سیاسی می‌انجامد». حتا «کائوتسکی مرتد» هم که هنوز به رسات درنعلتیده بود، در آغاز با او همراه نشد.

دیدگاه سیاسی حاکم،‌ بر بینش ر. ابراهیم، خواهی نخواهی، بخش خصوصی را که به مالکیت درآوردن اکثریت بیمارستان‌ها … که سلامت جامعه را در نظر نداشتند، مسبب بحران می‌داند و به اینگونه، ماهیت سرمایه‌‌داری و حکومت‌هایشان، به یکباره در این چند ماهه‌ برای همیشه و در «آینده» با ویروس کرونا  دگرگون شونده می‌بیند، بی آنکه انقلاب و دگرگونی مناسبات سرمایه‌داری درپرسش و پاسخ مجری و سخنران جایی داشته باشد!؟\

    رفیق ابراهیم در گفتگوی اول خود،‌ این تجدید نظرطلبی در تعریف دولت‌ها (حکومت‌ها) را اینگونه بیان کرده بود: «ما شاهد بودیم که اکثر مراکز کار و تولید و بنگاه‌های سودآوری را تعطیل کردند و دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره‌هایش در جهت سلامت انسان کرد و برایشان معلوم شد که مسئله‌ی سلامت، مسئله ای جهانی است.» در برنامه دوم ۹ روز بعد به زبان فارسی عیناً‌ همان را به زبان آورد:

«معلوم شد که در دورانی که کرونا دنیا را فراگرفته بود، تنها دولت‌ها بودند که می‌توانستند این ناکامی و ناتوانی سیستم لیبرالی گذشته خود را به نوعی در این دوره جبران کنند.»

برخلاف تلاشی که مجری برای لاپوشانی این عیان به‌کار برد، ‌ر. ابراهیم دولت‌ها را اینگونه تقدیس و عامل تغییر جهان معرفی کرد:

«معلوم شد که در دورانی که کرونا دنیا را فراگرفته بود»، فریادرسی باید،‌ و آن کسی جز «دولت»‌ها نبودند. البته با پولی که برای این وظیفه «ذخیره کرده بودند...»

این حکم ر. ابراهیم که پیشتر نیز به این صورت تبلیغ شده بود: «دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره‌هایش در جهت سلامت انسان کرد!» حتا صندوق‌داران دولت‌ها هم نمی‌دانند که چقدر ذخیره واقعی در ذخثره داشتند و آیا به راستی چگونه می‌توان با این قاطعیت از هزینه کردن تمام ذخیره‌های دولت در راه سلامتی مردم سخن گفت. ما می‌دانیم که دولت روحانی در ایران، از خامنه‌ای (نه از دارایی‌های بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری وی) تقاضای یک میلیارد یورو از صندوق ذخیره ۵ میلیاردی و آن هم برای پرداخت بودجه جاری از جمله حقوق سپاهیان ووو کرد، ‌اما موفق نشد.

 

 در این نگرش پیکتیستی، ‌تبیین یک دیدگاه رفرمیستی و ضد کمونیستی، یک تقدس گرایی به دولت‌های بورژوایی و سرمایه‌داری دولتی‌آشکار است. آیا از تعطیلی موقت چند هفته ای برخی مراکز تولیدی و خدماتی و نه همه، به هزینه تشدید استثمار و روزکار در بخش های دیگر باید تیشه به ریشه اصول کمونیسم زد؟و حکمی هولناک علیه طبقه کارگر و دانش و تجربه زندگی‌اش داد که سرمایه‌داران برای سلامتی جامعه: «اکثر مراکز کار و تولید و بنگاه‌های سودآوری را تعطیل کردند» ‌و از سود خود گذشتند و در ماهیت خود تجدید نظر کردند! آیا « دولت شروع به هزینه کردن تمام ذخیره‌هایش در جهت سلامت انسان کرد.» آیا به جز ر. ابراهیم دبیر اول کومه‌له،‌ خود دولت‌ها و سرمایه‌داران چنین ادعایی دارند که « تمامی هزینه‌‌ها خود» [به دو واژه‌ی تمام و خود توجه کنید!]  را «در جهت سلامت انسان کرد»!؟ آیا تا کنون برایشان «معلوم» نبود که یا ماهیت جنایاتکارانه و هدف سود بود که سرمایه‌داری،‌ سلامتی بخشی از نیروی کار و لایه‌های اجتماعی را تابعی برای کسب سود و هدف نهایی می‌داند و با پاندمی کرونا «معلوم شد»!؟. آیا این همان تئوری ضد انسانی و فاشیستی مالتوز کشیش نبود، فرامشو شده است که تنها بقا و توزان قوا را موضوع اصلی سرمایه‌داری می‌شناسد واز موضع سرمایه‌داران، ثابت کرد که  این قانون طبیعی و گزینش طبیعت است همیشه ضعیف ترین‌ها باید به سود قوی‌ترین‌ها قربانی شوند!؟ و برآن بود که برای بقاء سرمایه، ‌جمعیت اضافی غیرمولد باید از میان برود، گرسنگی، ‌بیماری، ‌جنگ و بلایای طبیعی، ‌همه‌گی از جمله عواملی هستند برای تنظیم طبیعی جامعه و بنا به قانون جنگل،‌ حدف جمعیت اضافی به سود بخش برگزیده طبیعت باید ادامه یابد و گرنه زمین پاسخگوی نیاز این همه نانخور و جمعیت اضافی نیست!

ر. ابراهیم در بیان بینش دولت‌گرایی، گفته بود:‌

 «به شما قول می‌دهم که در ماه‌ها، و یا یک ـ دو سال آینده به شیوه ای اساسی سلامت انسان از حیطه‌ی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون می‌آید و دولت ها ناچار می‌شوند که خود کنترل این بخش حیاتی زندگی انسان را بعهده بگیرند.»‌  این بیشتر به یک سوگند خودمانی می‌ماند تا حتا یک تحلیل سوسیال دمکراتیک و ایده‌آلیستی نافی  هرگونه بینش علمی... ادامه دارد

عبس منصوران

۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com