تجدید نظر طلبی، گردش به راست , مروری بر بینش ر. ابراهیم علیزاده (۶)

عباس منصوران
July 05, 2020

تجدید نظر طلبی، گردش به راست 

مروری بر بینش ر. ابراهیم علیزاده (۶)

 دیدگاه حاکم بر تحلیل ر. علیزاده، در یک جامعه‌ی طبقاتی، نگرش سیاسی بسیار نرمال یک کروهبندی طبقاتی است. و از همین روی، نقد و تحلیل آن نیز بسیار طبیعی‌تر و ضروری تر است. سخن از دیدگاه ‌سیاسی است که در فصل کرونا و در بستر کرونا، ‌خط رسمی و استراتژیک حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب را نه تنها فراموش می‌کند، بلکه اصول تئوریک و مانیفست حزب کمونیست مارکس و انگلس را مردود می‌شمارد. این واکنش ذهنی برخاسته از یک پایگاه مادی- طبقاتی است که به صورت واکنش دیالکتیکی عین بر ذهن جلوه‌گر می‌‌شود. سازمان‌های سیاسی به ویژه »چپ»‌کارگری و کمونیست، از جمله حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان  آن (کومه‌له) مانند هر سازمان سیاسی دیگری، ‌در برابر بازتاب کنش‌ها و جدال‌ پدیده‌های بیرون از خود،‌ تاثیر پذیر بوده و می‌باشد. بنا به همین الزام، باید که با هشیاری، واکنش، نقد و مبارزه ایدئولوژیک در برابر ایدئولوژ‌ی های دیگر طبقات با پیشاهنگی و هشیاری کارگری پالایش یابد. تاریخ و تجربه تمامی سازمان‌های سیاسی، گواه چنین واکنش‌ها، ‌سوخت و سازها، ‌تاثیر‌ها و پی‌آمدها و سرانجام‌هایی هستند.

  بنابراین، اگر در تحلیل ر. ابرهیم علیزاده این بار در تم کرونا، نگرشی بازتاب می‌یابد که با موازین و استراتژی و برنامه و  تحلیل‌های حزب کمونیست ایران و کومه‌له نه تنها همراستا نیست، بلکه در ترمینال راست سوسیال سوسیال دمکراسی کشورهای واپس‌مانده و نازل تر از ملت- دولت‌گرایان جای می‌گیرد. در دینای واقعی کشاکش طبقات و لایه‌های اجتماعی این رخدادی تصادفی نیست و جای هیچ شگفتی ندارد.

            آیا در فراز زیر، تجدید نظر عریان و آشکار در آموزش‌های مارکس و انگلس و لنین و تجدید نظر در تئوری کمونیستی از جمله تئوری نقش و جایگاه حکومت‌ها آشکار نیست؟

« [دولت‌ها] مجبورند، متعهد هستند ک خدمات عمومی و بهداشتی و بیمه بیکای و وو صرف اینها ... مقداری هم  (بودجه) نگه می دارند برای همین حوادثی مانند بیماری کرونا نگه می دارند تا که به هنگام بحران به یاری سرمایه داران و به حوادثی مانند کرونا خرج کنند. پولها را از مالیات مردم به دست می‌آورند.»(ر. ابراهیم علیزاده گفتگوی فارسی)

آیا دولت‌های (حکومت ها) را ورای طبقات و ستیزهای طبقاتی و اجتماعی نمی‌بیند؟! ‌آیا این دید

گاه، دولت‌‌ها را  دوراندیش و دلواپس سلامتی مردم معرفی نمی‌کند؟! اگر چنین است، ‌بی روا خواهد بود اگر دست به نیایش بر داریم و آرزو کنیم که دولت‌ها از تمامی بلایای زمینی و آسمانی محفوظ‌ بادا! در این برداشت و بینش از دولت، منبع و سرچشمه مالیات‌ها که در اساس از ارزش افزوده، یعنی از استثمار کارگران و استثمار طبیعت نیز سرچشمه می گیرد و پرداخت می‌شود،‌ «مالیات‌ مردم» معرفی می‌شود. زیرا که در دست نمیاندگان و اتوریته‌ای قرار دارد که گویا صندوقدار مردم‌اند!  در اینجا به علاوه،  منشاء مالیات که خود بخشی از ارزش‌های افزوده‌ی ربوده شده از نیروی کار است نادیده گرفته شده و باز هم، باردیگر مجری تلویزیون، سراسیمه برای رفع و رجوع  ظاهری این تز، به‌میان کلام  می‌آید که:

 «این پولها که توسط دولت ها ذخیره و در چنین مواردی به کار گرفته می‌شود، باید فرض شود که پول کارگران استثمار شده و مالیات‌ها برای...» و ر. ابراهیم   ناشنیده می‌گیرد و با گفتن «بله بله من هم می خواستم همین را بگویم که..» از آن می‌گذرد.

اما، علیرغم این تلاش نافرجام مجری، برنامه تلویزوین ر. ابراهیم و مجری‌، با  تاکید بر تقدس‌گرایی و تبرئه‌‌ حکومت‌ها ادامه می‌یابد. ر. ابراهیم بدون در نظر گرفتن هشدار، سراغ فرضیه‌های خود می‌رود:

و «دو فرض را برای آینده» در نظر می‌گیرد و می‌گوید:  فرض نخست،‌ ‌فرضی است که زیاد شانسی در این پیشگویی نمی‌یابد،‌ به این تحلیل که: «جریانات راست و افراطی به اصطلاح ناسیونالیست و شوونیست که توی این دوره پیش از کرونا  سر برآورده بودند مثل ترامپ و... این ها هیچ پروژه و راه حل اقتصادی برای بحران ندارند... پس خواهند رفت. ممکن است جنگ افروزی کنند و عقب خواهند رفت.»

نفی تئوری مارکسی بحران

 در اینجا نیز، یکی از درخشانترین کشف نبوغ‌آمیز مارکس در آسیب شناسی اقتصاد سرمایه‌داری یا همان نقش «ترکیب ارگانیک سرمایه» یعنی کاهش میانگین نرخ سود، و بحران ساختاری و مزمن و همیشگی سرمایه،‌ انکار می‌شود. گویا که بنا بود «ترامپ‌ها... پروژ‌ه راه حل‌ اقتصادی برای بحران» ‌داشته باشند! در اینجا نگرش به غایت خارق‌العاده‌ای کشف می‌شود که «... این ها هیچ پروژه راه حل اقتصادی برای بحران ندارند... پس خواهند رفت»!! بزرگترین اقتصاددانانی مانند کینز تا میلتون فریدمن مشاور پینوشه فاشیست و تمامی نوبلیست‌های اقتصاد سرمایه‌داری از بنیاد پادشاهی سوئد، صادقانه می‌گویند بحران را تنها می‌توان به تعویق افکند نه حل کرد. آنان هیچگاه ‌در تمام تاریخ بورژوازی ادعای اینکه قادر به حل بحران باشند، به زبان نیاورده‌اند. مارکس در نقد اقتصاد سیاسی و  کاپیتال‌ها بارها این موضوع را یادآور شده‌ است.

"انحصار سرمایه برای شیوه تولیدی که خود با آن و تحت‌تأثیر آن شکوفا شده، به صورت مانع رشد در می‌آید. تضاد میان تمرکز وسایل تولید از سویی و سرشت اجتماعی نیروی کار از سوی دیگر به حدی می‌رسد که همنشینی آنها دیگر در پوسته‌ سرمایه‌داری نمی‌گنجد. این پوسته سرانجام می‌ترکد."(۳)

فرصت بدهید،‌امتیاز بگیرید!

ر. ابراهیم،‌ فرض دیگری نیز پیش بینی می‌کند: «زمینه و مجال برای جریانات رادیکال و چپ باز می‌شود و فرصت سازماندهی و آگاهی بخشی به توده های مردم و کسب امتیازات بیشتر و سرانجام فرصت برای تعرضات نهایی برای کل سیستم فراهم تر می‌شود.»  در اینجا برخلاف اعتراف مهدی بازرگان، ‌نخست وزیر خمینی که نوشته بود:

 «اما صاحبان سرمایه با نیروهای سازمان‌یافته کارگری، رودرو هستند. از میان درگیری‌اشان رژیم‌های سوسیالیست به وجود می‌آیند.» ر. ابراهیم  از «سازماندهی توده‌ای» پوپولیستی می‌؛وید و نه از طبقه کارگر و انقلاب کارگری! در اینجا ‌سخن از «کسب امتیاز» یعنی گفتگو و سازش و  رفرم است، و سخن از « فرصت نهایی» یعنی فرصت دهی و «ماندن در وضعیت آخر» است و فرا رفتن از وضعیت آخر!  این روند گام به گام بلکه لگام بر سرمایه‌ به ذهن می‌نشاند، نه با یک پرش سه گام! نه! بلکه یک قدم آهسته‌ی «قهرمانانه» و فرصت جویی و کسب امتیاز تا سالهای سه هزار. انی برای مبلغین این بینش بازگشت به دولت رفاه سوسیال دمکراتیک است. با تبلیغ «خشت روی خشت» و شکیبایی و ایست مبارزه طبقاتی و انکار ضرورت سرنگونی انقلابی حکومت و مناسبات حاکم، به دست طبقه کارگر و انقلاب کارگری ووو و اگر جز این بود نامی از ضرورت انقلاب آورده می‌شد. سخن از این فرمول و رهنمود است که در عمل طبقه کارگر نباید عجله کند، نباید سرنگونی خواه باشد، سرنگونی انقلابی سوسیالیستی که هیچ! نباید به فکر انقلاب باشد، نباید مناسبات را نشانه بگیرد، باید به او فهماند که به جای این همه شتاب و شعار و خیزش، «فرصت» بدهد، امتیاز بده بستان کند، فرصت بدهد و فرصت بگیرد و این بده بستان‌ها تا آمدن عیسی و یا مهدی و یا آخرالزمان بنا به تز مشاور سیاسی پوتین، یعنی آلکساندر دوگین ادامه می‌یابد و ر. ابراهیم اعلام از تریبون کومه‌له و حزب کمونیست ایران اعلام می‌کند که:

 «سازماندهی توده‌‌های مردم و کسب امتیاز‌ات بیشتر و سر انجام فرصت نهایی برای کل سیستم فراهم تر می‌شود». «فرصت»‌ و «کسب امتیاز» و «تعرضات بعدی» و آأترناتیو نهایی به جای کل سیستم هیج اشاره‌ای نیست. چرا،؟!‌ از روی فراموشی نیست، این خاموشی با تز ناباوری به امکان انقلاب کارگری که معنایی جز گام نخست بی وقفه‌ی انقلاب سوسالیستی  معنا نمی‌دهد، همخوان است.

در اینجا با فاصله گیری از اصول کمونیسم و طبقه کارگر، ‌چنین شتابان، رفرمیسم، پوپولیسم و تزحل طبقه کارگر در توده‌های مردم به هم تنیده می‌شود. این بینش متاسفانه با زمینه‌های دوری از دانش مبارز طبقاتی مارکس و انگلس، و به طور کلی کمونیسم انقلابی، رشد یافت و از بیان و گفتار که بگذریم، در بزنگاهایی، بیرونی شد و به صورت امروزه در کردار و پراتیکِ و مناسبات و سبک کار سلطه یافت. اینگونه شد که این گرایش بینشی-سیاسی و طبقاتی ره به سوی ترکستان یافت و امروزه شتاب گرفته است. این چرخش آشکار به سوی رفرم،‌ یک اشتباه تحلیلی نیست،‌ بلکه یک دریافت بینشی- سیاسی است. سیاستی که اندیشه‌ی طبقاتی، «طبقه متوسط» را نمایندگی می‌‌کند. به بیانات زیر توجه کنیم تا هیچگونه شبهه‌‌ای در این ادعا باقی نماند:

 

«این دولت‌ها هستند که راه حل خواهند داشت»

      و ما همچنان شاهد تکرار خسته کننده‌‌ی و ملال آور مکررات، ترجیع‌بندهای تقدیس گرایی کینزیستی و دولت‌ها که در سوریه واپس نگه داشته شده، ‌در روژآوای سربلند به نفی کل دولت-ملت، ‌با سازماندهی کانتون‌ها و خودمدیریتی در محاصره فاشیست‌ها حاکم بر ترکیه، ‌و ایران، ‌سوریه، روسیه، آمریکا، ناتو و دولت‌های منطقه‌ای، ‌تجربه می‌شود، شیفته‌ی رفرم هستیم!

 «با مضر بودن نظام نئولیرالیستی و مردم از دولت‌ها هستند متوقع تر... (مردم) به جریاناتی  باوردارند که راه حل خواهند داشت یعنی دولت‌ها و دولت‌های رفاه و با کنترل دولتی بتوانند اوضاع را روبه راه کنند و کنترل کنند و...» دراینجا تناقض گویی نبود راه حل و راه حل خواهند داشت نیازی به هیچ اشاره ای ندارد. در اینجا سخن از داشتن راه حل، کنترل و توقع، و باور به جریاناتی که بی هچ تعارف و لاوپوشانای نه جریانات سیاس  بلکه « به جریاناتی  باوردارند که راه حل خواهند داشت یعنی دولت‌ها و دولت‌های رفاه و با کنترل دولتی بتوانند اوضاع را روبه راه کنند و کنترل کنند» آیا نیازی به بازشکافی این گفتار و بینش می‌‌ماند؟ البته به صورت معترضه ر. ابراهیم می افزاید:‌«هرچند من خوشبین نیستم و در موفقیت شان  راه حلی موقت است.» او با فرصت دهی و کسب امتیاز می‌اندیشد و همین راه موقتی هم نعمتی است! این نگرش ربطی و هیچ خویشاوندی با راست‌ترین سوسیال دمکرات‌های ایران نمونه طیف توده‌ای دارد؟!

 در غرب، حتا ناباوری و بی اعتمادی به دولت‌ها در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری‌ها سالهاست که با بای‌کوت بیش از ۵۰ درصدی شهروندان آشکار شده، راستی چه حکمتی است که ‌اینگونه همچنان بر طبل «دولت- ملتِ» ‌کوبیده می‌شود و وعده می‌دهد که :« و مردم ... به جریاناتی  باوردارند که راه حل خواهند داشت یعنی دولت‌ها و دولت‌های رفاه و با کنترل دولتی بتوانند اوضاع را روبه راه کنند و کنترل کنند.»

دولت‌ها، خود کنترل بخش حیاتی زندگی انسان را به عهده می گیرند

این ادعا نه ا زسوی کاخ سفید و نه الیزه،‌از سوی رفیق ما اعلام می‌شود!

به گزارش رسانه‌ه‌ای جهان سرمایه‌داری بنگریم، که ‌به جنایت دولت‌ها (حکومت‌ها»‌اعتراف می‌کنند.(۴)  نخست وزیر  و دو وزیر بهداشت فرانسه را  به استعفا و پی‌گرد قانونی قرار داده اند. دادستان فرانسه روز سوم  ژولای (شش ماه پس از اپیدمی کووید-۱۹) علیه ۹ مقام دولتی فرانسه از جمله، نخست وزیر(ادوارد فیلیپ)، وزیر بهداشت پیشین (آگنس بوزین)‌و وزیر بهداشت کنونی (اولیور وران)  در رابطه با فاجعه کرونا تشکیل پرونده داده است. خبر گذاری اسوشیتد پرس از ۹۰ شکایت علیه مقامات دولتی فرانسه در فاجعه‌ی کرونا گزارش می‌دهد. ایتالیا و چین نیز جمله کشورهایی هستند که دولت‌هایشان  از سوی «انجمن مصرف کنندگان کوداکونز) و برخی از انجمن‌‌های جهانی، مورد پی گرد قانونی قرار گرفته‌اند. شکایت گروهی از جمله از سوی هتل دلاپوستا در شهر کورتینای ایتالیا علیه وزارت بهداشت چین نمونه‌ی کوچکی از اعلام دادخواست علیه دولت‌ها است. بنا به گزارش یک مرکز تحقیقاتی، شهروندان آلمان صدها میلیارد دلار محور همه‌ی شکایت‌ها برخلاف نظر ر. ابراهیم،‌ بی خبرگذاردن افکار عمومی،  نشر اخبار دروغین، و خودداری آگاهانه در اطلاع رسانی که سبب ورشکستگی هزاران  هزار محل کار، بیکاری دهها میلیون کارگر، فلاکت و مرگ و خیابان خوابی میلیون‌ها نفر، ‌کشتار جمعی در جهان،  کم شدن دستکم ۱۳۲۵ یورو  از درآمد سرانه در آلمان ووو این کاهش‌ها، ‌نه از خزانه‌ی دولت و سرمایه‌داران،‌ بلکه از گلوی کارگران و زحتکمشان فرودست ربوده شد‌ه‌اند. بر خلاف نظر  ر. ابراهیم،‌ در آلمان این میلیاردها دلار دسترنج و دارای و ارث ٍ‌پدری دولت‌ها‌ نیستند. و اگر هم برای کرونا هزینه‌ای از سوی دولت‌ها پرداخت می‌شود،‌ از همین دسترنج‌ کارگران، ‌افزایش شدت استثمار، بیکارسازی‌ها، و کاستن از گذران زندگی میلیون‌ها تن از شهروندان فرودست است و  تبدیل یک بیماری محلی به یک فاجعه‌ی جهانی می‌باشد.

      انجمن مصرف کننده‌‌گان، برخلاف ادعای ر. ابراهیم «وعده ‌دولت‌های در رابطه با کمک فوری و تضمین «وام کووید» ‌یا عملی نشد یا اگر شد بسیار طول کشید و به همین دلیل، ‌بسیاری ورشکست شدند، ‌در حالی که می شد جلوی ورشکستگی‌اشان را گرفت.» این جنایت‌ها نه تنها به وسیله حکومت‌های چین و ایتالیا و فرانسه، بلکه ایالات متحده آمریکا، سوید و آسپانیا و آرٰژانتین برزیل و... وهمه‌ی حکومت‌‌ها متروپل تا پیرامون در سراسر جهان به عنوان کارگزاران اجرایی سرمایه‌ی جهانی صورت گرفته‌ و حکومت‌ها بر خلاف تحلیل ر. ابراهیم، ابزاری اجرایی،‌ قانونی و قانونگزار و قضایی و نظامی طبقه سرمایه‌دار هستند. از زمان پیدایش دولت/ملت‌ها، یعنی سلطه‌ و رواج مناسبات بورژوایی، دولت‌ها (استات یا حکومت‌ها) ‌جز از سوی سیاست‌مداران بورژوازی، هیچگاه به اینگونه، از مناسبات حاکم و طبقه سرمایه‌داری منتزع  و فراطبقاتی معرفی نشده‌اند. در حزب کمونیست ایران آن هم از سوی دبیر اول کومه‌له چگونه برخلاف‌ دیدگاه حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان آن (کومه‌له) از تریبون حزب این بینش و تبلیغ با برگزاری چندین برنامه تلویزیون و سخنرانی به زبان کردی و فارسی به گونه‌ای بی محابا، به چه هدفی است و چگونه باید تفسیرکرد؟!

 

 اگر در این گفتار با واژه‌ی «راه حل موقتی»‌ روبرو هستیم، ‌اما ۹ روز پیش از این گفتگیو فارسی نیز بسیارآشکارتر و با قاطعیت مطلق  ر. ابراهیم تاکید کرده بود:

«به باور من به هیچ عنوان نمی‌توانند این روند را به قبل از کرونا برگردانند، یعنی به شما قول می‌دهم که در ماه‌ها، و یا یک ـ دو سال آینده به شیوه ای اساسی سلامت انسان از حیطه ی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون می‌آید و دولت ها ناچار می‌شوند که خود کنترل این بخش حیاتی زندگی انسان را بعهده بگیرند.» ‌ 

و سرانجام با کشفی نابه هنگام روبروی می‌شویم که: «رئیس قوه قضاییه (رئیسی)‌ ... در لج بازی به مردم سر کار آورد و خامنه‌ای و سپاه پاسداران ... یک لج بازی ... به آن درجه از آراء مردم که در شرکت کرده بودند.»!!   لج بازی هم در نوع خود تحلیلی است.

اما آیا هشدار هولناک پایان بخش ر. ابراهیم که هیچ ربطی به کرونا و پسا کرونا ندارد را چگونه باید برداشت کرد!؟ و ضرورت بیان آن چیست؟

«جمهوری  اسلامی به شیوه های مختلف در فکر خنثی کردن است، به دام انداختنشون، ‌ضربه زدن به آنها برخواهد آمد،‌ یکی را به شیوه‌های مختلف یکی را وسوسه کند که صدایش را پایین بیاورد، ‌یکی را وسوسه کند بیا مذاکره کنیم (دو بار مذاکره و انتظار برای مذاکره سوم با میانجی نروژی و در این باره سکوت یکسال و نیمه! با میانجی نروژی نورف ( مامور خلع سلاح و انحلال سازمان‌های سیاسی- نظامی) و ۱۲۰ پرسش ما از سخنگوی شرکت کننده دوبار نشست با آن میانجی‌گر نروژی که هنوز بی پاسخ مانده‌اند- داخل پرانتز از  ع منصوران)

... یکی را ممکنه در اختلافات داخلی شان دخالت کند و سعی کند تفرقه ای در درونشان  به وجود بیاورد و به اختلافات دامن بزند... یک بخش از فعالیت‌های و وزارت اطلاعات در درون همه‌ی  سازمانهای سیاسی اپوزیسیون ج ا یک بخش از فعالیت ها وزارت اطلاعات است که چگونه می‌توان درون این سازمانها نفوذ  کرد،‌ چگونه می شود با به کارگیری مشکلات داخلی اینها از درون تضعیفشان کرد. همه‌ی این امکانات را به کار می‌گیرد و تاکید بر این از آن جهت‌ها ضروری است که آگاهانه و هشیارانه با سیاست های متحد کننده...»

با چنین تحلیلی،‌ آیا جایی برای ابزار ملاحظه،‌ انتقاد، ‌نقد گرایش سیاسی به رهبری ر. ابراهیم علیزاده، مبارزه ایدئولوژیک و تئوریک و نقد گرایش‌ها و دیدگاه‌‌های سیاسی مخالف می‌‌ماند! آیا هیچ فرد روی آورده به اردوگاه و حزب، جرات ابراز انتقادی به این بینش می‌یابد یا  از هراس  برچسب نفوذی رژیم اسلامی، صدایش خاموش می‌شود! آیا این حربه‌ای نیست برای خفه کردن و خاموشی منتقدین و نگرش مخالف در حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب؟!  آیا این به معنای سلطه‌ی بی اعتمادی،‌ خفقان و مرعوب سازی و نیز ذهنیت سازی نیست! آیا این مشروعیت بخشی به  سرکوب هرنوع گفتگو میان گرایش‌ها و درون گرایش‌ها برای رهیافت خروج از بحران و مشکلات درون سازمانی نیست؟! بیاییم بدون در نظر گرفتن نام و نشان گوینده این دیدگاه و نیز نویسنده این نقد، به خود متن گفتگوها توجه کنیم، و سپس به داوری بپردازیم. آیا هیچ کارگر و تهی دستی و قربانی مناسبات سرمایه‌داری که این بیانات را بشنود و به اندیشه‌و شوک فرو نرود را می‌توان یافت!؟ در برابر تاریخ،‌طبقه کارگر، فرودستان شهر و روستا،‌در برابر حضور جاویدان جانباخته‌گان راه سوسیالیسم در کومه‌له و حزب و تمامی جانباخته‌گان این راه پرافتخار، چه پاسخی است؟

‌شکی نیست که حکومت اسلامی وتمامی حکومت‌های طبقاتی در سازمانهای سیاسی نفوذ می کنند و یا نفوذ دارند، حتا از ۹ نماینده بلشویک‌های در پارلمان تزار در سالهای ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۲، دستکم ۳ نفر از جاسوسان تزار بودند،‌ که یکی خودکشی کرد،‌ و مالینوفسکی،‌ کارگر برگزیده حزب، عضو کمیته مرکزی، پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ خود را به شورای انقلابی، معرفی کرد و تیرباران شد، ‌اما این سبب نشد که نه لنین و بلشویک‌های همراه و نه مارتوف یا پلخانف با منشویک‌های همراه از مبارزه ایدئولوژیک درونی و نقد نظر یکدیگر و چالش‌ پیرامون اختلافات بینشی به بهانه نفوذ جاسوسان تهدید و یا خود‌داری کنند. آزادی بیان و اندیشه پایه‌ای‌ترین حقوق بشر است که در سال ۱۷۸۹ در انقلاب بورژوایی فرانسه با سرنگونی انقلابی لویی و روحانیت و فئودالیسم با فتح زندان باستیل با پیشتازی زنان مسلح و تشکیل کمون‌ها و شوراها در فرانسه و حضور و مبارزه‌های درخشان ژاکوبنیست‌های مدافع فرودستان به دست‌آمد. کمونیست‌‌ها برای جامعه‌ی بشری نه، بلکه برای جامعه‌ی انسان نوعی، یعنی انسان آگاه و خردمندِ تراز نوین، مبارزه می‌کنند؛ که تفاوت است بین بشر و انسان نوعی!

تلاش‌های دو برنامه، مجری و ر. ابراهیم علیزاده در تلویزیون کومه‌له و حزب کمونیست ایران، گفتگوهای پی در پی ایشان و پس از آنها حتا در پلنوم هفتم کمیته مرکزی کومه له در روز 24 خرداد ماه 13۹9 که  گوشه‌‌هایی انتخاب شده از آن و بیانیه‌ی سیاسی برای نخستین بار در تاریخ کومه‌له کم سابقه بود و به زبان فارسی پخش بیرونی شد،‌ نتوانستند این بینش را لاپوشانی کنند.

ر. ابراهیم علیزاده دلبسته‌ی حکومت مطلق سرمایه‌داری دولتی نیست، اما، این بینش به ناگهان در ذهن رهبری این گرایش ننشست، بلکه ادامه همان سانتریسمی است که به‌جای گرایش به سوسیالیسم انقلابی و استراتژی حزب کمونیست ایران و کومه‌له به تدریج و در این دو سه ساله با شتاب به رفرمیسم ناب گرایید و انقلاب کارگری را نه تنها در ایران در دیگر کشورها زودروس و شاید که ناشدنی می‌داند. از همین روی در پلنوم هفتم کومه‌له، بدون شک در رفوی برنامه‌های فارسی در باره کرونا، به گونه‌ای  کم سابقه در تاریخ کومه‌له، ، برای خنثی کردن نقدهای ما به دیدگاه گرایش رفرمیستی رهبری کنونی کومه‌له به زبان فارسی به کلی‌گویی پرداخته شود و نامی از انقلاب برده نشود. از آنجا که این بینش همیشه نمی‌تواند مبهم و خاموش و خزنده باشد، در پلنوم و بیانیه سیاسی به نام کومه‌له از سوی رهبری، که پخش بیرونی یافته، هیچ نشان و سخنی از سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی به دست طبقه کارگر و انقلاب کارگری در میان نیست، ‌و نیز هیچ سخنی در این پلنوم نیز از حاکمیت شوراها در کردستان نیست. اما ماتریالیسم دیالکتیک به طبقه کارگر و هر رزمنده راه رهایی پرولتاریا و به پیرو آن تمامی جامعه و زیست و بوم جهان، آموخته است که ملاک شناخت، پراتیک و کردار افراد است نه ادعاها و بیانیه‌ها و گفتارهای آنان.

‌در نوشتارهای آینده، به روند تاریخی و پاسخ این چرایی  پرداخته می‌شود.

عباس منصوران

۳۰ ژوئن ۲۰۲۰

زیر نویس‌ها و منابع

۱- دکتر سعید برزین، زندگی نامه سیاسی مهندس بازرگان، ص ۷۵،‌ نشر مرکز تهران، ۱۳۷۴.

۲- در اینجا، ‌نام بردن از مهدی بازرگان ملی- مذهبی و آن عنصر مرتجع، ‌تنها برای اثبات این برهان است که ادعاها،‌ معیار باورمندی نیست و اگر سوء استفاده نباشد، ‌در بهترین حالت یک عبارت ‌پردازی و نمایش بیش نیست. لازم به تاکید نیست که در اینجا مقایسه‌ای در میان نیست. کارنامه و سابقه‌‌ی سیاسی و مبارزاتی رفیق ابراهیم علیزاده در مبارزات کومه‌له و حزب کمونیست ایران، سابقه‌ای غیر قابل مقایسه با بازرگان سالهای ۱۳۲۰است که از فرنگ بازگشته زیر تاثیر مارکسیسم، به ناچار، کار و کارگر و انقلاب و سوسیالیسم را اعتراف می‌‌کند.

 ۳. مارکس،‌مجلد دوم سرمایه.

۴. دویچه وله، ‌خبرگزاری آلمان،‌ به زبان فارسی، «اهمال در مقابله با کرونا،‌ دولت‌‌ها را به میز محاکمه می‌کشاند» ۴/۷/۲۰۲۰.

  1. ابراهیم علیزاده، ‌تلویزیون حزب کمونیست ایران، برنامه ویژه، اوضاع سیاسی پس از کرونا و پساکرونا. https://www.youtube.com/watch?v=sIZLV8cWb1k&feature=youtu.be&fbclid=IwAR13HbFw5hFPCNXNn-Z88CR8F0paP3EYK8rHrueCgmb0JISQYcX9xloKiD4

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com