کُردستانِ سوریه و افق‏ها

شباهنگ راد
November 02, 2019

کُردستانِ سوریه و افق‏ها

تحولات کنونی و ترک مواضع نظامیِ نیروهای کُردستان در سوریه، به هجومِ سبُوعانه و به توافقِ قدرت‏مداران بزرگ جهانی به منطقۀ خاورمیانه بر می‏گردد. البته اتفاقِ فعلی در کُردستان سوریه، ابتداء به ساکن نیست و به گذشتۀ نزدیک، و نیز به سیاست‏های نیروهای درگیر در جنبش کُردستان سوریه ربط دارد. پس هرگونه دُوری و یا نادیده‏گیری از نقش و از رفتارِ سیاسی - نظامیِ نیروهای کُردستان، در قبال سیاست‏های دولت‏های بزرگ جهانی و رژیم‏های چاکرمنش و وابسته‏ای هم‏چون ترکیه، ما را گمراه و از ارائه ارزیابی صحیح باز خواهد داشت.  

 

در هر صورت و تابحال روشن شده است که تفاوتِ بسیار زیادی، بین مواضع و خواست‏های مردمی، با مواضع و خواست‏های نیروها و جریانات مدافع آنان است؛ به اثبات رسیده است که جنبش‏های اعتراضی و حق‏طلبانۀ مردمی، در دُوره‏های متعدد و بدلیل سیاست‏های مماشات و تسلیم‏طلبانۀ نیروهای مدعیِ رهائی از زیر سلطۀ طبقۀ سرمایه‏داری، متحمل ضربات بس سنگینی شده‏اند؛ دیده شده است که هر یک از آنان و تحت عنوان دفاع از جنبش‏های مردمی، جنبشِ در حال رشد و روبه جلو را، به جنبشِ روبه عقب و نیز به جنبشِ سکون و بی‏روح تبدیل کرده‏اند؛ متأسفانه کُردستانِ سوریه این روزها، با چنین پدیده‏های تأسف‏باری رودرروست و گام و به‏گام دارد، مسیرِ خلافِ مقاومتِ آن روزهای کوبانی را پی می‏گیرد؛ کوبانی که در گیرودار حملۀ داعش و آن‏هم با حمایت و در هم‏یاری دولت‏مردان بزرگ جهانی و رژیم‏های حامی‏شان هم‏چون دولت ترکیه، پیام‏آور مقاومت و تعرض در برابر قداره‏بندان سرمایه، و نیز پیام‏آور بازستانی حقوق پایمال شدۀ توده‏های محروم و ستم‏دیدۀ کُردستان سوریه بُوده است. آن‏زمان کُردستان ایستاد و دشمنان را پس زد و این‏زمان عقب نشسته و بخشی زیادی از کُردستان را، بار دیگر به حاکمان زورگو - و آن‏هم به بهانۀ جلوگیری از خون و خون‏ریزی -، باز گردانده است.

 

پیش‏تر و در «بیم‏ها و امیدهای کوبانی!» گفته شده است که توده‏های محروم کُردستان برای دست‏یابی به حقوق دیرینۀشان، نیاز به تئوری منطبق با آرمان کمونیستی و هدایت‏گر سالم دارند؛ گفته شده است که جنبش کُردستان، قادر به پس زدن درازمدت منفعت‏طلبان و ستم‏گران از سرزمین‏اش نخواهد بُود، مگر آن‏که، از قدرتِ توده‏های محروم منطقه تغذیه شود؛ گفته شده است که نگاه به بالا نیروهای کُردستان، به معنای رد نگاهِ پائینی‏هاست. البته قابل قبول و طبیعی‏ست که در این حوزه‏ها، برداشت‏های گونه‏گونه‏ای از جایگاه و از نقش مبارزاتی نیروهای درگیر در جنگ طبقاتی با دشمنان کارگران، زحمت‏کشان و دیگر توده‏های ستم‏دیده وجود دارد؛ و مضافاً این‏که دُرست است، انقلاب توده‏ای به ثمر نخواهد رسید مگر آن‏که، حاملِ سیاستِ تعرضی و مقابله‏ای علیۀ ارگان‏های مسلح و سرکوب‏گر باشد؛ هم چنین دُرست است که گسترش جنگ انقلابی، وابسته به آگاهی کمونیستی و سازماندهی نیروی توده‏ای در برابر حملات و یورش سازمانیافتۀ نظام امپریالیستی در میادین خودی‏ست؛ مفوله‏های اساسی که نیروهای کُردستان سوریه، آگاهانه از آن‏ها فاصله گرفته‏اند تا به‏پندارِ خویش، مانع جنایتِ ارتکابی بیش از پیش امپریالیست‏ها و دولت‏های وابستۀشان هم‏چون دولت «اردوغان» گردنند! سیاست و تاکتیکی که با خواسته‏های توده‏های محروم کُردستان سوریه، و نیز با منطق جنگ‏های انقلابی و رهائی‏بخش از زیر سلطۀ ستم امپریالیستی در تضاد قرار دارد.

 

ولی قبل از هر چیز، طرح و تکرار این‏موضوع بی‏فایده نیست که دولتِ ترکیه، با دستورِ دولت امریکا و در توافق با دیگر دولت‏مردان بین‏المللی‏ای هم‏چون روسیه، بخش‏هایی از کُردستانِ سوریه را اشغال کرده است تا هم نقشه و سیاست تعرض به حقوق محرومان را پی گیرد، و هم بر جنگ‏های ارتجاعی و هر چه میلیتاریزه‏تر کردن منطقه بی‏افزاید. دهه‏هاست که دولت‏مردان بزرگ جهانی به یاری و با سازماندهی دستجات مسلح و ارتجاعی‏شان و بویژه در چهارچوبۀ باز تعریف و تقسیم مجدد جهان سرمایه‏داری، حملات افسار گُسیخته‏ای را به کارگران و زحمت‏کشان جهان، و از جمله به منطقۀ خاورمیانه سازمان داده‏اند. جنگ، آوارگی و ویرانی را یکی پس از دیگری، بر فضای جوامع و مناطق متفاوت حاکم گردانده‏اند و روزبه‏روز دارند، انسان‏های دیگری را در کامِ سیاست‏های ضد انسانی‏شان می‏بلعند. به عبارت دیگر، آشوبِ سیاسی و نظامی در جهانِ سرمایه‏داری بسیار بالاست و دارند آگاهانه تنش و اختلافات‏شانرا، به میادین غیرخودی‏ای هم‏چون کشورهای عراق، افغانستان، لیبی، سوریه و غیره می‏اندازند؛ بر آنند تا از یک‏سو، جهانِ معترض را به عقب وادارند و از سوی‏دیگر بر بُحران مزمن‏شان فائق آیند. جابجائی و اعزام نیروهای نظامی به قسمت‏های مختلفِ عراق، سوریه، لیبی و دیگر مناطق خاورمیانه و هم‏چنین استفاده از ادوات سرکوب و کُشنده، نمایان‏گر خواست‏ها و سیاست‏های فوری دولت‏مداران بزرگ، نسبت به جامعۀ بازخواهی است؛ می‏خواهند جنبش‏ها و درخواست‏های مردمی را از روندِ معمولی و بحق‏اش باز دارند تا چاله‏های سیاسی - اقتصادی‏شانرا، با سرکوبِ بی‏رحمانه و با فروش تسلیحات نظامی به کشورهای سرشاز از منابع طبیعی پُر کنند.

 

به هررو ماهیتِ این سوی قضیه، یعنی ماهیتِ دولت‏مردان بین‏المللی و دیگر دولت‏ها و دارودسته‏های وابستۀشان روشن است. امّا سوی دیگر آن، به سیاستِ مدعیانِ منافع مردم مربوط می‏باشد. بنابراین لازم و ضروری‏ست تا بموازات محکومیت و افشای سیاست‏ها و حملات وحشیانۀ امپریالیست‏ها و دیگر دستجات مسلح و ارتجاعی، ماهیتِ سیاسی اوضاع کنونی را بدُرستی بازگو، و نیز کدری سیاست‏ها و تاکتیک‏های سازمان‏ها و احزاب درونِ جنبش کُردستان را برشمارد و بدنباله تلاش ورزید، از بارِ صدمات بیش از پیش جنبش‏های حق‏طلبانه کاست. به این علت که جامعه و مردم، کاملاً با طبقات حاکمه و دستجات متفاوت‏شان، خط و مرز روشن و عملی کشیده‏اند و به انحای گوناگون دارند، مدافعین وضعیت فعلی را به چالش می‏کشند. ایراد کار و یا ناروشنی، نه در انتخابِ سیاسی مردم نسبت به سیاست‏های قدرت‏مداران و رژیم‏های حاکم منطقه، بلکه در انتخابِ سیاسیِ ناصحیح بعضاً نیروهای مدعی منافع کارگران، زحمت‏کشان و دیگر قربانیان نظام امپریالیستی است. مورد و یا مواردی که این‏روزها در صحنۀ کُردستانِ سوریه در جریان است و دارد، به آوارگی، به تخلیه و به کاهش انرژی مبارزاتی مردم می‏پردازد و در همان‏عین نقش سوپاپ اطمینان سیاست‏های امپریالیستی در منطقه را بازی می‏کند.

 

به عبارت واضح‏تر باید گفت که نمی‏توان مدعی منافع و سُخنگوی مردم بُود و در همان‏حال، گوش شنوا از قدرت‏مداران بزرگ جهانی داشت؛ نمی‏توان عامل بدبختیِ توده‏های ستم‏دیدۀ کُردستان را، طبقاتِ آلوده به ستم و سرکوب دانست و در همان‏حال، مجری سیاست‏های ضد انسانی‏شان بُود. این دو نگرش و دو سیاست، متضاد از هم است و شوربختانه جنبش‏های اعتراضی و حق‏طلبانه، در چنین دو راهیِ ضررخُورده گیر کرده است و بدون کم‏ترین شک و شبهه‏ای، تغییر آن مستلزم تغییر سیاست‏های تسلیم‏طلبانه، و نیز مستلزم اتکاء به قدرت و به نیروی مسلح توده‏ای‏ست. روشن است که پیش‏رفتِ جوشش‏های مردمی، در تعرضِ بی‏وقفه به ارگان‏های حافظ بقای امپریالیستی و بویژه در سازماندهی آنان حول سیاست‏های تمام کننده است. این‏ها از زمره مختصات جنگ‏های انقلابی‏ست و بر خلافِ بعضاً ایده‏های طرح شده، نمی‏توان و در حقیقت نمی‏شود، ناپیگیری‏های نظری - عملی را به خصلتِ جنگ‏های توده‏ای در دُوران و در مراحل متفاوت ربط داد؛ نمی‏توان به بهانۀ جلوگیری از تخریب و خون و خون‏ریزی، زمینه‏های تخریب و خون‏ریزی بیش از پیش محرومان را آماده و هزاران نفر را بی‏خانمان کرد؛ نمی‏توان به بهانۀ قدرقدرتی حاکمان جهان، از انتخابِ سیاست تعرضی باز ماند و در همان‏حال توده‏ها را از آوارگی و دربدری نجات داد. پیداست که سرمایه‏داران در سرتاسر جهان دست بالا را دارند و با تمام وجود بدنبال تخطئۀ جوشش‏ها و اعتراضات حق‏طلبانۀ مردمی‏اند. بدون اندکی توهم، فضای جهان یک‏سویه است و پس تغییر جهت فعلی، نه در عقب‏نشینی، نه در هم‏کاری و یا نه در هم‏سوئی با سیاست‏های امپریالیست‏ها و دیگر دارودسته‏های‏شان، بلکه در تعرض، در دُوری و در فاصله‏گیری از آنان و بویژه در اتکاء عمیق به قدرت و به نیروی توده‏ای‏ست.

 

به طور یقین جامعۀ مدافع جنبش‏های انقلابی در چنین بستری قادر خواهد بُود تا آیندۀ روشن و نیز آیندۀ عاری از ظلم و ستم را تضمین کند. با این تفاصیل، شناختِ حدود و ثغورِ سیاسیِ نیروهای مدعی جنبش کُردستان، در موقعیتِ حساسِ کنونی می‏تواند ایده‏ها را شفاف‏تر و افق‏های مبارزاتی در کُردستانِ سوریه را روشن‏تر سازد. بنابه هزاران ادله، دلیلی از اتخاذِ سیاست دفاعی و پس‏روندۀ نیست؛ دلیلی برای عقب‏نشینی و یا تسلیمِ بدون جنگ و درگیری با دشمنانِ توده‏های محروم و ستم‏دیدۀ کُردستانِ سوریه نیست؛ دلیلی در مدارائی، در همراهی و یا در هم‏سوئی با سیاست‏های ارتجاعی دولت‏های بزرگ و دیگر دارودسته‏های سرکوب‏گر منطقه نیست. خواست مردم و به سر انجام رساندن انقلاب را نمی‏شود، با دُور زدن و یا با کنار آمدن با قدرت‏مداران بین‏المللی‏ای هم‏چون امریکا، روسیه، سوریه و ترکیه و غیره متحقق کرد. به این سبب که سیاستِ این دولت‏ها در قبالِ درخواست‏های مردمی، آن‏چه را که در دنیای فعلی شاهد آنیم، نیست. حاکمان کنونی تضادِ منافع بنیادی با پائینی‏ها دارند و پس هرگونه مراوده و مشورت با آنان، به ضرر مردم تمام خواهد شد. بدین ترتیب توافق و اعطای این و یا آن بخش از سرزمین و منطقه، به دسته‏ها و یا به گروه‏های وابسته به دولت‏ها، نه تنها در خدمت به آرمانِ توده‏های ستم‏دیدۀ کُردستان سوریه نیست، بلکه در جهت بندگی، اسارت و تخریبِ بیش از پیش خانه و کاشانۀ آنان است. پس ایستادگی و مقاومت در برابر اشغال‏گران، از زمره اولویت‏ها و وفاداری به جنگ‏های انقلابی توده‏های دردمند است؛ کاری که نیروهای کُردستان سوریه، آشکارا از آن‏ها سر باز زده‏اند و دارند، گام به‏گام و در بده و بستان با دولت امریکا و دیگر دولت‏های سرکوب‏گر منطقه، زمینۀ جنگ‏های گسترده‏تر و حضور طولانی‏تر آمرین و عاملین وضعیت ناهنجار کنونی را فراهم می‏کنند. جنبشِ اعنراضی، جنبشِ مسامحه نیست؛ خط و مرام‏اش، سازشکاری و اطاعت از سیاست‏های قدرت‏مداران بین‏المللی و باز پس دادن منطقۀ کُردستان، به غاصبان نیست؛ دولت ترکیه سی کیلومتر، سرزمین کُردستان را به بهانۀ منطقۀ "امن" اشغال کرده است تا روحیۀ تعرضی توده‏های ستم‏دیده و بازخواهی دیگر مناطق کُردستان را سرکوب کند.

 

خلاصه این‏که، سرمایه‏داران برای تعرض به کارگران، زحمت‏کشان و دیگر توده‏های محروم و رنجدیده، بدنبال بهانه نیستند و هر زمان منافع‏شان ایجاب کند، آنانرا قربانیِ سیاست‏های منفعت‏طلبانۀشان خواهند کرد. در این حوزه نیازی به ردیف کردن موارد نیست و درنتیجه تاکتیک صحیح در برابر سیاست‏های نظام امپریالیستی، با تعرضِ سازمانیافتۀ توده‏ای و مسلحانه گره خُورده است. پس تنها با انتخابِ سیاست و راهِ مقابله‏ای و مسلحانه است که می‏توان، موانع رودررو را بر طرف کرد و افق‏های روشنی در برابر جامعه و قربانیان نظام امپریالیستی قرار دهد.

 

2 نوامبر 2019

11 آبان 1398

 

 


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com