تکرار تراژدیک تاریخی تراژدیک

ئاسو سهامی
October 30, 2019

تکرار تراژدیک تاریخی تراژدیک

طی روزهای اخیر ویدیویی توسط یکی از سایتهای نزدیک به "احرار الشرقیه"در فضای مجازی انتشار یافته که دل هر انسانی را بدرد می آورد. در این ویدیو شاهد هستیم که گروهی از افراد مسلح ارتش آزاد سوریه که از سوی ترکیه، آمریکا و ناتو حمایت و پشتیبانی می شوند، یکی از گریلاهای "ی پ ژ " را به اسارت گرفته اند و همانند کفتار در میان هلهله و شادی با وقاحت تمام به او توهین و بی حرمتی می کنند. نوادگان محمد قریشی در ادامه راه پیغمبرشان و جنایاتش در غزوات با فریاد الله اکبر ، بسان یک پیروزی بزرگ در یورش به مردم روژآوا ضمن بی حرمتی به او ازش فیلم می گیرند.
"چیچک کوبانی" اسمی دختریست که در فیلم دیده می شود، چیچک گریلایست که روز 21 اکتبر 2019 در جریان مقاومت مردم روژآوا در برابر اشغالگران ترکیه و تبهکاران همپیمانش (یعنی نیروهای ارتش آزاد) در روستایی نزدیک به "عین عیسی" در حالیکه زخمی شده بود به اسارت این نیروها در آمد طی این چند روز از سرنوشتش اطلاعی در دست نبود و این فیلم اولین خبر بعد از دستگیری و در آخرین خبر از او رژیم فاشیست ترکیه عکسی از او را در بیمارستانی در این کشور نشان داد هرچند بسیار روشن است که سرنوشت او همانند دیگر همرزمانش به کجا می انجامد.

چیچک اولین گریلایی نیست که به چنگ نیروهای ترکیه، داعش و ارتش آزاد افتاده است و همان سرنوشت در انتظار اوست که بر سر دیگران آمده، بعد از تجاوز، شکنجه و بی حرمتی به شیوه همیشگی این نیروها اعدام و تیرباران در انتظار او خواهد بود. چیچک کوبانی اولین قربانی از این نوع شکنجه و بی رحمی نیست و بی شک آخرین آن نیز نخواهد بود، تا زمانی که در هر گوشه این دنیا تفکر فاشیسم، مذهب و ناسیونالیسم رواج داشته باشد، تا زمانی که مناسبات دنیای سرمایه داری بر جوامع حاکم باشد، این نوع برخوردها تولید و باز تولید می شود و هر جایی به نوعی و شکلی خود را نشان خواهد داد و هر جا اسیری به دست این نیروهای ارتجاعی افتاده است ما شاهد همین برخورد بوده و خواهیم بود.

بی شک تحلیل و یا تحقیق در مورد این نوع فجایع از توان نگارنده خارج است، اما پخش این فیلم قلب نگارنده و هر انسان آزادیخواه و برابری طلبی را به درد می آورد و ضمن محکوم کردن آن ، خواستار دستگیری بانیان این جنایت و محاکمه عادلانه این جانیان و تمامی جنایتکاران جنگی در سراسر دنیاست. هر انسانی اگر بخواهد در مورد جنایات جنگی در سراسر جهان خصوصا جنایاتی از این قبیل تحقیق کند، کافیست که در گوگل یک جمله کوتاه مانند"تجاوز به زنان در جنگ" یا  "برخورد به اسرای جنگی در دست حافظان سرمایه" را بنویسد. از آمریکا گرفته تا قاره افریقا، اروپا و آسیا هزاران مطلب در مورد تجاوز به زنان در طول جنگهای سرمایه داری می توان یافت.

به جهت جلب کردن ذهن خوانندگان در هدف از این نوشتار، با طرح سوالی و با یادآوری گوشه کوچکی از این نوع جنایات بزرگ که خود ریشه در مناسبات و درجوهر وجودی فاشیسم، ناسیونالیسم و مذهب که خود بخشی جدایی ناپذیر از سرمایه داری هستند، نوشته خود را ادامه خواهم داد.

طرح سوال:

تصور کنید که در آینده کوتاهی از تلویزیون شاهد هستید که "صالح مسلم" یکی از رهبران جامعه دمکراتیک کردستان سوریه و یا "مظلوم کوبانی" فرماندهی کل نیروهای روژآوا در حالیکی دست در دست "رجب طیب اردوغان" و یا فرماندهان "نیروهای ارتش آزاد سوریه" دارد، رو به خبر نگاران لبخند می زنند و همدیگر را در آغوش می کشند. چه حالی به شما دست خواهد داد؟

بی هیچ گمانی چندش آور است و در آنِ واحد تصویر چیچک کوبانی در حالیکه اسیر شده است و به او بی حرمتی می شود، جلوی چشمتان رژه خواهد رفت.

چه حالی به شما دست خواهد داد؟ وقتی "صالح مسلم" یا هر کس دیگری از این حزب در توجیه این به آغوش کشیدن، بگوید ما به جهت جلوگیری از هر گونه خونریزی در آینده و به نیت فروپاشی رژیم دیکتاتوری بشار اسد، با همین نیروهای جنایت کار همپیمان می شویم و یا همکاری می کنیم.

اینکه مشخصا اسم ترکیه، داعش و ارتش آزاد سوریه آورده شده، به این معنی نیست که دیگر نیروهای درگیر در جنگ سوریه اعم از آمریکا، روسیه، رژیم سوریه، ایران و دیگر کشورهای ناتو از این جنایات مستثنی هستند، بلکه تنها به این دلیل که بهتر بتوان اوج این فاجعه را در این مورد خاص درک کرد. در طول تاریخ بشریت از ابتدا تا کنون، در تمامی جنگهایی که رخ داده است، اولین قربانی ها کودکان، سالمندان بیدفاع بوده و زنان نیز بیشترین، بی حرمتی و بی حقوقی ها متوجه شان بوده و متحمل شده اند. با توجه به مناسباتی که از پایه و اساس بر نابرابری و تبعیض طبقات مبتنی است و یکی از ارکان این تبعیض توسط مذهب تولید و باز تولید میگردد، بیشترین بیحقوقی و تبعیض علیه زنان که نصف جامعه بشری را تشکیل داده اعمال شده است. در این مورد حتی لازم نیست تمام تاریخ شکل گیری مبارزه طبقاتی را مطالعه کنیم بلکه کافیست نگاهی گذرا و  تیتروار به همین پنجاه سال اخیر بیاندازیم، از جنگ در کشورهای افریقایی و جنایات کشورهای فرانسه، هلند و انگلیس در این قاره گرفته تا جنگ های داخلی در اروپا، همانند یوگسلاوی، چک اسلواکی، جنایات آمریکا در ویتنام، جنگ کره، عراق، سوریه، ایران، یمن و یا در سرکوب جنبشهای رهایی بخش و آزادی خواهی از سوی رژیمهای دیکتاتور چه جنایتهایی صورت گرفته است. بی شک هرکس زندگینامه "جمیله بو پاشا" را مطالعه کرده باشد از درد و رنجی که این زن مبارز الجزایری و دیگر زنان زندانی متحمل شده اند اطلاع دارد. وی عضو و چریک مبارز جبهه آزادیبخش ملی الجزایر بود که در سال ۱۹۶۰ دستگیر و در فرانسه زندانی و در زندان فرانسوی ها به وسیله آتش سیگار، شوک الکتریکی و ... شکنجه و با بطری به وی تجاوز شد.

جدا از جنگهای ارتجاعی میان کشورها، قومیتها و ملتها در سراسر جهان، اگر به
تاریخ منطقه کوچکی از خاورمیانه که اسمش کردستان است اشاره ایی داشته باشیم، بی شک نمونه های بسیاری از این قبیل جنایات از سوی حکومتهای حاکم بر ایران، عراق، ترکیه و سوریه بر ملت کورد وارد شده است را می توان دید، بی شک پرداختن به این پدیده کنکرت و راه حل واقعبینانه برای رفع ستم ملی و مسئله ملی به این معنی نیست که جنایات این رژیم ها را در قبال دیگر اعتراضات و صدای آزادیخواهی در سراسر این کشورها و سرکوب مخالفین سیاسی، مخصوصا در سرکوب جنبشهای کارگری و کمونیستی رخ داده است را به دست فراموشی بسپاریم بلکه هر دو از اولویت کار جنبش کارگری و  کمونیستی نیز هست.

همگی مطلع هستیم که چگونه رژیم های حاکم بر این کشورها در تقابل با جنبش انقلابی کردستان چه جنایتهایی که نکردند از تجاوز به زنان پیشرو گرفته تا تجاوز به پیشمرگ زن که به اسارت این نیروها در آمده اند. همه می دانند که چگونه رژیم جمهوری اسلامی قبل از اعدام دختران در کردستان به آنان تجاوز  می کردند، در عراق، سوریه و ترکیه به همین منوال. هرچند همانند "چیچک کوبانی" فیلمی در این رابطه موجود نیست و یا اگر هست بسیار اندک است.

از جنایات این رژیم ها دردناک تر، تاریخ جنایات جنگی میان خود اپوزسیون های این رژیم هاست، در عراق جنگ میان حزب دمکرات (بارزانی) و اتحادیه میهنی(مام جلال) . در سوریه میان نیروهای اپوزسیون، جنایات "پ ک ک" در جنگ با دیگر نیروها (پ ک ک بیشتر از اینکه با رژیم ترکیه جنگیده باشد با دیگر احزاب کردی جنگ داشته) و آخر سر در کردستان ایران جنگ میان کومه له و حزب دمکرات و یا جنایات پژاک است. که هدف نگارنده تنها اشاره کوتاهی به گوشه ای از جنایتهای رخ داده  از سوی  حزب دمکرات است.

قبل از هر توضیحی در این رابطه توجه خواننده را به این نکته  جلب می کنم : (با توجه به اینکه خود چند سالی پیشمرگ کومه له بوده و افتخار این را دارم که بیش از دو دهه از عمرم را در صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران بوده ام، لذا قاعدتا همانند دیگر رفقا دوره آموزش سیاسی و نظامی را دیده ام، یکی از درسهای آموزشگاه کومه له در مورد شیوه رفتار با اسرای جنگی بود، ما در این درس یاد گرفتیم که در چگونه با اسرا رفتاری انسانی داشته باشیم و حتی اگر در جنگ رفیق همسنگرمان زخمی بود و اسیری که گرفته ایم زخمی بود، ما اول باید زخم اسیر را مداوا کنیم بعد به سراغ همسنگرمان برویم.)
بی شک یکی از عمده ترین دلایل جنگ مابین کومه له و دمکرات قطبی شدن جامعه بود. یعنی یکی جنبش ناسیونالیستی که دارای پیشینه بود و دیگری جنبش کمونیستی که با فعالیت علنی کومله و دیگر فعالین کمونیستی در کردستان و بعدها با تاسیس" حکا" بیش از پیش عروج پیدا کرد. این تحول عظیم ،جامعه کردستان تحزب یافته را اساسا قطبی نمود. که نشانه های تاریخی گواه میدهند حزب دمکرات کردستان که نماینده خود گمارده جنبش ناسیونالیسم کورد، تاب کشمکش سیاسی و طبقاتی در جامعه را به شیوه متمدنانه نیاورد،  و متعاقبا جنگی را به کومله و جنبش کمونیستی در کردستان تحمیل نمود. در این رابطه فاکتورهای دیگری را نیز می توان مد نظر گرفت، حزب دمکرات یکی از مرتجع ترین و ضد دمکراتیک ترین نیروهای ناسیونالیست کردستان ایران بوده و هنوز هست که در طول تاریخ سیاه خود برای حذف مخالفین خود چه درون حزبی و چه دیگر نیروهای سیاسی حاظر در کردستان به انواع و اقسام شیوه های جنایتکارانه متوسل شده است.

در طول جنگ حزب دمکرات با کومه له و دیگر نیروهای کمونیست، صدها پیشمرگ و چریک در خون غلتیدند، صدها خانواده داغدار شدند و در این رابطه صدها خاطره تلخ نوشته شده است که  می توان هزاران سند تاریخی از ماهیت جنایتکارانه این حزب ضد دمکراتیک را نشان داد.
فیلم تجاوز افراد ارتش آزاد سوریه به چیچک کوبانی بی هیچ گمان و دودلی و همان لحظه اول مرا به یاد تجاوزات حزب دمکرات به جنازه رفقای پیشمرگ زن کومه له و دیگر مردم کردستان می اندازد. هرچند با توجه به زمان وقوع جنگ ها و نبود امکانات ثبت وقایع همانند دوربین عکاسی، ممکن است که درک این اتفاقات مشکل باشد ولی هیچ چیز از واقعیت، ماهیت و جنایتهای این حزب نمی کاهد. خوشبختانه و یا متاسفانه من در زمان وقوع جنایات حزب دمکرات کودکی بیش نبوده ام ولی جهت یادآوری این جنایات به سه سند مشخص که نویسندگان آن در جنگ با حزب دمکرات حضور داشتند، بود مراجعه کردم.

اول : مصاحبه رفیق محمد فتاحی با روزنامه نگار وب سایت "روژنامه"  به تاریخ اول دسامبر ۲۰۱۰ که در قسمتی از این مصاحبه محمد فتاحی در مورد برخورد حزب دمکرات با اسرای جنگی می گوید:

"همه زخمی های اسیر بدون استثنا اعدام شده بودند. این سیاست در جنگ را همیشه نیروهای جبون دنبال میکنند. نیروی با اعماد به نفس و بالغ، صرفنظر از ماهیت سیاسی اش کمتر به این درجه از وحشیگری تن میدهد. همه میدانند اعدام اسیر زخمی در جنگ از دست هر عنصر بی خاصیتی هم ساخته است. ترکیب لمپنی بخشی از نیروهای دمکرات که از جنس فرماندهان نوع کریم خالدار مهاباد بودند هم زمینه ای برای خلق این درجه از وحشیگری بود که بعضا نیروهای جمهوری اسلامی هم مرتکبش نمی شدند.  در پایان جنگ آنروز، به دنبال اعدام زخمی ها به جنازه ها هم بی حرمتی به سبک حزب دمکرات شده بود. "یکی از محافظین سابق دفتر سیاسی حزب دمکرات که اکنون از دوستان من است بعدها برای من تعریف کرد که کسانی از پیشمرگان دمکرات در متن تعریف از نقش خود در آن جنگ آشکارکرده اند که به جنازه دو نفر از رفقای زن تجاوز و بی احترامی کرده بودند. " صرفنظر از ترکیب لمپنی اقلیتی از نیروهای دمکرات که برای نمونه در عملیات کشتار کادرهای سازمان پیکار در شهر بوکان کردند، علت اصلی این رفتار دمکراتیها به زخمی ها و اسیران ما نه در تینت بد پیشمرگان شان که اکثرا از زحمتکشان این جامعه بودند، که اساسا از عطش دمکرات به نابودی کومه له و عمق دشمنی با چپ و کمونیسم بود. لینک مصاحبه: 

http://www.pezhvakeiran.com/page1.php?id=28466

دیگر نوشته رفیق. محمد فتاحی در همین رابطه

http://www.iran-tribune.com/index.php?option=com_k2&view=item&id=71720:2019-08-19-02-33-06&Itemid=649

دوم:

کتابی تحت عنوان "چکیده ائی از آنچه بر گردان ۲۲ ارومیه و من گذشت" به قلم رفیق جانباخته سیامک شامی، در این کتاب در صفحه 57 می خوانیم:

"متاسفانه افراد حزب دمکرات بی پرنسیبی را به حدی رساندند که حتی به رفقای جانباخته بی شرمانه بی حرمتی کردند، البته این اولین بار نبود که به این جنایت دست می زدند در چندین منطقه دیگر کردستان اگر جنازه پیشمرگان دختر بدستشان می افتاد، به آنها بی احترامی می کردند."

در همین کتاب آمده است که:  "خانم منبری" که سالیانی در صفوف حزب دمکرات فعالیت داشته است در نوشته ای تحت عنون "پاش گه مارو" گوشه ای از جنگ بین کومه له و دمکرات، اشاره به یکی از درگیری هایی می کند که در بهار ۱۳۶۴ در جنوب کردستان رخ داده می نویسد: (در این درگیری تعدادی از پیشمرگان حزب بسیار کار نا انسانی و دور از اخلاق پیشمرگانه نسبت به زخمی ها و جنازه پیشمرگان کومه له انجام دادند که من آن وقت و حالا هم از آن شرم می کنم)
سوم:

رفیق اسماعیل عجم نیز در کتابی تحت عنوان "جنگ داخلی و فاجعه مه رگه ور" در مورد جنایت حزب دمکرات و تجاوز به جنازه رفقای زن می نویسد:

"درکردستان همه مردم میدانستند که کشتن اسیر مغایر با قوانین بین المللی جنگ  بوده و جنایت محض میباشد. اما حزب دمکرات اسیران زخمی و غیر زخمی  پیشمرگان سوسیالیست و آزادیخواه را تیرباران کرده و به جسد پیشمرگان دختر تجاوزنمودند.  ما دهها و دهها  بار از تجاوز مسئولین و پیشمرگان حزب دمکرات به زنان و دختران کردستان و حتی تجاوز به پسران جوان کورد در داخل این حزب را شنیده بودیم اما هرگز تصور نمی کردیم روزی افراد این حزب به جنازه پیشمرگان و پارتیزانهای کورد که از پیشرو ترین و مبارزترین زنان کردستان بودند و در جنبش رهایی بخش کردستان نقش تاریخی ایفا کرده بودند تجاوز کنند. نیروهای حزب دمکرات زنان پیشمرگ را زخمی کردند، زنان زخمی را اسیر و اعدام کردند و به جنازه زنان اعدامی تجاوز کردند."

لینک کتاب:

https://www.nkhalili.com/16011575158015931607-1740-1605158517111607-16081585-16081711158515831575160622-157515851608160517401607.html

چهارم: - فاجعه مه ر گه وه ر -   نوشته ای از ر. مجيد آذری در همین رابطه

http://www.peykarandeesh.org/old/saf.aza/s.aza.pdf/margavar-Madjid-Azeri.pdf

حال دوباره سوال اول را رو به خوانند مطرح می کنم:

تصور کنید که همین الان از تلویزیون شاهد هستید که "ابراهیم علیزاده (دبیراول کومه له)، عمر ایلخانی زاده و عبداله مهتدی (از اعضای قدیم کومه له)" هر کدام از این افراد در حالیکی دست در دست "رهبران حزب دمکرات" و یا فرماندهان این حزب، گذاشته اند، رو به خبر نگاران لبخند می زنند و همدیگر را در آغوش می کشند.

چه حالی به شما دست خواهد داد؟

وقتی این افراد یا هر کس دیگری در توجیه این به آغوش کشیدن، این جنایتکاران می گویند ما به جهت جلوگیری از هر گونه خونریزی در آینده و به نیت فروپاشی رژیم دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی، با همین نیروهای جنایت کار همپیمان و یا همکاری می کنیم.

هرچند درک این موضوع کار ساده ایست که هر حزب سیاسی در یک چارچوب مشخص روابط دیپلماتیکی با دیگر احزاب دارد و این روابط اگر خدشه ای به اختلافات سیاسی، استراتژی و منافع طبقه کارگر وارد نکند، حتی لازم است. و یا اینکه لازم است که این احزاب به جهت جلوگیری از هر گونه خشونتی در آینده مابین احزاب قراردادهایی بسته شود. اما این به آغوش کشیدن ها که هیچ، همپیمانی و همکاری با آنها شرم آورست.

برای من جای سوال است که این دوستان چطور می توانند با قاتلان  و متجاوزین به همسنگران خود پیمان همکاری ببندند، اگر منافع شخصی نه حتی منافع حزبی در میان نیست. حال اگر این دوستان هیچ وقت پیشمرگ نبوده اند و از روز ازل در پست رهبری حضور داشته اند و نمی توانند عمق این جنایات را درک کنند، ولی شماری از اعضای کنونی رهبری کومه له و  یا شماری از رهبران سازمان زحمتکشانها خود زمانی پیشمرگ کومه له بوده اند و این جنایات را به چشم خود دیده اند. رضا کعبی یکی از پیشمرگان محبوب کومه له بوده که از نزدیک بارها شاهد جنایات حزب دمکرات بوده مخصوصا در جریان قتل و عام گردان 22 ارومیه خود حضور داشت و شاهد زنده ایست بر این جنایت. آیا این دوستان به همین راحتی و به همین زودی این جنایات را فراموش کرده اند که اکنون با همین جنایتکاران مرکز همکاری احزاب شرق کردستان را بنیاد نهاده اند؟ آیا فردا روز به هنگام روبرو شدن با خانواده های داغدار جنایتهای حزب دمکرات می توانند با آنها چشم در چشم شوند؟ آیا رهبران کنونی کومه له که با افتخار از همکاری و همپیمانی با این احزاب جنایتکار دم می زنند و روزانه با آنها بیانیه صادر می کنند، از مردم کردستان که هیچ، از همسنگران و خانواده این عزیزان شرم نمی کنند؟ بی شک این نوع همکاری و همپیانی برای من چندش آورست حال هر توجیهی که برای آن می آورند پیشکش خودشان باد.

اگر رهبران کنونی کومه له به جای پشت بستن به طبقه کارگر و مردم کردستان می خواند از بالا برای مردم تعین تکلیف بکنند و با سیاستی اپورتونیستی از همین الان به فکر تقسیم قدرت در آینده کردستان با دیگر احزاب ناسیونالیست همانند حزب دمکرات و پژاک و غیره هستند و جنایات این احزاب را عمدا به دست فراموشی سپارده اند،  بی شک مردم مبارز کردستان و خصوصا طبقه کارگر و پیشروان کارگری و خانواده عزیزان جانباخته و دیگر خانواده هایی که جنایات حزب دمکرات و پژاک را دیده اند، اجازه نخواهند داد چنین جنایتکارانی در آینده برآنها حکومت کنند و با حضور گسترده خود در میدان مبارزه و از طریق شوراهای مردمی اجازه هیچ جنایتی را به هیچ حزب و سازمانی نخواهند داد. مردم کردستان جنایات جمهوری اسلامی، حزب دمکراتها و پژاک را نه می بخشند  و نه فراموش خواهند کرد و از همین الان خود را برای دستگیری و محاکمه عادلانه بانیان این جنایتها آماده خواهند کرد.

و نکته آخر اینکه بسیاری از دوستان در فضای مجازی با باز نشر دادن ویدیو و عکسهایی از جنایات داعش و دیگر نیروهای ارتجاعی، به خیال خودشان می خواهند که این جنایات را افشا کنند، این دوستان آیا نمی دانند که خود این نیروهای مرتجع بسیار عامدانه خودشان این فیلمها را منتشر کرده و به این شیوه می خواهند جنایت و خشونت را در جامعه نهادینه و عادی جلوه دهند و ما با انتشار مجدد آن غیرمستقیم به این سیاست کثیف آنها کمک می کنیم. نشر این ویدیوها از دیده نگارنده کمک به احزاب جنایتکار است و وظیفه هر انسان شرافتمندی در رابطه اینست که فرهنگ عشق، مهربانی و دلسوزی در میان همنوعان خود را ترویج کند و روحیه عشق ورزی و احساس مسئولیت را در میان مردم رواج دهد.

ئاسو سهامی

26 اکتبر 2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com