عقب نشینی هم از قوانین جنگ است
 
همه دولت ها و جناح های حافظ وضع موجود در خاورمیانه، توافق داشتند که جنبش مترقی و دمکراتیک روژاوا را سلاخی کنند. چون تجربه ای گرانبها برای توده های تحت ستم این مناطق بود و نشان می دهد که، خود توده ها هستند که می توانند برای آزادی، حقوق دمکراتیک و جامعه ای برابر مبارزه کنند، دستاوردهای به دست آورند، تثبیت کنند و از آن دفاع کنند و در این راه تجربه کسب کنند. به این دلایل برای نظام حاکم سرمایه داری در منطقه و جهان قابل قبول نبود، زیرا اگر تجربه این جنبش فراگیر شود، دیگر آنها امکان نخواهند داشت، دیکتاتوری های خود را حفظ کنند. زیرا توده ها یاد میگیرند که شوراهای خود را برقرار کنند، زیرا یاد می گیرند زندگی به شیوه ای دیگر ممکن است، زیرا یاد می گیرند که تن دادن به قوانین ارتجاعی اسلامی، ابدی نیست، زیرا یاد می گیرند که زنان با مردان برابرند، زیرا یاد می گیرند که ملیت های مختلف دشمن هم نیستند، بلکه دوست و متحد هم در برابر حاکمان استثمارگر و دیکتاتور هستند، زیرا یاد می گیرند که قدرت در اتحاد ستمدیدگان است‌. بنابراین دلایل کافی برای توافق بر سر از میان برداشتن این روزنه کوچک داشتند. اکنون نزدیک به یک هفته از حمله دولت فاشیستی ترکیه به کردستان سوریه می گذرد، در برابر این حمله یگان های مدافع خلق با تمام توان مقابله کرده اند، در سراسر جهان همبستگی بی نظیری را از جانب گروه ها، سازمان ها و احزاب چپ و کمونیست، آنارشیست، طرفداران محیط زیست و انسان های آزادی خواه و برابری طلب، دیده ایم، در بخش های دیگر کردستان، به ویژه کردستان ایران، مردم تشنه آزادی و برابری به خیابان ها آمدند و این حمله جنایتکارانه را محکوم کردند. اما با همه این ها جنبش روژآوا در توازن قوای این جنگ نابرابر، به شدت آسیب پذیر است. زیرا آنها اگرچه در جنگ زمینی بسیار رزمنده و کارآمد هستند، اما به دلیل برخورداری ارتش ترکیه از جت های جنگی، هلیکوپتر و ادوات سنگین جنگی، در موقعیت مطلوب تری قرار گرفته اند. به این دلیل ارتش ترکیه تا اشغال و نسل کشی فاصله چندانی ندارد. هدف ارتش فاشیستی اردوغان، نه تنها اشغال این مناطق، بلکه نابود کردن این جنبش از طریق تغییر بافت جمعیتی آن است. از این طریق که با اشغال این مناطق، سه میلیون و نیم آواره سوری را در مناطق اشغال شده، مستقر کند و همچنین بقایای نیروهای ارتجاعی اسلامی، از جمله النصر و داعش را مسئول حاکمیت بر این مناطق کند. از این طریق آتش یک جنگ مذهبی، قومی را برای سالیان طولانی برافروخته نگاه دارد و هر آنچه بوی مدنیت و آزادیخواهی می دهد، از میان بردارند. در چند روزه گذشته دیدیم که این نیروی درنده، در مسیر پیشروی خود، چگونه سر مردم بی دفاع را از تن جدا می کرد، چگونه دسته جمعی اعدام صحرایی می کرد، چگونه با انواع بمب های گوناگون غیرنظامیان را هدف قرار دادند. 
در این شرایط رهبران خودمدیریتی روژآوا در مذاکراتی با حکومت سوریه، حاضر شده اند که کنترل مرزها را به حکومت مرکزی واگذار کنند. جنبش حق طلبانه روژآوا گزینه های زیادی برای انتخاب ندارد. به قول بسیاری از تئوریسین های جنگ، عقب نشینی در شرایط نامطلوب، منطقی ترین گزینه است. بنابراین اکنون واگذار کردن مرزها به نیروهای بشار اسد، اگر چه پر درد است و هیچ کسی را خشنود نمی کند، اگرچه با آرمان های ما فاصله زیادی ست، اگرچه رژیم اسد نیز مانند هم‌پیمانان خود، حکومت اسلامی ایران و روسیه، یک نیروی به شدت ارتجاعی و سرکوبگر است ولی چاره ای نیست.این عقب نشینی و توافق نیز قطعا ناخوشایند است. از میان نابودی شهرها، نسل کشی، آوارگی، اشغال و مستقر کردن گروه های جنایتکار اسلامی، و یا  توافق با دولت بشار اسد ، آنها دومی را انتخاب کردند. اگر چه این توافق، انتخاب مطلوبی نیست، اما آیا گزینه دیگری هم وجود داشت که رهبری جنبش روژآوا  انتخاب کند؟ در شرایطی می توان این اقدام را سازش نامید که گزینه های انقلابی تری وجود داشته باشد و رهبری جنبش، گزینه ارتجاعی را انتخاب کند. هنر فرمانده جنگ این نیست که مداوم فرمان پیشروی دهد، بلکه عقب نشینی و حفظ منابع انسانی و طبیعی نیز از هنر فرماندهی جنگ است.در هر جنگی عقب نشینی و جلوگیری از تلفات عظیم انسانی امکان پذیر است و در بسیاری حالت ها اجتناب ناپذیر است. اکنون رهبریت جنبش روژآوا با هر کم و کاستی که داشته باشد، مسئول جان هزاران انسان است.
آیا کسانی که به هر شکلی از دست فاشیسم اسلامی حاکم بر ایران به اروپا پناهنده شده اند، شایان چنین سرزنشی هستند که چرا مبارزه را رها کردید و فرار کردید، چرا نماندید تا کشته شوید؟ این نیز خود به نوعی عقب نشینی است برای تدارک و آماده سازی برای موقعیتی بهتر و تداوم مبارزه، البته نه در هر شکل آن.
 حمله دولت فاشیستی ترکیه همچنان ادامه دارد و وظیفه نیروهای چپ و کمونیست، محکومیت این جنایت و تلاش برای تغییر وضع موجود است.از رهگذر تغییر توازن قوا به نفغ جنبش های پیشرو و مترقی است که می توان، انتظار تغییرات رادیکال داشت.
# همبستگی یعنی مقاومت در برابر فاشیسم، در هر کشوری
شورش کریمی