در باره دو انحراف در جنبش کمونیستی

اقبال نظرگاهی
May 30, 2019

در باره دو انحراف در جنبش کمونیستی

جنبش کمونیسم کارگری با چالش های مختلفی روبرو شده و می شود. مبارزه نظری و عملی خط کمونیسم کارگری برای غلبه بر انحرافات و در عین حال برای سرنگونی حکومت اسلامی موفقیت های چشم گیری را پشت سر گذاشته است که یکی از آن موفقیت ها افشای "مبارزات ضد امپریالیستی" بود. یکی دیگر از موفقیت های تحزب کمونیسم کارگری برخورد رفیقانه و علمی و غیر شخصی و غیر خصمانه هم در نقد مخالفین سیاسی و هم در برخورد به منتقدینشان بوده است.

             از زمان تشتت و تفرقه تشکیلاتی بازگشت به انحرافات نظری چپ سنتی و دست بردن به انبان اتهام و تهمت و دشنام و ترور شخصی و سیاسی علیه رفقا و همسنگران بسرعت و یک شبه باب شد. اگر کسی فرصت کند و به اسناد – خوشبختانه نشر علنی شده – بازگردد و به اخلاقیات غیر رفیقانه و دشنامها و ترور سیاسی و شخصیتی انگشت بگذارد و یک به یک باز شمارد. معلوم می شود منادیان کمونیسم و ناجیان جامعه خود لازم است آموزش ببینند. من در این نوشته به دو انحراف رایج در چپ جهان و ایران که کمونیسم کارگری آن را ظاهرن کنار زده بود نظر می اندازم.

             ضد امپریالیستی گری یک انحراف در جنبش کمونیستی علیه نظام سرمایه داریست. در اینجا از جمهوری اسلامی صحبت می کنیم. جدا کردن وجه اسلامی جمهوری اسلامی از وجه سرمایه داری آن و اولویت دادن خصلت سرمایه داری حکومت اسلامی بر هویت اسلامی آن و اینکه مبارزه علیه سرمایه داری جمهوری اسلامی بر مبارزه علیه اسلامیت جمهوری اسلامی ارجحیت دارد یک اشتباه کمونیستهای ایدئولوژیک در تعریف و تعین مبارزه کمونیستی است. گویا چون سرمایه داری زیر بنا و اساس بوده و اسلامیت روبنا و فرهنگ و خصلت سیال و سیاسی حکومت است پس مبارزه کمونیستی یعنی مبارزه ضد سرمایه داری و در ابعاد جهانیش مبارزه ضد امپریالیستی. این دیدگاه چپ غیر کارگری بود و کمونیسم کارگری آن را نقد کرد و کنار گذاشت. کمونیسم کارگری بر تقدم سیاست بر اقتصاد در حکومت اسلامی و بر مبارزه هم زمان هم علیه اسلامیت و هم سرمایه داری حکومت اسلامی تاکید گذاشت. کمونیسم کارگری نشان داد برای نه فقط تغییرات اساسی در نظام اقتصادی و اجتماعی بلکه حتا برای رفرم هم باید اسلامیت نظام را نشانه گرفت و فقط با سرنگونی حکومت اسلامی است که می شود از تغییردر جهت آزادی و برابری کمونیستی اقدام کرد.

              اهمیت این انحراف نظری امروز در این است که رفقایی به این نتیجه رسیده اند که هر نیروی سیاسی که مخالف وجه سرمایه داری حکومت اسلامی نباشد دشمن کمونیسم و سوسیالیسم و طبقه کارگر است و لذا نتیجه گیری بعدی این رفقا این است که مخالفت و مبارزه و دشمنی نیروهای طرفدار سرمایه داری علیه جمهوری اسلامی مردود و بدرد نخور و پنتاگونی است. پس هر نیرویی که علیه جریانات راست در تظاهراتها و اعتراضات اجتماعی نباشد راست است و هر نیرویی که  دراعتراضات اجتماعی خواهان شعار علیه اپوزیسیون نباشد پنتاگونی است و خودش هم به همان اپوزیسیون تعلق دارد. نگاه ایدئولوژیک این رفقا حکومت اسلامی را بعنوان تنها مانع اصلی برای لغو کارمزدی و برچیدن نظام سرمایه داری در ایران نمی داند بلکه معتقد است که نظام سرمایه داری است که اجازه سقوط حکومت اسلامی را نمی دهد پس باید ضمن مبارزه با ج.ا. با طرفداران نظام سرمایه داری هم مبارزه کرد. به این ترتیب قرار است این رفقا همراه با سایر نیروهای جنبش ضد امپریالیستی اجازه ندهند آمریکا به دلخواه خود بر جهان حکم براند و برای "دیگران" تعیین تکلیف بکند و ژاندارم باشد.

             اکنون برای نشان دادن این انحراف نظری آن هم در صفوف جنبش کمونیسم کارگری به چند نمونه تازه اشاره می کنم: سیاوش دانشور در 24 مه در فیس بوک نوشت "سیاست ضد جنگ صرف سیاست دفاع از رژیم و سیاست ضد رژیمی صرف سیاست پنتاگونی است". بله سیاست ضد جنگ صرف پاسفیستی و بنفع حکومت اسلامی است اما این دلیل نمیشود که سیاست ضد رژیمی "حتا صرف آن" پنتاگونی باشد. در بهترین حالت منظور سیاوش آن است که سرنگونی رژیم بدون سرنگونی سرمایه داری بنفع پنتاگون است. و حتا با این تعبیر هم نتیجه گیری سفسطه گونه سیاوش غلط است. این حضور و وجود حکومت اسلامی بوده که طی چهل سال گذشته بنفع سرمایه داری بین المللی برهبری آمریکا بوده است. اما سیاوش با آوردن پنتاگون منظورش این است که بنفع نظامیگری آمریکا در منطقه است. و این همان زاویه نگاه ضد امپریالیستی چپ سنتی و اسلام سیاسی است. در این نگاه این قلدرمنشی و زورگویی و دخالت نظامی پنتاگون در منطقه است که غلط است و نه همزمان سیاست نظامیگری اسلام سیاسی سنی در افغانستان و عراق و سوریه و فلسطین و مصر و لیبی و ... و نه همزمان سیاست نظامیگری اسلام سیاسی شیعه در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن و ... گفتم در بهترین حالت! اما منظور سیاوش در اصل چیست؟ سیاوش در واقع به کسانی (از جمله من) که نوشتم جنگ نمی شود اما اگر شد علیه آمریکا نمی جنگم علیه حکومت اسلامی می جنگم می گوید پنتاگونی. سیاوش می گوید اگر کسی بخواهد فقط علیه جمهوری اسلامی بجنگد به لشکر پنتاگون پیوسته است. این درک ضد امپریالیستی است.

              خالد حاج محمدی در پاسخ به پرسشهای رادیو نینا قرار است از "تخاصمات ایران و آمریکا" بگوید. اما خالد حاضر نیست این را تخاصمات دو طرفه بداند و می گوید "این جنگ دو دولت نیست" و اضافه می کند که "این دولت آمریکاست که "ایران" {نمی گوید جمهوری اسلامی!} و جریانات تروریستی و خطر ایران هسته ای را بعنوان بهانه آورده که اهداف خودش را دنبال کند". در این نگاه ضد امپریالیستی اگر "ایران" که منظورش جمهوری اسلامی است تروریست و تروریست پرور است تقصیر آمریکاست نه تقصیر "ایران". ساده ترین استدلالی را که باید به یاد خالد آورد این است که داعش را خود آمریکا ساخت و هم خودش همزمان با آن می جنگید و همزمان کمکش می کرد و در نهایت به افغانستان و مصر و لیبی منتقلش کرد. اما چرا خود داعش را نباید زد بدون اینکه لازم باشه دست امپریالیسم را در تولد و توسعه آن را بدانیم؟ یا در واقع چرا نباید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد بدون اینکه بهانه و ابزار و توجیه آمریکا مطرح باشد؟ برای جلوگیری از سوتفاهم برگردیم به ده یا بیست سال پیش. چرا نباید جمهوری اسلامی را بدون رجوع به سیاستهای آمریکا سرنگون کرد؟ لابد پاسخ خالد این است که باید سرنگون کرد. آنگاه سئوال این است با ورود آمریکا به صحنه کشمکشهای خاورمیانه بخصوص در رابطه با ایران چرا باید سرنگونی جمهوری اسلامی دچار مکث و ستاپ و اما و اگر شود و آمریکا برجسته شود؟ جز ضد امپریالیسم گری چه چیزی این عطف توجه را توضییح می دهد. در نگاه ضد امپریالیستی خالد دخالت همه جانبه "ایران" در عراق و سوریه و به نسبت کمتری در لبنان و یمن و فلسطین انگار "قلدری و زورگویی و یکه تازی" نیست اما مال آمریکا هست. چه چیزی جز نگاه ضد امپریالیستی این را می بخشد و آن را نه؟ تکلیف روسیه و عربستان هم که نامعلوم است. رادیو نینا سعی میکند فکوس خالد را برگرداند و مشخصن از نقش جمهوری اسلامی می پرسد. خالد در پاسخ بدون یک اشاره به ترورهای جمهوری اسلامی و ساختن سازمانهای تروریست توسط ج.ا. باز هم برمی گردد سراغ آمریکا و اینکه "دولت آمریکا بزرگترین تولید کننده جریانات تروریست در دنیا بوده". خالد انگار یا دارد برای مجذوبین دخالت بشردوستانه آمریکا صحبت می کند و یا دارد بطور نظری عملکرد جهانی آمریکا را می شمارد. حال آنکه سئوال سر نقش ج.ا. بود. لذا باید به خالد یادآوری کرد که ما نه مفسر تاریخیم و نه قاضی تاریخ و نه می توانیم امروز آمریکا را برای جنایاتش مجازات کنیم. اما کاری که امروز می شود کرد و وظیفه فوری کمونیستهای "ایران" است فکوس روی سرنگون کردن انقلابی ج.ا. است. اگر زاویه ضد امپریالیستی را کنار بگذاریم در یک تحلیل کمونیستی راه مقابله با سرمایه داری جهانی برهبری آمریکا انداختن جمهوری اسلامی و برقراری سوسیالیسم است. رادیو نینا بار دیگر توجه خالد را به ایران معطوف می کند و خالد پاسخ می دهد که "مردم ایران کنترلی رو سیاست امریکا و جنگ طلبی امریکا رو ندارند". حتا اینجا هم خالد بجای ج.ا. باز امریکا را بعنوان معضل اصلی می بیند. اولن که مردم ایران با گلاویز شدن با حکومت اسلامی می توانند "جنگ طلبی" امریکا را کنترل کنند. دومن برای اینکه مردم درسی محکم و دندان شکن به امریکا بدهند باید امر سرنگونی ج.ا. را پیش ببرند. سومن وقتی دو دولت تروریست گلاویز بشوند چرا مردم طرفی که زندانبان خودشان است را از پای در نیآورند بلکه بفکر کنترل جنگ افروزی طرف مقابل باشند؟ خالد به ظاهر هر دو را می زند اما در واقع سیاست بینابینی را پیش می گیرد. او نمی خواهد بگوید "کم کردن دامنه مصائب" از راه سرنگونی جمهوری میسراست بلکه در کنه تعیین وظایف معتقد است مردم ایران هم با حکومت اسلامی و هم امریکا بجنگند.

                 آذر ماجدی دربحث فیس بوکی "حمید تقوایی سیاست منسجم حمله به چپ و دفاع از راست" می گوید "مبارزه طبقاتی رادیکال که علیه سرمایه داریه که فقط سرنگونی نمی خاد ... نمیخاد فقط ج.ا. را سرنگون بکنه میخاد سرمایه داری را هم سرنگون کنه" چنین القا میکنه که حککا (او فراموش میکنه که قرار بود حمید تقوایی را نقد کند) فقط خواهان سرنگونیه و نه آوردن سوسیالیسم و بعد نتیجه میگره "این حزب در میان چپ ها و جامعه جایی نداره همه اینو میدونند". این درک سطحی و اخلاقی و پوپولیستی که عامدانه نقد حمید را به نقد حزب تبدیل میکند قرار است انشاالله محبوبیت ایشان را در حزبش بالا ببرد. اما اینجا نکته من این است که این درک که هویت سرمایه داری ج.ا. بر هویت اسلامی آن پیشی دارد و لذا باید با سرمایه داری مبارزه کرد و ابتدا سرمایه داری را برانداخت یک انحراف نظری در جنبش کمونیستی است. لغو کار مزدی و آوردن سوسیالیسم فقط وقتی ممکن است که حزب طبقه کارگر در جدال سیاسی ورق را بنفع هژمونی طبقه کارگر برگردانده باشد – کاری که حمید تقوایی بی وقفه به آن کی می پردازد - و آنگاه یعنی زمانی که این هژمونی سیاسی کسب شده باشد شوراها می توانند دست به عمل و کار آوردن سوسیالیسم شوند. پس اول باید قدرقدرتی ج.ا. را از بین برد. جنبش سرنگونی که احزاب و جنبشها و طبقات متعددی در آن حضور دارند به این کار – کار شکستن اتوریته سیاسی ج.ا. – مشغولند. در چنین شرایطی حزب طبقه کارگر بجای یقه گرفتن از دیگر جریانات جنبش سرنگونی باید تلاش خود را بر ج.ا. متمرکز کند. این یعنی همان شعار کارگران خوزستان "دشمن ما همین جاست دروغ میگن آمریکاست". اما آذر که به انحراف نظری ضد امپریالیست گری مبتلاست گمان کرده است همین امروز باید معصومه علی نژاد را زد چون پمپئو-امپریالیسم-  داره اونو برای حکومت آینده ایران آماده میکنه. آذر مدعی میشه که این "جنبش آزادی زن رادیکال" بوده که علیه معصومه علینژاد شعار داده و فراموش میکند که خودش در همین سخنرانی فیس بوکی می گوید "حجاب اجباری را هم همه راست نفی میکنند" و در بحثهای قبلیش مرتبن شعار علیه "حجاب اجباری" را به دیگران داده و فقط علیه "حجاب اسلامی" کمونیستی نامیده. که اتفاقن در این اعتراض دانشجویی شعار علیه "حجاب اجباری" تکرار میشه و آذردلبخواهی آن را "جنبش آزادی زن رادیکال" می بیند.

               ثریا شهابی در نوشته "واقعیات پشت چپ تقوایستی" به کمک آذر می رود و می نویسد "اگر در مبارزه علیه دیکتاتوری سلطنتی آگاهگری و نقد و شعار علیه ارتجاع اسلامی که اساسا صورت نمی گرفت غلط بود نقد اپوزیسیون های ارتجاعی قومی و مذهبی و ناتوی هم امروز غلط است." این درک و سواد سیاسی دبیر کمیته مرکزی حزبی بود که با "خط کارگر – کارگری" بقیه را کمونیست بورژوایی می داند. اگر یک محصل این حرف را بزند معلمش به او یادآور میشود که اگر قرار باشه حرف دلت را بزنی بله  - درد دل شخصی معیار نداره - اما اگر قرار باشه استدلال علمی داشته باشی آنگاه استدلال باید بر منطق سوار باشد نه بر سفسطه. در سفسطه ثریا جامعه همان است و زمان همان و نیروهای درگیر همان. این فقط درک سطحی و مکانیکی را نشان نمی دهد هم آذر و هم ثریا احتمالن فهیم تر از این سطحی نگری هستند اما برای این نوع کمونیستها هدف وسیله را توجیه میکند آنها باید حمید را بزنند حال اگر با منطق نشد با سفسطه و اینجاست که به من خواننده و شنونده توهین میشود. نادان فرض کردن مخاطبان نه فقط نشانه نادانی خاطب که نشانه بی پرنسیبی او نیز هست.

              ترور سیاسی همپای ترور فیزیکی و یک انحراف در مبارزه سیاسی چپ است: باید به سیاوش دانشور-آذر ماجدی و ثریا شهابی یادآور شد که موقع نقد متانت سیاسی را حفظ  و احترام هم فرد مورد نقد و هم مخاطبشان را رعایت کنند. اتهام و تهمت و ترور شخصیت و نادان فرض کردن دیگران هنگام کم آوردن در استدلال سیاسی مجاز نیست. هر سه این رفقا دست به ترور شخصیت و ترور سیاسی زده اند: سیاوش دانشور بتاریخ 19 مه در فیس بوکش نوشت "در جایی که حکومتی ها همزمان علیه حضور و نفوذ مارکسیستها در دانشگاه هشدار میدهند و درست در همین تقابل حکومت و ارشاد و البته علینژاد و پهلوی چی ها علیه مارکسیستها – ایشان {حمید تقوایی} هم میخواهند با تمام قوا منزوی و کنارشان بزند!".  ثریا شهابی می نویسد "موضع حمید تقوایی در مورد اعتراضات در دانشگاه تهران باز هم به روشنی و صراحت هم خانواده بودن سیاسی او با علینژاد بعنوان مشاور و کارچاق کن طرح تحریم و گسترش فضای جنگی در خاورمیانه را نشان می دهد." آذر ماجدی کار ترور سیاسی را به اوج خودش رسانده و می گوید "آقای تقوایی و مسئول بسیج هر دو گفتن اینها را باید زد – اینها را باید جمع کرد. آیا اینها اتفاقیه؟" و ادامه می دهد که "شما امروز یه چیز میگید ج.ا. فردا همونو میگه. میگید ای دل غافل اینا چقدر به هم شبیه اند. منطق مبارزه طبقاتیه". و بعلاوه یک ژورنالیست دیرآمده که می خواهد زود برسد بنام بهرنگ زندی در فیس بوکش بتاریخ 20 مه نوشت " بگذریم از اینکه شباهت عجیب اظهارات روح‌الله سلگی و حمید تقوایی قطعا نه با هدف نزدیکی تقوایی به جمهوری اسلامی (که قطعا تردیدی در مخالفت حزب کمونیست کارگری و حمید تقوایی با جمهوری اسلامی نیست) بلکه از نظر متعلق بودن به جبهه و جنبشی است که هم سلگی و هم تقوایی از قدرت جنبشی که راست را به چالش بکشد، هراس دارند. آقای تقوایی، شما ما را منزوی نکن و کنار نزن، آقای سلگی خودشان بلدند چگونه با قپانی و شلاق و زندان ما را منزوی کنند." حتا بهرنگ زندی ژورنالیست بسی با پرنسیب تر و سیاسی تر حککا را کنار ج.ا. قرار داده تا این شکست خوردگان جنبش کمونیستی ایران.

             از درس های مقطع ابتدایی دانش سیاسی این است که هر پدیده اجتماعی را می شود - و همواره در عمل چنین بوده است که- از زوایای مختلفی نفی یا تایید کرد. پدیده های اجتماعی مانند دولت یا دین یا در سطح ماکروتر حجاب یا شعارهای خیابان و ... را می شود هم از چپ و هم از راست نقد کرد. بعبارت دیگر در سیاست دو نقد اصلی داریم نقدی که رو بجلو و پیشرو است و نقدی که عقبگراست و ارتجاعی است. قرار دادن عامدانه این دو نقد در یک ردیف و همترازهم شارلاتانیسم سیاسی است. بعنوان مثال هم کمونیستها و هم آنارشیستها مخالف دولت هستند اما دو تعبیر و برداشت و هدف متفاوت را از نبودن دولت دنبال می کنند. یا بعنوان مثال هم من و هم ناتانیاهو مخالف اسلام سیاسی هستیم. هم سیاوش دانشور هم ترامپ مخالف خامنه ای هستند. هم ثریا شهابی هم خامنه ای مخالف ترامپ هستند. هم خانم ماجدی هم آقای مهتدی از حمید تقوایی متنفرند. آیا معنی این "هم ها" این است که این افراد در یک جبهه هستند؟ شما یا خودتان نفهم هستید یا خوانندگان و شنوندگانتان را نفهم فرض گرفتید و یا شق سوم است ترور سیاسی. ترور سیاسی مانند ترور فیزیکی و اعدام کار فاشیستها است کار اسلام و اسلام سیاسی است. و در بهترین حالتش کار چپ ها در قرن بیست و ناسیونالیستها بوده که مخالفانشان را ترور می کردند. ترور سیاسی مانند ترور فیزیکی جنایت و وحشی گری است. ترور شخصی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی جرم است. کمونیسم کارگری آن را به قانون تبدیل می کند. کسی که در مبارزه سیاسی کم می آورد بجای فرافکنی باید عقب بکشد و نه دست به ترور سیاسی بزند. ترور از هر نوعی که باشد و توسط هر فردی علیه دیگران علامت وارد نشدن به مدنیت اجتماعی است.

امیدوارم روشن باشد که من موافق  نقد و انتقاد و افشائ همه جریانات راست و مهمتر مبارزه با جمهوری اسلامی هستم. جریانات راست را نباید به بهانه پرو سرمایه داری بودن کنار و همتراز جمهوری اسلامی قرار داد. این اشتباه می تواند بخش بزرگی از جامعه را تحویل نیروهای راست بدهد و کمونیسم را مغایر آزادی و "دموکراسی" و تداعی کننده همان استالینیسم شکست خورده نشان بدهد. اگر کمونیسم می خواهد کل جامعه را آزاد کند این یعنی ما وظیفه داریم مردمانی را هم که سرمایه داری را سیستم ممکن یا غالب یا پیروز می دانند را به راه حل سوسیالیستی مطمئن سازیم و نه اینکه مردم را بار دیگر این بار بنام جامعه طبقاتی تقسیم کنیم. این تقسیم را بورژوازی کرده است کمونیستها باید منحلش سازند.

 

اقبال نظرگاهی

29 مه 2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com