مسئول فاجعۀ اخیرِ ایران، چه کسی است؟

شباهنگ راد
March 29, 2019

مسئول فاجعۀ اخیرِ ایران، چه کسی است؟

نگاه به تصاویر مخابره شدۀ سیل در استان‏های متفاوت کشور از جمله مازندران و گلستان، لرستان و سرپل ذهاب، شیراز و دیگر شهرهای ایران، دردآور و غم انگیز است. همواره لبۀ تیز دشواری‏های زندگی، نصیب محروم‏ترین اقشار و طبقۀ جامعه است. چهل سال آزگار سران رژیم جمهوری اسلامی مملکت را به باد داده اند و کم‏ترین تدارکی برای مقابله با حوادثی هم‏چون سیل، باد و باران و آتش سوزی ندیده اند. بعضاً از آنان ادعا می‏کنند که سیل و دیگر حوادث طبیعی، کار "خدا"ست و نصیبِ بندگانی خواهد شد که توجه ای به "دین و ایمان" و "آخرت" ندارند. و در ادامه بر این باورند که مگر می‏شود در برابر حوادثِ "ارسال"ی "خداوندگان" داوم آورد و درِ "جهنم" را بسوی "کافران" و "بی دینان" بست!!

مبلغان و مروجان جهل و تاریک اندیشی، از دیر باز و بمنظور حفظ و حراست از مناسبات عقب‏مانده، این‏چنین اندیشیده اند و این‏گونه بخُورد مردم و جامعه داده اند که افکار بشری، امکانات، علم و تکنیک، قادر به جلوگیری از حوادث و رخدادهایی هم‏چون سیل و طوفان، باد و باران نیست! "دُرست" می‏گویند، به این علت که نمی‏شود - و در حقیقت نمی‏توان - جلوی خرابه ها و سدهای از کار افتاده و فرسوده را، در برابر باران و بارندگیِ کم دامنه گرفت؛ نمی‏شود - و دُرست هم نیست - به کارِ "خداوند"گان دست بُرد و مردم را آگاه کرد؛ دُرست می‏گویند به این دلیل که توجه به موارد طبیعیِ خانه خراب‏کن، نیازمندِ استفادۀ ثروت و امکانات مملکت برای جلوگیری از رخدادهای احتمالی‏ست؛ دُرست می‏گویند، آگاه کردن مردم برابر با پس زدن منافع آنان است. خلاصه دُرست می‏گویند و این‏ها، نیازمندِ فرهنگِ برابری طلب و تقسیم ثروت‏ها و آن‏هم نه بین اقلیت و عده ای انگشت شمار، بلکه اکثریت آحاد جامعه است. پیداست که در قاموس نظام‏های سرمایه داری و از جمله، فرهنگِ سردمداران رژیم وابسته به امپریالیسم جمهوری اسلامی نیست تا از جان و از خانه های مردم در برابر سیل و باران، باد و طوفان و آتش حفظ و حراست کنند. بیلان و کارکردهای چهار دهۀ سردمداران رژیم جمهوری اسلامی در خلافِ ویرانه ساختن زندگیِ سازندگان اصلی و زیر ساخت‏های جامعه نیستُ، بر خلاف چاکرمنشان و چاپلوسانِ سرمایه، ایراد کار نه در بی‏کفایتی و یا در بی‏لیاقتیِ مشتی عمامه دار و بی عمامه، بلکه در سیستم و در مناسبات گندیدۀ سرمایه داری‏ست.

واقعیت این است که در مخیلۀ حاکمان و سرمایه داران، جایی برای بنیه سازی و سازندگی مملکت و هم‏چنین سر و سامان دادن به زندگی میلیون‏ها انسانِ دردمند نیست. این جانیان برای تخریب آمده اند و آمده اند تا جانِ انسان‏ها را بگیرند؛ آمده اند جنگل ‏ها را نابود سازند؛ دانش آموزان را طعمۀ آتش کنند؛ قربانیان نظام را بجای دزدان و غارت‏گران اصلی و دانه درشت‏ها، به دار کشند و تیرباران کنند، چرا که زندگی سالم و بی دغدغه از آنِ مردم و محرومان نیست. پس و بنابه چنین ادله های روشنی، کار و بارشان کنترلِ حوادثی هم‏چون سیل و آتش نیست. بنیه های جامعه را سست نموده اند و ساختمان‏ها، خیابان‏ها و مدارس دارند در برابر کوچک‏ترین حادثه، فاجعه ببار می‏آورند و در همان‏حال، نهادهای سازندگی و خاتم انبیاء، مساجد و تکایایِ تحت هدایت آنان، در پی غارت و چپاول اهدائی از جانب مردم اند. در چنین دُوران و وضعیت دردناکی ماشین و دستگاه‏های چپاول، دزدی و غارت‏شان فعال‏تر می‏شوند و با تمام توان می‏کوشند تا بر میزانِ جنایت‏کاری‏ها و چپاول‏گری‏های‏شان بی‏افزایند.
زلزلۀ شهر بم در استان کرمان - در سال 1382 - فراموش نشده است؛ فراموش نشده است که چگونه نهادهای تحت امر حاکمیت، کمک‏های اهدائی مردم را به جیب زدند و زلزلۀ بم، فرصتی بُود تا از هر سو، بر غارت و بر دزدی‏های‏شان بی‏افزایند؛ فراموش نشده است که چگونه سردمداران نظامِ جمهوری اسلامی، راهِ هر گونه سازندگی و کمک‏رسانی و هم‏یاری مردم به آسیب دیدگان را بسته اند و به دنباله ابعادِ فاجعه و تخریب را در خفا نگه داشتند تا مبادا، خشم و نفرت مردم، نفسِ نکبتی‏شان را قطع کند. همه جا و همواره این‏گونه بُوده است و بی دلیل هم نیست که «عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور و در چنین چهارچوبه ای و بمنظور در خفا نگه داشتن ابعاد و نتایج مخرب سیل می‏گوید: "به مراجع قضایی و دادستان گفته‌ام با عوامل که با نشر خبر دروغ و کذب به دنبال بزرگنمایی مشکلات مناطق سیل‌زده هستند، برخورد قانونی شود تا آرامش عمومی و روانی خسارت دیدگان تامین شود".

آریُ، به طرق همیشگی و با پنهان نمودن ثمرۀ کار و سیاست‏شان، می‏خواهند "آرامش عمومی" و "روانی" خسارت دیدگان را تأمین کنند! می‏خواهند ذهن و افکار عمومی را از بانیان چنین رخدادهای ناگواری منحرف سازند، امّا و در مقابل باید گفت که دلیلِ ناآرامی‏های مردم و لطمات وارده بر جان و مال‏شان، در وجود جرثومه های فاسدی هم‏چون «رحمانی فضلی»ست. مسئول اصلی چنین وضعیت ناهنجاری، به گُردۀ رژیم جمهوری اسلامی‏ست. جلوگیری از ابعادِ حوادثِ خانه خراب‏کنی هم‏چون سیل - و آن‏هم در زمانۀ رشد تکنیک و تکنولوژی -، نه تنها قابل پیش‏گیری بلکه امکان‏پذیر است. در حقیقت می‏شود و می‏توان دامنۀ آنرا محدود کرد و مانع خسران‏های مالی و جانی میلیون‏ها انسان دردمند شد. بیهوده نبوده - و نیست - که رئیس دولت‏شان و آن‏هم بعد از وقوع حادثۀ سیل و با قیافۀ حق بجانب گفته است: "شدت باران در زمان کوتاه چیزی است که هواشناسی باید بتواند پیش‏بینی کند. جای پیش‏بینی بلندمدت هم نمی‏خواهیم حداقل 72 ساعت قبل اطلاعات دقیق بدهید کافی است".

رئیس مجبوب نظام، به نهادها و سازمان‏های زیر دست خود، "ایراد" می‏گیرد! وزیر کشور هم شبکه های اجتماعی را مقصر دانسته و تهدید می‏کند که از فرصت‏های بوجود آمده، بهره برداری‏های سیاسی نکرده و خبر "دروغ و کذب" در میان مردم پخش نکنند! و بالاخره همۀ سران نظام ریاکارانه در صددند تا پا و گلیم خود را از چنین رخدادِ دردناک و عظیمی بیرون کشند و از بار "گناهان"شان بکاهند! جدا از اراجیف این و آن مسئول، نهاد دولتی و حکومتی باید گفت که مسئول و مسئولین اصلی چنین اوضاعی، سران نظام و دم و دستگاه های ذیربط شان اند. نظام با تمامی نهادهای اش مسئول مصائب اجتماعی جامعه و از جمله فاجعۀ کنونی‏ست. همۀ این‏دست حوادث قابل پیش‏گیری و درمان استُ، می‏شود و می‏توان، دامنۀ تخریب و خسارت را به پائین‏ترین حد آن تنزل داد. چنین موضوعی ممکن‏پذیر و قابل علاج است. امّا و انتخاب چنین منش و سیاستی، مستلزم توجه کافی به جان و مال مردم و هم‏چنین نظر به بالندگی و سازندگی جامعه است. این نظام کم‏ترین توجه ای به خواست‏های مردم و نیازمندی‏های جامعه ندارد و فکر و ذکرش، تعرض به معیشت مردم و به جیب زدن و بهدر دادن سرمایه های مملکت است. وظیفه اش جلوگیری از وقوع حوادثی هم‏چون سیل نیست. سیل آمد و آنوقت نظام به فکر لایروبی گرگان رود افتاده است! بعد از واقعۀ سیل در استان گلستان بود که وزیر کشور در جلسه با علما و معتمدین اهل سنت و شیعه گلستان گفته است: "در حادثه اخیر اگر سد نرماب در شرق گلستان به تکمیل و بهره برداری می رسید، می‏توانست مانع به راه افتادن جریان آب در رودخانه ها و وقوع سیل شود".

سیل آمد و همه را با خود بُرد، به این دلیل که سد نرماب در شرق گلستان مورد "لطف" و "مهربانی" سران نظام قرار نگرفت! دانش آموزان در مدارس طعمه حریق می‏شوند، به این علت که سیستم گرمایشی منطبق با استانداردهای دنیای انسانی و جامعۀ زیر سلطۀ سردمداران نظام جمهوری اسلامی نیست؛ خانه های مردم در اثر باد، با خاک یکسان می‏شود، به این دلیل که بنیه و زیر ساخت‏ها سست است. با این تفاصیل و آیا به غیر از این است که مسئول چنین اوضاعِ دردناکی، کسانی جز سردمداران نظام و دیگر دار و دسته های‏شان نیستند؟ آیا به غیر از این است که با وجود چنین سیستم و مناسباتی و با حاکمیت نظام‏های وابسته ای هم‏چون رژیم جمهوری اسلامی، در آینده جامعه از گزند چنین رخدادهای ناگواری مصون نخواهد ماند؟

بدون کم‏ترین تردیدی باید گفت، که با وجود جانیانی هم‏چون خامنه ای، روحانی، و دیگر نهادها و ارگان‏های غارت‏گری بمانند خاتم انبیاء، سازندگی و غیره، جامعه هم‏چنان شاهد صدمات و رویدادهای ناگوار بر جان و مال توده های ستم‏دیده و دردمندان خواهد بُود. یگانه راهِ خلاصی از صدها مصائب، مشکلات و حوادثِ طبیعی ای هم‏چون سیل و زلزله، منوط به نابودی نظام جمهوری اسلامی و برقراری حاکمیت مدافع حقوقِ کارگران و زحمت‏کشان است. نظامِ جهل و چپاول‏گر، باید برود و آنوقت است که جامعه نفسی راحت خواهد کشید و زندگی میلیون‏ها انسانِ دردمند تأمین خواهد شد. در یک کلام بانیِ درد و مرض جامعه، نداری و هم‏چنین دربدری مردم، بر گُردۀ سردمداران و حاکمان ایران است. مردم چنین حقیقت و خواستی را با تمام وجود و بارها و بارها اعلام کرده اند و بدرست مسببین اصلیِ فاجعۀ کنونی و دیگر مشکلات جامعه را سران حکومت می‏دانند.

28 فروردین 1398
28 مارس 2019


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com