متهم کیست؟ زنان: قربانیان بیدفاع ناموسپرستی، رشد فرهنگ ناسیونالیستی و مذهبی

پروین کابلی
February 23, 2019

متهم کیست؟
زنان: قربانیان بیدفاع ناموسپرستی، رشد فرهنگ ناسیونالیستی و مذهبی


در چند هفته اخیر موجی از کشتن دختران و زنان در کردستان سرتیتر اخبارمیدیای اجتماعی را پرنموده است. از مهاباد، تا سنندج و دیوانداره زنان در مقابل چشمان خانواده و یا رهگذران در کوچه و خیابان در خون خود غرق میشوند. جنایاتی که در جنوب ایران، در سیستان و بلوچستان، تهران، کوره پزخانه های تاکستان، همه ی جای ایران هرروزه در حال اتفاق افتادن است.
قتل و ناموسپرستی نه پدیده ای جدید است و نه فقط در کردستان اتفاق می افتد. در سراسر ایران هر روز ده ها زن به عناوین مختلف قربانی "ناموس و شرف" میشوند. حتی دخترانی که مورد تجاوز قرار میگیرند به دست عزیزانشان به قتل میرسند.
قاتل عمدتا عزیزان و بستگان این دختران یا زنان است. پدری و برادر، همسری است که از زیر فشار افکار عقب مانده ی بستگان و فامیل و همسایه قرار گرفته اند ویا یا مردی که حکم قتل همسر و یا مادر فرزندانش را خود به اجرا در می آورد. اما چگونه است که پدری و یا برادری ویا همسری اینچنین کمر به قتل عزیزش و دخترنازینش می بندد. دختری که هنوز کودک است، دختری که با هزار مشقت و بدبختی بزرگش کرده است و ساعتها در هنگام مریضی بربالنیش بیخوابی کشید و یا مردی که روزی عاشقانه همسرش را میپرستید؟ این قاتلین کیانند؟ آیا عجیب نیست که مردی در مقابل چشمان وحشت زده کودکانش زنش را تکه تکه میکند؟ کناهگار کیست؟
قاتلین این دختران کودک و زنان عزیزانی هستند که روزی به جانشان قربانیان خود قسم میخورند. حاضربودند برای تامین زندگیشان تن به هرکاری بدهند.
اکثریت این قاتل کسانی هستند که در عمرشان مرتکب کوچکترین جرمی نشده است. انسانهای زحمتکشی بوده اند که تمام تلاششان برای تامین زندگیشان بوده است. این قاتلین را هر روز و هر ساعت ما درکنار خود داریم.
در تمام جوامع دنیا امروز متاسفانه خشونت و قتل زنان یک پدیده اجتماعی است. زنان در همه جا بدست دوست پسر، همسر، برادر و یا پدر خود کشته میشوند. اما ناموسپرستی یک پدیده بسیار نادر است که بویژه در آسیا و خاورمیانه و شمال آفریقا هنوز اتفاق می افتاد.
درجوامعی که جنبش برابری زنان توانسته است موفقیتهایی بدست بیاورد طبعا تاحدی زیادی به مقابله با سنت های عقب مانده و بی حقوقی زنان پرداختند. اما این به این معنا نیست که زنان دیگر مورد ضرب و شتم قرار نمیگیرند و یا به قتل نمیرسند. در سوئد، کانادا و نروژ که در ردیف بالاترین و مدرنترین کشورها در امر برابری زن و مرد قرار دارند، اما هنوز تقریبا هر هفته یک زن در سوئد بقتل میرسد و هزاران زن سالانه به مراکز حمایت زنان برای فرار از دست آزار نزدیکانشان مراجعه میکنند.
در کردستان جنبش برابری طلب در چهل سال حکومت اسلامی توانسته است تا حدی دستاوردهای و سنت های خود را نگهدارد. تا حدی زنان توانسته اند علیرغم موانعی مانند مرد سالاری و سنت های عقب مانده دستاوردهایی داشته اند.
سوال این است که چرا در سالهای اخیر عواملی در پررنگ شدن زن ستیزی در کردستان نقش داشته اند.
کردستان جامعه ای بشدت متحزب است. این تحزب در گرایش چپ هم به وضوح خود را نشان میدهد. صدها دختر و زن جوان در کردستان بزرگترین سنت شکنی تاریخ را کردند و به صفوف مبارزه رادیکال و مبارزه ی مسلحانه در صفوف کومه له کمونیست دوران انقلاب روی آوردند. این اتفاق نه تنها در شهرها بلکه در دهات دور افتاده هم افتاد. دختران جوان برای آزادی همراه پیشمرگان شبانه دهات را ترک میکردند. رهبران کارگری و فعالین اجتماعی و سیاسی توانسته اند مدتها حمایت از زنان و کودکان را به امر همگانی تبدیل کنند. اهمیت دادن به محیط زیست و تبلیغ و گسترش آگاهی یک از فعالیت های مهمی است که توانسته است مردم را در حفظ محیط زیست علیرغم همه ی موانع دخیل نماید. اعدام زندانیان سیاسی با عکس العمل جامعه روبرو میشود و مردم آشکارا انزجار خود را نشان میدهند.
بهمین لحاظ کردستان یک اهمیت ویژه برای جمهوری اسلامی و نیروهای دست راستی مثل جریانات ناسیونالیست و مذهبی مثل سلفی ها دارد. هجوم جمهوری اسلامی حضور نامیمونش را در کردستان با قتل و عام آزادیخواهان شروع کرد و تا کنون هم ادامه داده است. پس با تربیت و گسیل خیل عظیمی از آخوندهای عقب مانده میخواهد هر آنچه که آزادیخواهی هست را پاک کند و قوانین مذهبی و سنت های ارتجاعی را در میان مردم بیش از بیش جایگزین کند. محدودشدن و حتی کم کاری کمونیست ها و صف آزادیخواهان درکردستان در این عرصه حساس مبارزاتی راه را برای گرایشات ناسیونالیستی و سلفی ها در سالهای اخیر همواره نموده و عقب نشینی های معینی را به مردم آزادیخواه در کردستان تحمیل کرده است. ناسیونالیسم کرد که با تشکیل دولت فدرال کرد در کردستان عراق جان تازه ای گرفت، تحت لوای کارهای فرهنگی و هنری نه تنها دست به زنده کردن عقب مانده ترین سنت ها زده است، بلکه تحت عنوان فرهنگ خودی به ابداع سنت های عقب مانده جدید اقدام کرده است. کدهای هنری این دوره پراز تصاویر زنانی است که بعنوان "نگهبانان تاریخ تبارشان و هویت کوردها را پاسداری کردن" احترام به خانواده " فرهنگی است که اصالتش به رخ تاریخ کشیده میشود" و به صف این یاوه گوئی ها "شرف زن ، شرف کرد" است سلفی ها مرتجع را هم اضافه کنید. معلوم است که زنان باید کشته شوند وقتی که از خط قرمز "مام وطن و خانواده" عبور میکنند. معلوم است زنان را باید قربانی ادامه ی این وضعیت دید.
انگشت اتهام را در وهله ی اول باید بطرف نظم موجود سرمایه داری و جمهوری اسلامی دراز کرد بعنوان بانی و مسبب زن ستیزی و ناموسپرستی و در صندلی های اتهام باید آنهایی را قرار داد که شرفشان به بند ناف زنان گره خورده و هرجایی که زنان این سنت ها را زیرپا له میکنند ، به آن پشت میکنند و حاضر نیستند بردگی جنسی را بپذیرند چاقو و طناب دار را به دست عزیزانشان میدهند که به زندگیشان خاتمه دهند تا "شرف خانواده و ملت غیور" را نگهدارند.
زن ستیزی و ناموس پرستی و قتل ناموسی تنها زمانی خاتمه می یابد که نظم موجود سرمایه و تبعیض بر اساس جنسیت و مذهب و ملیت و نژاد پایان یابد. برای این امر مبارزه ای در جامعه ی ایران در حال پیشبردن است. تنها با بلند کردن پرچم آزادی و برابری و آزادی بیقید و شرط میتوان راه را برای پایان دادن به این جنایات هموار کرد.
***


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com