یک سال بعد از دختران خیابان انقلاب ,جنبش برابری زنان، منظری نو!

پروین کابلی
January 04, 2019

اعتراضات دی ماه سال ۹۶ با شعار " اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا"ویژگی خود را نشان داد. هدف این جنبش آغاز یک پایان بود. فرمان پایان جمهوری اسلامی صادر شده بود.این اعتراضات جنبش راست و رفرمیستهای درون و بیرون رژیم را غافلگیر کرد. شورش گرسنگان  با آتش زدن مراکز مذهبی، اعتراضات مردم به گرانی و بیکاری و ورود دختر خیابان انقلاب برعلیه حجاب اسلامی بعنوان بیرق اسلام سیاسی نشان داد که ریشه های این حرکت اخیر نه از طرف بالایی های ناراضی بلکه از اعماق جامعه است. نام ویدا موحد از مرزهای ایران گذشت و دهها نفر از معترضین دستگیر و عده ای " خودکشی" شدند.

همانوقت من در این رابطه در مقاله ی گفتم که " امروز این جنبش در خیابان و مدرسه و محل کار و دانشگاه علیه رژیم و حجاب اسلامی ایستاده است. فشار این تعرض بحدی است که ملی - اسلامی ها کمپین لغو "حجاب اجباری" راه انداخته اند تا بلکه توقع و تعرض زنان علیه حجاب و قوانین اسلامی را محدود کنند.  حجاب سمبل بردگی و بیحقوقی زن است. نشان تثبیت مالکیت مرد بر زن است. حجاب زندان زنان است و این زندان باید ویران شود. جمهوری اسلامی با حجابش رفتنی است. ما زنان در ایران هیچی دیالوگی با جمهوری اسلامی نداریم. جمهوری اسلامی بیجا میکند که در امر خصوصی و پوشش شهروندان دخالت میکند. ما میخواهیم تمام این رژیم با قوانین و فرهنگ عقب مانده اش را به زباله دانی تاریخ بیاندازیم. مردم شایسته جامعه ی آزادتر و بهتری هستند".

اعتراضات دی ماه سال گذشته از رژیم عبور کرد. ادامه منطقی این روند را اکنون باید در اعتراضات پرشور و ورود  رهبران کارگری به جلو صحنه را در دورکنونی دید و از زوایه این جنبش نوین است که باید هرسالگردی و از جمله سالگرد دختران انقلاب را دید و بررسی نمود.

در چند ماه گذشته جامعه ی ایران با شروع اعتراضات سراسری رانندگان کامیون و کامیونداران ، معلمان و بازنشستگان و در نهایت هفت تپه و اکنون فولاد وارد یک توازن طبقاتی و مبارزاتی جدید شده است. نبض سیاست را در ایران اکنون هفت تپه ای ها و فولادهای تعیین میکنند.  رهبران اعتصابات هفته تپه و فولاد یکی بعد از دیگری از شورا و کنترل بر کارخانه ها دم زدند. به همه چیز و همه کس معترضند.  مرکز اصلی جمع شدن و فریاد برای عدالتخواهی نه یواشکی است و نه چهارشنبه های سفید است ، بلکه  مبارزه در مرکز اصلی شهرها با فریاد خروشان کارگران که اغلب در صفوف اول خانواده ها و زنان و فرزندان کارگران دیده میشوند میباشد. معلمان و بازنشستگان فقیر خود را هم جهت و همراه طبقه ی کارگر و هم رزم آنها میدانند وشعار اتحاد، اتحاد در خیانهای تهران، و اصفهان و اهواز در حال به هم پیوستن است.  دانشگاه تهران همین روزها صحنه ی پرشورترین اعتراضات دانشجویی بوده است.مبارزه آتی که با وجود  رهبران لایق و عدالتخواه و شعارهای روشن و رادیکال جای شعارهای خجول و دوپهلو را گرفته است. این یک تکان اجتماعی و سیاسی جدی در اوضاع اخیر مبارزه علیه جمهوری اسلامی برای نان و آزادی میباشد. برای ما کمونیست ها جنبش زنان برای آزادی و برابری تمام عیار باید همین مسیر را طی کند و بر بستر چنین رادیکالیسم و در تطبیق با زحمتکشان جامعه که نیمی از آنها را زنان تشکیل میدهند معنا پیدا میکند. انقلاب زنانه باید در همین میسر عروج خود را طی کند و بتواند به مانند معلمان و بازنشستگان و دیگر اقشار فقیر جامعه جای خود بطور واقعی پیدا کند.

حضور گسترده ی زنان در اعتراضات اخیر، دستگیری و اتهام و پرونده سازی برای تعدادی از آنها  مانند  سپیده قلیان و عسل محمدی ، کشتن و سوزندان  مریم  فرجی، دور را برای این  گشایش جدیدی باز نموده است.

برای ما کمونیست های کارگری که برای آزادی کامل انسان مبارزه و تلاش میکنیم جنبش های اجتماعی زمانی میتوانند به اهداف خود برسند که  رهبری کمونیستها و طبقه کارگر را در بطن مبارزات خود بپذیرند. در غیر اینصورت این جنبش ها میتواند به دنبال رو جنبش های راست تبدیل شوند. حضور دختران خیابان انقلاب اگر چه در آن مقطع مهم بود و میبایستی بطور واقعی از آن پشتیبانی میشد،  اما این جنبش نتوانست به حرکت جمعی و گسترده ی اجتماعی دامن  بزند . ادامه شعار "اصلاح طلب ، اصولگر دیگر تمام ماجرا" را باید در ۲۱ آذر و حرکت امسال دید که در آن ده ها دانشجوی دختر وپسر با بلند کردن پلاکاردهای همبستگی  خود را با  مبارزات کارگران را نشان دادند.

اگر بقولی "اتفاق هفت تپه و فولاد آغاز سیاست ورزی طبقه کارگر است" باید متوجه این امر شد که این سیاست میتواند فرهنگ  برابری و آزادیخواهی را بالقوه تغییر دهید. در این تغییر سیاست که طبقه کارگر و کمونیست ها به مقابل صحنه رانده میشوند بیشترین نفع را زنان و جنبش برابری طلبی می برد. تحقیر و بی حقوقی و نا امنیتی زنان بخشی از سیاست طبقات حاکم برای ادامه بقای خود است. پرچم حجاب اسلامی برای ادامه حکومت سرمایه در ایران بدست حاکمان فاسد ، دزد ، مرد سالاری  و ضد بشری است که امر رهایی زنان یکی از پایه های جدی سلطه برجامعه ی ایران را سست خواهد کرد. جنبش برابری طلب امروز نه از سر مرحمت اصلاح طلبان و نه دوستان رضا پهلوی میتواند پیشروی کند و نه با برداشتن حجاب اینجا و آنجا. این جنبش باید در صفوف اول مبارزه ، به همراه هزاران هزار خانواده ی کارگری که در گرداب فقر و بی حقوقی گرفتار شده اند قرار گیرد و یکبار برای همیشه جایگاه واقعی خود را برای آزادی و برابری در کنار متحدان خود یعنی طبقه کارگر پیدا کند.

امر رهایی زنان در ایران امروز جدا از سیاست ورزی جدی طبقه کارگر نیست. 

***


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com