قهرمانی در تورنمنت شکنجه

حميد محصص
January 21, 2019

قهرمانی در تورنمنت شکنجه

علی انصاریان را که دیدید؟ آن یکی، مجری شبکه آبادان صدا و سیما را چطور؟

اولی ادای لهجه اهالی افغانستان را در آورد که به خیال خود تحقیرشان کند. در حالی که هزاران هزار کارگر و زحمتکش افغانستانی در سی چهل سال اخیر، شیره جان شان در ایران کشیده شده و میلیاردها میلیارد سود به جیب دولت و کارفرماهای ریز و درشت سرازیر کرده، این سلبریتی مفتخور گفت: افغانستانی ها مدیون ایران هستند.

رفتار غیرانسانی مجری آبادانی صدا و سیما با یکی از هواداران تیم ملی ویتنام در برابر دوربین، دست کمی از وقاحت انصاریان نداشت. او زبان بخشی از اهالی کره خاکی را مسخره کرد و متلک های بیمزه اش را نثار کسی کرد که حتی یک کلمه از حرف هایش نمی فهمید.

فکر نکنید، انصاریان یا آن دیگری، آدم هایی منفرد هستند و استثناهایی در میان «این ملت عظیم با فرهنگ». دل خودتان را خوش نکنید. این ها نماینده فرهنگ و ایدئولوژی و ارزش های زشت حاکم بر جامعه اند. این ها نمادهای مضحک و مهوع برتری جویی ملی و نژادی هستند که حکومت اسلامی و پیش از آن، رژیم سلطنتی رواج داده اند.

ممکن است بگویید بابا! دست بردار از این حرف ها. خب، یک اشتباهی رخ داد و رفتار ناشایستی بروز کرد. بگذار فوتبال مان را تماشا کنیم و شاد باشیم از اینکه فعلا یمن و ویتنام و عمان را بردیم و بقیه را هم قرار است ببریم. بگذار حسرت چهل ساله از دلمان برداشته شود و بالاخره رنگ قهرمانی آسیا را ببینیم.

این حرف ها مرا یاد سالیان سال پیش می اندازد. سال 1968 میلادی (1347 خودمان). آن سال بازی های المپیک در مکزیک برگزار می شد. سرمایه داران و زمینداران بزرگ بر کشور حاکم بودند. آمریکا هم پشت شان بود. اکثر مردم مکزیک هم فقیر و ستمدیده بودند و گرفتار بی عدالتی. دانشجویان مبارز و آگاه مکزیک با شعار «مردم گرسنه اند، المپیک نمی خواهیم» به صحن دانشگاه آمدند و تظاهرات کردند. می خواستند مبارزه را به خیابان های پایتخت بکشانند که حکومت با تانک و گلوله سرکوب شان کردند. تعداد زیادی را کشت و زخمی کرد و صدها نفر را هم به زندان انداخت و زیر شکنجه برد و گروهی از آن ها را همانجا سر به نیست کرد. درست همان موقع که مشعل را در میان هلهله شادی روشن می کردند و پرچم سفید را با پنج حلقه رنگی به نشان اتحاد و همبستگی و دوستی ملت ها و نژادها بالا می بردند و پرچم های سه رنگ مکزیک در همه جا برافراشته بود و رگ میهن پرستی خیلی ها بالا زده بود، خون دانشجویان و مبارزان چپ مکزیکی از تخت شکنجه جاری بود. اما شعارهای حق طلبانه و فریادهای درد و خشم شان در هیاهوی نمایش المپیک گم شد. حکومت ضدمردمی و فاسد مکزیک، سوار بر امواج عوامفریبی ناسیونالیستی، و در فضای خلسۀ عوام، از بحرانی دیگر جان سالم بدر برد.

جامعه ایران 1397، مکزیک 1968 نیست. اما جمهوری اسلامی از فوتبال و روحیه و ایدئولوژی ای که گرداگرد «رقابت های ملی» دامن می زند، همان استفاده را می کند (یا می خواهد بکند) که حاکمان مکزیک. این روزها از یک طرف

کارگران معترض و حق طلبی مثل اسماعیل بخشی و علی نجاتی و یا جوانان و دانشجویان مبارز و آزادیخواهی مثل سپیده قلیان و عسل محمدی و.... را می ربایند و به زندان می اندازند و شکنجه می کنند و بعد هم نمایش رسوای تلویزیونی راه می اندازند، و از طرف دیگر پرچم سه رنگ منحوس جمهوری اسلامی را تکان می دهند و سرودهای تهوع آور پخش می کنند و برنامه های تلویزیونی سوپر شووینیستی تحویل مردم می دهند. خیال نکنید، برای جمهوری اسلامی کار از این کارها گذشته است و این همه تبلیغات، بر فکر و روحیه جامعه بی اثر خواهد بود. برنامه ریزانی که سیاست فوتبالی کشور در مشت شان است مغز خر نخورده اند و بیخودی این همه هزینه نمی کنند. این ها هر کاری از دست شان می آید می کنند تا با توده های مردم، جائی مرز مشترکی پیدا کنند. بر سر هر موضوعی که شده مردم را با خود و زیر پرچم خود به یک صف بکشانند. برای چند هفته هم که شده، «ملت» و «منافع ملی» درست کنند؛ گیرم حول موضوع فوتبال. تیم تبلیغاتچی این ها فقط از مجریان صدا و سیما و مقامات پاسدار ـ فوتبالی و حسن روحانی گرم کن پوش و علی خامنه ای «خدا قوت»گو تشکیل نشده است؛ جمع سلبریتی های فرصت طلب را ببینید که در شبکه های اجتماعی «چه می کنند!» همان هایی که قبلا بر سر هر موضوع داخلی و بین المللی که به جمهوری اسلامی بر نمی خورد وارد گود می شدند و اظهار نظر می کردند امروز در مورد اسارت و شکنجه و خطر سر به نیست کردن کارگران و جوانان و معلمان و زنان مبارز و حق طلب، خفقان گرفته اند. اما یادش نرفته پیروزی های فوتبالی را به فالوئرهای شان تبریک بگویند و برای شان بوس و گل بفرستند.

بدا به حال جامعه ای که نگرانی ها و شادی هایش به اندازه یک توپ فوتبال، کوچک شود. بدا به حال آدم هایی که تسلیم شرایط شوند امیدی به تغییر اساسی در این وضعیت جهنمی نداشته باشند و خیال کنند با سرگرم شدن به سه تا برد و یک قهرمانی در میدان رقابت های ورزشی، می شود ذره ای از غم و رنج مردم کم کرد.

حمید محصص

نشانی وبلاگ: enghelabenovin.blogspot.com


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com