جناب محسن حکیمی! Enough, is Enough

ايرج فرزاد
January 11, 2019

جناب محسن حکیمی! Enough, is Enough

آقای محسن حکیمی در سلسله گفتارهائی مدام بر این نکته تاکید دارند که او مخالف لنین و لنینیسم است. ایشان با وام گرفتن بخشهائی منتخب از مرزبندیها با لنین و لنینیسم که مدتها قبل از فروپاشی دیوار برلین، از ترتسکیستها گرفته تا آکادمیسنهای بورژوازی بین المللی در دوران جنگ سرد، کوهی از ماتریال به ثبت رسانده اند، میخواهد اثبات کند که ایام دوره پسا فروپاشی دیوار برلین، صحت احکام آن دوایر و شاگرادن جهان سومی آن مکتب را به دقت ریاضی نشان داده است. از این نکته که چرا در این اوضاع و احوال، بحث برداشت لنینی از مارکس و مهندسی تقابل مارکس با لنین و دخالت احزاب کمونیستی در معادلات سیاسی و در تلاش برای کسب قدرت سیاسی، شبح لنینیسم را در سالهای پس از فرونشستن گرد و خاکها، دوباره بر فراز مبارزات جاری در سراسر جهان سرمایه داری به پرواز در آورده است، میگذرم.

 

اما آقای حکیمی نیازی نداشت گوشه های عاریه ای از آن “گنجینه” ادبیات دوران سپری شده جنگ سرد و مک کارتیسم آنرا به عنوان کشفیات و حاصل تعمقات فکری خویش، به کسی بفروشد. قریب به چهار دهه است که حاکمیت خونین اسلام سیاسی در ایران، پیروزی مشروطه و مشروعه تنیده با آن را در برابر جهانیان گرفته است. اگر با اینحال امثال آقای حکیمی مجاهدتها و رشادتهای “شهید زنده” و بنیانگذار وزارات اطلاعات؛ و سرخوردگی پس قراولان ادبای زیر مجموعه “گفتمان اصلاحات” را دلیلی برای دایر کردن بساط شام غریبان برای پرسوناژهای مشروطه خواهی و ضد لنین اش دیده است و کماکان در صحرای کربلای سقط شدن مشروطه و مشروعه چی گری، خود زنی میکنند و عزا گرفته است، اجر جزیل ببینند.

 

اما برای همه ما که با تاریخ تحولات ایران از همان انقلاب مشروطه و تا به قدرت رسیدن مشروطه طلبان اسلامی در متن جنگ سرد، آشنائی داریم و بعضا جوهر واقعی رویکرد مشروطه خواهی و مشروعه زدگی نخبگان ادبی و سیاسی جامعه ایران را دیده، لمس کرده و با معیار “پراکسیس” شناخته ایم، دیگر گریم کردن خرده بقایای آن گفتمان شیرین با نقاب “محقق” و “مارکس شناس” و مقابل قرار دادن مارکس با متد و برداشت لنینی از مارکس، ناشیانه و لوس است.

 

همینکه وجه واقعی حضور ادبی و قلمی آقای حکیمی، در “کانون نویسندگان” تخته پرش ایشان به دنیای سیاست و “تحقیق” است، برای ما کافی است. برای هر کس که رقص با کلمات و روش جهان سومی، شرقی و اسلام زده: “کپی” چند حاشیه پردازی از آن انبوه ادبیات زرادخانه ایام جنگ سرد؛ و ” پَیست” آن در “جُنگ”ها و فصلنامه ها و “مِهر نامه”های ادبای نازنین را، بروشنی میشناسد، این رفتارها به قول “لنین”، زیادی “موژیکی” است.

 

دیالوگ و خط و خط کشیها در دنیای ادبا و نویسندگان مشروطه و مشروعه چی را، در همان سنت رشادتها علیه “غربزدگی” و “گاو مشدی حسن” خود دنبال کنید. مارکس، لنین، ترتسکی، روزا لوکزامبورگ، لیبکنخت، گرامشی؛ و برشت، گوته و اوژن پوتیه را “کلاه مخملی”های غرب تصویر نکنید.

 

در این رابطه بقول مِنتور و استاد مکتب همه شما، مرحوم جلال آل احمد، شما، نه “کسانی در میعاد”، که”خسی در میقات” هستید. این را ما میدانیم، خودتان هم میدانید. اما مشکل شما این است که مکتب و “گفتمان” ملی – اسلامی در مواجهه با تحولات پس از به قدرت رسیدن مشروطه خواهی در قالب اسلام سیاسی در ایران، و سالها پس از فرونشستن گرد و خاک “سقوط کمونیسم” و “پایان تاریخ”، و در سرازیری قرار گرفتن رژیم اسلامی، نشان داد که سترون و نازا و میرا است.  مشکل شما این است که بجای برسمیت شناختن شکست این گفتمان و دیسکورس، به فرهنگ تشیع و جایگاه پرسوناژ امام حسین، و شهادت و عزاداری و شیون و واویلا پناه میبرید. مترسک سازی از “شِمر” مهندسی شده دستگاه فکری تان، لنین و لنینیسم و مبانی کمونیسم کارگری، برای ما، شناخته تر از آنست که در پرده وعظ و خطبه و روضه خوانیها در لعن و نفرین و تکفیر روش لنینی در مصافهای سیاسیِ پیش رو؛ پنهان بماند. از این روش ناپسند و عوامفریبانه، دست بردارید.

 

 بساط مناسک “توریه و تقّیه” را که با ادعای ریاکارانه “پراکسیس مارکسی”، راه انداخته اید، در همان بازار کانون نویسندگان و در نشریات “وزین” چون “مهر نامه”، پهن کنید. میدانید و میدانیم که “ژرف اندیشی” های شما در میان مستمعین مشتاق تان در فرقه های یکی دو نفرهِ “انزواهای کمونیستی” و همتایان آنان در هسته های آماتور کارگر پناه نیز، واقعا وَلوَله راه انداخته و میاندازد.

 

میگویند آدم “عاقل” کسی است که پول اش را جائی سرمایه گذاری میکند، که “حرف” اش در آنجاها، برو دارد. ببخشید از بکار بردن کلمات “پول” و “سرمایه” خطاب به شما مجاهدان نستوه “لغو کار مزدی” و مخالفان سرسخت و “پراکسیس” مبارزه سیاسی و انقلابی برای “سرنگونی” رژیم اسلامی و یا دشمنان مارکس “پناهِ” هر تلاش برای “دخالت احزاب لنینی” در مبارزه بر سر قدرت سیاسی. خواستم جسارت نباشد عرض کنم که سعی کنید “عاقل” باشید و بدانید که ما میدانیم مخاطبان واقعی شما در دشمنی کور و نفرت از لنینیسم و مبانی کمونیسم کارگری، چه دوائری هستند.

 

۱۱ ژانویه ۲۰۱۹

iraj.farzad@gmail.com


 
 

  Share/Save/Bookmark 

 
 

     مطالب مرتبط

 
   
 

Copyright © 2006 azadi-b.com