نامه ای سرگشاده به رفیق یوسف اردلان

با درودهای رفیقانه!
 چند روز پیش مطلب شما را در نقد اظهارات شیرین عبادی، فرخ نگهدار، محمد علی عموئی و دیگران که در مورد مرگ آیت الله منتظری دست به قلم برده اند تا مبادا از قافله عقب بمانند، خواندم.  من هم بدین وسیله هم جهت بودن خویش را با نظرات شما در رابطه با اظهارات این اشخاص اعلام میدارم.
ولی سئوالی برایم پیش آمده و آنهم این است که آیا شما تسلیت نامۀ آقای عبدالله مهتدی را خوانده اید یا خیر؟ چون ایشان هم تسلیت نامه ای به خانواده و پیروان منتظری داده است. اگر آنرا مطالعه کرده اید ممکن است بگوئید فرق تسلیت نامۀ عبدالله مهتدی به خانواده و پیروان منتظری با گفته های شیرین عبادی، فرخ نگهدار و محمدعلی عموئی و امثالهم درچیست؟!
شما در نوشته ات بخوبی در مورد زندان یعنی آن دوره ای که منتظری در زندان بود، و همچنین برخورد اسلامگرایان با کمونیست ها را یادآوری کرده اید که فکر می کنم آقای عبدالله مهتدی هم در آن زمان در زندان بود و اگر هم غیر از این است دست کم از آن دوران اطلاع دارد و گذشته از این او نیز از آن نمونه هائی که شما در نوشته ات آورده اید یعنی نقش منتظری در تئوریزه کردن ولایت فقیه یا نقش نامبرده در جنایت های رژیم اسلامی سرمایه داری ایران مابین سال های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ اطلاع کامل دارد.
با تمامی این اوصاف اما آقای عبدالله مهتدی دست به قلم برد و خود را شریک غم وابستگان منتظری دانست که باید بگویم اگر کومه له در قدیم به عبدالله مهتدی میدان می داد، وی حتماً بعنوان دبیر اول حزب کمونیست ایران به بستگان آیت الله بهشتی، آیت الله طالقانی واحمد مفتی زاده هم ، تسلیت می فرستاد. اما در آن دوران که در تشکیلات بود چنین فرصتی برای او مقدور نشد، زیرا در کومه له هیچگاه توهمی به هیچیک از سران جمهوری اسلامی وجود نداشت و از بدنۀ گرفته تا رهبری تمامی رهبران ریز و درشت حاکمیت و جناحهای آنرا را با یک چشم می نگریستند و می نگرند. کاک یوسف، یکی از افتخارات کومه له این بوده و هست که هیچوقت مثل بعضی افراد و جریانات به خمینی لبیک نگفته است یا از خاتمی نخواسته که نسبت به مردم کردستان حسن نیت نشان بدهد.
به نظر من شما می بایستی نقد خودت را از نوشتۀ عبدالله مهتدی میگرفتید تا این اشخاص چراکه آنان هیچ ضرری بحال جمهوری اسلامی نداشته اند. اما عبدالله مهتدی از دوران شاه تا اکنون ادعای مبارز بودن را داشته و به مخالفت با این دو حکومت برخاسته و هزاران رفیق و همرزمش توسط پیروان جنایتکار خمینی و منتظری در سیاه چال ها و یا در میدان نبرد به خاک و خون کشیده شدند که حالا عبدالله مهتدی تسلیت عرض می کند.
کاک یوسف واقعاً بسیار برایم عجیب است که شما چه ملاحظاتی داشتید و یا دارید که کلمه ای در نقد اظهارات و نوشته های عبدالله مهتدی چیزی ننوشتید؟ مگر نمیدانید، عبدالله مهتدی بارها شنیده بود که وقتی منتظری در سقز تبعید بود و در خانۀ رفیق جانباخته فضیلت دارائی « که بدستور همین پیروان منتظری اعدام شد» مستأجر بود، ولی با این حال او برای خانواده و دوستداران منتظری تسلیت فرستاد. در ضمن مگر یادت رفته رفقای خودت کسانی مثل طیب روح الهی، خالد بابا حاجیان، احمد شعبانی، بیژن چهره آزی، لطف الله کمانگر، غلامعلی گرجی، عمر فیضی، مصطفی سلطانی ها و پیر خیرانی ها و هزاران نمونۀ دیگر که جملگی در دوران آقای منتظری که جانشین خمینی بود، بدست عمال حاکمیت، جانباختند؟ پس نمی بایست در مقابل عبدالله مهتدی سکوت می کردید؟!
کاک یوسف  باید محض یادآوری بگویم وقتی رفیق صدیق کمانگر را ترور کردند آقای مهتدی که در خارج از کردستان بسر می برد، حاضر نشد یک پیغام دو خطی برای خانواده، همسر، فرزندان و رفقای پیشمرگه اش که پیرو آرمانهای کمونیستی کاک صدیق بودند، بنویسد! چرا؟ چون رفیق صدیق کمانگر که به اندازۀ هزاران هزار کس در جنبش چپ و کمونیستی ایران و کردستان نقش داشت مخالف سیاسی آقای عبدالله مهتدی بود.
بهرحال از این بحث می گذرم، فقط خواستم بدانم چه می شد اگر اسم آقای عبدالله مهتدی را هم می آوردید و به تسلیت وی هم اشاره می کردید؟ گمانی نیست که برداشت ها و استنتاجات زیادی از نوشتۀ شما می شود؛ و این سئوال مطرح میگردد که چرا در نوشته ات اسم آن افراد را آورده اید اما از عبدالله مهتدی چیزی نگفته اید؟ آیا بدین خاطر بوده که عبدالله مهتدی رفیق قدیمی شما بود و کرد است؟!

با احترام
نهم ژانویۀ ۲۰۱۰__