استاندارد دو گانه , جوابیه ای به رفیق اسد گلچینی

استاندارد دو گانه

جوابیه ای به رفیق اسد گلچینی

صالح سرداری

چند روز قبل رفیق اسد گلچینی در مطلبی به نقد سمینار رفیق رحمان حسین زاده در مورد بحران در کومه له و حزب کمونیست ایران  پرداخته است.  فعلا از لحن غیر رفیقانه و نا صمیمانه اش نسبت به رفیق رحمان ، که انگار نه انگار سالها در یک حزب و کمیته ای باهم کار و تلاش بسیار نزدیک و مشترک داشته اند، میگذرم . برای این چپ به محض بروز اختلاف همه رفاقت ها و تلاش ها ی مشترک دود میشود و به هوا میرود.این هم عوارض آن نوع فرهنگ سیاسی است که متاسفانه ضربات زیادی به صف چپ زده است. من علیرغم اختلافات جدی  که با اسد دارم هنوز برایم رفیق است و او را رفیق خطاب میکنم .

مساله رابطه و همکا ری با کومه له و استاندارد دوگانه!

لُب کلام رفیق اسد  و همفکران او  اینست که چرا در طی دو سال اخیر ما تلاش برای همکاری با کومه له را داشته ایم، و این را دلیلی براینکهً گویا حزب ما به ناسیونالیسم کومه له امتیاز داده و بقول اسد  “این تلاش نه کمک کردن و آماده کردن کمونیست های طبقه کارگر و جامعه و در کنّار آنها ایستادن،بلکه تلاش برای همکاری با کومه له ای که سی سال است در جنبش ملی غرق شده است اساس بوده است”

اولین سئوال از اسد و جمع و کسانی مثل او که صف شان از حزب حکمتیست جدا شده ، اینست پس چرا زمانی که با هم در رهبری حزب حکمتیست بودیم، تلاش برای همکاری با همین کومه له به قول شما (سی سال غرق شده در جنبش ملی) وجود داشت، از جمله دوبار از فراخوان اعتصاب عمومی آنها حمایت کردیم . باراول علیه قتل جوانی به اسم شوانه سیدقادردر مهاباد بود، (تابستان ۲۰۰۶) که حتی کومه له خود به تنهایی اقدام کرده بود و مطلقا به نیرهای چپ و از جمله ما اطلاع هم نداده بود، برعکس بعد از فراخوانشان به گفته آنوقت خود کومه له موفق شده بودند ، حمایت حزب دمکرات کردستان ایران تحت مسئولیت مصطفی هجری را جلب کنند، با این وضع به درست رهبری وقت حزب حکمتیست که اسد و من هم عضوش بودیم ،بدون تردید حمایت کرد و برای موفق کردن آن اعتصاب وارد همکاری عملی شد.  بار دوم اعتصاب عمومی علیه اعدام فرزاد کمانگر و همراهانش بود، که این بار کومه له به ما مراجعه کرد و حزب ما و کمیته کردستانش ، همکاری کرد. در ادامه در سی امین  سالگرد حمله نظامی به کردستان در   ۲۸ مرداد ۸۸ ، حزب ما پیشنهاد همکاری برای اقدام  مشترک را داد و کومه له ظاهرا با این ارزیابی که جواب مثبت نمیگیرد، حاضر به همکاری نشد و مورد مشخص تر دبیر کمیته مرکزی وقت حزب حکمتیست رفیق کورش مدرسی به رهبری کومه له و راه کارگر به درست پیشنهاد همکاری مشخص داد  و حتی در این مورد متن سند  کتبی برایشان فرستاد، و از نظر رهبری وقت و از جمله اسد و من هم عضوش بودیم، ایرادی نداشت و اکنون گویا این نوع اقدامات امتیاز دادن به کومله محسوب میشود. تازه کومه له آن وقت همین بود که هست و به قول خود اسد قاعدتا آن وقت هم “غرق در جنبش ملی” بود و مثل امروز حتی جناح چپ و معترض به رابطه با همکاری احزاب ناسیونالیست در کردستان در میانشان وجود نداشت. موارد دیگری هم از این تلاشها به نظرمن درست و با اطلاع و تایید همه اعضای رهبری آنوقت حزب و از جمله من و رفیق اسد وجود داشته است . رفیق اسد نمیتواند آنها را انکار کند، چون اسناد و شاهدانش هست. پس بحث رابطه به منظور همکاری مشخص و موردی با کومه له سابقه قدیمی تر در حزب حکمتیست آن هم در دوران آرامتر سیاسی دارد.  لطفا دو معیاره و با استاندارد دو گانه برخورد نکنید.

مساله دیگر من با این ارزیابی اسد  که “کومه له سی ساله در جنبش ملی غرق شده” توافق ندارم. میدانم اغراق بی پایه ای است برای نتیجه گیری بی پایه تر.اگر این ارزیابی رفیق أسد درست است ،پس چرا در سال ۲۰۰۰  ما به عنوان کمونیسم کارگری راست و چپ را در میان آنها تشخیص دادیم و از رهبری وقت کومه له و کنگره نهم شان در مقابل کودتای دست راستی  مهتدی، ایلخانی زاده دفاع کردیم. این نوع برخوردهای سطحی و فرقه ای امثال اسد با برخورد زنده و سیاسی و خلاق کمونیسم کارگری خوانایی ندارد، به شاهدی موارد متعدد بحث و بررسی همه جانبه و مسئولانه از جمله در سال  ۲۰۰۰ در انجمن مارکس توسط منصور حکمت . احکام سطحی و سیخکی مبنی بر کل کومه له در “جنبش ملی غرق شده” آن هم در شرایطی که یک جناح چپ علنا و آشکارا شکل گرفته و مقاومت میکند غیراز تقدیم  کل پدیده کومه له به ناسیونالیسم کرد، هیچ ارزش دیگری ندارد. بارها گفته ایم که کومه له محل تلاقی گرایشات راست و چپ ویا  ناسیونالیستی وسوسیالیستی  است . هم سوسیالیسم  و هم ناسیونالیسم در آن حضور دارند و شریک هستند. اگر به تاریخ سی سال گذشته نگاه کنیم همین را می بینیم. بعد از جدایی ما به عنوان کمونیسم کارگری واضح است، چپ و سوسیالیسم و کمونیسم آن تضعیف شد. چند سال بعد از جدایی ما جریان راست ناسیونالیست مهتدی، ایلخانی زاده  سربلند کردند، آشکارا راست و چپ در میان آنها صف بندی کرده بود  و کارشان به انشعاب کشید و کمونیسم کارگری و رهبرش منصور حکمت خیلی سیاسی راست و چپ آنها را به رسمیت شناخت، او و همه ما در دفاع از چپ آنوقت آنها، تعرض علیه جریان راست فدرالیست آنها را سازمان دادیم و موثر هم بود. کشمکش بر سر سرنوشت و آینده کومه له همیشه وجود داشته و جدایی ها و انشعاباتی بر همین مبنا صورت گرفته اند. صف بندی راست و چپ کنونی هم ادامه حضور گرایشات مختلف درون آن جریان است.  این نوع تفکر یک بعدی و سیاه و سفید دیدن نادرست است. ظاهرا خیلی “رادیکال” است، چپ موجود در آن جریان را به رسمیت نمیشناسد، به این ترتیب امتیاز بزرگی به جناح راست کومه له میدهد. کومه له را دو دستی  تقدیم ناسیونالیسم کرد میکند و از این بابت خوشحال هم هست  و بر طبل پیروزی میزند. می گویند  نمی بینید ما گفتیم کومه له راست و ناسیونالیست شده است و شما مماشات و کرنش کردید ؟ اما بنظر من چنین تفکری متاسفانه مکانیسم های جامعه و مبارزه و تاکتیک و تناسب قوا و صف بندی چپ و راست را نمی شناسد. مدام در فکراعلام مواضع “رادیکال” است. برای جامعه و تأثیر گذاشتن بر روند مبارزات بنفع کارگر و کمونیسم ان جامعه برنامه و نقشه ای ندارد.مدواما به اعلام مواضع مشغول است. چرا اسد گلچینی به این نوع اعلام مواضعها  رسیده است، خودش باید جواب دهد.

همین جا به این مساله هم اشاره  کوتاهی بکنم که رفیق اسد گلچینی یا در نتیجه بی خبری و احتمالا کینه ورزی به ما ایراد گرفته، که گویا در مقابل سیاستهای راست روانه کومه له سکوت کردیم!!؟. اولا باید بگویم حزب و جریان ما در این رابطه هیچ بدهکاری ندارد. دوما کوچکترین حقیقتی در این ادعا وجود ندارد. چون از سال ۹۱ به بعد مستند و متکی به نوشته و گفته و مصاحبه و سمینارو جزوه  در هر بزنگاه و نقطه چرخش به راست رهبری کومه له تا کنون جمع رفقا و شخصیتهای رهبری کنونی حزب ما و مشخصا رفقای آشنا به پیچ و خم های  تحولات کومه له قبل از همه و به موقع تر از همه نوشته اند و گفته اند. در این دوره ای که مساله رابطه و همکاری ما مطرح بوده، همزمان موارد متعدد و بنا به ضرورت مطلب و مصاحبه و نوشته و سمینار و بحث انتقادی داشته ایم. مستندات آن زیاد است. رفیق اسد اگر بخواهد در مدیای اجتماعی میتواند آنها را پیدا کند و اگر درخواست بکند حاضرم آدرس مجموعه ای از آنها را در اختیارش بگذارم.

اما به روال معمول بحث برگردیم. از نظر من اکنون در حزب کمونیست ایران و کومه له گرایشی چپ و سوسیالیست وجود دارد که  از سوسیالیسم و چپ گرایی علیرغم هر نقدی که به آن داشته باشیم دفاع میکند . فشار زیادی رویشان هست اما با تمام تأخیری که شروع کرده اند ، بسیار کار درستی میکنند که در قابل گرایش راست مسلط شده در کومه له دارند، مقاومت میکنند و اینکارشان از جانب کمونیستها باید مورد تایید و حمایت قرار بگیرد . شانه بالا انداختن عده ای به اصطلاح “رادیکال” در مقابل این تحولات و راندن همه با یک چوب ، نشانه عدم احساس مسئولیت آنها در قبال جامعه و تقویت صف چپ در مقابل صف راست جامعه کردستان است. با اینها کاری نمی شود کرد بگذار مشغول تیز کردن نقد خودشان باشند . صف کمونیستهای دلسوز و مسئول در شرایط حساس کنونی چه در درون حزب کمونیست ایران و کومه له و چه ماها در بیرون آن درست مثل سال ۲۰۰۰ در مقابل جریان و سیاست راست در کومه له  باید ایستاد و  نباید گذاشت،  کومه له به این آسانی تحویل ناسیونالیسم کرد داده شود. ادغام شدن یک جریان چپ با سابقه در کردستان در جبهه ناسیونالیستها تناسب قوا را به ضرر صف چپ و آزادیخواهی میچرخاند و تا آنجا که ممکن است باید مانع آن شد.  سمینار رفیق رحمان حسین زاده که این جهت سیاسی درست را دارد مورد به اصطلاح “نقد” رفیق اسد گلچینی است. این واقعه دو سیاست و دو دنیای متفاوت را نشان میدهد و حتما انسانهای پا روی زمین قضاوت خود را خواهند کرد. در این راستا در گذشته و همچنین در تحولات اخیر حزب کمونیست ایران وکومه له ، من از سیاست حزب حکمتیست و تلاش برای تقویت  همکاری نیروهای چپ وکمونیست در کردستان دفاع میکنم و آن را سیاستی از روی احساس مسئولیت کمونیستی در قبال سرنوشت کمونیسم در آن جامعه می دانم .واقعیت اینست تلاش دو ساله برای همکاری  که به پیشنهاد کمیته کردستان ما به حرکت درآمد و در کنفرانس کلن برجسته شد، بسیار مثبت بود. جناح چپ در حزب کمونیست ایران و کومه له مدواما بر همکاری نیروهای چپ تاکید داشته و با آن موافق بودند.

یک جنبه مهم این همکاری، این واقعیت بود، مانعی در مقابل حرکت راست روانه در رهبری حاکم در کومه له و پروژه نزدیکی  و قاطی شدن بیشتر آنها با جریانات ناسیونالیست را ایجاد کرد. همه مطلعند رهبری کومه له چهار سال  قبل تا آنجا پیش رفت که  سخنگویی شش جریان دیگر ناسیونالیست و اسلامی را در رابطه با مضحکه انتخابات ریاست جمهوری ایران به عهده  گرفت.  حزب ما اولین جریانی بود، که آن حرکت را نقد کرد و در مقابلش ایستاد. جالب است همفکران اسد در “خط رسمی” سیاه روی سفید این حرکت راست روانه رهبری کومه له را تایید کردند ونقد ما را نشانه رقابت سازمانی معرفی کردند. به علاوه در داخل خود حزب کمونیست ایران و کومه له هم نقد و اعتراض به آن حرکت راست وجود داشت. در نتیجه این فشارها رهبری کومه له از ادامه همکاری با جمع نیروهای مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست عقب نشست و مثبت بود. بعدا و در فضای تاثیرات چپ گرایی بعد از دی ماه ۹۶ و زیر فشار چپ  درون خودشان رهبری کومه له تن به همکاری با نیروهای چپ و از جمله ما داد. این اتفاق با همه نارسایی و شکنندگی آن که از اول هم متوجه آن بودیم، اما حرکت مثبتی بود.   بنا به این دلایل حاضرشدند  با نیروهای چپ و کمونیست  بیانیه ای تحت نام “سرنگونی فوری جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی وظیفه فوری ما است” در کنفرانس کلن صادر کنند . این جابجایی صف ولو برای کوتاه مدت هم که بوده، رویداد مثبتی است. برای  رفیق اسد وهمفکرانش که جدال چپ و راست و تغییر تناسب قوا و سنگی روی سنگ گذاشتن به نفع  قطب چپ مهم نیست، طبیعی است این واقعیات هم برایشان مهم نباشد.  برایشان مهم نیست کومه له همین امروز وارد مرکز همکاری نیروهای ناسیونالیست شود و یا با پژاک و پ ک ک متحد شود، چقدر اتفاق مضری است.  بعید نیست خوشحال هم شوند و آن را علامت پیروزی خود شان بدانند . فکر نمی کنند بضرر کمونیسم و چپ در جامعه کردستان تمام می شود .  موضع به اصطلاح  “رادیکال”  شان ، قطب نمای برخورد آنها به معادلات چپ و راست و تحولات درون حزب کمونیست ایران و  کومه له است.

همه میگویند در جامعه ایران و کردستان تحولات مهمی روی خواهد داد . جمهوری اسلامی روز بروز بحران هایش بیشتر و نمیتواند دوام بیاورد.کمونیست ها و احزاب مسئول باید نقشه و آرایش و توان و ظرفیت های نیروهای جبهه های راست و چپ را ببینند .فرض کنید تا یک سال آینده در جامعه تحولاتی روی دهد. به آرایش و تناسب قوای میان قطب راست و چپ نگاه کنید .

در جبهه راست روشن و مشخص است  مرکز همکاری نیروهای کرد، متشکل از دو حزب دمکرات و دو سازمان زحمتکشان  از یک طرف . پ ک ک و پژاک و در داخل سلفی ها و مفتی زاده أیها از طرف دیگر فعالیت میکنند و طرح و نقشه میریزند ، نهاد و تشکیلات برای آینده کردستان در دستورکار خود دارند. غیر از اینها اتحادیه میهنی و پارتی  قطعا دخالت خواهند کرد و وارد خواهند شد.

مگر پارتی لشگر “روژ”  متشکل از چند هزار نفر را برای دخالت در کردستان سوریه در ست نکرد و اخیرا آن را بر مردم کردستان  سوریه و حزب پ ی د تحمیل نکرده است ؟ مگر هم اکنون صدها نفر را زیر نظر یک جریان دست نشانده خود ” پارت آزاد کردستان” آماده و مجهز  نکرده و نمایش نظامی نمیدهند؟اتحادیه میهنی هم با توجه به اینکه سال ها به این احزاب در منطقه تحت حاکمیتش امکانات و ،،، داده دست روی دست نخواهد گذاشت . همه این احزاب و جریانات با همه قدرت و امکاناتی که دارند وارد این صحنه خواهند شد.

 

اما در قطب چپ جامعه  کردستان اوضاع چگونه است؟

تا آنجائی که به داخل شهرهای کردستان بر میگردد دو فاکتور اساسی و نقطه قوت مهم وجود دارد یکی اینکه کمونیسم در  آن جامعه خوشنام و دخالتگر  است . نقش کارگر و کمونیسم و دخالت در اعتراضات جامعه یک فاکتور اساسی است.در طی چهل سال گذشته فعالین کارگری و کمونیست های زیادی  بار آمده اند که از کمونیسم و کارگر و مطالبات بر حق شان تا پای جان دفاع می کنند . فاکتور دیگر چپ و رادیکال بودن مطالبات شعارها و اعتراض و  مبارزه کارگری کمونیستی است که به یک سنت مبارزاتی در جامعه تبدیل شده است.

اما با تمام این نقطه قوتهای مهم ، صف چپ و کمونیستی پراکنده است. احزاب و تشکل های کمونیستی دچار انشعاب و جدایی های بسیاری شده و مردم و فعالین کمونیست در این رابطه دچار بدبینی  شده اند و   تشکل ها و نهادهای رادیکال توده ای پا برجا وجود ندارند. حزبی مسئول برای جوابگویی به این اوضاع متحول چکار باید بکند ؟ تلاش حزب ما برای شکل دادن به همکاری مشخص  و موردی  در قطب چپ و کمونیستی در این رابطه بوده و اقدام درست وبسیار مثبت بوده است. بر عکس نوشته رفیق اسد  و دیگران اینکار و تلاش ما با استقبال در شهرها روبرو شد . کارگران و کمونیست ها اعتماد بنفسی  پیدا کردند. کإرهاو اقداماتی از جمله تشکیل کنفرانس کلن، و بیانیه آن و فراخوان اعتصاب عمومی در کردستان که با استقبال گرم روبرو شد و امیدی به مردم کارگر و زحمتکش در آن جامعه داد.

برای ما شکل دادن به همکاری نیروهای  چپ و کمونیست این جهت را داشته و دارد. تلاشی صمیمانه، کمونیستی و از روی احساس مسئولیت بود. میخواستیم و میخواهیم سدی در مقابل جبهه راست و ارتجاعی ایجاد کنیم ، تا از آلترناتیو کمونیستی و حاکمیت شورایی دفاع کنیم چنان قدرتی داشته باشیم تا نگذاریم مانند خیلی جاهای دیگر سر شورا را در آینده ببرند . آزادی های سیاسی و اجتماعی و إیجاد تشکل ها را محدود و سرکوب کنند . کاری که نیروهای راست همه جای دنیا آن را انجام داده اند.

در مورد کومه له  به نظرم ایستادگی و پافشاری چپ درون حزب کمونیست ایران و کو مه له  بر پیشینه و سیاستهای چپ و سوسیالیستی شناخته شده جریانشان و دخالت مسئولانه نیروهای چپ و کمونیست میتواند ورق را به نفع  سیاست و جریان چپ  برگرداند. من هنوز هم فکر میکنم کومه له میتواند سرنوشت نگران کننده پیوستن به جنبش ملی کرد را نداشته باشد. بشرطی که کارگران و کمونیست های جامعه کردستان دخالت کنند، نقد کنند و فشار روی رهبری کومه له بگذارند و مانع شوند تا کومه له با سابقه چپ به یکی دیگر از نیروهای  جبهه راست تبدیل شود.

سخن آخر! 

اما صرفنظر از اینکهه سرنوشت کومه له به کجا خواهد رسید،  بنظر من کمونیست های جامعه کردستان چه آنهایی که در احزاب متشکلند  و چه طیف وسیعی از کمونیست های منفرد باید به تحولات پیشرو حساستر باشند .اگر قبول دارند برای جوابگویی به این اوضاع  راست ها خود را آماده کرده و دارند سپاه ملی و پلیس و ،،، می سازند؟ اگر تهدیدات خالد عزیزی علیه کمونیست ها و پیام  عمر ایلخانی زاده به جماعت مفتی زاده و ،،،،،را  جدی میگیرند، باید دست بکار شوند. سکتاریسم را کنار بگذارند و با حفظ اختلافات سیاسی موجود، در مقابل قطب راست و ارتجاعی سدی ببندند. اگر از همین امروز این مهم جدی گرفته نشود فردا خیلی دیر است و باید جوابگو باشند. آیا نیروهای چپ و کمونیست به این مسئولیت کمونیستی جواب خواهند داد؟ این سئوال در واقع وظیفه ای است که روی میز احزاب و افراد کمونیست و مسئول در مقابل جامعه قرار دارد.

***