در مورد بحران درونی حزب کمونیست ایران و کومه له و در دفاع از یک سیاست

در مورد بحران درونی حزب کمونیست ایران و کومه له

و در دفاع از یک سیاست

صالح سرداری

مدتی است بحران و اختلافات در حزب کمونیست ایران و کومه له بروز علنی پیدا کرده و طرفین اختلاف بحث و جدل های خود را چه آنهایی که قبلا درونی بوده و چه مطالب و نوشته های جدید را در اختیار عموم قرار داده  و احزاب و افراد مختلفی در مورد ان إظهار نظر کرده اند.

از نظر من دخالت کمونیست هایی که در تاریخ  چپ و کمونیستی این جریان حضور داشته، چه در دفاع از آن تاریخ و چه در نقد و افشای سیاست راست و ناسیونالیستی و تقویت سیاست  چپ و کمونیستی ضروری است. تعدادی از ناسیونالیست ها به ما کمونیست های کارگری  ایراد میگیرند که چرا در این مباحثات دخالت میکنید ؟ نارواترین تهمت و ناسزاگویی را نثار کمونیستها میکنند و به ما درس “اخلاق” میدهند.این طیف که خود در ان تاریخ  جز مقابله با خط و سیاست کمونیستی و پیشرو نقشی نداشته از ما میخواهند که از سابقه و فعالیتهای کمونیستی خود و آن جریان دفاع نکنیم .نمی فهمند در دفاع از کمونیسم  در آن سازمان هزاران نفر جانباخته و زندانی و شکنجه شده و مردم زیادی خانه و کاشانه شان مورد اصابت توپ و خمپاره رژیم قرار گرفته و آواره و بی خانمان شده تا این تاریخ را ساخته اند. کسانی که در دفاع از کمونیسم و أزادیخواهی مورد حمله حزب دمکرات کردستان قرار گرفته و انسان های کمونیست زیادی را در این راه از دست داده اند. اگر اکنون رهبران کومه له از آن تاریخ نه تنها دفاع نمیکنند بلکه خواسته اند با همین احزاب دمکرات کردستان  و زحمتکشانی ها جبهه تشکیل بدهند، ما علیرغم حملات هیستریک ناسیونالیست ها وظیفه خود میدانیم که از آن تاریخ و رفقایمان که اکنون در قید حیات نیستند و از مردمی که بی دریغ  در آن سال ها در حمایت از ما کمونیستها و حزب و سازمان کمونیستی که در آن متشکل بودیم،  تلاش فراوان کردند،  دفاع کنیم.

در میان طیف چپ یکی از إظهار نظرها از طرف بعضی از احزاب و افراد این است، که  چپ و راستی در میان نیست همه راست هستند.  این تفکر کل کومه له را تحویل راست میدهد،  اتفاقا بر عکس ظاهر رادیکالش آب به آسیاب جناح راست می ریزد. جناح راست هم  طبق معمول تا چند روز قبل اختلافات را إنکار میکرد و اکنون که مجبور به قبول اختلاف نظر در سطح حزب شده اند،  طبق معمول لشکری از متعصبین خود را روانه دنیای مجازی کرده و به  جناح چپ می تازند و به کسانی که هم اکنون در رهبری حزب هستند و اکثریت کادرهای حزب و مسئولین قدیمی و فرماندهان کومه له را شامل میشوند، بساط  توهین و  ناسزا راه انداخته و میگویند  پیر و خارج نشین شده اند، حربه ای که سال هاست علیه مخالفین خود بکار میگیرند.

به نظرمن در این کشمکش و در حزب کمونیست ایران و کومه له صف بندی چپ و راست واقعی است. چپ این جریان هر چند با تاخیر و کندی زیاد شامل  بخش زیادی از کادرهای حزب و کومه له و بخش مهمی از تشکیلات داخل آنها در مقابل جناح راست قد علم کرده اند. آنچه قابل مشاهده است، جناح چپ از برنامه و سیاست های حکا بدفاع برخاسته ، بر حاکمیت شورایی اصرار میورزد، میخواهد مانع شود کومه له به کمپ ناسیونالیست ها بپیوندد.در سطح سراسری با جریانات چپ و کمونیست، شورای هماهنگی را بوجود آورده است. تلاش دارد کومه له بجای رفتن به کمپ ناسیونالیست ها با کمونیست ها و چپ ها در کردستان همکاری کند.

بنظر من پیامدهای  این تقابل بین چپ و راست در حکا و کومه له محدود به درون این جریان باقی نمی ماند، بلکه در سطح جامعه و احزاب و سازمان ها و فعالین سیاسی  بازتاب دارد. بهمین خاطر علیرغم هر انتقاد و أیرادی که به  جناح چپ آن وارد است لازمست در مقابل جریان راست و ناسیونالیست که میخواهد کومه له را درجنبش ناسیونالیستی کرد ادغام کند، از جریان چپ دفاع کرد.

هنوز این امکان وجود دارد چپ این جریان با اتکا به سابقه و پیشینه چپ و رادیکال حزب کمونیست ایران و کومه له به ویژه در یک دهه اول فعالیت آن از هویت سیاسی و سوسیالیستی این جریان دفاع کند. بر حقانیت سیاسی خود به عنوان صاحب حزب کمونیست ایران و کومه له به دوراز هیاهو حول “اکثریت و اقلیت” پافشاری کند. نه تنها به موقعیت پایین دست در مناسبات درون حزب تن ندهد، بلکه جریان راست را به عقب نشینی جدی وادار کند. مانع هضم شدن کومه له درجنبش ناسیونالیستی کرد بشود. جریان چپ اگر بتواند چنین ابتکاری از خود نشان دهد، قطعا با حمایت هر جریان چپ و کمونیست مسئول روبرو میشود.

در دفاع از یک سیاست

در حاشیه مباحث مربوط به اختلافات حزب کمونیست ایران و کومه له بحث هایی در رابطه با همکاری نیروهای چپ و از جمله ما با کومه له  هم طرح شده، که لازم میدانم به آن بپردازم.

ما در سطح سراسری مناسبات و همکاری های مشخص با حزب کمونیست ایران و دیگر جریانات چپ و سوسیالیست سرنگونی طلب در قالب ( شورای هماهنگی نیروهای چپ و کمونیست ) داشته و داریم.  در سطح کردستان هم ، کمیته کردستان حزب ما پیشقدم شکل دادن به همکاری موردی و مشخص با سازمان کردستان حزب کمونیست ایران (کومه له) و بعضی جریانات دیگر چپ بودیم و در این رابطه تلاشهایی صورت گرفت. این سطح از همکاری و مناسبات نیروهای چپ به نظرم ضروری بوده و تا آنجا به حزب ما مربوط است در چهارچوب مصوبات حزب بوده است.

ضرورت این همکاریها در چهارچوب اوضاع سیاسی ایران بعد از اعتراضات و مبارزات کارگران و توده های مردم ستمدیده در دی ماه سال ٩۶ و آبانماه ٩٨ برای ما بیشتر مطرح شد. جامعه ایران و بخصوص مبارزات کارگران و زحمتکشان رژیم را به مصاف طلبیده و خواهان سرنگونی رژیم شده بودند، شعارهای سرنگونی طلبانه و برجسته کردن مطالبات برحق و عادلانه همه أقشار مختلف جامعه و بخصوص طبقه کارگر ایران را در بر گرفت.شعار اصلاح طلب،  اصولگرا دیگر تمامه ماجرا ، مرگ بر جمهوری اسلامی مرگ بر خامنه ای و ،،،،همه و همه نشان از عزم جزم مردم ایران برای ساقط کردن رژیم هار اسلامی بود.

از طرفی دیگر آلترناتیو راست چه در سطح ایران و چه در کردستان خود را برای سوار شدن بر موج این اعتراضات و ضدیت با مبارزات حق طلبانه مردم آماده میکردند و هم اکنون با داشتن امکانات وسیع مالی و تبلیغاتی برای رسیدن به  این هدف شب و روز فعالیت می کنند. در سطح ایران انواع و اقسام کنفرانس و ارگان و شورای گذار و ققنوس و فرشگرد و تشکیلات برای رسیدن به هدف شان  راه انداخته و از حمایت دولت های ارتجاعی هم بر خوردارند.

در سطح کردستان هم برای سوار شدن بر موج اعتراضات مردم و مقابله با رادیکالیسم و نیروهای چپ ، احزاب و گروههای ناسیونالیست کرد از جمله دو شاخه حزب دمکرات کردستان و دو شاخه  زحمتکشانیها،  “مرکز همکاری نیروهای کرد” را تشکیل داده و از هم اکنون میخواهند برای تحمیل کردن خود بر مردم سپاه ملی و پلیس و انواع کمیته ها و،،،، تشکیل دهند تا بتوانند مردم را از دخالت در سرنوشت خود دور، و در بند وبست  و سازش از بالا ، بعد از سرنگونی رژیم اسلامی خود مانند کردستان عراق مردم را به خاک سیاه بکشانند. به همه اینها باید پژاک و پ ک. ک  و سلفی ها و اسلامی ها و همجنین دخالت احزاب حاکم در کردستان عراق را أضافه کرد.

در چنین اوضاع و احوالی برای یک جریان و حزب مسئول که میخواهد در این اوضاع بنفع مردم دخالت کند و در مقابل جریانات و احزاب راست و ارتجاعی سدی إیجاد کند باید بفکر چاره اندیشی باشد.حزب ما در کردستان در چهارچوب این اوضاع و شرایط  تلاش برای شکل دادن به همکاری  نیروهای چپ و کمونیست را در برنامه خود داشت و در تماس با کومه له و کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران برای اینکار پیشقدم شد و بعد از یک دور فعالیت و نشست و ارتباط بالاخره پنج حزب و نهاد در یک سلسله فعالیت تبلیغی و برگزاری سمینار و نشست های مختلف و از جمله فراخوان مشترک به اعتصاب عمومی در کردستان که جواب محکم و مثبتی گرفت، نهایتا به پای برگزاری کنفرانس کلن  و انتشار بیانیه کلن بنام “ سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی وظیفه فوری ما است”. رفتیم. ( مبارزان کمونیست قبل از برگزاری کنفرانس ) از این همکاری بیرون رفت.

بنظر من برگزاری این کنفرانس و انتشار بیانیه کمونیستی روشن و دفاع بی اما و اگر از حاکمیت شورایی در تقابل با آلترناتیو راست در کردستان اهمیت زیادی داشت. (این بیانیه را در پایین ضمیمه میکنم) جریانات گرد آمده در مرکز همکاری را بشدت نگران کرد. اما متاسفانه کومه له با مستمسک قرار دادن یک اعلامیه عجولانه  کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران همکاری را با بن بست مواجه کرد. مدت طولانی رابطه و تلاش برای همکاری حتی دو جانبه بین ما و  کومه له ادامه پیدانکرد. به دنبال آبانماه ۹۸ تلاشهای محدودی برای از سر گیری همکاری دو جانبه کمیته کردستان ما و کومه له صورت گرفت. نهایتا قرار شد در جلسه ای در مورد چهارچوب همکاری موردی صحبت شود و در صورت توافق اعلام شود. به دنبال مصاحبه دبیر اول کومه له با رادیو دیالوگ و مشاهده مجدد غیر جدی بودن رهبری کومه له در همکاری با نیروهای چپ و همزمان اظهار علاقه وافر آنها برای همکاری با احزاب ناسیونالیست و در عین حال علنی شدن صف بندی چپ و راست  درون حزب کمونیست ایران،  ما این رابطه را ادامه ندادیم.

در نتیجه برای حزبی که به سرنوشت جامعه فکر میکند و میخواهد دخالت کند و سدی و مانعی در مقابل جریانات ارتجاعی و راست إیجاد کند این تلاش ما سیاستی کاملا مسئولانه بود. ما با اینکار نشان دادیم میشود در مقابل نیروهای راست و ناسیونالیست قطب چپ مقابل آنها را شکل داد. خوبست بیاد بیاوریم چهار سال قبل دبیر اول کومه له در همکاری با احزاب ناسیونالیست و راست تا سطح سخنگویی آنها پیش رفت که اساسا به دلیل نقد ما و جریان چپ درون خودشان همکاری با مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست را رها کرد و این اتفاق مثبتی  بود. درادامه زیر همان فشار چپ درون و بیرون حزبشان مجبور به همکاری با ما و دیگر نیروهای چپ شد که تجسم آن در کنفرانس کلن بود.خود این واقعه در انطباق با خواست جناح چپ حزب کمونیست ایران و کومه له هم بود که در مناسبتها و سخنرانیهای مختلف خواستار همکاری رهبری کومه له با ما و دیگر جریانات چپ و کمونیست بودند. بهر حال  کارگران و کمونیستها و مردم در کردستان باید بدانند چه کسانی برای این امر مهم شکل دادن به همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان تلاش کرده و چه کسانی آن را به بن بست و شکست کشاندند تا با جریانات ناسیونالیست و ارتجاعی همکاری کنند. ما در ظرفیت یک حزب سیاسی  مسئول برای محکم کردن صف بندی چپ متکی به اراده کارگر و مردم برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی و تضمین حاکمیت شورایی سیاست همکاری با نیروهای چپ و از جمله کومه له را در پیش گرفتیم.  اکنون که رهبری کومه له با تشدید سیاست راست روانه همکاری با نیروهای چپ را “دنبال نخود سیاه رفتن” معرفی کرده، واضح است ما نیز سیاست همکاری با کومه له تحت رهبری و هژمونی سیاستهای راست روانه ادامه نمیدهیم.  هر حزب کمونیست سیاسی مسئول و با پرنسیب این چنین مبتکرانه به فعالیتها و پروژه های تاکتیکی خود لازمست  بر خورد خلاق کند. این بخشی از کاراکتر سیاسی هر جریان سیاسی مبتکر است، که متاسفانه بعضی از نیروها و جریانات به نام چپ و کمونیست کارگری نمیتوانند  آن را درک کنند.

همچنین رفیق آذر ماجدی علیرغم بارها توضیحات لازم، اینکار ما را به مثابه “کرنش” در مقابل کومه له  ترسیم میکند.ادعایی که کوچکترین واقعیتی در آن نیست.

در خاتمه متن بیانیه کنفرانس کلن را ضمیمه میکنم، تا هر انسان منصف قضاوت کند که آن کنفرانس و بیانیه آن در راستای منافع کارگر و مردم آزادیخواه در کردستان و تقویت سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی بوده است یا نه؟

ضمیمه: 

بیانیه کنفرانس نیروهای چپ و کمونیست در کردستان

سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار حاکمیت شورایی وظیفه فوری ما است.

بحران اقتصادی ـ سیاسی رژیم اسلامی ایر ان، مصائب و مشقات ناشی از حاکمیت سرمایەداری، رشد جنبش کارگری و دیگر جنبشهای اجتماعی و نارضایتی عمیق تودەهای فرودست جامعه، چشم انداز سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیدە شدن بساط حاکمیت این رژیم از طریق یک انقلاب توده ای را به یک امکان واقعی تبدیل کرده است.

این رژیم در اذهان اکثر مردم ایران حاکمیتی در حال زوال است و لذا یافتن جایگزینی برای آن به دغدغه اصلی بخش عظیمی از جامعه تبدیل شده است. در قبال این روند و برای پاسخ گویی به مسائل گرهی پروسه سرنگونی جمهوری اسلامی و احتمالات پیش رو، صف بندی نیروهای چپ و راست جامعه در ایران و کردستان بیش از پیش عمیق تر و شفافتر شده است. وجود جنبش چپ و کمونیستی از یک سو و جنبش بورژوا ـ ناسیونالیستی از سوی دیگر به معرفی افقهای مختلف در سطح جامعه انجامیده است. در چنین شرایطی نیروهای مختلف بورژوایی مردم را از انقلاب می ترسانند و برای تغییر حاکمیت سیاسی ایران از بالا و بدور از دخالت دگرگون ساز مردم کارگر و زحمتکش تلاش می کنند.

در کردستان احزاب و نیروهای متعلق به جنبش بورژوا- ناسیونالیستی از هم اکنون تلاش می کنند تصویر خودشان را از روند تغییر ساختار سیاسی در ایران و سرنوشت مبارزه مردم کردستان به افکار عمومی القا کنند و استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر نظام پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت در امور سیاسی و اداره جامعه بعد از سرنگونی رژیم اسلامی به مردم تحمیل کنند.

چهار دهه مبارزه بی وقفه و حضور قدرتمند سیاسی، اجتماعی و نظامی جنبش کمونیستی و احزاب متعلق به آن در مبارزه بی امان با جمهوری اسلامی، دفاع پیگیرانه از کارگران و زنان و سایراقشار فرودست جامعه و نقد سیاسی از جنبشهای بورژوایی، چپ را به یک نیروی موثر اجتماعی در کردستان تبدیل کرده است. امروز چپ اجتماعی و چپ متحزب که حضور آن در مبارزات کارگران و زنان و جوانان در عرصه های مختلف اعتراض اجتماعی در شهرهای کردستان قابل مشاهده است، یک نیروی موثر و تعیین کننده در کردستان است. بنابر این قدرت نیروی چپ درکردستان هم اکنون عقب راندن و برچیدن حاکمیت رژیم اسلامی در هماهنگی با جنبش سرنگونی رو به گسترش سراسری را به طرز آشکاری در چشم انداز تحولات جاری قرار داده است.

در چنین شرایطی ارائه یک آلترناتیو سوسیالیستی از طرف نیروهای چپ و کمونیست در کردستان، که در آن تصویر روشنی از معنای سرنگونی جمهوری اسلامی، چگونگی پیروزی، شکل شرکت مستقیم تودەهای مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و اداره جامعه و تحقق خواستها و مطالبات مردم کارگر و زحمتکش بدست داده شده باشد، مبرمیت پیدا کرده است.

بر این اساس و در پاسخ به این نیاز ما امضا کنندگان این بیانیه حول محورهای زیر وارد تلاش مشترک جهت شکل دادن به یک قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان میشویم:

١ -پیشبرد و هدایت مبارزه همه جانبه برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی، سازماندهی و تلاش موثر برای در هم شکستن نیروها و نهادهای رژیم و برچیدن حاکمیت سیاه آن در کردستان حلقه ای موثر از جنبش سرنگونی انقلابی سراسری است.

٢- ما در برابر نیروهایی که در تلاش اند سرنوشت مردم کردستان را به سیاست دولتهای امپریالیستی گره بزنند، بر مبارزه و همسرنوشتی مردم کردستان با توده های مردم در سراسر ایران تاکید میکنیم. مبارزات کارگران و توده مردم در کردستان پیوستگی تنگاتنگی با مبارزات سراسری مردم ایران دارد و نهایتا با سرنگونی جمهوری اسلامی به پیروزی خواهد رسید.

٣ـ این امکان وجود دارد که بساط حکومت در کردستان پیش از سایر نقاط ایران برچیده شود. اما سقوط و در هم شکستن نیروها و نهادهای حکومت مرکزی و عقب نشینی آنان پایان کار نیست.ما در این شرایط برای تشکیل ارگان های قدرت تودەای در شهر و روستا مبارزه میکنیم و بر حاکمیت شورایی و اعمال اراده مستقیم مردم در کردستان تاکید میکنیم. سازماندهی شوراها در حال حاضر به عنوان ابزار مبارزه و با ساقط شدن جمهوری اسلامی به مثابه ارگان اعمال اراده مستقیم تودەای، وظیفه فوری هر فعال جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی پیشرو و امر عاجل هرحزب و جریان چپ و کمونیست است.

۴- پیروزی ‌آلترناتیو سوسیالیستی در گرو در هم شکستن قطعی قدرت دولت مرکزی، پیشروی طبقه کارگر، جنبش و احزاب کمونیستی در خلع ید از بورژوازی و کسب قدرت سیاسی و استقرارحکومت کارگری در سطح سراسری است. سهل ترین و کم دردسر ترین راه حفظ دستاوردهای مبارزه مردم در کردستان پیوند با یک انقلاب و جنبش سرنگونی در سطح ایران است.

۵- شرط لازم پیشروی مبارزه انقلابی و اعمال قدرت مردم کردستان جدایی تودەهای کارگر و زحمتکش از استراتژی و سیاست های احزاب بورژوا ـ ناسیونالیستی در کردستان و تقویت استراتژی سوسیالیستی در مقیاس اجتماعی است. انجام این امر در گرو پیشروی جنبشهای اعتراضی و دگرگونی های واقعی در زندگی اجتماعی توده های مردم کردستان میباشد.

۶- ما در مقابل طرحها و سیاست دخالتگرانه قدرتهای جهانی و متحدان منطقەای آنها برای تحمیل آلترناتیو راست بر روند تحولات سیاسی در ایران و کردستان، می ایستیم. هر نوع طرح وآلترناتیوی از بالای سر مردم را مردود می دانیم و مجدانه برای به انزوا کشاندن آن میکوشیم.

٧- احزاب بورژوایی در کردستان تلاش میکنند سیاست های خود را در قالب یک ساختار فدرالیستی بعد از سرنگونی رژیم اسلامی به مردم تحمیل کنند. چنین سناریویی به معنی ادامه محرومیت و بیحقوقی مردم کردستان است. تجربه نشان داده است فدرالیسمی که از جانب نیروهای بورژوا ـ ناسیونالیست طرح میشود راه حلی برای رفع ستم ملی و مسئله کرد نیست. ما هر نوع طرحی که ستمگری بر مردم کردستان را باقی بگذارد و به تفرقه میان مردم دامن بزند مردود دانسته و در مقابل آن می ایستیم.

٨ – ستمگری ملی همراه با وحشیانه ترین شیوه های سرکوب از جانب رژیمهای سرکوبگر سلطنتی و جمهوری اسلامی مصائب فراوانی را بر مردم کردستان تحمیل کرده است. ما خواهان رفع فوری ستم ملی و حل مسئله کرد هستیم. برای این مهم نتیجه تصمیم آزادانه مردم کردستان به معنی جدایی و یا ماندن در چهار چوب ایران با تامین و تضمین حقوق مساوی را برسمیت میشناسیم. ما هر نوع اقدام قهرآمیز و نظامی برای جلوگیری از تصمیم مردم کردستان و یا برسمیت نشناختن نتیجه آن با دستاویز “حفظ تمامیت ارضی ” و مقابله با “تجزیه طلبی” و یا هر توجیه دیگری را قویا محکوم و مردود اعلام میکنیم. ما در عین حال بر همبستگی و همسرنوشتی مبارزاتی مردم کردستان با مردم آزادیخواه و ستم دیده در سراسر ایران تاکید می کنیم.

٩- از آنجا که رژیمهای سرکوبگر، حقوق و آزادیهای اولیه مردم کردستان را با لشکر کشی و زور و سرکوب پایمال می کنند، مردم حق دارند برای دفاع از خود دست به اسلحه ببرند و ازحقوق، حرمت و کرامت انسانی خود در مقابل هر نیروی سرکوبگری دفاع نمایند. حق دارند مسلح شوند و نیروی مسلح سازماندهی شده تحت هدایت نهادها و شوراهای مردمی را سازمان دهند.

١٠ـ ما به عنوان نیروهای انترناسیونالیست، که تقویت همبستگی کارگران و توده های زحمتکش و ستمدیده را امر خود میدانیم، از مبارزات آزادیخواهانه مردم کردستان در عراق، ترکیه و سوریه برای آزادی، رفع ستم ملی و علیه فقر و نابرابری اجتماعی دفاع میکنیم. این امر محور سیاست و خط مشی ما در قبال مسئله کرد به عنوان یک مسئله منطقەای است.

١١ـ ما امضا کنندگان این بیانیه تلاش میکنیم، برای پیشبرد جهت گیریهای ذکر شده و هماهنگ کردن فعالیتها و اقدامات مشترک مکانیزم لازم را ایجاد و اسناد ضروری را تصویب نماییم.

١٢ـ ما کارگران، مردم آزادیخواه و برابری طلب در کردستان را فرا می خوانیم که خیزش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را همدوش و همراه مردم ایران با قدرت و قاطعیت به پیش ببرند و در این مسیر بر استقرار حاکمیت شورائی در کردستان و سراسر ایران بکوشند. در این راستا همه آزادیخواهان و فعالین چپ و سوسیالیست را فرا می خوانیم به این تلاش مشترک ما بپیوندند.

سرنگون باد جمهوری اسلامی!

برقرار باد حاکمیت شورائی!

زنده باد سوسیالیسم!

ـــــــــــــــــــروند سوسیالیستی کومه له

کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران

کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران-حکمتیست

کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

۲۷ ژانویه ۲۰۱۹