تاریخچه‌‌ی حزب‌الله در لبنان , در پیوند با ویرانی بیروت

تاریخچه‌‌ی حزب‌الله در لبنان

در پیوند با ویرانی بیروت

در این روزها، در پی انفجار انبارهای بمب و نیترات آمونیوم در زرادخانه‌های حزب‌الله، لبنان ورشکسته و بیروت ویران شده،‌ اشکباران است و کارگران و توده‌‌های زیر ستم در لبنان در میان آتش و دود و خاکستر و بمب،‌ روزگار فلاکت‌باری را سپری می‌‌کنند. هیولای ویرانگر حکومت اسلامی ایران و حزب‌الله‌‌ و سپاه قدس‌اش،‌ مهمترین عوامل این روزگار سیاه‌اند. در آتشی که بیروت را ویران کرد، ‌دست حزب‌الله در این جنایت نمایان شد. انبارهای نیترات آمونیوم و زرادخانه های موشک و راکت‌ و بمب در بندر بیروت و سراسر مرزها‌ی دریایی و زمینی و هوایی لبنان زیر کنترل حزب‌الله،‌ این بیروت سوزی را آفرید و مرگ آفرین شد تا حاکمیت سرمایه و حکومت ایران بقا یابند. برای پی‌گیری نقش حزب‌الله به‌سان بازوی نظامی-سیاسی حکومت اسلامی ایران به تاریخجه و شکل گیری حزب الله می‌پردازیم.

بنیان حزب‌الله، به گروه اسلامی «امل»‌ باز می‌گردد. در آغاز سالهای‌ ۱۹۷۰ موسی‌ صدر، کسی‌ که در حوزه‌های اسلامی قم پرورش یافته بود به همراه تنی‌ چند از پیروان خمینی‌ از جمله دکتر ابراهیم یزدی‌، صادق قطب زاده مصطفی‌ چمران و عباس زمانی‌ یا «ابوشریف‌» و محمد منتظری‌ که همگی‌ در جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان نقش  بنیانگزارکارگزاران سیاسی -نظامی  حکومت اسلامی‌ را بازی‌ کردند و هریک طعمه و قربانی‌ همان حکومت شدند، گروه شیعی‌ «امل» را تشکیل داد.

حرکت «امل» که نام خود را از: ا – م – ل یا «افواج مقاومت لبنانی‌» برگرفته است به‌سان گروه واپسگرای‌ مذهبی‌- شیعی‌ در ناتوان سازی‌ سازمانیابی‌ جنبش کارگری‌ و تهی‌دستان در منطقه و به ویژه آسیب پذیر‌ی‌ گرایهای‌ چپ فلسطین و خاورمیانه کمتر از فالانژیست‌های‌فالانژیست‌های‌ لبنان و ارتش اسرائیل نقش نداشت. رشد امل و سپس حزب االله تنها در نبود جنبش رادیکال در لبنان و منطقه و فلسطین شدنی‌ بود. مسیحیان راست و بنیادگرا با سازماندهی‌ فالانژیسم و نیز حکومت اسرائیل این زمینه سازی‌ را به وجود آوردند. بنیانگذاران و کادرهای‌ نظامی‌ و سیاسی‌ امل، در سالهای‌ ۱۳۵۷، با چنگ افکندن باند خمینی‌ به قدرت سیاسی‌ سرمایه‌ پس از سرنگونی‌ حکومت پادشاهی‌ در ایر‌ان، به ایر‌ان آمدند تا سپاه وارتش انیئولوژیک و اسلام سیاسی‌ را سازماندهی‌ کنند.  سازماندهندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌ در ایر‌ان به ویژه با سرکوب خونین تهی‌ دستان به پا خاسته در کردستان و ترکمن صحرا درآغاز سال ۱۹۷۸در تثبیت‌ حکومت اسلامی‌ در ایر‌ان نقشی‌ اساسی‌ داشتند. شناخته ترین آنها، عباس زمانی‌ («ابوشریف‌») از بنیانگذاران «محفل حزباالله» ایر‌ان بود که در آغاز سالهای ۱۳۵۰ در حکومت سلطنتی‌ شاه پس از دستگیر‌ی‌ چند تن از اعضا محفل و پیوستن برخی‌ به سازمان تازه بنیاد «سازمان مجاهدین خلق ایر‌ان» به لبنان گریخته بود. «ابوشریف‌» سرانجام پس از سالهای‌ کشتار ۱۳۶۰ و سرکوب جنبشهای‌ کارگران و تهی‌دستان و مخالفین حکومت اسلامی‌ در سراسر ایر‌ان به عنوان کاردار به پاکستان فرستاده شد. وی‌ نقش پایه‌ای‌ در شکل‌گیر‌ی‌ گروه‌های‌ تروریستی‌ – شیعی‌ در پاکستان و افغانستان داشته و هنوز در ارتباط با طالبان به گونه‌ای‌ مرموز در منطقه به کارگزاری‌ گمارده شده است. حسین زمانی‌ و همراهانش بخش افغانستان- پاکستان-کشمیر‌ سپاه قدس را زیر‌ فرماندهی‌ «قاسم سلیمانی‌» سازماندهی‌ و رهبری‌ کردند و همچنان به وظایف‌ خویش ماموریت دارد. بنیانگزاران امل به ویژه مصطفی‌ چمران و ابوشریف‌ در ایر‌ان در سال ۱۹۷۹ در سازماندهی‌ سپاه پاسداران، در سراسر ایر‌ان جنبش کارگری‌ و لایه‌های‌ زیر‌ ستم، سازمان‌های سیاسی چپ و کمونیست را به خاک و خون کشانیدند. اینان در لبنان در دهه‌ی‌۱۹۷۰ به همراه آیت‌‌االله (امام) موسی‌ صدر برای‌ برقراری‌ حکومت اسلامی‌ در فلسطین و لبنان یا دستکم شرکت در قدرت سیاسی‌ در لبنان و سهم بیشتر از دسترنج کارگران و دارایی‌های‌ جامعه به سازماندهی‌ شیعیان لبنان و فلسطین اشغالی‌ پرداخته بودند. این باند با تجربه از این آزمون به همراه روح‌الله خمینی‌ به ایر‌ان آمدند تا حاکمیت سرمایه‌ را به‌ کمک‌ اسلامی سیاسی‌ در ایر‌ان ماندگار سازند. ضرورت شکل گیر‌ی‌ تشکل شیعی‌ امل در برابر جنبش تودهای‌ فلسطینی‌ همراه بود با ورود سازمان آزادی‌ بخش فلسطین (پ ال او) در سال ۱۹۷۰ به لبنان.

مصطفی‌ چمران که در سال ۱۹۵۸ با استفاده از بورس آموزشی‌ شاگردان برگزیده از سوی‌ حکومت سلطنتی‌ به امریکا فرستاده شد و دوره دکتراى الکترونیک و فیزیک پلاسما را گرفته بود در حالی‌ که ورود به «ناسا» را در سرمی‌پرورانید، به ناگهان در سال ۱۹۶۴ به مصر و سپس به لبنان آمد تا به موسی‌ صدر بپیوندد. موسی‌ صدر در بهار سال ۱۹۶۹ پس از گشایش مجلس «اعلای‌ اسلامی‌ شیعیان»، در لبنان به سازماندهی‌ پایگاه حزباالله و یاری‌ آیت االله خمینی‌ ماموریت یافت. با به قدرت رسیدن ژنرال حافظ اسد در کودتای‌ سال ۱۹۷۰ در سوریه‌ و برقراری‌ ناسیونالیسم بعثی‌ و آغاز همکاری‌های‌ تنگاتنگ وی‌ با موسی‌ صدر، سوریه‌ی‌ (علوی‌) به مانند پایگاهی‌ برای‌ شیعیان در آمد. موسی‌ صدر همان کسی‌است که پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۶ به دیدار پاپ شتافت، و نشستی‌ که در آغاز نیم ساعت پیش بینی‌ شده بود، به بیش از دو ساعت به درازا کشید. این گفتگوها برای‌ هماهنگی‌ و سازش سیاست‌های‌ همراستا با منافع سرمایه‌ی‌ جهانی‌ ضروری‌ بود. خمینی‌ در پاسخ برخی‌ از رهبران دینی‌ ایر‌انی‌ مقیم نجف، موسی‌ صدر را امید خود برای‌ اداره حکومت پس از شاه نامیده بود.  موسی‌ صدر بنیانگذار امل در زمستان ۱۹۷۲ و بر اساس درخواست رهبران شیعه وقت از جمله خمینی‌، برای‌ آزادی‌ برخی‌ زندانیان سیاسی‌ مسلمان وابسته به گروه خمینی‌ با شاه گفتگو کرد، که تنی‌ چند از آنان از جمله علی‌ اکبر هاشمی‌ رفسنجانی‌- بهره مانی‌- (پدر خوانده باندهای‌ مافیای‌ حکومتی‌ در ایر‌ان)، اندکی‌ بعد از زندان آزاد شد. موسی‌ صدر که برای‌ سازماندهی‌ گروه حزبا‌الله شیعی‌ از سرهنگ کودتاچی‌ معمر قذافی‌، رهبر لیبی‌ پول کلانی‌ دریافت کرده بود و همچنان بین گروه خمینی‌ و حافظ اسد- رئیس جمهور تمام عمر سوریه‌ که پس از مرگ، فرزندش بشار اسد را موروثی‌ به جانشینی‌ دارد- و معمر قذافی‌ رهبر تمام عمر لیبی‌ در آمد و شد بود. موسی‌ صدر در سوم شهریور سال (۱۹۷۸) ۱۳۵۷و در آخرین رفت و آمدهای‌ دوره‌ای‌ خود به کشورهای‌ عربی‌، بنا به دعوت رسمی‌ معمر قذافی‌ وارد لیبی‌ و در روز ۹ شهریور۱۳۵۷ ناپدنی شد. از آن زمان تا کنون در حالی‌ که همه انگشتها به سوی‌ حکومت لیبی‌ نشانه رفته است و هرچند حکومت اسلامی‌ ایر‌ان، رهبر لیبی‌ را به ربودن موسی‌ صدر متهم کرده، اما کمتر نشانه‌ای‌ از موسی‌ صدر به دست آمده است. در سالهای‌ اخیر‌ مدارکی‌ به دست آمده که بیانگر پی‌ بردن موسی‌ صدر به ماهیت خمینی‌ و خطر خمینی‌ است. پایگاه اطلاع رسانی‌ «شفقنا» در گفت‌وگو‌ با علی‌ اکبر محتشمی‌پور، مسئول وقت صدور انقلاب ‌ زیر‌ نام «آیا میان امام خمینی‌ و امام موسی‌ صدر اختلافاتی‌ وجود داشت؟  پاسخ محتشمی‌پور به یک شبهه تاریخی‌ «نکاتی‌ از اختلاف بین خمینی‌ و صدر را به این پرسش آشکار می‌سازد: «گفته می‌شود در مقطع خاص پنج نفربه عنوان مراجع آن زمان معرفی‌ شدند، حضرات آیات معظم خویی‌، خمینی‌، گلپایگانی‌، مرعشی‌ و شهید سید محمدباقر صدر؛ در این زمان ظاهراً اختلافی‌ میان بیت حضرت امام وامام موسی‌ صدر، پیش آمد.»

حز‌ب‌الله

پس از سر به نیست شدن موسی‌ صدر در راه سفر به لیبی‌، جنگ برای‌ سهم‌بری‌ در قدرت اقتصادی‌ و سیاسی‌ درسطح رهبری‌ گروه امل رخ داد که در پی‌‌آمد، برخی‌ از رهبران آن گروه حزب االله را برپا کردند. زمینه‌های‌ گسترش اسلام سیاسی‌ و رشد حزب‌االله و حماس،‌ برای سرکوب چپ در فلسطین یم ضرورت بود. مارس ۱۹۷۸ برای‌ چندمین بار نیر‌وهای‌ “اسرائیلی‌” به تهاجم گسترده‌ای‌ به جنوب لبنان دست زدند. این تجاوز با ایستادگی‌ سرسختانه مردم فلسطین و عملیات پارتیزانی‌ آنان روبرو گردید. حکومت اسراییل سرانجام یک میدان امنیتی‌ در درون لبنان و در درازای‌ مرز با فلسطین اشغالی‌ برپا کرد. در پی‌ این اشغال، افسری‌ لبنانی‌، به نام سرهنگ «سعد حداد»، به پشتیبانی‌ ارتش اسراییل، به فرماندهی‌ ارتش این منطقه نشانیده شد. پس از این اشغال در لبنان، در تاریخ ۱۹ آوریل سال ۱۹۷۹ این منطقه به نام “دولت آزاد لبنان” اعلام شد و «ارتش» اجاره‌ای‌ «سعد حداد» و کارگزار اسرائیل به پاسداری‌ و امنیت مرزی‌ برای‌ حکومت اسرائیل نشست. بنا به اراده‌ی‌ دولت اسراییل، پایگاه‌های‌ «ساف» و نیر‌وهای‌ مقاومت فلسطین دارای‌ گرایش‌های‌ پیشرو در بیر‌وت بایستی‌ برچیده می‌شوند. به موازی نیر‌وهای‌ فالانژ مسیحی‌ و شیعی‌ امل و حزب‌االله، دو نیر‌وی‌ بازدارنده‌ای‌ بودند که بایستی‌ به جای‌  مرزداران فالانژ می‌نشستند. برپایی‌ این نوار «امنیتی‌» کار آسانی‌ نبود. با ورود نیر‌وهای‌ اسرائیلی‌ در۶ ژوئن ۱۹۸۲ میلادی‌ در عملیاتی‌ به نام “صلح در گلیله”(جلیله)، لبنان بار دیگر به اشغال اسرائیل در آمد. ارتش اسرائیل پس از دو ماه محاصره شهر بیر‌وت، “یاسر عرفات”، رهبرجبهه جنبش «ساف» و یازده هزار نیر‌وی‌ مسلح فلسطینی‌ و هزاران سرباز سوری‌ را از بیر‌وت بیر‌ون راند. با ناتوان سازی‌ نیر‌وی‌ لائیک «ساف»‌، تشکل ‌ّیا گروه‌ّای اسلامی  برای بسیج نیروهای تهی دست و بیکار در جنوب لبنان و فلسطین اشغالی حربه‌ای‌ بود که رشد داده می‌شد. حماس در نبود و ناتوانی‌ جنبش پیشرو در «انتفاضه» در سال ۱۹۸۷ رشد یافت. «حرکه المقاومه الاسلامیه»، که واژه‌ی‌ کوتاه شده‌ی‌ آن «حماس» می‌باشد، گزینه‌ی‌ نیاز بورژوازی‌ و دولت اسرائیل بود. حماس در فلسطین اشغالی‌، روی‌ دیگر سکه‌ای است که حزب‌االله لبنان نام دارد. حماس برآمده از اخوان المسلمین، در فلسطین برپایی‌ حکومت اسلامی‌ به روش خویش را پیگیر‌ بود. حماس به‌سان یک نیرو ‌اکنون بر تباهی‌ «الفتح» نام و جایگاه یافته بود و با غرق شدن الفتح و «ساف» در فساد بورژوازی‌ و حکومت‌‌اش، پس از تشکیل دولت «خود مختار» به قدرت رساند. فلسطین و فلسطینی‌ها اسلامیزه شدند. شمار مسجدهای‌ نوارغزه و کرانه ی‌ باختری‌ رود اردن به بیش از هزار مسجد، افزایش یافت و اسلام در فلسطین اشغالی‌ نیز سلطه‌ی حکومت اسلامی‌ خویش را مهیا می‌ساخت.

 جنایات تاریخی امل

‌ هواداران حکومت اسلامی‌ در لبنان، با برخورداری‌ از پشتوانه‌ی رژیم حاکم بر ایر‌ان، اینک مجال آنرا می‌یافتند تا خود را برای‌ شرکت در قدرت سیاسی‌ نامزد کنند. برای‌ این هدف، در سال ۱۹۸۴ نشستی‌ بین گروههای‌ اسلامی‌ برپا گردید که به «پیمان۶ فوریه‌» شناخته شد. تیپ ششم ارتش لبنان که بپیتر از شیعیان ساختار یافته بود به گروه شبه نظامى «امل» پیوست. این نیر‌وها، کنترل جنوب لبنان و بیر‌وت را در دست گرفتند. دولت مرکزی‌ اکنون در برابر این دگرگونی‌ توان چندانی‌ نداشت. شیعیان امل، به‌سان یک بازیگر سیاسی نظامی در لبنان نیر‌و یافته بودند. دیوار امنیتی‌ اسرائیل با حضور امل از این سوی‌ با ستیز امل در برابر فلسطینیان بیش از پیش در امان بود. گروه شیعی‌ امل، آنچه را که ارتش ویر‌انگر اسرائیل و فالانژیست‌های‌ لبنان در سال۱۹۸۲ نتوانستند به انجام برسانند، در سالهای‌ ۱۹۸۵ تا ۸۷ به پایان رساند. به گواهی‌ «مرکز اطلاع رسانی‌ فلسطین»، گروه امل «در جنگ اردوگاه‌ها که از سوی‌ جنبش امل به اردوگاه‌های‌ آوارگان در مناطق بیر‌وت و جنوب لبنان صورت گرفت و این اردوگاه‌ها به مدت دو سال از ماه مه ۱۹۸۵ تا آوریل ۱۹۸۷ در محاصره قرار گرفتند. هشتاد درصد از سرپناه‌های‌ اردوگاه شتیلا و پنجاه درصد اردوگاه برج البراجنه ویر‌ان شدند و نزدیک به ۲۵۰۰ تن به خون خفتند. کمبود شدید مواد غذایی‌، پناهندگان را ناچار ساخت که به خوردن علف خشک و گوشت گربه روی‌ آورند. شمار زیادی‌ از آنها به سبب کمبود دارو و کمک‌های اولیه، جان باختن. در پی‌ این جنایت تاریخی‌ بود که ارتش اسرائیل در پناه گروه امل به اردوگاه‌ها یورش برد و به‌کشتار پرداخت. فلسطینیان با این همه از هستی‌ و حق زیست خود دفاع کردند. در جنگ داخلی‌ لبنان، درگیر‌ی‌ بین «دروزى‌ها» و فلسطینى‌ها از یک سوی‌، امل و فلسطینى‌ها از سوى دیگر و امل و حزب االله که تازه پر و بال مى‌گرفت به اوج خود رسید بود. این شرایط، بازگشت سوریه‌ با وزنهای‌ سنگین را فراهم می‌ساخت. «امین جمیل» در پایان دوره ریاست جمهورى اش ژنرال «میشل عون» را به ریاست یک دولت نظامى گمارد. سوریه‌ وزنه شده بود. حکومت ایر‌ان، در لبنان چنگ و دندان نشان می‌داد. با «پیمان طایف‌» در سال ۱۹۸۹ جنگ داخلى در لبنان برای‌ بره‌های‌ خاموشی‌ گرفت.«رفیق حریر‌ى» (که در سال ۲۰۰۵  به دستور حکومت ایران و به کمک سوریه  به دست حزب الله لبنان ترور شد) در این دوره پدیدار گردید. بنا به پیمان «طایف»  گروه شیعی‌ «امل» که اکنون بیش از همیشه کارگزار سیاستهای‌ سوریه‌ بود، خود را در ارتش رسمى لبنان ادغام کرد. این درحالی‌ بود که « رفیق حریر‌ى» مخالف حزب‌الله و اسد، در انتخابات پارلمانى برگزیده شده بود. ارتش اسرائیل که پیوسته در لبنان حضور داشت،‌ سرانجام در ماه می‌ ۲۰۰۰م. از لبنان بیر‌ون رفت، زیر‌ا ‌با حضور امل و حزب الله،دیگر چندان ضرورتی‌ برای‌ ماندن نمی‌دید. حکاس و حزب الله همان اهداف اسرائیل را نشانه گرفته بودند.

با ورود ارتش سوریه‌ در سال ۱۹۷۶ به لبنان، یارانه‌های‌ مالی‌ و سیاسی‌ برخی‌ ازکشورهای‌ نفت خیز عربی‌ به دولت لبنان برداشته شد و یا بسیار کاهش یافت. جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان برای‌ حضور خویش و پاسدارانش به پایگاههای‌ لبنان و سوریه‌ نیاز داشت. از سال ۱۹۸۲ تا کنون، سوریه‌ سالانه بیش از یکصد میلیون دلار نفت رایگان از ایر‌ان می‌گیر‌د. این کمک سپس با حضور سپاه قدس و نیروهای بسیج اسلامی از عراق،‌ پاکستان، افغانستان و حزب‌الله لبنان و هزینه کردن میلیاردها دلار، در سوریه جنگ نیابتی به فرماندهی ارتش روسیه را در سوریه به عهده گرفت. با چنین پرداختی‌، پرورش گروههای‌ تروریستی‌ و ایجاد تشکل‌هایی‌ با الگوی‌ حزب االله و گسیل به دیگر کشورها، به یاری‌ دره بقاء و جنوب لبنان و همراهی‌ سوریه‌ شدنی‌ بود. در پی‌ سرنگونی‌ شاه در ایر‌ان، سوریه‌ به اعتراف حکومت اسلامی‌ ایر‌ان، در برابر برخورداری‌ از سالانه بیش از یک صد میلیون دلار نفت رایگان و ۵۰ در صد زیر بهای‌ بازار پیوسته نقش همدست جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان را بازی‌ کرد.  حکومت اسلامی‌ در توجیه‌ جنگ با عراق، برای‌ انحراف افکار همگانی‌ در کشورهای‌ عربی‌ و نیز شیعیان از گروه حزباالله استفاده کرد. این بهره برداری‌، راه کاری‌ بود تا پشتوانه «عربیسم» کشورهای‌ عربی‌ را از حکومت عراق کاهش داده و رژیم ایر‌ان خویش را ضد «صهیونیسم» و حامنی فلسطین جلوه دهد. در ۱۱نوامبر ۱۹۸۲ اولین عملیات سازماندهی‌ شده از سوی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان به دست نیر‌وهای‌ وابسته به خود در لبنان علیه‌ ستاد فرماندهى ارتش اسرائیل در شهر «احمد قصیر‌» انجام گرفت. این حمله انتحاری‌ کشتار ۷۶ افسر و سرباز اسرائیلى را به بار آورد. حزب‌االله در این سالها عملیاتی‌ انتحاری‌ علیه‌ ستاد سربازان فرانسوی‌ و آمریکایی‌ در لبنان و مرز اسراییل انجام داد. شهروندانی‌ از آمریکا و برخی‌ کشورهای‌ غربی‌ را ربود تا از یک سوی‌ همانند پدر خوانده تروریسم دولتی‌ با حربه‌ی‌ حزب االله و گسترش تروریسم در جهان به باج خواهی‌ بپردازد و از سوی‌ دیگر خویش را پرچمدار مبارزه با صهیونیسم و غرب و امپریالیسم که «شیطان بزرگ نام نهاده بود» و بدون دریافت سلاح و صلاح‌دید آنها نمی‌‌توانست یک روز در قدرت بماند نشان دهد. برای‌ سرمایه‌داران آمریکایی‌ و نیز اروپایی‌ جان یک یا چند شهروند در برابر موهبتی‌ همانند حکومت اسلامی‌ در سرازیر‌ نمودن دریای‌ سود و سرمایه‌، به بانکهای‌ جهانی‌ و نیز نیر‌ویی‌ بازدارنده جنبش‌های کارگری‌ و سوسیالیستی‌ و کمترین هزینه‌ای‌ بود که پرداخت میکردند. خون هزاران سرباز نیز کمترین پرداختی‌ بود که در برابر سوداگری‌ سلاح و مناسبات سرمایه‌ داری‌، همانگونه که انسان یا چهار پایی‌ در روزگار باستان در پیشگاه خدایان، در قربان گاه خدایگان سرمایه‌ ریخته می‌شد، باید به زمین ریخته می‌شد. در لبنان به ویژه این داد وستد سیاسی‌ در قالب گروگانگیر‌ی‌ و بمب‌های‌ انتحاری‌ با فروش موشکهای‌ «هاوک» از سوی‌ ارتش اسراییل به ایر‌ان و فتوای‌ سهم امامی‌ و خمس و زکاتی‌ به سید حسن نصراالله‌ها کارساز افتاده بود. شبه نظامیان امل اسلامی‌ با برخورداری‌ از پشتیبانی‌های‌ بی‌ دریغ ایر‌ان و سوریه‌ نقش پایه‌ای‌ در ناتوانی‌ و از هم پاشی‌ جبهه مقاومت در فلسطین داشت و به پاسخ چنین کارکردی‌، مورد پشتیبانی‌ غرب سرمایه‌داری‌ و حتا اسراییل قرار می‌گرفت. در همین سال جنبش «امل اسلامی‌» که انشعابی‌ از جنبش امل بود در بعلبک اعلام موجودیت کرد. در نیمه اول خرداد ۱۹۸۲ تهران میزبان کنفرانس «نهضتهای‌ آزادیبخش اسلامی‌» بود. شرکت کنندگان که بیشتر آنان کارگزاران حکومت اسلامی‌ بودند در این گردهمایی‌ «خواستار کمک فوری‌ ایر‌ان به مردم لبنان شدند». جنگ در ایر‌ان در برابرعراق در اوج خود بود و آیت االله خمینی‌ به پیشنهاد‌ رفسنجانی‌و محسن رضایی‌ها بر سیاست جنگ «حق علیه‌ باطل» رسیدن به قدس از راه عراق را شعار ساخته بود. لشگریان اسلام، کلید بهشت بر گردن برای‌ رسیدن به «قدس» از پیشرفته ترین موشک‌ها و تانک‌ها و دیگر تجهیزات نظامی‌ آمریکا و اسرائیل بهره‌مند بودند. این موشک ها بر سر مردم عراق می‌ ریخت تا بخش‌هایی‌ ازعراق به دست سپاهیان جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان تسخیر‌ گردد و کارخانه‌های‌ تولید سلاح در همه‌ی‌ شیفت‌های شبانه روز در چرخش باشند. جنگ ضد مردمی‌ دولت های‌ ایر‌ان وعراق بزرگترین بازار را برای‌ بورژوازی‌ جهانی‌، سوداگران و دلالان اسلحه آفریده بود. ایر‌ان – کنترا گوشه‌ای‌ از ماهیت درونی‌ سیاستها و شعارهای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان را به نمایش می‌گذارد.االله پرستی‌ حکومت اسلامی‌، با الله « پرستی‌ یهودی‌ پهلو می‌زد، زیر‌ا هردوگان، همان خداوندگاری‌ را پرستش می‌کرندد تا نیازهای‌ «عملی‌ و شخصی‌اشان» را برآورده سازد. قانون الهی‌ و یکتاپرستی‌ آنان همه چیز را زیر‌ فرمان می‌ کشاند.  به بیان مارکس «یکتا پرستی‌ یهودی‌، به راستی‌ چندتا پرستی‌ نیازهای‌ چندگانه است. چندتا پرستی‌ای‌ که حتا مستراح را زیر‌ قانون الهی‌ قرار می‌دهد. نیاز عملی‌ و خودپرستی‌، اصول جامعه‌ی‌ می‌داند؛ و به محضی‌ که دولت سیاسی‌ از بطن جامعه مدنی‌ به طور کامل زائیده شد، چنین اصولی‌ به شکل ناب خود ظاهر می‌شود. خداوندگار نیاز عملی‌ و نفع شخصی‌، پول است.»

 تشکل‌یابی حزب‌الله

حزب‌االله از درون امل به یاری‌ آیت االله خمینی‌ شکل گرفت. برای آموزش نیروهای اسلامی،‌ برپایی‌ دوره‌های‌ آموزش نظامی‌ در دره بقاء به یاری‌ دلارهای‌ نفتی‌ ایر‌ان برآمده از ارزش افزایی‌ نیر‌وی‌ کار کارگران و هستی‌ ستمکشان و تهی‌ دستان آغاز گردید. استبداد دوگانه سوریه‌ به رهبری‌ ژنرال حافظ اسد گوشه‌هایی‌ از سرزمین لبنان و سوریه‌ را به جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان اجاره داده بود. تشکل یابی‌ حزب‌االله در اوت ۱۹۸۱ همزمان بود با حضور اسرائیل و فرمانی‌ که به یاسرعرفات و رزمندگان فلسطینی‌ برای‌ خروج از لبنان داده بود. حزب‌االله زیر‌ نگاه و حضور ارتش اسرائیل، روش «مسامحه» و «تقیه‌» در پیش گرفته بود و حتا با برخی‌ از نیر‌وهایی‌ که با ارتش اسرائیل در سرکوب همراهی‌ می‌‌ کردند دوستی‌ نشان می‌داد.حزب االله لبنان پس ازبرقراری‌ حکومت مذهبی‌ مسحیی‌ در لبنان و استقرار ارتش اسرائیل در جنوب لبنان در سال ۱۹۸۲، کادرهای‌ سیاسی‌ و نظامی‌ شیعه لبنان پس از آموزش های‌ مورد نیاز در ایر‌ان و دیدار با خمینی‌ به لبنان بازگشتند. اینک زمان شکل گیر‌ی‌ حزب‌االله فراهم آمده بود. تشکیل کمیته ۹ نفره در بردارنده‌ی‌ روحانیون شیعه، شخصیت‌های‌ وابسته به امل اسلامی‌، حزب‌الدعوه لبنان، کمیته‌های‌ یاری‌ انقلاب اسلامی‌،‌خحکاس،‌ جهاد اسلامی و برخی‌ دیگر حزب االله را از فراز سر همه نیروها، به فرمان جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان درلبنان تشکل داد. به دستور حکومت اسلامی‌ ایر‌ان کمیته اى ۹نفره در پاییز ۱۹۸۲ براى پیش برد منافع حاکمیت اسلامی سرمایه در ایران و چارچوب سیاسى – نظامی‌ حزب االله تشکیل شد. پس از پیش زمینه‌های‌ لازم، کمیته ۹ نفره ماموریت داشت تا برای‌ جریان‌های‌ اسلامی‌ پراکنده، تشکیلات سیاسی‌‌ای‌ را بر پایه‌ی‌ “پایبندی‌ به ولایت فقیه‌” و جلوگیر‌ی‌ از رشد نیر‌وهای‌ چپ و سوسیالیست پی‌ر‌یزی‌ کند. در پایان ماموریتِ این کمیته، کمیته پنج نفره از میان آنان برگزیده شد. این کمیته («شورا») نیز پنهانی‌ به کارکردهای‌ خود ادامه داد. با این وجود رفته رفته کارگزارانی‌ چون سید عباس موسوى، شیخ صبحى طفیلى، شیخ حسن کورانى سید حسن نصراالله، حسین موسوى (ابوهشام)، محمد رعد و. . . به عنوان رهبران حزب االله و سر به راه جمهوری‌ اسلامی‌ در بعلبک و جنوب لبنان و دره بقاء بر سر زبانها افتاد. در ۶ ژانویه‌ ۱۹۸۴ کمیته‌ی‌ ۵ نفره، زیر‌ نام «مقاومت اسلامى» در لبنان نخستین بیانیه‌ نظامى خود را پخش کرد. حزب االله با حضور سیاسى و شاخه نظامی‌ آن زیر‌ نام «مقاومت اسلامى» اینک به این آشکارا به میدان می‌آمد. مرکز تشکیلات جدید “شورای‌ لبنان” نامگذاری‌ گردید. حجت‌الاسلام محتشمی‌ سفیر‌ وقت جمهوری‌ اسلامی‌ در سوریه‌ نخست گروه را از سازمان «امل» به نام «امل اسلامی‌» زیر‌ رهبری‌ حسن الموسوی‌ جدا کرد. تشکیلات نظامی‌ حزب‌االله در چارچوب “مقاومت اسلامی‌” به طور رسمی‌ با یک بیانیه‌ نظامی‌ در ۶ ژانویه‌ ۱۹۸۴) ۱۶دی‌ ۱۳۶۱ (با امضای‌ “مقاومت اسلامی‌” پدیدار شد. «شورای‌ لبنان» در ماه مه ۱۹۸۴ (اردیبهشت ۱۳۶۳) به پیشنهاد حکومت اسلامی‌ ایر‌ان، نام ثابت “حزب‌االله انقلاب اسلامی‌ در لبنان” بر گزید. رهبر فعلی‌ سازمان حزب اللّه “حسن نصراللّه” آموزش‌های‌ خود را در رشته‌ی‌ تئولوژی‌ (دین شناسی‌- اسلام شناسی‌ شیعه) در ایر‌ان  پایان رسانده و زیر‌ نظر سپاه و سازمان امنیت حکومت اسلامی‌ در ایر‌ان آموزش‌های‌ سیاسی‌ – نظامی‌ گوناگونی‌ در زمینه پیش‌برد ویرانگرانه‌ی اهداف حکومت اسلامی‌ دیده است. سید حسن در حزب‌االله نیز مسئولیت‌های‌ مختلفی‌ را عهده دار شد؛ از جمله عضویت در شورای‌ رهبری‌ حزب‌االله، اما حوزه را رها نکرد تا جایی‌ که در سال ۱۹۸۹ برای‌ تکمیل آموزش‌های‌ سیاسی‌ و نظامی‌ و حوزه‌ای‌ خود به قم آمد.

«سید حسن نصراالله» پیش از ظهر روز ۶ آبان ۱۳۶۰ (۱۹۸۱) که به همراه یاران خود در جنبش امل در جماران به حضور خمینی‌ شتافته بود از پیشوا شنید: «از آنجا که منطقه در شرف یک نهضت اسلامی‌ عمومی‌ است… مسئله‌ای‌ که میخواهم اکیداً به شما تذکر دهم این است که این معنا که «نمی‌شود با قدرتهای‌ بزرگ طرف شد» را از گوشهایتان بیر‌ون کنید… شما بخواهید، می‌توانید…» او بازوی سیاسی و نظامی حکومت اسلامی خویش را اینگونه القا کرد که پرچم اسلام برفراز سر ستمکشان خوار *شمرده شده در کشورهای‌ اسلامی‌ برافراشته  شود و ستمکشان رهایی‌ خویش را از حقارت تاریخی‌ و طبقاتی‌ برآمده از مناسبات بورژوایی‌، در پیر‌وی‌ و پشتیبانی‌ از حکومت اسلامی‌ و آیت االله خمینی‌ بیانگارند. پرچم سبز اسلامی‌ در پیشاپیش سپاه اسلام در جنگ علیه‌ عراق در کشتن شهروندان مسلمان و غیر‌ مسلمان دریایی‌ از خون آفریده بود. جنبش کارگری‌ و گرایش های‌ سوسیالیستی‌ با همین پرچم به خاک و خون کشانیده شده می‌شدند. بازارهای‌ سلاح، نمایشگاه دلالان و سران سپاه پاسداران شده بود. ارتش اسرائیل و آمریکا حتا سوئد کوچک در فروش قایق های‌ تند رو که به توپ مجهز می‌شد سلاح سپاهیان اسلام را برای‌ کشتار فراهم می‌اوردند. گزینش «نهضت آزادیبخش اسلامی‌» و حزب االله یک عوام فریبی‌ بود. کسانی‌ که در «دماگوژی» خبره بودند، می‌ دانستند چگونه «پیش به سوی‌ جبهه ها تا فتح کربلا» را به پیش برند. جبهه های‌ جنگ هرگونه اعتراض کارگری‌ وتوده‌ای‌ را در گلو خفه می‌ کرد. در سال ۱۳۶۰ بسیج حزب االله  با پرداخت‌های صدها میلیون‌دلاری به سید حسن نصراالله بیس و یکساله سپرده بود. نخستین بار بود که خمینی‌ یک طلبه‌ را به درجه‌ی‌ حجت‌الاسلامی‌ می ر‌سانید. این حکم در میان ملاهای‌ حوزه‌های‌ قم و نجف و لبنان شگفت آور بود. حسن نصراالله به کارگزاری‌ حکومت اسلامی‌ برگزیده شده بود. رهبران حزب‌االله در لبنان به رانت خواری‌، تمامی‌ سهم سوداگری‌ و دلالی‌ و سرقت بازار را زیر‌نام سهم امام، خمس و زکات و باج‌های‌ شرعی‌ را به کیسه واریز می‌کردند: «

حکم خمینی‌ به سید حسن نصراالله در سال ۱۳۶۰ – اجازه نامه

زمان: ۱۳۶۰ ه ش. /۱۴۰۱ ه. ق . مکان: تهران، جماران موضوع: اجازه در امور حسبیه‌ و شرعیه‌ مخاطب: سید حسن نصراالله ـ لبنان بسم‌االله الرحمن الرحیم الحمداالله رب‌العالمین، والصلوه والسلام علی‌ محمد و آله الطاهرین، ولعنه االله علی‌ اعدائهم اجمعین. و بعد، جناب حجتالاسلام آقای‌ حاج سید حسن نصراالله ـ دامت افاضاته ـ از طرف اینجانب مجازند در تصدی‌ امور حسبیه‌ و اخذ وجوه شرعیه‌ و مصرف مظالم عباد و ذکوات و کفّارات را در مصارف مقرره شرعیه‌؛ و در مورد سهمین مبارکین نیز مجازند در اخذ و صرف آن در مخارج خودشان به نحو اقتصاد؛ ودر مورد مازاد برمخارج نیزمجازند نصف آن را در مخارج سادات عظام ـ کثراالله امثالهم ـ و ترویج شریعت مقدسه صرف نموده ونصف دیگر را ارسال دارند.« … روح‌االله الموسوی‌ الخمینی‌

 برای‌ دیگر رهبران حزب االله از جمله شیخ صبحی‌ طفیلی‌ هفت سال بعد یعنی‌ ۱۴ آبان ۱۳۶۷ و برای‌ سید عباس موسوی‌ نیز در ۱۰ بهمن ۱۳۶۶ اجازه تصرف در امور حسبیه‌ و شرعیه‌ توسط « امام» صادر می‌شود. حزباالله و امل با برخورداری‌ از پشتیبانی‌ های‌ مالی‌ حکومت اسلامی‌ و در آمدهای‌ اوقاف و خمس و سهم ستانی‌ و باج از سوداگران شیعه، نیروهای  ارتجاعی ویرانگری بودند که به نیابت حکومت اسلامی ایران، یکه تاز جنوب لبنان شدند. گذشته از نمایندگانی‌ در پارلمان حکومتی‌ لبنان، دستکم دو وزیر‌ درکابینه لبنان محمد فنیش و طراد حماده، وزیر‌ کار لبنان از اعضای‌ حزب االله می‌ باشند. شیخ حسن نصراالله با برپایی‌ شبکه تلویزیونی‌ «المنار» در سال ۲۰۰۰ بنگاه تبلیغاتی‌ گستردهای‌ به حزب االله داد. گفته می‌شود که «المنار» همانند بخشی‌ از شبکه‌ی‌ صدا و سیمای‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایر‌ان،‌دهها میلیون بیننده را را کشورهای عرب زیان پوشش می‌داد. شبکه‌های‌ مالی‌ حزب‌االله و امل در سراسر دنیا در پوشش سازمانهای‌ خیر‌یه‌، شبکه‌های‌ فروشگاههای‌ زنجیر‌های‌، مساجد و انجمنهای‌ اسلامی‌، در جابجایی‌ و شستشوی‌ ارزهای‌ سیاه، «درآمد زایی‌» های‌ سرشاری‌ دارند. «افراد ثروتمندى که از اعضاى امل و حزب االله هستند و بودجه هاى خوبى را کمک می‌ کنند»  همانا سرمایه‌داران و حکومت‌هایی‌ هستند که با بهره کشی‌ از نیر‌وی‌ کار و ربایش هستی‌ جامعه، گروه‌های‌ نظامی‌ خویش را خوراک می‌ دهند.

 حزب االله مجری‌ تروریسم دولتی‌ حکومت اسلامی‌ ایران در خارج از کشور وظیفه گرفت. به گفته عادل عوده نویسنده روزنامه الاهرام مصر: حزب‌االله نمادی‌ از انقلاب اسلامی‌ ایر‌ان است و آمده است تا خلاء رهبری‌ در جهان عرب را پر کند.» نویسنده گزارش که خود به همراه گروهی‌ از سوی‌ حکومت اسلامی‌ ایر‌ان، یکی‌ از دیدار کنندگان با سید نصراالله در پایگاهی‌ مخفی‌ در بیر‌وت درسال ۱۳۸۴ می‌باشد، از زبان سید نصراالله از خمینی‌ در سه «قضیه‌» به گونه‌ای‌ یاد میکند که رهبر جهانی‌ حزب‌االله، از آسمان و «غیب» خبر دارد. این یادکردها، اما همزمان، ماهیت بحران آفرین حکومت اسلامی‌ وچهره‌ی‌ خمینی‌ را نیز به نمایش می‌گذارد. سید حسن نصراالله ماموریت حزب‌االله، نقش حکومت اسلامی‌ به ویژه آیت االله خمینی‌ و خامنه‌ای‌ را در این دیدار اینگونه فاش میکند: «از حضرت امام خواستیم که در مسأله لبنان یک کسی‌ نماینده شما باشد که مزاحم وقت حضرتعالی‌ نشویم. امام آن زمان فرمودند نماینده‌ی‌ تام‌الاختیار من آقای‌ خامنه‌ای‌ هستند. آقا هم خیلی‌ با ما مهربان بودند. از زمان انعقاد نطفه حزب االله، آقا مسئول ما بود. ایشان در مسائل اسرائیل کارشناس‌تر از کارشناسان است. خلاصه کار را ادامه دادیم؛ اما امام فرموده بودند تا اخراج کامل ادامه دهید. تا اینکه امام رحلت کرد. رسیدیم خدمت آقا که الان شما رهبر ما هستید، یک نفر را معرفی‌ کنید تا زیاد مزاحم شما هم نشویم. آقا فرمودند: «نه خیر‌، مسأله اسرائیل و لبنان مربوط به من است و من خودم مسؤول این مسأله هستم.» آقا خصوصیات تک تک ما را می‌شناسند. این ارتباط عمیق از مهمترین عوامل پیر‌وزی‌ و از بزرگترین برکات برای‌ حزباالله بود.» وی‌ سپس به چند «قضیه»‌ می‌پردازد تا امام خویش را «غیب» گویی‌ با خبر از «عالم‌هایی‌» جلوه دهد که هیچ سازمان جاسوسی‌ حتا «سیا» هم به پای‌ او نمی‌ر‌سد و باید از او درس بیاموزد. سید حسن نصراالله می‌افزاید:  «اما چند قضیه‌ از رهنمودهای‌ حضرت آقا:  قضیه‌ اول، یک روز بعد از جنگ دوم خلیج فارس در کنفرانس مادرید، عرب ها و اسرائیلی‌ ها را جمع کردند برای‌ صلح خاورمیانه که آقا هم یک پیام مهم علیه‌ آن داد. همه رفته بودند، رئیس جمهور سوریه‌، لبنان و … پشتیبان بین‌المللی‌ هم داشتند، مثل آمریکا و شوروی‌. صلح به نظر ما و همه‌ی‌ صاحب‌نظران قطعی‌ بود. رسیدیم خدمت آقا و گفتیم که ما تنها ماندیم. فرمودند:«درست است که همه دنیا جمع شده‌اند ولی‌ من به شما میگویم صلح نخواهد شد و کنفرانس موفق نخواهد بود.» قضیه‌ دوم، در مورد عقب نشینی‌ اسرائیل بود. همه معتقد بودند که محال است عقب نشینی‌ از مرزها آنهم بدون قید و شرط. رفتیم خدمت آقا؛ فرمودند: «من تحلیل شما را قبول ندارم.» ولی‌ صریح نفرمودند. بعد از چند روز فرماندهان ما رفتند تهران خدمت آقا. عادتا اینها طول عمر مسؤولیت‌شان دو سال بود. لذا عده‌ای‌ از اینها برای‌ جانشینی‌ فرماندهان‌شان آماده شده بودند. ابتدا فقط برای‌ نماز از آقا اجازه گرفته بودیم. بعد درخواست دستبوسی‌ کردیم. بعد خودشان فرمودند که کمی‌ صحبت کنیم. فرمودند: «پیر‌وزی‌ شما خیلی‌ نزدیک است، نزدیکتر از آنچه شما به ذهنتان برسد، همه شما با چشمان خود خواهید دید.» و بعد از چند روز ما دیدیم اسرائیل فرار کرد.

  قضیه‌ سوم، مساله سوریه‌ بود. به خاطر سیستم امنیتی‌ بسیار بسته کسی‌ نمی‌‌داند داخل سوریه‌ چه می گذرد و ما نمی‌دانستیم که بعد از مرگ حافظ اسد چه می‌شود. لذا همیشه نگران بودیم که یک مخالف سر کار بیاید. یک بار که حافظ اسد مریض شد، خدمت آقا رسیدیم و گفتیم برایش دعا کنند، فرمودند دعا می‌کنم. بعد از مدتی‌ خوب شد. گذشت تا این که بار دیگر حافظ مریض شد. دوباره خدمت آقا رسیدیم که دعا کنید، فرمودند: «البته من دعا می‌ کنم ولی‌ ناراحت نباشید. چون کسی‌ که بعد از او می‌اید برای‌ شما خیلی‌ بهتر خواهد بود.» وزارت خارجه و اطلاعات که هیچ CIA هم نمی‌ دانست چه می‌شود. به هر حال حافظ فوت کرد و بشار آمد. و  جداً وضع ما بعد از فوت حافظ اسد خیلی‌ بهتر شد. به طوری‌ که اسرائیلی‌ها می‌‌گویند، نمی‌دانیم کدام از یک از اینها از دیگری‌ اطاعت می‌کنند؟ صمیمیت ما با سوریه‌، اکنون به صورتی‌ است که هر زمان بخواهم با بشار دیدار و تبادل نظر می‌ کنم .»

 در این گزارش، سید حسن نصراالله: ۱- کارگزار بودن حزب‌االله و اینکه ابزاری‌ست در دست جمهوری‌ اسلامی‌ و با مسئولیت مستقیم سران درجه یک رژیم در ایر‌ان را به زبان می‌اورد.

بر آوردها تا سال ۲۰۱۷ میلادی نشان می‌دهند که حزب‌الله لبنان برای بسیج بیش ازپنجاه هزار نیروی مسلح حزب‌الهی  توانایی دارد. بخش نظامی حزب‌الله خود را شاخهٔ مقاومت اسلامی در لبنان می‌داند. حزب الله در پی ترور به ویژه رفیق حریری در سال ۲۰۰۵ رفته رفته بر لبنان چیره شد و بر اقتصاد و حاکمیت این کشور سلطه یافت و ویرانی آفرید. حزب‌الله به‌سان بازوی نظامی حکومت اسلامی در ایران،‌ برای پیشبرد نقشه‌ی «هلال شیعی» در خاورمیانه یا به بیان حسن روحانی رئیس جمهوری وقت «بدر شیعی» از سلاح‌‌های مخربی برای کاربرد در سوریه،‌ و ایجاد اغتشاش در منطقه و وانمود کردن مبارزه علیه سران اسرائیل برای جلوگیری از خودمختاری و آرامش آوراگان فلسطینی برخوردار است. حزب‌الله بزرگترین بازوی تروریستی اسلامی در جهان، ‌بزرگترین شبکه پول‌شویی و قاچاق مواد مخدر در جهان برخوردار از پایگاه‌‌های آموزش‌هیا نظامی و تروریستی در ایران و زرادخانه‌های سلاح از جمله راکت‌اندازهای فجر-۳ ساخت ایران که بر روی کامیون‌های ایسوزو ژاپنی نصب شده‌اند، راکت‌های دوربرد از جمله انواع ۲۴۰ میلی‌متری راکت معروف ب‌ام-۲۱ گراد و راکت‌های فجر- ۳ و ۵، موشک بالستیک کوتاه‌برد زلزال-۲ با برد ۱۱۵ کیلومتری و کلاهک ۶۰۰ کیلوگرمی و هزاران کیلوگرم نیترات آمونیم برای ساخت بمب،‌ به یکی از ویرانگرانه‌ترین سپاه دینی تبدیل شده است.

در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۶ سایت المنار متعلق به حزب‌الله لبنان خبر داد که حسن نصرالله در یک سخنرانی علنی، با اشاره به  فشار آمریکا علیه منابع مالی حزب‌ الله گفت: «این محدودیت‌ها تأثیری در وضعیت حزب‌الله ندارد چون تمام منابع مالی حزب‌الله نه از بانک‌ها بلکه از سوی ایران تأمین می‌شود.» همچنین گفت: «این پول‌ها همان‌طور به دست ما می‌رسد که موشک‌هایی که با آن اسرائیل را تهدید می‌کنیم.»

سرنگونی انقلابی حکومت اسلامی در ایران با انقلاب کارگری،‌ تنها گزینه‌ای است که زمینه ساز رهایی لبنان،‌ سوریه،‌ عراق، ‌فلسطین و کل خاورمیانه از  ویرانی و فلاکت خواهد بود. همبستگی بین جنبش‌های کارگری،‌ سوسیالیستی و مبارزه متحدانه در این سرزمین‌ها، نخستین پیش شرط این رهایی است.

عباس منصوران ۲۰ اوت ۲۰۲۰