صلاح مازوجی، ناکامی یا ناکارآمدی ؟

صلاح مازوجی، ناکامی یا ناکارآمدی ؟
جمشید عبدی
آیینه چون نقش تو بنمود راست
خود شکن، آیینه شکستن خطاست
اکنون بر کسی پوشیده نیست که رهبری حزب کمونیست ایران با یک ناکارآمدی شدید دست و پنجه نرم می کند. این ناکارآمدی، در تمام نوشته های اخیر دبیر حزب و یاران همسو با او در کمیته اجرایی و در عرصه های مختلف فعالیت های این جمع بروز پیدا کرده است. اگر چند سال پیش از: منفعل بودن دبیر کمیته اجرایی و محفل دور ایشان سخن می رفت و لطمه دیدن جایگاه رهبری این حزب در مناسبات واقعی جامعه مورد نقد بود، اکنون اما این رفقا زمینه ساز رشد مناسبات غیر رفیقانه و غیر انقلابی در غیاب مناسبات کمونیستی و پرنسیب های اصیل کومه له هستند. اگر تا پیش از این از لطمه خوردن اعتبار حزب به دلیل ناکارآمدی رهبری حزب در کادرپروری و نبود مکانیسم آموزش به نسل های جدید سخنی به میان می آمد، اکنون این اوضاع نامطلوب به جایی رسیده که دبیر کمیته اجرایی عملکردی تخریب گرانه و رویکردی انحلال طلبانه را در پیش گرفته است. خوشبنختانه این شکاف ایدئولوژیک و این آشفتگی نظری تنها بخشی از کمیته رهبری حزب و جمعی از “بازنشستگان اروپا نشین” را دور خود جمع کرده است. هر چند همین گروه قلیل نیز درون ارگانیسمی زنده به نام حزب، با بازنشر مناسبات غیر رفیقانه و تنش آمیز به وجهه و اعتبار بیرونی حزب لطمه زده اند و ظرفیت های بخش های مختلف تشکیلات برای تأثیر گذاری بر روند رویدادها را دچار اختلال کرده و به رشد مناسبات محفلی دامن زده اند. تحت چنین شرایطی پایه های نظم و انضباط حزبی تخریب شده و وحدت حزب به مخاطره افتاده است. این اوضاع عینی نشان می دهد که صلاح مازوجی و بخش همراه او در کمیته اجرایی بعد از ناکامی در کنگره کومه له و انتخابات تشکیلات خارج کشور و ناامید شدن از ابقای رهبری بدون رای اعضا، دست اندرکار محفلی درون تشکیلات و سعی در جلب حمایت دیگر گروهای چپ در بیرون تشکیلات شده اند. این رفقا با اسناد موصوبه در کنگره ها فاصله پیدا کرده و به دنبال خوانشی جدید از برنامه و استراتژی سیاسی حزب و مبانی استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش کردستان و برنامه حاکمیت شورایی و دیگر اسناد حزبی هستند، تا اطمینان امثال “رحمان حسین زاده ها و مجید حسینی ها” را جلب کنند.
با گذشت بیش از سه سال از حاد شدن بحران رهبری حزب، بار دیگر این سئوال در برابر همه ما قرار گرفته است که علت به تاخیر انداختن کنگره از جانب رفقای کمیته اجرایی حزب چیست؟ اکنون همه اعضای حزب باید در تجربه فعالیت و کنشگری های خود به وضوح دریافته باشند، که این ادعا که “هدف ما ابقا در رهبری نیست”، عاری از حقیقت و به این دلیل است، که این افراد از امید دوباره انتخاب شدن به شدت درمانده و ناتوان شده اند و ترس حلقه یاران صلاح مازوجی از جمله محمد نبوی و حمه کمالی و….. اینان را به هر اقدامی ولو انحلال کامل تشکیلات سوق داده است. به روشنی بر هر ناظری آشکار است که این بحران، نتیجه اختلافات شخصی و ناسازگاری چند نفر از کادرهای رهبری است و ممانعت از برگزاری کنگره ها حاکی از تقابل نسلی است، نسلی قدیمی تر که می خواهد به نرخ دیروز در سکان رهبری بماند و محافظه کارانه استراتژی سکون و انفعال را پیش برد و نسلی تازه که می خواهد سهم خود در رویدادها را بیشتر و برجسته تر کند. با نگاهی به میانگین سنی رهبری موجود در حزب نیز درستی این ادعا ثابت می شود.
جاه طلبی های شخصی و شیفتگی برای دستیابی به اهرم های تشکیلاتی، تلاش برای حفظ امتیازاتی که تاریخا بدست آمده در شکل گیری و تعمیق بحران درونی حزب نقش اصلی و محوری را داشته اند. انفعال این رفقا در طی سی سال گذشته عمیقا ریشه در همین بهانه تراشی ها و ترسیم و ایجاد اختلافات کاذب دارد. روش های غیر مسئولانه و ناسالمی که این رفقا را از امر کادر پروری برای تداوم و استمرار عملی تشکیلات بازداشته، ریشه در همین اراده گرایی و بی افقی نسبت به ادامه مبارزه داشته که با احتساب آشفتگی فکری و بی عملی این سکان داران، هر بار شرایط را پیچیده تر و دردناک تر کرده است. این رفقا در برابر تأکیدات مکرر اعضا بر اهمیت مراجعه به مکانیسم های نوین مبارزه و درک تغیرات عینی اجتماع ، بر آشفته می شوند و تنها تاکتیک سیاسی که سال هاست در پیش گرفته اند و آن را فعالیت سیاسی می نامند؛ برچسپ چپ و راست و ناسیونالیسم و سوسیالیسم و مجموعه کلماتی هستند که با آنها بازی می شود و مجموعه ای گلایه و احتمالا مجموعه ای بیشتر حرف مفت.
با این مقدمه کوتاه به سهم خود تلاش خواهم کرد که سیمای سیاسی ناکارآمدی و جناح بندی ساخته این بخش از رهبری را توضیح دهم. اما از آنجا که این رهبری ضعیف و در رأس آنان رفیق صلاح مازوجی دیدگاه هایشان هیچ انسجامی ندارد، کار دشواری در پیش دارم. چرا که پاسخ به گفته هایی که بی واسطه و بدون پیروی از فکری سیستماتیک ارائه می شود، بیشتر شبیه پاسخگویی به انشای یک دانش آموز مدرسه ای است، که در این مورد مشخص، دانش آموز ما چهل سال است که تکالیف به روزش را انجام نداده است. در همین جا باید تأکید کنم که در مورد تمام مسائل مورد بحث پیشتر در مقالات چهارگانه ای با عنوان” استراتژی برای کدام جنبش” نظرات خودم را در سطح علنی مطرح کرده ایم. آنچه نوشتن این سطور را در شکل کنونی ضروری کرده اقدامات صلاح مازوجی است که در جهت نزدیکی به جریانات کمونیسم کارگری سعی در بازخوانی جدید از استراتژی سیاسی و مواضع و سیاستهای رسمی حزب و کومه له کرده اند.
شیوه برخورد به احزاب بورژوایی و ناسیونالیست در کردستان
در این بخش توجه شما را به دو تفاوت دیدگاه جلب می کنم، دیدگاهی که سعی دارد واقعی جریان یک مبارزه عینی را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد، که در سخنان رفیق ابراهیم علیزاده آمده و دیدگاهی ایده آلیستی که صلاح مازوجی بر روی کاغذ دنبال می کند.
علیزاده به مناسبت گرامیداشت روز کومه له چنین می گوید:
” ما در خیال زندگی نمی کنیم، ما می دانیم که مرحلۀ گذار هم هست، شما به ترافیک لایت، چراغ راهنمایی، نگاه کنید چراغ راهنمایی، زرد و قرمز و سبز دارد، اگر زرد نداشته باشد روزی هزاران تصادف روی می دهند، بیاییم ما برای چراغ زرد هم فکری بکنیم با آن چراغ زردی که از تصادف جلوگیری می کند، راهی برایش پیدا کنیم برای اینکه در آن مرحله تا جامعه می تواند ثبات خود را دوباره بدست بیاورد، تا مردم حاکمیت توده ای خود را تأمین می کنند، تا نیروی مسلح به تحت کنترل مردم در می آید، بیاییم فکری نیز برای ترافیک لایت زردمان هم بکنیم، اینهم بر روی “پشت شیر” نیست، اگر حسن نیت باشد، می شود. از دیدگاه ما باب دیالوگ و گفتگو با همۀ احزاب سیاسی کردستان بر سر این موضوع گشوده است و ما از آن امتناع نمی کنیم از پیداکردن را چارۀ واقع بینانه”
این دیدگاه که سعی دارد واقعی نگاه کند و در ادامه هم آرزوهای رفیق صلاح می آید که می نویسد:
.” در دوره بحران های سیاسی و انقلابی وقتی که توده ها به حرکت در می آیند و نهادها و ارگانهای سیستم حاکم را به زیر می کشند به اهرمهای در دسترس اعمال قدرت سیاسی دست می برند و هر خلاء در سیستم اداری جامعه را با برپایی نهادها و ارگانهای حاکمیت توده ای پر می کنند و اداره محلات و شهرها را در دست می گیرند.”
برای اینکه ثابت شود این دیدگاه مازوجی چه اندازه تخیلی و آرمانگرایانه است تنها کافی است از او بپرسیم کدام انقلاب و خیزش را در این منطقه و در یک قرن اخیر سراغ دارید که در به گفته شما توده ها اهرمهای قدرت را به دست گرفته و “هر خلاء در سیستم اداری جامعه” را رفع کرده باشند. مگر نه این است که در عدم وجود احزاب سیاسی کارآمد تمام آنچه به بهار عربی مشهور بود به خزان استبداد منتهی شد و همه دست آورد های انقلابی کم کم از دست مردم خارج شد. کدام روند مبارزاتی شکوفا شده که همین تخیلات امثال شما باعث توهم به توده ها نشده و آنان را از اقدامات واقعی باز نداشته است. شما در کدام نقطه دنیا زندگی می کنید و در کدام سیاره به تفکر می پردازید که توده ها این اندازه به آگاهی و تشکل روی آورده اند و دست قدرت های منطقه ای این اندازه کوتاه است که به دست آوردهای رهایی بخش دست برد نمی زنند. این باید کردهای کلی و اتوپیست، تنها می توانند احساسات توده ها را برانگیزد، اما تا هنگامی که این روندها و آگاهی بخشی ها وجه کارکردی و عینی به خود نگیرد، نه تنها هیچ دستاورد مادی نخواهند داشت و حتی به ضد و برخلاف خواسته و منافع واقعی خود تبدیل می شود. این شیوه برخورد سطحی و خوشبینانه کاک صلاح به دموکراسی خاورمیانه ای و بویژه امید بستن به احزاب غیر واقعی و بی ربطی همچون جریانات کمونیسم کارگری هر دو مستقیما به دیدگاهای آرمان گرایانه و به دور از واقعیت روزمره او مربوط هستند که البته در حزب کمونیست ایران و کومه له پیشینه دارد و پاسخ های شایسته و درخوری گرفته است.
شکل دادن به قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان
تجربه برخورد روزمره ما و تاریخ سیاست ورزی گروه های فرقه ای که خود را در اردوگاه چپ ایرانی می دانند به ما آموخته که این گروهها شایسته هیچ اعتمادی نیستند. کاک صلاح در این رابطه نیز دچار اشتباه در نحوه تحلیل قدرت فرقه های حکمتیست شده است. نباید از یاد برد که کومه له خود بستر اصلی چپ در کردستان است. چگونه با نیروهایی که تا همین امروز هم خواهان انحلال این تشکیلات هستند و خطر کومه له را از “اسلام سیاسی” بیشتر می دانند، بخواهیم وارد یک قطب چپ و سوسیالیستی در کردستان شویم. روزانه ما مورد هجوم تمام فرقه های حکمت با ادبیات سخیف و نازلشان هستیم. روزی نیست که امثال رحمان ها و آذرها و آسنگران ها و بخشی از سیاستمدارن عبارت پرداز مارکسیسم عامیانه به حکا و کومه له لجن پراکنی نکنند. اگر رفقایی چون حمه نبوی اظهار می دارند که مارکسیسم را از منصور حکمت آموخته اند و از شاگردان شیخ هستند، شما نباید این توهم را در مورد ما هم داشته باشید، ما برخلاف این همراه شفیق شما، عدالت خواهی را از بی عدالتی و فقر را از کوچه ها و کمونیسم را درون جامعه فراگرفته ایم،” حتی حاضر نیستم کاپیتال مارکس بین ما و مردم قرار گیرد و فاصله بیاندازد. ”
مازوجی در حالی دست به جناح بندی خودسرانه می زند که تا کنون یک صفحه آچهار در مورد تفاوت های خود به کنگره های تشکیلاتی و پلونوم های این حزب ارائه نداده است. تاکید می کنم ” در هیچ کنگره و پلنوم”ی چرا که در نوشته اخیر مازوجی سعی کرده این گفته را به این شیوه تحریف کند که گویا “در مورد اختلافات” صفحه ای نوشته نشده است. نه رفیق صلاح در مورد اختلافات چند سال است که عبارت پردازی می کنید اما این دغدغه ها ی خود را تاکنون در هیچ ارگان حزبی و به صورتی منسجم ارائه نداده اید تا مورد سنجش اعضا قرار گیرد، بلکه بیشتر سعی در هیاهوسالاری های فیسبوکی برای راضی نگه داشتن رحمان حسین زاده ها کرده اید. محفل شما سعی کرده اند که با خطراتی چون ” موجودیت حزب کمونیست ایران ا” یا ” امکان پذیری تحقق سوسیالیسم در یک کشور” یا ” برنامه حاکمیت شورایی” سعی در ایجاد فضای گل آلود برای به کرسی نشاندن خواسته های نامشروع خود کنند. در حالی که ما نه تنها حزب کمونیست ایران را مانع نمی دانیم بلکه درخشان ترین دستاورد مبارزاتی یک نسل قلمداد می کنیم. این اتهام نیز نه تنها جایگاهی عینی درون بافت تشکیلات ندارد که سخنان مازوجی به شدت غیرواقعی و کذب است. دیدگا های ما در مورد موضوعات ذکر شده دیگر نیز در اسناد رسمی پاسخ خود را گرفته و اگر ایشان و یاران او نظرات مغایر با مواضع و سیاست های رسمی حزب و کومه له دارند می توانند در کنگرهای تشکیلاتی مطرح کنند و اگر واقعی و ضروری باشد، قطعا می تواند تصویب شود. در واقع کاک صلاح که اکنون در جایگاه دبیر کمیته اجرایی حزب قرار گرفته اند، از نظر بیشتر اعضا و با تعویق هایی که در برگزاری کنگره توسط ایشان صورت گرفته، بیشتر شبیه کسی است که در رأس یک محفل چنده نفره قرار گرفته که با لابی گری قصد ابقای خود و باج گیری از تشکیلات را دارند. آنچه از گفته ها و نوشته های اخیر کاک صلاح برمی آید برخلاف ادعای او نه تنها برون رفتی به سوی همبستگی‌ای ایجاد نکرده، بلکه باعث بروز دغدغه هایی غیرسیاسی شده، که علت تحمل این محفل را درون حزب مورد پرسش دوباره قرار داده است. پرسش از ادامه کاری این رفقا درون تشکیلات وقتی جدی تر می شود که مازوجی بارها در نوشته اخیرش ذکر می کند که” سه چهارم اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران” همراه او هستند، اما فراموش می کند بگوید که تمام و کلیت رهبری کومه له و تمام اعضای کمیته خارج کشور که دو مرجع قوی و اجرایی تشکیلاتی بوده و هستند، نه تنها با دیدگاهای جدید او رفقایش اختلاف دارند که به صورت واقع اعضای تشکیلات تمام یاران حلقه او را از شرکت در رهبری این دو نهاد اجرایی و اصلی تشکیلات کنار زده اند. وقتی اکثریت قاطع اعضا این تصمیم را گرفته اند، یاران مازوجی به صرافت طبع دریافته اند که اگر کنگره حزب نیز برگزار شود همین سرنوشت را در آنجا نیز خواهند داشت. این رفقا دلیل این امر را باید در نحوه رهبری و عملکرد دوره های اخیر خود جستجو کنند، اما صلاح مازوجی با برخوردهای هیستریک نشان داده که توان در اقلیت ماندن را ندارد و حتی اگر لازم باشد چندین دوره دیگر هم کنگره را به تعویق خواهد انداخت، تا شرایط را به نفع لابی خود تغییر دهد و در این راه خواست اکثریت اعضا برای او اهمیتی ندارد. رجوع به رای اعضا که همیشه یک مکانیسم دموکراتیک بوده، اکنون از سوی یاران مازوجی که به قول خودش سه چهارم کمیته حزب هستند، نادیده گرفته می شود. علیزاده در مصاحبه با رادیو دیالوگ می گوید: “انسان برخی اوقات چنین فکر می کند که روح دیکتاتوری و سرکوبگری رژیم های حاکم در کشورهای عقب مانده مانند کشور ما به درون دل نیروهای اپوزیسیون هم حلول کرده و آنها را هم نسبت به یکدیگر نادمکرات بارآورده”. این مصداق واقعی رفقای کمیته اجرایی است. متاسفانه این گفته یک واقعیت تلخ را بازگو می کند که حاصل روح استبداد زدگی در طی صدها سال در جوامع ماست و هر بار در قامتی سر می برمی آورد. به گفته یکی از متفکرین معاصر، “انقلاب ایران برضد “یک شخصیت” برپاشد، “یک شخصیت” را در محور خود قرار داد و از دل آن “یک شخصیت” بیرون آمد.” این شیوه تفکر و عدم رجوع به رای اعضا را می توان در تمامی تک روی های احزاب در تاریخ معاصر ایران جستجو کرد و برای هر کدام نمونه های مشخصی پیدا کرد. در شرایط کنونی وحدت دوباره حزب در گرو متحول کردن ساختاری است که امکان تک روی و شخصیت محوری را از رهبران حزب سلب کند و گذار به یک حزب کمونیستی مدرن و امروزی را برای ما ممکن سازد. اگر ما در این مسیر گام های عملی برداریم باید شرایط برگزاری کنگره سیزدهم حزب را سرعت بخشیم و طرح ها و پلاتفرم های بدیل را مورد ارزیابی کامل اعضا قرار دهیم.