آگاهی کارگران نسبت به رابطه دولت با سرمایه داران

آگاهی کارگران نسبت به رابطه دولت با سرمایه داران

اعتصاب دلیرانه کارگران نیشکر هفت تپه برای کسب حقوق برحق خویش، با وجود تمامی تمهیدات سرکوبگرانه و فریبکارانه رژیم کارگر ستیز جمهوری اسلامی و تهدیدهای وزارت اطلاعات اش، همچنان ادامه دارد. اکنون تمام انسان های آزادیخواه و با وجدانی که طعم بی حقوقی و گرسنگی و محرومیت را در زیر چکمه های سرمایه داران حاکم و رژیم ضد خلقی جمهوری اسلامی چشیده اند با بیم و امید به تداوم موج اعتراض و اعتصاب کارگران هفت تپه می نگرند و خود را با آن همدرد و هم سرنوشت می دانند.

کارگران مبارز مجتمع نیشکر هفت تپه بیش از ۵۰ روز است که جهت رسیدن به خواست های بر حق خود از جمله چند ماه حقوق پرداخت نشده دست به اعتصاب زده اند. در این فاصله آنها بارها حین راهپیمایی در شهر شوش در جلوی فرمانداری تجمع نموده و ضمن سخنرانی و سر دادن شعار، تلاش کرده اند تا صدای حق طلبی خود را به گوش اهالی شهر و مسئولین دولتی برسانند. اما متاسفانه برغم همه این تلاش ها و همچنین دیگر تلاش های آنان قبل از راهپیمائی در شهر همچون نوشتن نامه، مراجعه به نهادهای گوناگون دولتی و طرح شکایت، آنانی که باید پاسخگوی کارگران باشند “خفه خون” گرفته و اعتراضات روزمره کارگران را نادیده می گیرند. در واقع چه کارفرما که با بیشرمی تمام حقوق کارگران را پرداخت نمی کند و چه مسئولین دولتی که وظیفه دارند کارفرما را به پرداخت مطالبات آنها وادارند و به خواست های گوناگون کارگران از جمله “خلع ید از بخش خصوصی” گوش فرا دهند، همه تلاششان این است که کارگران گرسنه و خشمگین را خسته و فرسوده ساخته و به این طریق اعتصاب پر شکوه آنها را با شکست مواجه سازند.بخشی از طبقه حاکمه هم در تلاش است تا در تضاد با جناح های دیگر از اعتراض بر حق کارگران جهت منافع جناحی خود سود جوید.

خوشبختانه به رغم همه دسیسه های “مسئولین” دولتی، اتحاد کارگران و روحیه رزمجویانه آنها جهت ادامه اعتصاب مختل نگشته و کارگران مبارز هفت تپه در شرایط فقدان تشکل مستقل از خود و پراکندگی صفوف طبقه کارگر، اتحاد طبقاتیشان را در بستر همین اعتصابات به عینه نشان داده و به طور مدام با تجمع در مقابل فرمانداری یک صدا بر خواست های خود تاکید می ورزند. خواست های کارگران که در روزهای اخیر بار دیگر بر آنها تاکید نمودند به شرح زیر می باشد: پرداخت فوری حقوق های معوقه و تمدید دفترچه بیمه، بازگشت به کار فوری همکاران اخراج شده و بازداشت فوری اسد بیگی و مجازات او و رستمی به عنوان کارفرمایان شرکت. همچنین کارگران خواهان خلع ید فوری از کارفرمای اختلاسگر و بازگرداندن فوری ثروت های اختلاس شده به کارگران و پایان کار مدیران بازنشسته می باشند. اما مهم تر از همه این ها لغو خصوصی سازی از عمده ترین خواست های کارگران به شمار می رود. چرا که آنها آینده شرکت هفت تپه را منوط به خلع ید از بخش خصوصی می دانند.

عدم اعمال قدرت از طرف مقامات جمهوری اسلامی به اسدبیگی برای وادار کردن او به پرداخت چند ماه از دستمزد های پرداخت نشده کارگران آن هم در شرایط افزایش سرسام آور قیمت ها که باعث شده اکثریت کارگران محتاج نان شب خود باشند، و در شرایطی که هر روز سند جدیدی مبنی بر اختلاس و رشوه دهی های کارفرما افشاء می شود، اعمال فشار های گوناگون از سوی مقامات امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی به کارگران، همه این فشارها و پرونده سازی ها و شرایط فقر و مصیبت کارگران چنان خشمی در دل کارگران انباشته ساخته که تنها جزئی از آن خشم و نفرت را می توان در شعار “اسد بیگی اعدام باید گردد” و یا در فریاد های آنان در چهل و ششمین روز اعتصاب خود فضای مقابل فرمانداری را که خواستار مرگ بر روحانی، فرماندار و استاندار شدند، ملاحظه کرد: “مرگ بر روحانی”، “مرگ بر فرماندار”، مرگ بر استاندار”.

کارگران با خشم و نفرت شاهد آن هستند که رژیم کارگر ستیز جمهوری اسلامی، در حالی که مقاماتش یا به اصطلاح مسئولانش غرق در فساد و رشوه خواری می باشند، مقامات امنیتی اش را به سراغ کارگران می فرستد و آنها این یا آن کارگر هفت تپه را به دلیل “اخلال در نظم عمومی” به دادگاه فرا می خوانند و برای وی پرونده سازی می کنند و یا کارگر دیگری را به ۲۲۲ ضربه شلاق محکوم کرده اند. همدستی مقامات جمهوری اسلامی با کارفرمای دزد و زالو صفت هفت تپه تا بدانجاست که اخیراً آشکار گشت که امید اسد بیگی یکی از کارفرماهای هفت تپه به عباس حسینی پویا، دادستان خوزستان و صادق جعفری چگنی، رییس دادگستری شوش رشوه داده است. این امر به وضوح از توافقات پشت پرده مقامات قضایی برای حمایت از کارفرمایان این شرکت خبر می دهد.

بر اساس خبر فوق، محصول چغندر ۲۰۰ هکتار زمین شرکت به دو مسئول دولتی نامبرده در فوق پرداخت شده است، و این درست در شرایطی است که کارگران گرسنه با بی حقوقی و نتایج کمر شکن عدم دریافت دستمزدهای بخور و نمیر خود دست به گریبان بوده و محکوم به رنج بردن و محرومیت و مرگ تدریجی شده اند.

کارگران می بینند که در نظام سرمایه داری انگلی حاکم بر کشور ما چگونه قدرت دولتی تمام قد و بدون پرده پوشی در خدمت تامین منافع سرمایه داران رذل و فاسد قرار دارد. آنها در جریان این دور از اعتصاب خود، به واقعیات بسیاری پی برده و می بینند که مقامات دولتی به شکل های گوناگون از اسد بیگی و رستمی کارفرماهای شرکت نیشکر هفت تپه پشتیبانی می کنند و به تنها چیزی که اهمیت نمی دهند سرنوشت کارگرانی است که در شرایط رکود و تورم کمر شکن و سقوط آزاد ارزش پول کشور، بدون دریافت دستمزد های خود بیش از ۵۰ روز است که در گرمای بیش از ۵۰ درجه خوزستان هر روز دست به تجمع و تظاهرات می زنند.

سیاست بی اعتنایی به مطالبات کارگران و برخورد های حمایت گرانه مسئولین دولتی از کارفرمای دزد این شرکت کار را به آنجا رسانده که یکی از کارگران در سخنرانی خود در مقابل فرمانداری گفت:” می‌خوان ما رو بکشن، اما نمی‌دونن چطوری بکشن”. امری که به آشکاری تمام نشان می دهد کارگران با واقع بینی، برخورد کارفرما و مسئولین دولتی را تلاشی آشکار جهت قتل خودشان می دانند. چون به واقع، با نیم نگاهی به شرایط اسارت بار کنونی کارگران، این امر غیر قابل انکاری است که کارگران و خانواده های آنها بدون دریافت دستمزد و دفترچه های بیمه در شرایط اپیدمی کرونا سرنوشتی جز مرگ تدریجی و نیستی در پیش ندارند.

در چنین اوضاع و احوالی، هیئتی از مجلس شورای اسلامی در چهارچوب مصالح جناح های داخلی طبقه حاکمه و برای خام کردن کارگران به هفت تپه آمد. کارگران اعتصابی با درایت و قاطعیت مطرح کردند، این هیئت اگر قصد دیدن ما را دارد بهتر است در محل تجمع ما در مقابل فرمانداری حاضر شود تا در میان جمع کارگران اعتصابی با خواست های ما آشنا شود. به این ترتیب وقتی که این هیئت به مقابل فرمانداری رسید با فریاد شعار های خشمگینانه کارگران اعتصابی استقبال شد که با فریادهای “مرگ بر اسد بیگی”، زمین را زیر پای آنان به لرزه انداختند. جالب است که هنوز ساعتی از حضور هیئت مزبور نگذشته بود که به علت گرمای طاقت فرسای شوش (مقابل فرمانداری) یکی از اعضای آن دچار گرما زدگی شد و حالش به هم خورد. مشاهده این صحنه باعث شد که یکی از کارگران، خطاب به هیات اعزامی با فریاد بگوید ما نزدیک به ۵۰ روز است که هر روز در چنین هوایی اجبارا اینجا هستیم، جائی که شما یک روز هم نتوانستید تحمل کنید. در ادامه مذاکره با این هیئت، کارگران عنوان کردند با زندان و شلاق نمی توانید جلوی تجمع ما را بگیرید. ما گرسنه ایم و بعد از شلاق هم دوباره دست به تجمع خواهیم زد!

با توجه به این واقعیت که کارگران هفت تپه بطور روزمره شاهد پشتیبانی مقامات دولتی از جمله غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان از اسد بیگی و رستمی می باشند امر تنیدگی رابطه و منافع سرمایه داران با مقامات دولتی و دستگاه سرکوب برای کارگران به واقعیتی غیر قابل انکار بدل شده است. این واقعیت یک بار دیگر درجه آگاهی نه فقط کارگران هفت تپه بلکه کارگران سراسر کشور را در مقابل چشم همگان قرار می دهد. کارگران ما می دانند که رژیم حاکم مدافع منافع سرمایه داران می باشد و در خدمت به آنهاست که انواع فشارها و ظلم و ستم ها را بر آنها روا می دارد. این آگاهی در ضمن به کارگران ما می آموزد که در سیستم سرمایه داری وابسته حاکم بر جامعه ایران، حتی مبارزه به منظور کسب مطالبات بر حق کارگران با مبارزه برای نابودی ماشین دولتی گره خورده است. درعین حال دیکتاتوری حاکم نشان داده است که با هیچ زبانی جز زبان زور با کارگران و ستمدیدگان سخن نمی گوید. به همین دلیل هم کارگران مجبورند برای پیشبرد مبارزه شان و شکستن توازن قوای نابرابر کنونی به نفع خود، با همین زبان با دشمنانشان سخن بگویند. تجربه به کارگران آگاه نشان داده که در شرایطی که دیکتاتوری حاکم امکان متشکل شدن کارگران از طرق مسالمت آمیز را از آنها سلب نموده، راهی باقی نمی ماند جز آن که آنها با توسل به قهر انقلابی خود را متشکل نموده و با قدرت تشکل خود، راه را برای نابودی جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی و سوسیالیسم هموار سازند.