صحبت می کنم من … دوباره صحبت میکنم من / ترجمه دو شعر از مانولیس آناگنوستیکس

صحبت می کنم من

مانولیس آناگنوستیکس  Manolis Anagnostakis 

ترجمه : ژاله سهند 

من از آخرین بانگ ترومپت سربازان شکست خورده صحبت می کنم

از کهنه پاره لباسهای روزهای تعطیلمان

از فرزندان مان، به رهگذران فروش سیگار را

از گلهایی که بر روی گورها پژمردند و در زیر باران دارند می پلاسند، من صحبت میکنم

از خانه هایی که شکاف بر میدارند، بدون پنجره، به مانند جمجمه هایی بدون دندان

از دخترانی که التماس می کنند، بر روی سینه های خود زخمهایشان را نشان می دهند

از مادران پابرهنه که در آوارها می خزند

از شهرهای به شعله کشیده، لاشه های در خیابان ها تلنبار شده

از شاعران جاکش، مرتعش در آستان شب

من صحبت از شبهای بی پایان می کنم وقتیکه در سپیده دم کاسته میشود نور

از خط آهن پر شده از بار و پلکان بر روی سنگفرش خیس

من از حیاطهای زندان و اشک آنانی که به مرگ محکوم گشته اند صحبت می کنم.

بیشتر از همه من اما درباره ماهیگیرانی صحبت می کنم

که رها کرده تورهای خود و رد پاهای او را دنبال میکنند

و هنگامی که خسته شدند آنان، در پی استراحت نبوده اند

و هنگامی که او خیانت کرد به آنان، تقبیحش نکردند آنها

و هنگامی که او ستایش شد، برگرداندند بسویی دیگر چشمانشان را

و بر آنان رفقایشان تف افکندند و به صلیب کشاندند آنان را

و آرام، آنها، برگزیدند راهی را که پایان ندارد

نگاه خیره اشان تیره و تار نگشته، نا خمیده

بر پای ایستاده و تنها در بیابان هولناک جمعیت.

 

http://indefenseofgreekworkers.blogspot.com/2015/12/manolis-anagnostakis-i-speakthese.html

 

 

دوباره صحبت میکنم من

دوباره به مثل کسی که از بلا فرار کرده باشد، هم اکنون صحبت می کنم من

به دیدار دوستانم می روم; بسیاری را می شناسم من که نجات یافته اند

(“همیشه عزیمت وجود دارد”) ، این همان چیزی است که گفته بودم من یکبار

دگر باره در وقتی دگر، در باره مرضی ناشناخته صحبت کردم من- چه کسی به خاطر می آورد آنرا؟)

پنجره ها باز گشته اند، روزهای تقبیح گشته، هم اکنون گذشته اند آنان

رفتگران با شعف زباله های در جاده ها را روفته اند

زندگی دوباره آغاز گشته است، ثبت نام در باشگاه ها و انجمن ها

آغوش نوجوانان در پارک ها، فیلم های اتفاقی در سالن های سینما

تبلیغات در روزنامه ها;  کارناوال شریر هم اکنون گذشت

ماسک ها سوزانده شدند، نامهای قدیمی فراموش

و شورای عمومی در حال استماع دادرسی در باره تغییر نام خیابان هاست.

رائول، من دوباره به تو فکر می کنم، از بابت چه وقت نداشته ای که عاقل شوی، به بحث بنشینی،

سوی دیگر چیزها را ببینی، یاد بگیری سکوت اختیار کنی;

در آینده تو نبود که در مورد احتمالات صحبت کنی، نتیجه گیری حاصل کنی،

در آینده ات هم نبود که محاسبه ایده ها را تدریس شوی

 

 

Now I speak again

-Manolis Anagnostakis10 March 1925 – ۲۳ June 2005

(translation: Eva Johanos)

http://www.lovesongforgreece.com/?page_id=5230