تصحیح و تکمیل: در مورد آکادمی اسکار و آبیار

تصحیح و تکمیل: در مورد آکادمی اسکار و آبیار

عباس گویا

۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰

یادداشت قبلی ام (“علت انتخاب نرگس آبیار در آکادمی اسکار”) حاوی اطلاعات حاشیه ای اما نادقیقی بود که بدینویسله تصحیح و تکمیل میکنم. توجه داشته باشید که تصحیح اطلاعات تاثیری در مضمون تحلیلی و نتیجه گیری نوشته قبلی ندارد بلکه صرفا به ساختار تشکیلاتی آکادمی اسکار مربوط است.

جلسه گردهمائی ۳۶ نفره ای که خود را پایه گذار “آکادمی جهانی علوم و هنرهای تصاویر متحرک” (آکادمی) نامید در ژانویه سال ۱۹۲۷ برگزار شد. اولین جلسه اعضای آکادمی با شرکت ۲۳۰ عضو در ماه مه همانسال برگزار شد و توماس ادیسون اولین عضو افتخاری آکادمی شد. اولین مراسم جوایز اسکار در ماه مه ۱۹۲۹ با حضور حدود ۲۵۰ نفر در یک مراسم شام در هتل روزولت هالیود برگزار شد.

نود و سه سال پس از تشکیل آکادمی، با ارسال ۸۱۹ دعوتنامه جدید در سی ام ژوئن امسال به فعالین سینمائی برای عضویت در ۱۷ شاخه مختلفی که ساختار امروزی تشکیلات آکادمی را تشکیل میدهند، تعداد اعضای آکادمی اسکار به حدود ۱۰۷۰۰ نفر رسید. اگر چه لغت “جهانی” مدت کوتاهی پس از تاسیس آکادمی حذف شد، اما امروز این آکادمی با اعضائی از ۶۸ کشور عملا شبکه ای جهانی است. پس از تغییرات وسیعی که در شرایط عضویت آکادمی از سال ۲۰۱۶ اعمال شد، ردیابی اعضای صاحب حق رای کمی پیچیده شده است. پیش از این تغییرات عضویت در آکادمی توام با حق رای مادام العمر بود اما در حال حاضر، حق رای مادام العمرتنها به کسانی تعلق میگیرد که عضویتشان یا از طریق کاندید شدن بخاطر دریافت جایزه اسکار بوقوع پیوسته باشد یا سی سال متوالی در صنعت فیملسازی فعال بوده باشند. اگر عضوی شامل این دو رسته نشود پس از ۱۰ سال عضویت، حق رایش را از دست میدهد اگرچه همچنان تا آخر عمر میتواند عضو فاقد حق رای آکادمی باقی بماند. پروسه عضویت به دو شکل است: اسپانسوری یا کاندید شدن برای دریافت جایزه اسکار. هر عضو جاری میتواند تنها یک نفر را در دوران سیکل عضویتش، در شاخه ای که در آن عضو است، اسپانسور کند. علاوه بر اعضای صاحب حق رای در ۱۷ شاخه تخصصی آکادمی، دو نوع رستۀ عضویت بدون حق رای وجود دارد: اعضای وابسته و اعضای علی العموم. هیئت مدیره ۵۴ نفره جاری آکادمی شامل ۳ عضو از هر ۱۷ شاخه بعلاوه ۳ عضو منتخب توسط دبیر آن میشود. ارسال دعوتنامه به اسپانسور با تائید دیبر هر شاخه و سپس تائید هیئت اجرائیه به فرجام میرسد.

برندگان جوایز اسکار در سال ۲۰۱۵ تماما سفید پوست بودند که باعث براه اندازی کمپینی اعتراضی با هشتگ “اسکار چه سفید است” توسط ایپریل رین شد. فشار رسانه ای و بایکوت مراسم اسکار توسط شماری از اعضای برجسته سیاه پوست آکادمی در سال ۲۰۱۶ از جمله اسپایک لی، ویل اسمیت و جدا پینکت و شماری دیگر از هنرمندان آمریکای و غیر آمریکائی در اعتراض به دومین سال متمادی کاندید نشدن اقلیتها، آکادمی را بعقب نشینی وادار کرد. دبیر اسکار، خانم سیاه پوستی بنام شریل بون اسحاق قول تغییرات جدی در ساختار اعضای آکادمی را داد و تعهد کرد تا سال ۲۰۲۰ تعداد اعضای زن و اقلیتهای آکادمی به ۵۰ درصد افزایش دهد. از آنجا که آکادمی مشخصات جنسی و اقلیتی اعضای خود را اعلام نمیکند، تمام آمارهائی که تا کنون چه در مورد سفید، مسن و مردانه بودن و چه آمارهای پسا ۲۰۱۶ که افزایش سهم جنسیتی و هویتهای نژادی و قومی و مذهبی و مشابه آنها در آکادمی را اعلام میکنند تماما نسبی هستند. قطعی و دقیق نیستند. قطعا تغییرات قابل توجهی در تنوع بخشی اعضای آکادمی صورت گرفته است اما آمارها دقیق نیست و باعث سردرگمی میشود.

نهاد آکادمی اسکار نهایتا نهادی دم و دستگاهی، نهادی از استبلیشمنت آمریکا ست که مشخصا تحت نفوذ حزب دمکرات عمل میکند. صنعت فیلمسازی مانند سایر شاخه های تولیدی و خدماتی که در قلمرو سیاست جانبدارند و نقش فعالی در انتخاب حزب سیاسی شان بازی میکنند، تا کنون ملک مطلق حزب دمکرات بوده است. هالیود از اسپانسوری کاندیدهای انتخاباتی دمکراتها تا لابی گری و استفاده از بلندگوی صنعت فیلمسازی برای تبلیغ حزب دمکرات سنگ تمام گذاشته است. تا آنجا که به آکادمی اسکار مربوط میشود، اگر تا امروز اتهام زد و بند غرب خصوصا آمریکا با کشورهای دیگر از کانال نهادهائی مانند اسکار و خیل دیگری از جشنواره های فیلم و موسیقی و ادبیات و صلح میتوانست متهم به قطعیت علمی نداشتن شود، امروز این زد و بندها علنی شده اند، توجیه سیاسی و عقیدتی بخود گرفته اند. معلوم شده است که هنر و موسیقی و صلح و ادبیات تابعی از نقش فرد، تابعی از خلاقیت فرد صرفنظر از مذهب، رنگ پوست، محل تولد، جنسیت و … نیست، که درست برعکس تابعی از جنسیت و رنگ پوست و مذهب و محل تولد و نوع رابطه جنسی و … است. قطعا نباید هیچ تبعیضی برای حضور انسان در هیچ نهادی بر حسب شکل ظاهر و جنسیت او وجود داشته باشد. نقطه مقابل تبعیض نژادی و جنسیتی اما تبعیض مثبت یا تراشیدن هویتهای جعلی ملی، مذهبی، نژادی و قومی نیست. تبعیض چه مثبت چه منفی همچنان تبعیض است و باید ملغی شود.