«چرا داسی برای یاس؟»

«چرا داسی برای یاس؟»

جمع مردان غیور خونخوار قربانی می طلبید. چه کسی برای چینن کاری بهتر از مردی که توانایی بریدن سر مرغ و سر گوسفند را دارد؟ چون هر وقت در روستا مجلس قربانی باشد قصابش کربلایی رضا اشرفی است. او پروفایل کامل یک بیمار جنسی و یک شکنجه گر را داراست.

کربلایی رضا اشرفی پروفایل کامل یک بیمار جنسی و یک جنایتکار شکنجه گر را دارد. عده ای او را مرد آرامی می دانند و همسرش از بسیاری از حرف‌ها و کارهای اظهار بی اطلاعی میکند. شخصیتی دو چهره، همان پدوفیلی که شکلات و کیک میخرد و دم مدرسه میبرد تا کودکی را به بهانه آب نبات یا بستنی فریب دهد و اغفال کند.

کربلایی رضا و دخترش شب را در خانه خاله رومینا به سر آورده اند و حالا به سپیدسنگان و به خانه خودشان رسیده اند. کربلایی رضا اشرفی به شکل غریبی ساکت است و با فرزندانش به ظاهر آرام است. بدون هیچ دعوا و یا سرزنشی بعد از غذا و چای از خانه بیرون می‌رود و به شکل غریبی در بازگشت با بستنی و صابونی که از مغازه پدر همسرش گرفته است به خانه برمیگردد. آیا او بستنی را آغشته به قرص خواب آور کرده است؟ امکانش هست چون کودکان زود به خواب میروند. همسرش را به بهانه صابونی که خریده برای شستن چیزی به حمام میفرستد و هنگامی که او در حمام است در حمام را از پشت بر روی او می بندد و از شر مزاحمت دست و پا گیرش خلاص می‌شود. سپس با خیال راحت با داسی که از پدرش قرض گرفته به سراغ رومینا می‌رود و سر او را در خواب میبرد و بعد موهای بلندش را نیز میبرد و دور دستش می پیچد و هیجان زده و کیفور از فتح خود به ایوان می‌رود و فریاد میزند: «ببینید. من غیرتم را نشان دادم» و در این مدت پسرک کوچک چون داروی خواب آور به خوردش داده اند از سر و صدای قتل بیدار نمی‌شود و همچنان در خواب باقی میماند!

عموی عزادار رومینا در حال انکار نیت ازدواج بهمن خاوری است. در حالی که کربلایی رضا اشرفی در آگاهی قول داده بود با عروسی آنها موافقت میکند اما بعد دبه در میآورد. مأموران آگاهی را خبر میکند تا بیایند ‌بهمن را به جرم «کودک آزاری» توقیف کنند و به حرفها‌ی دخترش توجه نکنند.

عموی عزادار آنقدر بیشرم و وقیح است که چون مادر رومینا گفته قصاص میخواهد و طلاق میخواهد و دیگر حاضر به دیدن ریخت شوهر قاتل و جنایتکارش نیست، قصد دارد حضانت پسربچه را از او بگیرد. از این جنایتکاران برای سرکوب، همه کاری ساخته است. اینکه دخترش را با داس سر بریدند کافی نیست، حالا با پسرش را هم از او بگیرند. نپرسید در سرزمین گل و بلبل، اینها پشتشان به کجا گرم است؟

پدر رومینا در اولین مصاحبه ای که در زندان داشته است بسیار دروغ می‌گوید و سخت غیرعادی و متوهم است و میخواهد در مورد دخترش و رفتارش با دخترش کاملاً قضیه را بر عکس نشان بدهد.
به وضوح پیداست او با تعریف کردن مخلوط کردن چای با قرص خواب در شب فرار، دروغ میگوید در حالی که مادر رومینا می‌گوید آن شب رضا گفت رومینا دستش را می سوزاند و خودش رفته و چای را ریخته است
در مورد بر هم زدن قول ازدواج می‌گوید که از اول از بهمن خوشش نمی آمده است، در مورد رفتارش در راه بازگشت با رومینا و پسرش می‌گوید خیلی خوش گذشت!.
اینها هم توهمات و خیالات بیمارگونه اوست!
کربلایی رضا اشرفی برای بازگرداندن دخترنوجوانی که از خانه فرار کرده و هنوز مقاومت میکند به احتمال قریب به یقین از مواد مخدر یا داروی بیهوشی و یا خواب آور استفاده کرده است و آن را با تنقلات یا شیرینی و یا بستنی آمیخته است و به خورد بچه ها داده است، به همین دلیل در تمام طول راه بچه ها خواب بوده اند.
کربلایی رضا اشرفی به نظر می رسد که در پدوفیلی و در خواب کردن کودکان و استفاده از داروهای مخدر سابقه دارد و این را در رفتار و گفتار خود منعکس میکند و خیلی ساده می‌شود حدس زد این اولین بارش نیست و پیش از این هم بچه ها را خواب میکرده و به آنها دست درازی میکرده است.
آن روز هم طبق گفته ها بچه ها در خواب بوده اند و کربلایی رضا اشرفی به مغازه پدر همسرش آقای دشتی می‌رود و بستنی و صابون می‌گیرد و به خانه برمیگردد.

اینکه بچه ها چه وقت بیدار شده اند و چه وقت دوباره خوابیده اند را نمیدانیم اما به احتمال زیاد عادت داشته خواب آور یا داروی مخدر را با بستنی مخلوط کرده است و از سوی دیگر همسرش را به بهانه خرید صابون برای رختشویی به حمام بفرستد تا توی دست و بالش نباشد و در را روی او بسته ببندد.
در راه هنگام بازگشت احتمالش هست که از قرص های توهم زا یا اسید استفاده کرده باشد. به هر حال بدون هیچگونه مزاحمی داس در دست، بر بالای سر رومینای باکره، همان الهه سرسبزی و طبیعت خفته در پیراهن زرد رنگ عروسی برود…. این که به سادگی عنوان میکند با دو حرکت قتل را انجام داده و بیرون آمده نیز می تواند جزو دروغ های او باشد.
طبق گفته فروغ خواهر بهمن، رضا اشرفی گفته بوده میخواهد دختر را ببرد و عروس خودش بکند. پس این بیمار روانی امکانش هست که پیش یا پس از قتل به رومینا که در لباس عروسی بر اثر دارو بیهوش بوده دست درازی و یا حتا تجاوز کرده باشد و پس از آن سر و گیس او را بریده باشد. از این دیوانه های متعصب مخوف دست پرورده ملایان هرچه بگویید ساخته است. سپس با ارگاسمی غریب در حالی که سر بریده را در دست دارد بیرون می‌رود و فریاد میزند که غیرت خود را نشان داده است.

نکته مهم اینست که آیا از جسد رومینا پس از قتل کالبدشکافی به عمل آمده است تا ابعاد تعرض احتمالی و همچنین تأثیر خواب آور یا مواد مخدر در خون او نشان داده شود؟ چرا که این قتل حساب شده توسط یک پدر حسود و یک بیمار روانی است.

کشتن هرگز نمی تواند بدون زمینه قبلی باشد. اینکه کربلایی رضا اشرفی در خود خشونتی داشته که قادر به سر بریدن بوده و به همین دلیل هر وقت در روستا میخواسته اند سر گوسفند یا مرغی را ببرند از او میخواسته اند تا زحمت سلاخی اش را بکشد و او را خبر میکرده اند همین نشانه وجود یک خشونت پنهان در وجود اوست، گویا او عادت داشته با کشتن بره یا گوسفند به ارگاسمی برسد و از اینرو کشتن فرزند خودش را هم آسان می پنداشته و از آن به راحتی سخن می گوید. با دو حرکت کار را تمام کردم و بیرون آمدم. در معنا می خواهد بگوید نگذاشتم زجر بکشد، در حالی که اگر قصد بر کشتن جگرگوشه خودت نداشتی سر او را نمی بریدی؟
هیچکدام از این مردان حتا پس از قتل رومینا، او را نمی بخشند و به صراحت و وقاحت، بهمن را عامل خشم و فرار و مسبب قتل و انتشار سر و عکس بی حجاب رومینا در اینستاگرام را می دانند. در ذهن جمعی پئر و این قاتلان گویا تا پیش از فرار رومینا از خانه، زندگی او بهشتی بوده که از آن رانده شده است
بدون هیچ بروبرگردی این جمع قاتل پشتشان به حکومت گرم است. از وکیلی مشاوره حقوقی گرفته اند، احتمال نود و نه در صد امام جمعه دهات کوره شان هم فتوای قتل رومینا را صادر کرده بوده است، جمع برادران قاتل با همکاری هم پیگیری کرده و آن دو را در آستارا پیدا کرده و به بهانه ازدواج فریب داده و سپس با هماهنگی کاملاً مردانه سعی در سربه نیست کردن رومینا با مرگ موش توسط خودش یا مادرش که نشد و سرانجام پدرش که قصاب ماهری بود می‌شوند. لیست قاتلان از پدر بزرگی که داس داده و با بی مسئولیتی در قتل مشارکت داشته و چنین پسران قاتلی که پرورده تا پسران قاتل و همچنین شوهر خاله در آگهی ترحیم هست و از آن آگهی باید به عنوان سندی برای شرکت در قتل رومینا برای تک تکشان اعلام جرم شود.

ما هرگز نباید به این قتل ها عادت کنیم. این افراد باید تمامشان افشا و بایکوت بشوند. کسانی که سعی می کنند این چنین قتلهایی را به فرهنگ و جامعه مربوط کنند نیز باید بایکوت بشوند چرا که آب به آسیاب حاکمان میریزند و در جهت «عادی سازی» فعالیت می کنند. این قلم پردازان را نیز لطفاً بایکوت کنید. به نیکتا، به پویا، به ندا، به سهراب و همه دسته گلهای پرپر شده آن ملت بزرگ فکر کنید که نباید خون پاکشان پایمال شود.

دهم ژوئن ۲۰۲۰- پاریس