مسئله کورد در شرایطی خاص و ویژه قرار گرفته است، مسئله ای جهانی گشته و نه تنها مرز کشورهای مواجه با مسئله کورد را درنوردیده است حتی از مرزهای منطقه فراتر رفته و به یک مسئله و موضوع مهم جهانی تبدیل گشته است.
نقش حرکت آزادی در این رابطه کاملا مشخص و غیر قابل انکار است، خط سوم به عنوان آلترناتیو نه تنها برای کوردها بلکه در منطقه وجهان مطرح شده و مورد استقبال قرار گرفته است.
تحولات عمیق در بعدهای گوناگون، علمی، تکنولوژی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، در زمان ما، بحران شدید محیط زیست و مسئله زن که تا کنون با رجوع به فلسفه های تا کنونی یا جواب نگرفته است و یا با شکست مواجه شده است، جهان را بیشتر تشنه آلترناتیو نوین و بر آمده از کوردستان مینماید.
انقلاب روژآوا صورت می‌گیرد، و بر پایه فلسفه نوین خط سوم، مدلی میشود که توجه جهانیان را به خود جلب میکند، تشنگان تغییر بنیادی خود را در آن میابند و به سوی سرزمینی که خورشید انقلاب از آن طلوع کرده است سرازیر می‌شوند اکنون کورد نه تنها برای خود برای جهان آلترناتیو ارائه میدهد، و این آلترناتیو به همان اندازه که در قلب جهان نور امید و روشنایی را میکارد، هر چهار بخش کوردستان را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و مبارزه با اشغالگران را، جانی دوباره میبخشد.
در این میان پیکر مقاومت و مبارزه خلق کورد تنومند و جوان میشود، زن دوباره به میدان می آید و این بار فقط به میدان آمدن نیست بلکه زن پیشرو مبارزه و مقاومت میشود، خود را سازمان میدهد، و به نیروی رشد و آگاهی و نیروی نظامی خود متکی میشود و بخشی از رهبری را عهده دار میگردد، جهان را شگفت زده و خروش و خیزش زنان خسته از ستم و استثمار را رقم میزند.
حرکت آزادی به همین نسبت نیز در قلب نظام حاکم بر جهان و نمایندگانش در منطقه، و به ویژه اشغالگران کوردستان وحشت ایجاد میکند.
لذا با هر شیوه ممکن به جنگ این آلترناتیو می آیند و حرکت آزادی و انقلاب دمکراتیک را مورد یورش قرار می‌دهند، حمله های نظامی و درنده خویانه به مناطق آزاد شده صورت می‌گیرد، ئه فرین و سر کانی اشغال می‌شوند، اما دشمن وحشت زده و هار این حمله های آشکار به دستاوردهای خلق کورد را که توسط حرکت آزادی و با پشتیبانیش به نتیجه رسیده است، کافی نمیداند.
دشمنان خلق کورد و آزادی و دمکراسی واقعی از حربه جنگ ویژه استفاده میکنند با هدف بهره گیری بیشتر از آن نسبت به حمله نظامی و یا تکمیل حملات نظامیشان.
به شدت فقر و تنگدستی، افسردگی، عدم اعتماد را در بین آحاد جامعه اشاعه می‌دهند و شعار حالا که توان مقابله با دشمن نیست به خودی حمله میکنم تا خودم زنده بمانم را نهادینه میکنند.
اگر متوجه نباشیم و تدبیری نیاندیشیم، تاثیرات مخرب این جنگ ویژه به صورت وسیعی جامعه و ذهنیت جامعه را تحت شعاع قرار میدهد.
بوسیله این حربه تیم‌های جاسوسی و نفوذی که تا کنون تشکیل شده اند و مهره هایش خود مردم کورد هستند، توسعه پیدا میکنند.
همانطور که تا کنون احزاب کورد را به کار گرفته اند و بوسیله آنان بخشی دیگر از کوردستان را به شیوه غیر رسمی و اعلام نشده اما واقعی اشغال کرده اند امکان دارد حتی آنان را به سوی جنگ با خلق کورد و نمایندگان واقعیشان سوق دهند.
، دروغ پراکنی میکنند از هر گونه روش حقه بازی و شارلاتانی، با خرج پول و اجیر کردن افراد معلوم الحال تحت عنوانهای مختلف سعی در خدشه دارکردن مقاومت و مبارزه
خلق کورد دارند، برای مقابله با این جنگ ویژه تنها هوشیاری فردی کافی نیست، بلکه هوشیاری جمعی، سیاسی و اجتماعی میطلبد و خنثی کردن و دفاع همه جانبه لازم است و این دفاع از مقاومت انقلابی خلق در برابر نیت دشمنان آزادی خلق کورد مستلزم مبارزه و تدابیر بیشتری است، به عنوان مثال روشنگری و اطلاع رسانی در رابطه با انواع و شیوه های گوناگون این جنگ‌های ویژه و شرح اهداف دشمن و توضیح دلیل متوصل شدن دشمن به این جنگ‌ها، می‌تواند مانند ضد حمله ای در مقابل این جنگ‌ها به کار گرفته شود.
احزاب کوردستان نیز باید علیه جنگ ویژه به میدان بیایند البته احزابی که هنوز در دام این جنگ ویژه نیافتاده اند و به ابزار دست دشمن چون بعضی از احزاب تبدیل نگشته اند و واقعا منافع خلق کورد برایشان مهم است، رسالتی تاریخی به دوش دارند، چه احزابی که مدعی دفاع از خواستهای ملی کوردها هستند و چه احزابی که مدعی دفاع از کارگر ان و زحمتکشان کورد هستند همه در قبال خنثی کردن این جنگ ویژه دشمن علیه دستاوردهای متعلق به زنان و زحمتکشان کوردستان وظیفه تاریخی دارند و در برابر توطئه های رژیم ایران و تورکیه علیه حرکت آزادی نباید سکوت کنند.
بدون واکنش بودن و سکوت در برابرشهید شدن گریلا و مر دم عادی که با هماهنگی دو رژیم ترکیه و ایران و کمک تیم‌های جاسوسی صورت میگرد خیانت به مقاومت انقلابی خلق کورد است.
جنگ ویژه را بشناسیم و متحدانه در مقابلش بپا خیزیم!