فراخوان به “خودی”ها برای پیوستن به صفوف کومه له ,دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده(۲)

فراخوان به “خودی”ها برای پیوستن به صفوف کومه له

دربارۀ اظهارات اخیر رفیق ابراهیم علیزاده

(۲)

در قسمت اول این نوشته، نشان داده شد که فراخوان اخیر رهبری کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران مبنی بر پیوستن به صفوف کومه له که توسط رفیق ابراهیم علیزاده در مراسم روز کومه له اعلان گردید در اصل خطاب به طیف متعلق به سازمان زحمتکشان است، کسانی که به بهانۀ واهی “مانع بودن حزب کمونیست ایران” بر سر راه فعالیت شان، به اهداف و سیاست های کمونیستی پشت کرده و سالها قبل از تشکیلات کومه له و حزب کمونیست انشعاب کرده و به جرگه ناسیونالیسم و قوم پرستی گرویدند. همچنین تصریح شد که توجیهات و تشبثات بکارگرفته شده در اعلان این فراخوان، ناروا و در تناقض با تمامی اسناد و مصوبات حزبی و تبلیغات و ادبیات کومه له در زمینۀ انشعاب سازمان زحمتکشان و جدایی جمع موسوم به فراکسیون و تحریف واقعیات و مفاهیم رایج در این بین است. قسمت دوم این نوشته به نقد جوانب دیگری از این تقلاها می پردازد.

مطابق سخنان رفیق ابراهیم علیزاده که در قسمت اول این نوشته درج شده است ایشان در بیان فراخوان خود، از مانع نبودن “اختلاف نظر سیاسی” و “وجود حزب کمونیست ایران” برای “پیوستن” ها به تشکیلات کومه له سخن می گوید همزمان وعدۀ عضویت را هم به پیوست شدگان جدید می دهد، به این منظور اساسنامه و برنامۀ حزب کمونیست ایران را مستمسک قرار داده تا چنین پیوستن هایی را به صف تشکیلات تسهیل نماید. در اساسنامۀ مورد اشارۀ رفیق ابراهیم، عضویت در حزب چنین تعریف شده است:

“شرط لازم برای عضویت هر فرد در حزب کمونیست ایران این است که: ۱-برنامه و اساسنامۀ حزب کمونیست ایران را پذیرفته و از آن تبعیت کند. ۲-در یکی از تشکیلاتهای حزب فعالیت نماید.”

به روشنی می توان دید اگر کسانی که اعتقادی به حزب کمونیست ایران نداشته و آنرا مانع سر راه فعالیت خود دانسته اند، بخواهند به فراخوان رفیق ابراهیم پاسخ مثبت دهند و این بار بدون توجه به حزب کمونیست، به کومه له بپیوندند کدام جناح و کدام صف در این تشکیلات از آن بهره برده و تقویت خواهد شد. در این باره بایستی گفت که صدور چنین فراخوانی در شرایطی صورت می گیرد که جناح راست در این تشکیلات به طور عملی کومه له را از چارت و اتوریتۀ سازمانی حزب کمونیست ایران جدا کرده و تبعیتی از حزب کمونیست برای خود قائل نیستند. اعلان این فراخوان در شرایطی است که در میان جناح راست هستند کسانی که با وجود عضویت در رهبری این تشکیلات، همچون منشعبین از کومه له وجود حزب کمونیست را زائد دانسته و خواهان انحلال آن بوده و عملاً هیچ تعلق سیاسی و تشکیلاتی ای نسبت به حزب در خود نمی بینند.

در اساسنامه تصریح شده است که: “کمیتۀ مرکزی کومه له به مثابه یک کمیتۀ منطقه ای حزب از کمیتۀ مرکزب حزب کمونیست تبعیت می کند.” آیا رفیق ابراهیم (و یا هر رفیق دیگری در این تشکیلات) می تواند مطابق اساسنامه ادعا کند که آنچه امروزه رهبری و کمیتۀ مرکزی کومه له انجام می دهد در هماهنگی کامل و تبعیت از کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران است؟

در شرایط وجود بحران و وضعیت عینی ای که تشکیلات با آن روبروست از جمله عملکرد مخرب و تشکیلات شکنانۀ جناح راست مبنی بر حذف بخش دیگر رفقای این تشکیلات خصوصاً در جریان انتخابات کمیته های تشکیلاتی که آخرین نمونۀ آن در جریان کنفرانس ۱۲ تشکیلات خارج کشور حزب با قباحت تمام انجام گرفت و کمیته تشکیلات خارج کشور کاملاً به قبضۀ جناح راست درآمد، اینک نیز کمیتۀ رهبری کومه له، تا قبل از رسیدن به موعد برگزاری کنگرۀ ۱۳ حزب کمونیست ایران، با یک چنین فراخوان حساب شده ای به فکر تقویتِ هر چه بیشتر جناح راست و ناسیونالیستی درون کومه له و شکل دادنِ هر چه بیشتر به آن نوع کومه له ای هستند که خود مد نظر دارند.

رفیق ابراهیم در ادامۀ توضیحات خود مبنی بر اینکه وجود اختلاف نظر نمی تواند مانعی برای پیوستن و یا پیوستن مجدد به کومه له باشد به دورانی از حیات حزب کمونیست اشاره می کند که به زعم ایشان بیشترین اختلاف نظر را در برداشته و علیرغم این، حزب رشد و ترقی نموده است. ایشان می گوید:

” بگذار مثال همین حزب کمونیست ایران را بیاوریم، حزب کمونیست ایران در اوج شکوفایی فکری و سیاسی خودش بیشترین اختلاف نظر را در خود داشته است، در سال ۱۹۸۳که تشکیل شده تا سال ۱۹۸۷حزب کمونیست ایران به شهادت همۀ چپ ایران و به شاهدی همۀ ادبیات و نوشته و تبلیغات و صحبت های ما، روند فکری و سیاسی روبه رشدی را سپری کرده است، نگاه کنید بر سر دلایل سرنگونی اتحاد شوروی، بر سر سوسیالیسم در یک کشور، بر سر جنگ ایران و عراق و تبیین آن جنگ، بر سر بحث شورا و سندیکا، حتی بر سر تبیین جنگ کومه له و دمکرات؛ بر سر همۀ آنها اختلاف نظر و دیدگاه مختلف وجود داشته اما حزب رشد کرده است، بنابراین هیچ درجه از تمایز در ارزیابی، در دیدگاه و در سیاست و در فکر نمی تواند و نباید مانع باشد بر سر راه پیوستن سوسیالیست ها و کمونیست های کردستان به صفوف کومه له یا پیوستن مجدد و برگشتن شان به صفوف این سازمان.

می بینیم که رفیق ابراهیم منشعبین از کومه له این نادمین از کمونیسم را سوسیالیست و کمونیست نام می برد و آگاهانه آنان را قاطی سوسیالست ها و کمونیست ها در کردستان می کند. کمونیست ها و سوسیالیست ها و فعالین این عرصه در کردستان هیچگاه چنین مواضعی را از ایشان نخواهند پذیرفت.

اما دوران مورد اشارۀ رفیق ابراهیم، قطعاً که دوران شکوفایی فکری و سیاسی حزب کمونیست به حساب می آید و این خود قبل از هر چیز نشان بارزی از پیروزی جریان مارکسیسم انقلابی در نقد تمامی جریانات و دیدگاههای انحرافی و غیرکارگری رایج در جنبش چپ و کمونیستی ایران بوده است. هیچ یک از نکاتی که رفیق ابراهیم اینچنین از آنها به عنوان اختلاف در آن دوران نامبرده است مانعی بر سر راه اتحاد و انسجام تام سیاسی و نظری و عملی در صفوف این حزب و رهبری آن و پیشبرد امورات مبارزاتی این حزب ایجاد نکرده اند. هیچ یک از آن نکاتی که رفیق ابراهیم به عنوان اختلاف از آنها نام می برد هیچ گاه در آن دوران به محملی برای تقویت افکار و نظرات راست روانه، غیرکارگری و غیرکمونیستی و چوب لای چرخ حزب گذاشتن تبدیل نشده است. اما امروز چه؟

برای مثال اگر در دوران مورد اشارۀ رفیق ابراهیم، در مورد “تحقق سوسیالیسم در یک کشور” در یک مورد اختلاف نظری وجود داشته است و بسیاری بحث کم نظیر شفاهی و مکتوب نیز پشتوانۀ روشنگری های لازم در این باره بوده است؛ این به تمامی از اختلاف نظر امروز شماری از رفقای جناح راست کومه له مبنی بر اینکه “سوسیالیسم در یک کشور قابل تحقق نیست” آسمان تا زمین فرق می کند. رفیقی که در آن دوران در این خصوص صاحب نظر بوده است به استناد اظهارات خود وی هیچگاه آن بحث را به مفهوم مطلق و یا مجزا از شرایط روسیه نپنداشته است. تمام آن بحث، و نکته ای که رفیق ابراهیم در این باره به عنوان اختلاف در آن دوران از آن نام می برد، در رابطه با “بررسی زمینه های انحراف و شکست انقلاب پرولتری در شوروی” بوده است و نه چیز دیگری. رفیق صاحب آن بحث عمیقاً به تحقق سوسیالیسم و اهداف و برنامه های سوسیالیستی در ایران معتقد بوده و برای آن مبارزه کرده است. اما در دوران حاضر چه؟

رفقایی که امروزه در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست ظاهراً ژست صاحب نظر به خود گرفته اند و اظهار می دارند که امکان تحقق سوسیالیسم در یک کشور وجود ندارد، بدون اینکه کمترین توان دفاع و استدلالی را در این زمینه از خود نشان داده باشند و بتوانند حداقل توضیح و یا شرح مشخصی در این باره بدهند؛ اظهارات خود را نه در رابطه با بررسی انقلاب اکتبر و چگونگی پیشرفت “ساختمان سوسیالیسم” در شوروی، بلکه به طور عام در رابطه با عدم برقراری سوسیالیسم در یک کشور مطرح می کنند، و این خود نمایانگر عمق تردید و بی باوری امروز ایشان نسبت به امکان برقراری سوسیالیسم است. وقتی که برعدم امکان برقراری سوسیالیسم در یک کشورتأکید می کنند، کشوری مثل ایران مد نظرشان است. بنابراین از تبعات چنین موضعی، همان گونه که بارها از ایشان دیده و شنیده ایم به زیر سؤال بردن سیاست های کلان حزب کمونیست و کومه له، و نیز تردید و بدبینی نسبت به آلترناتیو سوسیالیستی در ایران و تلاش های صورت گرفته برای شکل گیری و استحکام چنین آلترناتیوی و بی باوری علیه نیروهای چپ و کمونیست در سطح سراسری است.

هدف از توضیحات بالا این است که نشان داده شود مقایسه ای که امروزه رفیق ابراهیم ظاهراً برای توجیه وجود اختلاف نظر در این حزب با دوران گذشته و تاریخ این تشکیلات انجام می دهند کاملاً نابجا است. نکاتی که رفیق ابراهیم از آن به عنوان اختلاف نظر در دوران حیات گذشتۀ این حزب از آن یاد می کند به تمامی از اختلافات سیاسی و نظری امروز که هر یک از آنها به تنهایی در مغایرت و تباین با برنامه و استراتژی سوسیالیستی کومه له و حزب کمونیست ایران قرار دارد، جداست و به هیچ روی نمی توان آنها را از یک جنس و یک هدف دانست. برای مثال هیچ یک از اختلاف نظرات دوران گذشته در حیات این حزب که رفیق ابراهیم به آن اشاره دارد، در راستای انحلال حزب کمونیست ایران، بی باوری به امکان برقراری سوسیالیسم و بدیل سوسیالیستی در ایران، بی باوری و تردید نسبت به استقرار حاکمیت شورایی در کردستان، مماشات و سکوت در مقابل سیاست و اعمال ضدمردمی احزاب و جریانات ناسیونالیستی و ارتجاعی در کردستان، معامله گری با احزاب ناسیونالیستی، پشت کردن به استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان،….نبوده است!

 رفیق ابراهیم خود تأکید می کند که اختلافات مورد اشاره در آن دورۀ گذشته از حیات حزب، مایه رشد و شکوفایی حزب بوده است. آیا ایشان می تواند نشان دهد که اختلافات امروز آنهم با آن رفتار و روش مخرب و ضد دمکراتیک جاری از سوی صاحبان اختلاف(جناح راست که خود نیز حامی آنان است)، موجب رشد و تقویت این تشکیلات در جهت پایبندی به اهداف و سیاست های کمونیستی، انقلابی گری و رادیکالیسم، حفظ نیرو و یکپارچکی و انسجام در صفوف این تشکیلات خواهد بود؟!

رفیق ابراهیم در ادامۀ فراخوان خود می گوید:

چیزی که ما لازم داریم وحدت عمل است. شما به برنامۀ حزب کمونیست ایران به برنامۀ کومه له برای حاکمیت مردم نگاه کنید یک کلمه درباره عقیده و باور در آن وجود ندارد، یک کلمه دربارۀ دیدگاه و نظر سیاسی در آن وجود ندارد، همه اش: این کارها را بکنیم این کارها را نکنیم، برای زنان چنین کنیم برای سالمندان، برای کودکان برای کارگران چنین کنیم، آزادی های دمکرات را اینطور تأمین می کنیم، مسئلۀ مذهب را اینطور برطرف می کنیم؛ همۀ آنها مجموعه ای کردار و مجموعه ای عمل هستند هیچ یک از آنها مسئلۀ ایدوئولوژی و عقیده و باور نیست، من نمی گویم ایدوئولوژی و عقیده و باور مهم نیست، اینها مهم اند اما میدان اینها گسترده است، میدانی گشوده دارند برای صحبت بر سر آنها، برای فکر کردن و برای رشد کردن و برای روبه پیش بردن و نهایتاً نیز برای شفافیت دادن به عمل. اما در کجا به عمل شفافیت داده می شود؟ در جاهایی که تصمیم گرفته می شود. تصمیم در کجا گرفته می شود؟ در کنگره ها. پس اگر اینطور باشد هیچ مانعی نیست بر سر راه کسی که بنابه تعریف خود را انترناسیونالیست می داند فکر کند حزب کمونیست مانع است، این هم مانع نیست، به هر شکلی از اشکال راهی پیدا کنند و ما هم تلاش کنیم از هر دو طرف که این همه نیرو که مانند بذر در همۀ دنیا پخش شده اند و زیاد تر از ۱۶هزار پیشمرگ قدیمی کومه له هستند که الآن در داخل ایران زندگی می کنند بخش زیادی از آنها هنوز خود را هوادار مردم کارگر و زحمتکش می دانند خود را سوسیالیست می دانند و هوادار این آرمان(خط مشی سیاسی.م) هستند، چرا اینطور پراکنده باشند و دور بیافتند؟ بستری بهتر از کومه له برای کار کردن در آن و رشد دادن به آن نیست، و این کاری است همانگونه که عرض کردم فوری چونکه تحولات به سرعت می آیند و اگر ما نخواهیم رنج و مبارزۀ جانباختگانمان و کار و فعالیت های خودمان و توده های مردم کردستان ضایع شود باید جوابی فوری و سریع به این نیازها بدهیم.” (تأکیدات از من است)

بگذریم از اینکه موضوع وجود هزاران پیشمرگ قدیمی کومه له در جامعه و غلبه بر پراکندگی آنان به موضوع “وجود اختلاف نظر” و یا “مانع نبودن حزب کمونیست” بی ربط است و قاطی کردن این دو موضوع، کار صحیحی نیست اما بایستی گفت در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومه له برای حاکمیت شورایی مردم در کردستان، نه تنها در سطح کلمات و جملات بلکه صفحات بسیاری در مورد عقیده و باور-در اینجا کمونیستی- و دیدگاه و نظر سیاسی مشخص در آن وجود دارد. نه تنها برنامۀ حزب کمونیست و کومه له، بلکه به طور منطقی هیچ برنامۀ مطالباتی و یا سیاسی و اجتماعی ای را نمی توان سراغ داشت که مهر عقیده و باور مشخصی بر پیکر آن دیده نشود.

 آیا یک حزب سیاسی کمونیستی بدون اهداف برنامه ای و استراتژی سیاسی که منتج از جهان بینی آن است هیچ مفهومی دارد؟ آیا غیر از این است که برنامۀ حزب کمونیست اهداف درازمدت و نهایی حزب که همانا به قدرت رساندن طبقۀ کارگر، برقراری یک جامعۀ سوسیالیستی و گام نهادن در راستای سازماندهی یک جامعۀ کمونیستی می باشد را بیان می کند؟! آیا غیر از این است که استراتژی سیاسی حزب مسیر تحقق همان اهداف برنامه ای را نشان می دهد؟! آیا نادیده گرفتن جایگاه اهداف برنامه ای و استراتژی سوسیالیستی حزب و تأکید یک جانبه بر بخش مطالباتی برنامۀ حزب آنچنان که مد نظر رفیق ابراهیم است، هیچ خط فاصلی بین یک جریان کمونیستی با احزاب بورژوا لیبرال و ناسیونالیست باقی می گذارد؟ جدای از همۀ اینها، اساساً رد پای برنامه و استراتژی سیاسی حزب در بخش مطالباتی هم به وضوح نمایان است و کسی نمی تواند آنرا پرده پوشی نماید. باید گفت که تمام بخش مطالباتی برنامۀ حزب کمونیست ایران با اتکا به تعرض به سرمایه و مناسبات سرمایه داری، زمینۀ مادی تحقق خود را نشان می دهد.

 اگر تعبیر امروزی رفیق ابراهیم را از برنامه های سیاسی و مطالباتی کومه له و حزب کمونیست مبنی بر اینکه “یک کلمه هم دربارۀ عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی در آن وجود ندارد” بپذیریم؛ پس چرا مثلاً اعضا و نیروهای حزب دمکرات کردستان برای ادامۀ فعالیت شان به کومه له و حزب کمونیست نمی پیوندند و یا برعکس؟! پس بدون تردید هر برنامه ای از این نوع، حاوی عقیده و باور و ایدوئولوژی مختص به خود است. حتی ردپای عقیده و باور را مثلاً می توان در کلوپ های به اصطلاح مستقل فرهنگی و هنری به وضوح دید حال چه رسد به برنامه های مطالباتی و اجتماعی احزاب سیاسی. اگر غیر این باشد حزب سیاسی بی معنا خواهد بود.

رفیق ابراهیم آگاهانه و به منظور ایجاد تسهیل برای پیوستن طیف راست و ناسیونالیست خارج از کومه له به این تشکیلات، برخورد ناروا و تنزل دهنده ای در حق برنامه و اهداف مکتوب مبارزاتی این حزب و تشکیلات انجام می دهد. ایشان تعریف و تصویری مجرد و منفصل از برنامۀ حزب کمونیست و کومه له ارائه می کند. ایشان در صحبت هایشان تأکید دارند که “مطالبات مندرج در این برنامه ها، مجموعه ای کردار و عمل هستند و هیچ یک از آنها مسئلۀ ایدوئولوژی و فکر و عقیده نیست”. اگر چنین باشد پس چگونه می توان فرقی بین مثلاً مطالبۀ “رفع ستم ملی” از سوی کمونیست ها با احزاب ناسیونالیست که آنها هم چنین عنوانی را در برنامۀ خود گنجانده اند، قائل شد؟ یا به همین سان مطالبه “لغو حجاب اجباری” که مطالبۀ اپوزیسیون لیبرال نیز هست؟ می توان گفت که این عقیده و باور، ایدوئولوژی و دیدگاههای سیاسی ناظر بر طرح هر تک مطالبه ای است که متضمن تحقق و یا رفع کامل و واقعی آن در جامعه می باشد. آیا اپوزیسیون لیبرال و احزاب ناسیونالیست با عقیده و باور و ایدوئولوژی مختص به خود توان و لیاقت آنرا دارند که مطالبات جاری و مطرح در جامعه را به طور واقعی و کامل متحقق نمایند؟ پس جدا کردن و یا بی ربط قلمداد کردن مطالبات برنامه ای از عقیده و باور سیاسی و نظری، غیرممکن است.

رفیق ابراهیم سپس با تأکید بر اینکه “ایدوئولوژی و فکر و عقیده مهم است”، اما آنها را موضوعاتی برای بحث و فکر کردن و برای رشد کردن و شفافیت دادن به عمل به حساب می آورد و در این راستا آنرا به کنگره ها مربوط می سازد. بنابراین از نظر ایشان “همه با هم” (پوپولیسم) در اولویت است فکر و عقیده هم مهم است اما اینها در حوزه های دیگری مورد استفاده است، آنطور که ایشان خود تأکید دارند وحدت عمل مورد نیاز است.

اما وحدت عمل، بدون هیچ گونه وحدت نظری معنا ندارد. وحدت نظر، پیش شرط و ضمانت واقعی وحدت عمل است. در غیر اینصورت وحدت عمل ناپایدار و شکننده خواهد بود. در یک حزب سیاسی و در شرایط وجود اختلاف نظر در آن، امری که می تواند یک وحدت عمل را پیرامون اشتراکات موجود شکل دهد، التزام به موازین دمکراتیک و رعایت حقوق و پرهیز از هر گونه روش ناسالم و مخرب علیه یکدیگر است. امری که در حال حاضر جناح راست و حاملین اندیشه و نظرات راست گرایانه و انحلال طلب در این تشکیلات، فرسنگ ها با آن فاصله دارند.

ادعای “اختلاف نظر اما وحدت عمل”، چیزی جز یک شعار و در اصل پوششی برای دعوت از افراد و نیروهای همفکر و هم جهت با خود(راست) برای پیوستن به کومه له نیست. اگر نه، فرضاً همین امروز شماری از اعضا و کادرهای متعلق به طیف حزب کمونیست کارگری به عنوان بخشی از کمونیست های این جامعه بخواهند به کومه له بپیوندند آیا رهبری کومه له با همان دست و دلبازیِ جاری در فراخوان شان، با آنها برخورد کرده و به عضویت این تشکیلات نائل شان خواهند کرد؟! در اینجاست که می توان هرچه بیشتر جوانب ناسالم فراخوان مذکور و مخاطبین اصلی آنرا دید.

همانطور که اشاره شد رفیق ابراهیم اظهار داشته اند که در برنامۀ حزب کمونیست ایران و برنامۀ کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، یک کلمه دربارۀ عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی در آن وجود ندارد! ایشان در حالی روبه جامعه چنین اظهار می دارند که سند بیانیۀ ۵۷ صفحه ای که کاملاً مربوط به جهان بینی و عقیده و باور کمونیست های متشکل در حزب کمونیست ایران و دیدگاه و نظر سیاسی و طبقاتی ناظر بر فعالیت و مبارزۀ کمونیستی این جریان است به عنوان پیش درآمد و زمینه و پشتوانۀ نظری و عقیدتی مختص به برنامۀ مطالباتی حزب کمونیست ایران و کومه له وجود دارد! این بیانیه همراه با برنامۀ کنونی حزب که رفیق ابراهیم به آن اشاره دارد هر دو به عنوان اجزای مکمل هم و تحت عنوان اسناد برنامه ای حزب کمونیست ایران در کنگرۀ ۵ حزب به تصویب رسیده اند.  بیانیۀ حزب کمونیست شامل ۵ فصل است که عناوین آن عبارتند از:

۱-تولید سرمایه داری و مبارزۀ طبقاتی ۲-دولت در جامعۀ سرمایه داری۳-سیمای کنونی جهان سرمایه داری ۴-تجربۀ شوروی و عواقب آن ۵-آلترناتیو کارگران: انقلاب اجتماعی و سوسیالیسم

علاوه بر این در برنامۀ حزب کمونیست ایران قبل از پرداختن به مطالبات، در بیش از چهار صفحه به تبیین پروسۀ رشد و جهانی شدن نظام کاپیتالیستی، پیدایش این نظام در ایران و شکل گیری طبقۀ کارگر، اوضاع این طبقه در رژیم شاه، ستم و استبداد رژیم سلطنتی، انقلاب ایران و سرکوب آن توسط رژیم اسلامی، نظام سرمایه داری اسلامی و وضعیت طبقه کارگر؛ پرداخته شده است و به دنبال آن آمده است که :

حزب کمونیست ایران، به مثابه حزبی مارکسیستی، برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایه دار، برقراری حکومت کارگری و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه می کند. جامعه ای که پایان بخشیدن به استثمار انسان از انسان، زوال دولت و تمام ارکان نگاهدارنده اش از آن طریق می گذرد. هدف غائی ما دستیابی به جامعه ای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بی عدالتی و محرومیت را می گیرد و فرصت های یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیت ها و تعالی انسان فراهم می شود. جامعه ای که در آن هرکس به اندازۀ توانایی اش کار می کند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار می گردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت تک تک افراد آنرا به گذشته های استثمار، ستم، خرافه پرستی و جهل گره بزند. از نظر ما سوسیالیسم امری مربوط به آینده ای نامعلوم و دور دست نیست بلکه زمینه، توانایی و امکان اجتماعی و اقتصادی آن در بطن نظام سرمایه داری ایران فراهم آمده است و تحقق آن به نیروی آگاهی، تشکل و مبارزۀ طبقۀ کارگر ممکن خواهد شد. امکانات مادی و ثروت های غنی جامعۀ ایران و همبستگی بین المللی کارگری ضامن دوام و پایداری آن خواهد بود. در شرایط حاضر این مبارزه از طریق سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی تدوام می یابد و برانداختن این نظام سرکوب و خفقان در ایران هدف بلاواسطۀ انقلاب کارگری را تشکیل می دهد. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایه داری برقرار است، حزب کمونیست ایران در عین مبارزۀ بی وقفه و پیگیر برای برقراری سوسیالیسم و ایجاد جامعه ای کمونیستی، لحظه ای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی توده های کارگر و زحمتکش و امن تر و انسانی تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می کنیم، در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهد کرد. تحقق این شرایط در عین حال زمینه و شرایط مناسب را برای انقلاب کارگری و سوسیالیسم فراهم می آورد. بنابراین حزب کمونیست ایران از هم اکنون برای تحقق مطالبات زیر مبارزه می کند.”

در برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان نیز قبل از پرداختن به مطالبات آمده است:

” کومه له بر طبق برنامۀ حزب کمونیست ایران برای پایان دادن به حاکمیت سیاسی و اقتصادی طبقۀ سرمایه دار و ایجاد یک جامعۀ سوسیالیستی مبارزه می کند. هدف نهایی ما دستیابی به جامعه ای است که در آن آزادی و رفاه همگانی جای اسارت و بی عدالتی و محرومیت را می گیرد و فرصت های یکسان برای رشد و شکوفایی خلاقیت ها و تعالی انسان فراهم می شود. جامعه ای که در آن هرکس به اندازۀ توانایی اش کار می کند و به اندازۀ نیازش از مواهب زندگی برخوردار می گردد، و در آن دولتی نیست که بر فراز جامعه قرار بگیرد و بند اسارت افراد آنرا به گذشته های استثمار، ستم، خرافه پرستی و جهل گره بزند. اما در شرایطی که هنوز نظام سرمایه داری برقرار است ما در عین مبارزۀ بی وقفه برای برقراری یک نظام سوسیالیستی، لحظه ای مبارزه برای انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیشرو و مترقی را جهت بهبود شرایط زندگی توده های کارگر و زحمتکش و تحت ستم و امن تر و انسانی تر کردن جامعه و محیطی که در آن زندگی می کنیم در چهارچوب همین نظام موجود نیز رها نخواهیم کرد. اعلام برنامۀ کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان گامی مهم در جهت این استراتژی است. کومه له حق کلیۀ ملل ساکن ایران را در تعیین سرنوشت خویش به رسمیت می شناسد. در عین حال خواهان اتحاد آزادانه و داوطلبانۀ کلیۀ ملل ساکن ایران است. از نظر ما مصالح مبارزۀ طبقۀ کارگر برای سوسیالیسم، وحدت و یگانگی سیاسی و حزبی طبقۀ کارگر ایران را ایجاب می کند و کومه له در راه تأمین وحدت طبقۀ کارگر ایران در همۀ عرصه های مبارزاتی می کوشد.”

پس از این همه عبارات و جملات در مورد عقیده و باور، بازهم قبل از پرداختن به مطالبات مندرج در برنامۀ کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، آمده است:

“نظر به اینکه: • بحران اقتصادی و سیاسی رژیم جمهوری اسلامی و مصائب و مشقات ناشی از حاکمیت نظام سرمایه داری، رشد جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و نارضایتی عمیق توده های مردم، وقوع یک برآمد توده ای، چشم انداز سرنگونی جمهوری اسلامی و برچیده شدن بساط نیروها و حاکمیتش در کردستان را به یک امکان مادی و واقعی تبدیل کرده است، •احزاب و نیروهای بورژوایی موجود در کردستان از هم اکنون تلاش می کنند تصویر خودشان را از پیروزی جنبش کردستان به افکار عمومی القا کنند و می خواهند استقرار یک حکومت فدراتیو مبتنی بر سیستم پارلمانی را به عنوان مکانیسم دخالت مردم در امور سیاسی و ادارۀ جامعه و محتوای پیروزی به مردم تحمیل کنند، • ارائۀ یک تصویر روشن از معنای پیروزی جنبش انقلابی کردستان، چگونگی شرکت مستقیم توده های مردم کردستان در حاکمیت سیاسی و ادارۀ جامعه و چگونگی تحقق خواستها و مطالباتشان مبرمیت پیدا کرده است، و تبدیل کردن معنی و مفهوم واقعی پیروزی به شعور عمومی توده های مردم ستمدیدۀ کردستان از پیش شرط های پیروزی جنبش انقلابی کردستان می باشد؛ کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که خود از برپاکنندگان و سازمان دهندگان جنبش انقلابی در کردستان بوده است و از حمایت بخش های وسیعی از جامعۀ کردستان برخوردار است برنامۀ خود را برای حاکمیت مردم مبتنی بر سیستم شورایی در کردستان اعلام می دارد.”

باز هم قبل از مطالبات موجود در برنامۀ فوق که رفیق ابراهیم به آنها اشاره دارد، مطابق با استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان، در ۵بند به “ملزومات تحقق حاکمیت مردم در کردستان” پرداخته شده است.

هدف از درج اسناد فوق این است که نشان داده شود در برنامۀ حزب کمونیست و برنامۀ کومه له برای حاکمیت مردم، عبارات و مفاهیم بسیاری در مورد عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی وجود دارد و عقیده و باور و دیدگاه و نظر سیاسی جایگاه مهمی در راستای تحقق این برنامه ها دارند. ارائۀ تصویری ناقص از اسناد برنامه ای این حزب و تشکیلات، مخدوش نمودن و تهی کردن آن از جوهر اعتقادی کمونیستی و کارگری است.

در شرایط کنونی، صدور فراخوان اصیل برای پیوستن به کومه له باید از جنس فراخوان رهبر صدیق کمانگر مبنی بر “کارگران بیایید و این حزب و تشکیلات را فتح کنید” باشد و نه چیز دیگری!

ادامه دارد…

پویا محمدی

۱۱ اسفند ۱۳۹۸

۱ مارس ۲۰۲۰