شیخ و دین را پی یک رای به کشتن دادی‎

شیخ و دین را پی یک رای به کشتن دادی‎

چه بگویم که بجز عشق تو در کار نبود
پادشاه نظرم در تب تذکار نبود
شیخ و دین را پی یک رای به کشتن دادی
سر هر شیخ بجز بر سر هر دار نبود
ژاله بارید و تگرگی پی جبران آمد…
ضرب عشقی که در او قدرت انکار نبود
آسمان اشک من و ماه و دو صد اختر دید
این نگه بر دل این آینه همکار نبود
دست بر شانهء عشقم که نهادی گفتم
بر لبانت بجر آن بوسهء تکرار نبود
عهد کردم پی خُمخانهء جانان بروم
اخگری گفت که مستی تو آن لحظهء پندار نبود

نوید اخگر

بیست و دوم ماه فوریه سال ۲۰۲۰ سوئد استکهلم