هزینه جنگ خیابانی، قربانی شدن جنبش

هزینه جنگ خیابانی، قربانی شدن جنبش

نگاهی به خیزش اخیر و تعداد کشته ها و زخمی ها و زندانیان سرانجام ناکامی خیزش اخیر، ما را به اندیشه فرو می برد که عامل شکست این جنبش چیست چگونه می توانیم جنبشی موفق را بوجود بیآوریم راه حل این معضل چیست؟  قصد این نوشته تلاشی در جهت ارائه این راه حل است. وگرنه ثمره هر حرکتی به جز شکست، همانند دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ چیز دیگری نخواهد بود. شانس پیروزی را در بزنگاههای تاریخی از دست ندهیم چون شانس حرکت بعدی معلوم نیست کی به سراغ ما آید. ۸۸ تا  ۹۶ به مدت ۸ سال طول کشید و امیدوار این نباشیم که سیکل ۹۶ به ۹۸ کوتاهتر یا در مقدار زمانی دو حرکت قبلی اتفاق بیافتد. می تواند ۱۰ سال دیگر هم حرکتی رخ ندهد. بدین سبب نمیبایست فرصت را به راحتی از دست بدهیم باید با دقت ریاضی پیروزی حرکت خود را فرموله کنیم و با حرکات حساب شده به سر منزل مقصود برسیم. جنبش خود به خود به سرانجام مطلوب نمی رسد می بایست تاکتیک و استراتژی حساب شده ای برای پیروزی داشت.

کاملا مشهود است که برای انجام هر مقصودی به شکل برنامه ریزی شده ما همه امکانات لازم را بر آورد کرده و با برآورد دقیق می توانیم کاملا مطمئن باشیم که به هدف خواهیم رسید. این در برنامه ریزیهای انواع و اقسام فعا لیتهای انسانی در ساخت و ساز و کسب و کار و آموزش به شکل روزمره انجام می گیرد. بعضی از کارها خصوصا در شکل ورزشی و رقابتی مانند والیبال و فوتبال، … نتیجه مطلوب پیشاپیش قابل پیش بینی نیست. آما با شناخت و مطالعه تیم مقابل می توانیم با برنامه ریزی بهتری در مقابله و پیروزی بر تیم حریف فائق آییم. به همین صورت نمی توان حرکت توده ها را در جهت مقصودی، یعنی براندازی رژیمی مستبد و سرکوبگر را به جنبشی خود به خودی در حرکتی که هیچ برنامه ریزی بر آن نمی توان داشت انگاشت. در نگاه اول شاید به این برداشت نادرست رسید که حرکتهای اعتراضی توده ها تا شورش و قیام همگانی و اعتصاب عمومی عملی غیر برنامه ریزی شدنی هستند، اما با کمی دقت و بررسی نمونه های گذشته و حال بر اعتراضات مسالمت آمیز تا قیام عمومی و پیروزی شان به روشنی خواهیم دید. که حتی شورشهای خیابانی هم می تواند از اصول کلی پیروی کنند که سبب پیروزی نهایی آن شوند.

زمانیکه پیشرفت سلاح سرکوب آنچنان پیچیده و پیشرفته در دستان حکمرانان نبود در جنگی نسبتا برابر همچون زمانی که با شمشیر و چوب و چماق و نبرد تن به تن پیروزی محتمل و قابل حصول بود و یا زمانیکه تفنگ در مقابل تفنگ هم تفاوت ویژه ایی وجود نمی داشت امکان جنگ مسلحانه و پیروزی بسیار محتمل بود قرن نوزده و بیست پر از نمونه های موفق آن است. اما در همان زمان هم نمونه های موفقیت آمیز حرکتهای آشتی ناپذیرانه مسالمت آمیز به پیروزی های فراوانی دست یافتند نمونه های هند، و مارتین لوتر کینگ در ایالات متحده، اسپانیا، آفریقای جنوبی، شیلی، اروپای شرقی، … البته از نظر دور نمی داریم که تنها عامل پیروزی فقط عامل مسالمت آمیز نبوده و عوامل بسیاری دست به دست هم داده تا پیروزی نائل شود. امروزه بنظرم پیروزی بر حکام مستبد و سرکوبگر در جنگی مسلحانه و یا تن به تن با در دست داشتن پیشرفته ترین سلاحها و ابزارهای شنود و کنترل و جاسوسی در کشف شبکه ها و یا هسته های مقاومت، شانس نازلی نصیب انقلابیون شیوه مسلحانه برای پیروزی بر دستگاه سرکوب و استبداد وجود دارد. اما این پیروزی با “مرحله ایی” پیش بردن جنبش انقلابی توده ها از شکل مسالمت آمیز تا اعتصاب عمومی و قیام و غلبه کامل بر مراکز قدرت دولتی و نظامی ممکن می باشد.

همه جنبشهای پیروز را که مورد بررسی قرار دهیم به شباهتهای بسیار آنها پی خواهیم برد، که در وهله اول شباهتها، حرکت مسالمت آمیز توده ها برای بیان اعتراض به معضلی که حکومتها برایشان تراشیده راهی به جز خیابان، پیش پایشان نگذاشته تا نارضایتی خود را به این شکل نمایان کنند. که بسته به کمیت و وسعت معترضین، حکومتها یا دست به سرکوب یا تن به تعدیل یا عقب نشینی کامل می دهند. غالب حاکمیتها در دهه های پیشین این عمل اعتراض خیابانی توده ها را نوعی تمرد و سرکشی تعبیر کرده و در جهت سرکوب آن اقدام می نمودند و این امر روال معمول آن دوران بود همانند دهه ۶۰ میلادی اروپا و آمریکا. و در آمریکای لاتین و باقی دنیا هنوز که هنوز است کمابیش شاهد آنیم که حکومتها از حربه قوه قهریه برای سرکوب اعتراضات استفاده می نمایند. هر چند تا اندازه زیادی در اعمال سرکوب تعدیل انجام پذیرفته شده و امروزه حکومتها و خصوصا حکومتهای بورژوا لیبرال به هیچوجه سرکوبگری خونین را پیشه نمی کنند چون نه افکار عمومی این اجازه را به آنها می دهد و نه قانون و نه نماییدگان مردم این عمل را بر می تابند. به این خاطر آنها دست به کشت و کشتار وحشیانه توده ها همانند حاکمیت “جمهوری” اسلامی دست نمی یازند. همچنین قدرت تقابل مستقیم مردم در تقابل با سرکوب حکومتها کاملا به تعدیل رفته زیرا قوه قهریه مجهز حکام زیر لوای به اصطلاح قانون و وظیفه به اصطلاح حفظ امنیت شهروندان، و باز هم به اصطلاح محافظت از مال و اموال عمومی، همه امکانات سرکوبگری را همانند امتیازی ویژه در اختیار حکام قرار داده است. این عامل مهم می بایست ما را به فکر وا دارد چه روش موثری می تواند این معادله را به نفع توده ها بر هم زند و لبه تیز و برنده سرکوب را کند و یا کلا از کار بیاندازد. هر چند می دانیم در نهایت تقابل برای براندازی حاکمیت یک شرط محتوم می باشد.

حاکمیت “جمهوری” اسلامی می داند برای سرکوب قهری جنبشی که خاصیت میلیونی شدن را داراست بهترین راه، اقدام به تحریک به خشونت چه از طریق عوامل نفوذی خود در میان تظاهر کنندگان (برای تخریب اماکن عمومی و ایجاد هرج و مرج) و یا خود مستقیما با ضرب و شتم تظاهر کنندگان (برای تحریک  به مقابله به مثل ) و چه با قتل تعدادی از مردم بی دفاع به راحتی جنبشی که می رود میلیونی شود را از راه بدر می کند و راه را برای جنگ خیابانی که معمولا محل حضور تعداد کمی معترض خواهد بود با داشتن دست بالا و همه امتیازات حکومتی، مانند داشتن قوه قهریه به اصطلاح قانونی ،قوه به اصطلاح قضاییه مصدور و مجری احکام غیر عادلانه علیه مردم معترض، تا حد اعدام و زندان و در نهان شکنجه و آزار تا حد مرگ و اینچنین جنبشی که توان میلیونی شدن را می داشت را به راحتی به عنوان سرکوب شورشی که مخل امنیت و آسایش جامعه و شهروندان شده کار جنبش را یکسره می سازد.

اگر باصطلاح انقلابات یا تغییر رژیمها را، از شروع تا پایان تظاهراتها و قیامها مورد مطالعه قرار دهیم مثل مصر، تونس، ایران سال ۵۷ و بسیاری دیگر حرکتها، مراحل مختلفی را تا سرانجام حرکت طی مینمایند در وهله اول همه جنبشها مسالمت آمیز حرکت یا جنبش خود را شروع می نمایند و حفظ و تداوم آن و پرهیز از مقابله با خشونت حاکمیت اولین اصل آن می باشد، چیزیکه حکومتهای تا بن دندان مسلح در طلب آن(مقابله توده ها) می باشند. یکی از مهمترین اصل از اصول پیروزی یک قیام حفظ آن از سرکوب حکومتیست،. قوام و دوام و پیروزی حرکت همانند حفظ نهالی است که با یک لگد بر آن می تواند از هستی ساقط شود، حالا با حفظ و نگهداری جنبش نو نهال که در زمانی چند ماهه به درختی مبدل میگردد را نمی توان با لگدی از هستی ساقط نمود. حکومتها اول بخاطر اینکه بتوانند سرکوبگری خود را توجیه کنند محتاج مقابله به مثل، زد و خورد و کشت و کشتار و تخریب و … می باشند تا از این طریق به این مقاصد خود دست یابند که همانا فرستادن بخش بزرگی از معترضین به خانه هاشان به خاطر جنگ خیابانی و نا امنی، همینجا یعنی پایان جنبش توده ایی که می توانست میلیونی و فرا گیر شود. و سلب حرکت جنبشی که در پی تکوینش  در زمان بیشتری می توانست از همه توش و توان و نیرویش بهره جوید تا رژیم را مثلا از طریق راههای بسیاری که جلوی پای حرکت گشوده می شد بزانو در آورد، همانند ، تونس، فرار دیکتاتور و سرانش و باز شدن فضا برای انتخابات آزاد، یا مثل مصر با دخالت ارتش و زندانی کردن مبارک و دم دستگاه حکومتیش و باز کردن فضای آزاد انتخاباتی، و یا در ایران ۵۷  عاقبت با اعتصاب همگانی در مراکز کلیدی اقتصاد مثل نفت و نبرد مسلحانه در گرفتن مراکز قدرت نظامی و حکومتی، …  معمولا وقتی حاکمیتها از ابزار سرکوب در کشت و کشتار تظاهرکنندگان آرام یا مسالمت آمیز استفاده می کنند بخشی از پشتیبانی مردمی خود را از دست می دهند و همچنین سبب انشقاق جدی در میان صفوف خودشان می شوند و در عرصه جهانی (کشورها و مجامع بین المللی) حکومت بخاطر کاربرد سرکوب و کشتار منزوی و محکوم و مترود می شوند به همین خاطر پرهیز از مقابله به خشونت و حفظ و وسعت بخشیدن به جنبش یکی از مهمترین اصل در اصول موفقیت یک جنبش است.

اگر بخواهیم گزینه کم هزینه و موفقی را بر گزینیم همانا گزینه نگهداری نهضت و پرهیز از فتادن به حربه و دام رژیم در تبدیل زودرس مبارزه به جنگ خیابانیست تا شانس رشد و نمو این نهضت به حرکتی میلیونی فراهم شود. مسلما وقتی رژیم با شلیک گلوله قلب خواهر و برادر و رفیقمان … را می درد، فتادن به دام مقابله زودرس آسان است آما اگر هوشیارانه عمل کنیم و منافع کلی جنبش و سر نگونی آنرا بخاطر بیاوریم و به مقابله زودرس نپردازیم می توانیم جنبش را به سرانجام مطلوب و به پیروزی برسانیم.

حسین شمالی

 ۱۰دی ۱۳۹۸

دسامبر ۳۰ ۲۰۱۹