پایان یک دوره

پایان یک دوره

جمهوری اسلامی ایران، بعد از موشک پرانی شب گذشته به دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق، امروز از زبان بالاترین مقامش پایان یک دوره از روابط خود با غرب و امریکا و ورود به دوره دیگری را اعلام کرد. علی‌رغم هارت و پورت ها و تناقضات مختلف در گفتارها، پیامی که می‌شود از لابلای صحبت های خامنه‌ای و دیگر مقامات حکومت اسلامی دریافت کرد این است که آنها آنچه را که در مقابل آمریکا و برای انتقام‌جویی از کشته شدن قاسم سلیمانی می‌خواستند انجام دادند و به هدفشان نایل آمدند. از جمله دستاوردهایی که خامنه ای به آنها اشاره کرد علاوه بر موشک پرانی یاد شده دو مصوب اخیر دو پارلمان فلج و بیقدرت، پارلمان اسلامی ایران و پارلمان عراق، بودند. با توجه به تهدیدات شدیداللحن انقامجویانه ای که جمهوری اسلامی بعد از کشته شدن قاسم سلیمانی براه انداخته بود و در مقایسه با قدرت نظامی آمریکا، حملات موشکی به دو پایگاه نظامی آمریکا در عراق بیشتر مثل نیش یک پشه بر تن یک حیوان عظیم‌الجثه میماند و آمریکا هم احتمالا به همین رضایت دهد و اقدام به عکس‌العمل نظامی نکند.
خامنه‌ای اما ، از یک طرف برای دلداری دادن به طرفداران بوحشت افتاده خود و از طرف دیگر برای قبولاندن خود به غرب که او هنوز فرمان کنترل جامعه ایران را در دست دارد، به دو موضوع دیگر نیز اشاره کرد. یکی به توانایی نسل جوان ایران در کسب علم و دانش و مهارت، که می‌توانند از آن بعنوان اسلحه‌ای علیه دشمنان اسلام استفاده کنند، و دیگری اعتراضات و خیزش توده‌ای مردم ایران در آبان ماه و توان جمهوری اسلامی در سرکوب این اعتراضات در مدت کوتاه و کنترل اوضاع بود. ولی هیچکدام از این دو موضوع بنفع جمهوری اسلامی عمل نمی‌کنند. اول اینکه جوانانی که در حال آموزش علم و دانش جدید و در تماس با تکنولوژی مدرنی هستند که دستاورد بشر قرن ۲۱ است، وجود حکومت اسلامی و آموزشهای این حکومت را مغایر علم و دانش و فرهنگ مدرن بشر امروزی مییابند و به اشکال مختلف برعلیه این سیستم میشورند. و دوم اینکه حرکت عظیم مردم ایران برای برانداختن جمهوری اسلامی، پایان دادن به حاکمیت اسلام و نجات جامعه از تمام مشقات جاری که خیزش آبان ماه تنها یکی از لحظات این حرکت بود، عقب ننشسته است بلکه در حال جمع‌آوری نیرو و سازمان دادن خود برای خیزش و حمله نهایی است. خیزشی که هدفش نه جابجایی مهره‌های قدرت بلکه متلاشی کردن کل سیستم و همه ارگانهای حکومت و پایان دادن به مناسباتی است که به یک اقلیت انگل ۱ درصدی امکان می‌دهد که زندگی ۹۹ درصد مردم را به گروگان بگیرند و جهان را به بهشتی برای خود و جهنمی برای این اکثریت تبدیل کنند.

بنابراین دوره ای که در حال پایان یافتن است، نه تنها مناسبات ۴۰ ساله جمهوری اسلامی با غرب بلکه، عمر خود حکومت اسلامی در ایران و به تبع آن، عمر اسلام سیاسی در منطقه و در جهان است. پایان این دوره بشارت دهنده آغاز دوره نوینى هم خواهد بود؛ دوره‌ای که همزمان ما شاهد شکوفایی باز هم بیشتر و گسترده‌تر جنبش سرنگونی، جنبش‌ رهایی زنان، جنبش رهایی فرهنگی جوانان و در یک کلام شاهد شکوفایی جنبش رهایی انسان از تمام تبعیضات و مصیبت های نظام طبقاتی و سرمایه‌داری در ایران، عراق و لبنان و سوریه در اشکالی جدید و در ابعادی گسترده‌ تر خواهیم بود.