آشفتگی جهانی، مبارزات طبقاتی در ایران و عکسل العمل نیروهای چپ خارج از کشور

آشفتگی جهانی، مبارزات طبقاتی در ایران و عکسل العمل نیروهای چپ خارج از کشور

 

گذری کوتاه به بر آمد جنبش های مطالباتی

در اینجا مناسب می دانم نظری گذرا به جهان آشفته ی کنونی بیندازم. رفقا و دوستان عواقب طرح ضد انسانی و ضد کارگری  سیاست های نئو لیبرالی از دهه ی ۷۰ تا کنون، عمق تضاد های طبقاتی و بی سر پناهی مزدبگیران جامعه ی جهانی را رقم زده است و عکسل العمل این وضعیت را درآمریکای لاتین: شیلی آرژانتین، برزیل، بولیوی و.. در آسیای خاور میانه  مثل ایران، عراق؛ لبنان، در آفریقا الجزایز، تونس  و…  همچنینین روند نئولیبرالیزه  شدن در جوامع صنعتی  شکاف طبقاتی  عمیق و عمیق تر شده است و این شکاف بیشتر خواهد شد بعنوان مثال  کارگران و مزد بگیران فرانسه  تا به امروز( ۱۰٫۱۲٫۱۹) پنج روز است که در اعتصاب عمومی بس می برند. شکاف موجود را می توان  به یک آتش زیر خاکستر تشبه کرد، که هر لحظه  می تواند در گوشه ی دیگر جهان  سر باز کند و سرمایه داری را در سیل پر مذاب خود ببلعد. به هر رو دنیای امروزی ما در یک تب و تاب عجیبی بسر می برد و هوشیاری ما را  در چگونگی ارائه ی راه بردها وبدیل دموکراسی شورایی ضد سرمایه داری می طلبد.

طبقه ی کارگر و مزدبگیران ایران  به عنوان بخشی از این آتش زیر خاکستر است، اما این طبقه مثل هم طبقه ای های جهانی خود  در حال یک گذار است،  این گذار  در جنبش های مختلف جهانی از جمله جنبش مزدبگیران وال استریت، جنبش مزدبگیران ۱۳۹۶ در ایران، جنبش جلیقه زرد ها درسال ۲۰۱۸ تاکنون و جنبش آبان ماه ۱۳۹۸ در ایران  نشان داد، که دیگراین طبقه اعتماد  دورا دور و نه چندان نزدیکی را که  با احزاب و سازمان های به اصطلاح کمونیست  داشت، کلن  از دست داده و با جنبش خود انگیخته اما آگاه خود این احزاب را دور زده ودر چهار گوشه ی جهان وارد نبرد کارخانه ای و خیابانی با سر مایه ی جهانی شده است. جنبش کنونی روزنه هایی را با خود همراهی می کند، که می تواند به حاکمیت سیاسی و اقتصادی کارگران ومزد بگیرا ضد سرمایه منجر شود، اگر که مزد بگیران ضد سرمایه به خود هدایتی و خود رهبری برسند و بخواهند قال قضیه ی  سیستم سرمایه داری را بکنند و نفی کار مزدی را در برنامه ی انقلاب خود بگنجانند.

و اما جامعه ی ما در چه وضعیتی قرار دارد. بررسی زیر بر اساس نارضایتی ها، اعتراضات، اعتصابات کارگران ومزدبگیران و تظاهرات های خیابانی  است. بر رسی من بعنوان یک رهنمود و یا فرم ایدئولوزیکی نیست، بلکه یک بر رسی و تجزیه تحلیل است که حدودن بر بستر یک وضعیت عینی تکیه دارد ولی با وجود این هرآنچه را که من در مطلب حاظر می نویسم یک چارچوبه ی ایدئولوژیکی ندارد و نیست، بلکه بصورت پیشنهاد برای مبارزات نظری و عملی  به جنبش مزد بگیران بخصوص جنبش مزد بگیران ایران. بلآخر ما کارگران خودمان می توانیم نتیجه آموزشهای تاریخی خودمان را برای پیش برد و خروج از وضعیت کنونی  برای جنبش خودمان به بحث و جدل نظری وبه پیشنهاد عملی بگذاریم و سراسر جامعه را با ایجاد شوراهای انقلابی  و سراسری خود هدایت کرده و کثافات سرمایه ی اسلامی را به زباله دانی تاریخ بفرستیم.

 و اما ببینیم که چه برما گذشته است

اعتصاب وتظاهرات خیابانی در آذر شهر و هپکو  در سال ۱۳۹۶ ، تظاهرات در شهرهای مختلف و مبارزات  پیاپی کارگران هفت تپه و  فولاد اهواز در بر آمد مبارزاتی  خود نشان می دادندن که وضعیت موجود مبارزه ی طبقاتی کارگران ومزد بگیران وارد فاز بالاتری از مبارزه ی ضد سرمایه داری شده وبه مرور روند ی سعودی  را طی می کند. در این وضعیت اکثر نیروهای چب واکثر آنهایی که  خود را فعالین کارگری معرفی می کردند، غرق افکار واعمال  رفرمیست چپ  و راست شده  و شده  بودند و شعار سندیکالیستی مثل ایجاد سندیکا و اتحادیه سراسری را برای کارگران ومزد بگیران تبلیغ و ترویج می کردند، اما پنهان نماند  که ما  در همه ی مطالب و نوشته هایمان در مقابل  شعار  و تبلیغ و  رفرمیست ها،  به شعار ایجاد شورا های انقلابی کارگران به منظور تسخیر و هدایت کارخانه ها ومؤسسات دولتی و غیردولتی و به زیر فرمان درآوردن و هدایت ابزار و وسائل تولیدی و غیر تولیدی باور داشتیم و باور داریم.

ولی رفرمیست های چپ و راست  درپشتک  وارو  زدن استادند و توانا، این قشر  در هر شرایطی بدون اینکه از تجارب انسان ها درس بگیرند، آماده ی مغشوش کردن واقعیات، تصمیم سریع به تغییر موضع در شرایط  بقول خودشان مناسب برای  بهره برداری کاذب از جنبش کارگری، آمادگی  رنگ عوض کردند و طبق معمول نان  را به  نرخ روز خوردن و همرنگ جماعت شدن را پیشه خود کرده اند.اما این ها در انقلاب شکست خورده ی ۵۷ از هم صدا شدن با پارس ضد انسانی خمینی  دریق نکردند و اکنون هم  در هم  آوایی باحاکمان سیاسی و اقتصادی و رژیم کنونی که به پارس “ضد امپریالیستی” ادامه می دهد و پیشنهاد همکاری و سرکوب انقلابیون را می دهد و  خواهند داد. بخاطر بیاوریم، که ضد انقلابیونی مثل حزب توده، فداِئیان اکثریت، بخشی از سه جهانی ها و بخشی از تروتسکیست ها، بخشی از مائوایست ها و استا لینیست ها  کما کان دارای تاکتیک گذشته می باشند و آماده گی تکرار اشتباهات گذشته یشان را دارا می باشند. نتیجه اینکه ما باید بسیار هوشیار باشیم. ما باید چهار چشمی و چهار گوش مواظب این گونه احزاب و سازمان هایی که از تبار ایدئولوژی  استالینست ها و مائوایست ها یا وابستگان فکری شوروی دیروزی و نامبردگان بالا باشیم.

  اما بر آمد جنبش مبارزاتی طبقه ی کارگر و مزد بگیران هفت تپه و فولاد اهواز امکان داد که نیروهای رفرمیست بدون انتقاد از موضع و شعار کارگران را تبلیغ کنند. بهر حال  مبارزان هفت تپه در روند مبارزات ضد سرمایه داری به این رسیدند که تلاش های مکرر شان برای بدست آوردن مطالباتشان با  مدیران کارخانه چه دولتی و چه خصوصی  نتیجه ی آنچنانی نداشته است،  بر بستر این وضعیت  کارگران ومزدبگیران  هفت تپه از طریق ایجاد شوراهای کارگری و خود مدیریتی  خواهان بدست گرفتن  سرنوشت خود هستند. در واقع این مطالبه خواستی است که می رود به به شعار سراسری کارگران و مزدبگیران تبدیل شود. بهر حال شعار کار، نان، آزادی اداره ی شورایی باعث چرخش ۱۸۰ درجه ی سندیکالیست ها و اتحادیه چی ها و در کل اپورتونیست های چپ و راست شد ه است.

بعد از اعلام  اداره ی شورایی  شرکت هفت تپه ازسوی کارگران و مزد بگیران این شرکت، بدون استثنا اکثر جریانات چپ رنگ عوض کردند و شعار اداره ی شورایی را به شعار های خود تبدیل کردند بدون اینکه توضیح مشخصی از شکل و محتوای اداره ی شورایی بدهند.

امروزه جریان چپ چه در گفتگو های پالتالکی و چه درنشریه ها وسخنرانی هایشان بی محتوا وبی شکل ترین تعریف ها را  از شوراهای کارگری برای طبقه ی کارگر ومزدبگیران نوشته وتعریف کرده و در آینده تعریف می کنند.

خیلی ها مثالشان جنبش نیمه دهقانی مترقی وآزاد سازی روژا وا  را به جای شوراهای انقلابی ضد سرمایه داری مثال می زنند. دوستان و رفقا جنبش شورایی ضد سرمایه داری زیر چتر حمایتی سرمایه مبارزاتش  را نمی تواند  ونباید ادامه  دهد. هم چنین جنبش شوراهای ضد سرمایه داری زیر چتر احزاب و سازمان ها، مبارزات خود را نمی تواند پیش  برد. جنبش شوراهای ضد سرمایه داری یک جنبش مستقل و خودجوش است که از دل مبارزه ی طبقاتی کارگران ومزد بگیران عروج می کند. جنبش رژوا  در سوریه یک جنبش آزادی بخش است که متاسفانه بوسیله ی احزاب کرد مهار می شود، و از طریق احزاب ناسیونالیست و بورژوازی کرد به معامله گذاشته می شود. همه ی شواهد نشان می دهند،  که این جنبش  فقط می خواست به هر وسیله ای که شده خود را ازیر سلطه ی دولت سرمایه داری و ضد مردمی اسد نجات دهد و اساسن کاری به برآمد جنبش کارگری ومزد بگیران  سوریه نداشت و در نهایت فقط  جنبش آزادی بخش بود . این جنبش متاسفانه در روندمبارزاتی خود از سوی بورژوازی کرد مهار شد. بورژوازی کرد تاریخن جنبش آزدی بخش کرد زبان ها را در چهار کشور ایران، ترکیه، بخصوص قوم بارزانی در عراق و اکنون احزاب ناسیونالیست در سوریه جنبش کرد ها را  در شرایطی نگه داشته است که بین  بدتر وبدتر همان بدتر را انتخواب کرده اند ( یا فعالیت زیر چتر آمریکا و اسرائیل ویا زیر چتر رژیم اسد.) این حقیقت را نیرو های چپ پنهان می کنند و به زبان نمی آورند. به باور من جنبش رژوا از لحظه ای که امپریالیسم آمریکا و اسرائیل را به یاری طلبید وزیر چتر آنها ادامه داد برای من کارگر نمی تواند قابل دفاع باشد. این جنبش به همین خاطر وجهه اش را دربین نیروهای انقلابی واقعی کم کم از دست  داده و ازدست خواهد داد . در اینجا  اکثرنیروهای چپ سکوت کرده ان و اما عملن مائوایست ها و آنارشیست ها که  در این جنبش فعال بودند، برای نجات خود از این مخمصه  واقعیت این جنبش را پنهان می کنند.

اگر از دریچه و زاویه ی دیگر به وضعیت کنونی نگاه کنیم، رفرمیست های چپ و راست می خواهند شوراهای ضد سرمایه داری را از درون تهی کنند و تعاونی های کارگری  که ایجادشان در چهار چوب جامعه ی سرمایه داری امکان پذیر است را جایگزین محتوای  شورا ها ی انقلابی کارگران کنند. من درپایین یعنی در قسمت بعدی این مطلب به توضیح کوتاهی در مورد تعاونی های کارگری در کشورهای مختلف کوتاه شرح خواهم داد (  تعا ونی های کارگری قدمتش به زمان برن شتاین ولاسال مارکس مرسد ) . کارخانه هایی که به وسیله ی کارگران و مزد بگیران بخصوص از بحران مالی ۲۰۰۰- ۲۰۰۱ در آرژانتین و دیگر کشور های آمریکای لاتین و اروپا، اشغال شده، شامل دو نوع و فرم و محتوای سازماندهی  است: یکی تعاونی کارگری و دیگری شوراهای ضد سرمایه داری  را توضیح دهم که بتوانیم از این تجارب استفاده کنیم.

با بر رسی که من چه بصورت شرکت در جلسات این نیروها، با شرکت در گفتگوهای پالتالکی و همچنین با شرکت در مبارزات فکری و نظری وحضوری در این جمع ها به این  برداشت و باور رسیده ام، که  نیروهای موجود،  جدا از اینکه در زندگی اجتماعی و مبارزاتی کارگران ومزد بگیران در ایران شرکت و سهمی ندارند،  همچنین با عدم شرکت در زندگی اجتماعی و مبارزاتی محل زندگی و یا زیست محیطی خود در خارج از ایران،  به نیرو هایی عکسل العملی  و ذهنی  در مقابل حوادث  دچار شده اند. نتیجه این می شود ، که  به هر جمعی از سازمان ها ویا احزاب سری می کشی، با طیفی از آدم های  سردرگم ونا امید به انقلابات اجتماعی در جهان و بخصوص ایران رو به رو خواهی شد. حقیقت این است که احزاب و سازمان های چپ خارج از کشور نه اینکه ریشه ای در اجتماع ندارند، بلکه اعضائی را که  با زحمات زیاد عضو گیر کرده اند را از دست داده و مدام این احزاب و سازمان ها را ترک می کنند. اگر حقیقت را گفته باشم در جمع های مختلف فقط با چهره هایی آشنا می شوی که در چند سال پیش  در یک حزب ویا سازمان عضو بوده اند  وبر اثر انشعاب و جدایی طلبی به چند  جمع تقسیم شده اند یعنی جمع ها به چهار ویا پنج جمع تکثیر شده، اما چهره ها یکی است. تعداد و تکثیر این جمع ها نتیجه ی رشد نیست، بلکه نتیجه ای از بی ریشگی در جامعه ی کارگری ویا اجتماعی محل زندگی نتیجه می شود. این نیروها به مانند تک درختی شده اند که ریشه هایش بر اساس اتفاقات تاریخی و نا مشخص بودن از  منبع تغذی خود نتوانسته به عمق زمین نفوذ کند و در سطح  مانده است و براثر اختلال در زیست محیتی ریشه در سطح و نه در عمق دارد و بر اثر خشک سالی  در جهت خشک شدن  ودچار موریانه زدگی شده است و به زودی متلاشی خواهند شد.

تراژدی این است، که جریاناتی حزبی و سازمانی فیلشان یاد هندوستا کردهده و قدرت گیری شوراهی انقلابی کارگران ومزد بگیران را که تا دیروز این جا و آنجا برای عقب نیفتادن از قافله، تبلیغ می کردند، رها کرده و زیر پوشش مبارزه ی توده ای جنگ چریکی شهری را تبلیغ و ترویج می کنند رفیق سلام زیجی یکی از مبلغین این نوتفکرپارتیزانی است، این نوع تفکر در عمل به جنبش طبقه ی کارگر پشت کرده و نیروی پیشمرگه و چریک های شهری را به عنوان موتور محرک انقلاب بشمار می آورد.  می دانم رفیق  ازبی اعتنایی جنبش مبارزاتی کارگران ومزد بگیران به احزاب و سازمان های سلسله مراتبی یا نردبانی به این تصمیم چریکی ریسده است. ایشان از بی اعتنایی جنبش مبارزاتی طبقه ی کارگر و مزدبگیران نسبت به احزاب  و سازمان های موجود از جمله حزب ایشان، بری و عصبانی شده  اند. حالا ایشان می خواهند جنبش های کارگری و مزد بگیران را دور بزنند و جنگ شهری را بدون پایه وریشه شروع کنند به امید اینک شاید قشری نا مربوط به طبقه را به خیابان ها بکشد! . در واقع این حرکت یک حرکتی عصبی است و ربطی به طبقه ی کارگر و مزدبگیران ندارد. باید اشاره کنم، که  در انقلاب اجتماعی آینده طبقه ی کارگر و مزدبگیران ضد سرماه به عنوان اصلی ترین تصمیم گیرنده در روند وچگونگی  شکل گیری شوراهای انقلابی نقش خواهند داشت، و تصمیمات ویا روئیا هایی مثل روئیاهای رفیق زیجی، روند مبارزه طبقاتی را منحرف کرده و به انقلاب ضربه می زند. رفیق زیجی  از” واحد های مقاومت انقلابی در ایران “صحبت می کند!

رفیق برای تبلیغ این تز، از حکومت ایران حکومتی ماورائ طبیعی می سازد انگار تنها سیستم سرمایه داری هاری است که در جهان وجود دارد وباید با ایجاد واحد های انقلابی ونه با انقلاب توده ی طبقه ی کار گر ومزدبگیران جواب این هیولا را داد.  رفیق زیجی! رژیم جمهوری اسلامی  همان سیستم عجیب و قریبی است که در سال ۱۳۹۶ کارگران و مزد بگیران در شهر های مختلف رژیم و این هیولایی که شما ساخته اید متزلزل و به سطوح آورده است. شما یادتان رفته است که کارگران آذرآب، هپکو، هفت تپه و فولاد اهواز، فقط با یک نمایش کوچکی خیابانی با خانواده هایشان، چگونه حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی را به وحشت انداختند. شما در مورد فراخوان کارگران هفت تپه در مورد اداریه ی شورایی چه می گویی؟ کارگران اداره ی شورایی را می خواهند و شما “ایجاد واحد های  مقاومت انقلابی در ایران” آیا این تصمیم از سرخوردگی نیست؟  اما رفیق عزیز این رژیم خارج از دایره ی سرمایه داری جهانی عمل نمی کند. من فکر می کنم که شما صبرتان به آخر رسیده و می خواهید از بی عملی بلا اخره کاری کنید و هیجانی را ایجاد کنید.

و اما از این روئیا ها که بگذریم، لازم است که سازمان یابی شوراهای کارگران و مزدبگیران را در روند بار آوری و فرآیند تولیدی،  چه از نظر تولید  و بار آوری های فکری  در رشته ها و شاخه های گوناگون تولیدی، چه از نظر تولید یدی فراورده های مورد نیاز مصرفی انسان ها در شاخه ها و رشته های صنعتی و اقتصادی، مورد بر رسی قرار دهیم. این نوع از بر رسی سعی بر این دارد که تمام تجارب تئوری و عملی جنبش کارگری جهانی و از جمله تجربه ی جنبش کارگری خودمان  در انقلاب ۱۹۵۷ را  برای ره یافت و کمک به کار کرد  های عملی وسیاسی جنبش مزدبگیران مورد استفاده قرار دهد. نتیجه اینکه درقسمت دوم این مطلب به نوع سازمان یابی تجربی و تئوری شورا های انقلابی کارگران  و مزدبگیران، چه از نظر نوع تولید در یک  کارخانه  یا مؤسسه  و چه  تولید در شاخه های صنعتی شهری منطقه ای و سراسری می پردازیم. این ارزیابی از تعاونی کارگری، خود مدیریتی کارگری که در چهارچوبه ی سیستم سرمایه داری امکان پذیر است تا شوراهای انقلابی ضد سرمایه داری کارگران و مزدبگیران که مرزهای سیستم سرمایه داری را در می نوردد،  زیر پا می گذارد و قانون های آن را نفی کرده و قوانین ضد کار مزدی و دموکراسی شورایی ، که از  تصمیم گیری  مزدبگیران از پایین نشئت می گیرد را  به  تحلیل بررسی بگذارد.

۲۰آذر ۱۳۹۸

علی برومند