نظام شورایی(٢)

نظام شورایی،

آلترناتیو یک طبقه و یک جنبش معین است،

نه مال همه طبقات وهمه جنبشها!

( متن کتبی ترجمه سمینار زنده – فیس بوکی آلترناتیو شورائی، بخش پرسش و پاسخ با سلام زیجی)

(بخش دوم و پایانی)

رفیق آوات، اداره کننده شبکه اجتماعی “شورای هاوپشتی خه لکی کوردستان”: در این بخش  به طرح نظرات و پرسشهای شرکت کنندگان و پاسخ رفیق سلام زیجی به آنها خواهیم پرداخت.

پرسش: نظام شورائی چگونه بر نظامهای تا کنونی از جمله سیستم عشیره ای- خانوادگی یا حاکمیت حزبی شبیه کردستان عراق میتواند پیروز گردد؟

سلام زیجی: رفیق آوات!، همچنانکه در بحثی قبلی توضیح دادم جنبش یا نظام شورائی به طبقه و مردمی تعلق دارد که زیر سلطه قرار دارند حق و حقوقشان از جانب سرمایه داران و احزاب و دولت هایشان پایمال شده است، در نتیجه اگر این جنبش پیروز گردد به معنی پیروزی این بخش از جامعه است و مستقیمابه معنی پایان عمر هر نوع سیستم استبدادی و سرمایه داری از جمله نمونه عشیره گری و خانوادگی یا هر شکل دیگری میباشد که شما در کردستان عراق نیز به آن اشاره دارید. اگر این اتفاق نه افتد معلوم است همچنان آنها و اشکال مشابه نظام سرمایه داری حکمفرا خواهند شد بر کل جامعه. مهم نیست اینها به زبان کردی یا فارسی و عربی و ترکی و انگلیسی صحبت میکنند یا نه! صورت مسئله این است ما اکثریت بالای از جامعه تمام حق و حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مان از جانب این بخش از طبقه بورژوا  به گروه گرفته شده است. ما کار میکنیم و زحمت میکشیم آنها آنرا به اسم دولت و قانون و حزب و سیاستمدار پارلمانی و غیره می دزدند و به گرو می گیرند و اگر هم اعتراض کنیم سرکوب نیز میشویم. پس اگر آلترناتیو شورائی و سوسیالیستی پیروز شود ما دیگر شاهد حاکمیت الترناتیوهای رنگاو رنگ سرمایه داری حاکم کنونی نخواهیم بود. به بیان دیگر شاخص پیروزی جنبش سورائی شکست دیگر جنبشهای  طبقات دارا است.

اما در باره  پایان حاکمیت حزبی باید نکات قبلی خود را تکرار کنم که تا مادام جامعه یک جامعه سرمایه داری است، تا مادام مالکیت خصوصی اقتصادی به مالکیت جامعه( اشتراکی) تبدیل نشده است ما همواره شاهد نه تنها احزاب که وجود طبقات و جنبشهای مختلف خواهیم بود، و خود جنبش شورای نیز همراه احزاب سوسیالیست و کارگری در کنار هم برای تحقق کامل آن هدف گام بر میدارند. گفتیم نظام شورائی ما کارگران و زحمتکشان در کردستان و در همه جا یک نظام و جنبش ضد سرمایه داری و ضد همه اشکال نظام حکومتی سرمایه داران است. تا امروز به ما گفته اند شما کار میکنید و حق تعداد دیگری است ماحصل کار شما را بخورند!  تعدادی انگل دیگر که لباس “ملت” کرد و فارس و ترک و عرب و امریکائی بر تن دارند با زور کار و زحمات ما را تصاحب شده اند. موجودی مانند خامنه ای پیدا میشود باوجود اینکه صدها میلیارد دلار را بدون یک روز کار کردن سرمایه گذاری کرده، و با ثروت این رهبر فاسد اسلامیها میتوان همه فقر و بیکاری کل کشور ایران را پایان داد، اما همینها در پروپاگند اسلامی و فریبکارانه شان به ما میگوئید ثروت “چرک دست” است، ثروت  واقعی در بهشت  نهفته!. ما هم میگوئیم  ای شیاد! بیا با ما این معامله ساده را آنجام بده: آن بهشت و دنیای واقعی پیشکش شما و برای تو و مریدان فاسد و آدمکش تان، همین ثروت و سامان  که انباشت کرده اید(  بقول شما مسلمانان دروغگو  همین”چرک روی دست”) که به  ما تعلق دارد پسش بده! و البته این حقه بازها هر گز اینکارو نمی کنند.

میخواهم تاکید کنم برای پایان دادن به این نوع سیستمهای که شما در پرسشتان مطرح کردید هیچ راهی بجز به میدان آمدن یک جنبش بسیار قدرتمند توده ای و مسلح و سازمانیافته به منظور کسب قدرت دولتی و خلعید کامل آنها از قدرت  وجود ندارد! بدون تامین چنین افق و کسب قدرتی  از جانب همین حاکمان با اسلحه و سرکوب به مبارزه و تحرک جنبش شورائی پاسخ خوهند داد. از تجربه انقلاب ١٣۵٧ ایران(١٩٧٩) تا تجربه کردستان ایران سرکوب کارگران کوره پز خانه های بوکان و شوراهایی زحمتکشان توسط احزاب کردی، تا تجربه اوایل دهه ٩٠ در کردستان عراق و سرکوب آنها و ترور فعالین جنبش شورایی و این هم دوباره از جانب احزاب کوردی، همه گواه بر این واقعیت ساده است که این جنبش به چنین سیاست و افق و  ملزوماتی برای به پیروزی رساندن خود بر این مخاطرات و دشمنانش نیز مبرم دارد.

 

 پرسش:  اولا شما خودتان در اروپا زندگی میکنید چطور ادعای مبارز بودن را داری؟ در ضمن چرا از لغت “اشغالگران” برای نیروهای جمهوری اسلامی که کردستان ایران را اشغال کرده اند استفاده نمی کنید؟

سلام یجی: دوست گرامی اولا من بخش زیادی از عمر مفید  خود را در همان کردستان مورد “افتخار” شما  به عنوان پارتیزان و “پیشمرگ” کمونیست سپری کرده ام،  بعداز آن دوره هم  کمتر سالی  بوده است در آن منطقه حضور پیدا نکرده باشم.  اما مهمتر از این، نفس زندگی  کردن در کردستان و قندیل و اردوگاه و مرز و غیره به معنی آزاد یخواهی و آزاد اندیشی نیست، میتواند درست برعکس آن باشد، که اکنون به وسیعی چنین است. دوست گرامی! فکر و عقل و مغز و آزادیخواهی انسان  مطلقا  به محل زندگی به  حضور در دره و قندیل و کردستان و یا زندگی در لندن و پاریس و بیرون کردستان گره نخورده است، انسان میتواند در همان کردستان باشد اما دارای ضد انسانی ترین و فاشیست ترین تفکر و اندیشه و یا حتی در صف خود فروختگان به حکومتهای مرکزی هم قرار بگیرد، کما اینکه از قدیم تا امروز این امر یک واقعیت انکار ناپذیر در آن جغرافیا است. پس پاسخ من این است مفهوم انقلابی بودن( شورشگیری) هیچ کس و سازمانی از محل زندگی و استقرارش استخراج نمیشود، از آرمان و آینده و جنبش و طبقه ای استخراج میشود که آن فرد و یا گروه به آن تعلق دارد. شما به این باید توجه کنید که  آیا این افکار و ایده و راه حل های طرح شده درست است یا نه، نه اینکه کی کجا زندگی میکند.

در باره خوداری من از  بیان کلمه “اشغالگری” نیز باید عرض کنم، اگر منظور از “اشغالگر” به کسانی از “ملیت” یا دولت دیگری گفته میشود که آمده سر زمینی “ملت” تو را با زور اسلحه‌ و نیروی نظامی “اشغال” کرده است، پس پاسخ شما به موقعیت کنونی و بیست سال اخیر در کردستان عراق چیست؟ آنجا هم حاضر هستی از همین مفهوم اشغالگری برای احزاب و نیروی سرکوب که خود کورد زبان نیز هستند استفاده کنید؟. در کردستان ایران از “اشغالگری” تا کشتن کولبران مگر بدست خود کورد زبانان هم همراه با نیروی دولت مرکزی و سپاه و بسیج و اطلاعاتیها صورت نمیگیرد؟ به اینها هم حاضر هستید بگوئید “اشغالگران” کورد؟، مردم تهران باید به نیروی سرکوب و نظامی مستقر در آنجا چه باید بگویند؟. دوست عزیز! این مفهوم و تعریف ناسیونالیستی و از نگاه یک جنبش خاص قومی علیه “بیگانگان” و یا دولت مرکزی بکار برده میشود. برای ما آزادیخواهان و کارگران، و اینجا در این سمینار که از نظام شورائی داریم حرف می زنیم، برای ماها همه سرکوبگران و همه نیروهای مسلح کنونی دولتی و غیر دولتی، مادام که از نظام طبقاتی موجود، از اعدام و نبود آزادیهای سیاسی و از استثمارگران و ظالمان و زورگویان دفاع و حراست میکنند، مستقل از اینکه “اشغالگر” نامیده شوند یا با چه زبانی حرف می زنند، به عنوان نیرو و ابزار حاکمیت سیاه دولت و احزاب جنایتکار و زورگو و حامی سرمایه دار و ضد نظام شورائی از آنها نام می بریم. از این منظر همه شان برای ما “اشغال گر”هستند و باید با دولت و نظام و حزبشان دستشان از زندگی شهروندان کوتاه گردد.

 

پرسش: شما که از نظام سوسیالیستی صحبت میکنید آیا اتحادیه میهنی کردستان عراق مگر سوسیالیستی نبود که امروز به حزب خانوادگی وظالم تبدیل شده؟

سلام زیجی: آن حزب خودش هرگز چنین ادعای نداشته تا ما اکنون در باره چنین پدیده صحبت کنیم. این جریان همیشه ضد سوسیالیستی بوده است.در هر حال از نظر من متاسفانه امروز در هیچ جای دنیا ما شاهد نظامهای سوسیالیستی نیستیم تا ان را به عنوان الگوی زنده دوره حاضر اسم ببرم. بعلاوه باید تاکید کنم کسانی که با بار منفی از سوسیالیسم صحبت میکنند، اگر خود ناآگاه و عوامفریب نباشند به جنبش و دولت و طبقه ای تعلق دارند که از وجود این دنیایی مملو از جنایت و نابرابری و دزدی و فساد و آدمکشی  ذینفع هستند و لذت میبرند. اینها خوب میدانند که سوسیالیسم صد در صد برای پایان دادن به همین دنیای ننگین آنها به عنوان پرچم و راه حل میلیاردها انسان کارگر و آزاده و سرکوب شده همواره مطرح شده است. سوسیالیسم یعنی زندگی سوسیالیستی کردن انسانها (زندگی اجتماعی-اشتراکی برابر)، یعنی کسب همه آزادیهای که در شان انسان، یعنی  پایان دادن به هر شکلی از نابرابریهای که در تضاد و تنا‌قض با حق برابری شهروندی در همه امور سیاسی-اقتصادی- اجتماعی.-اداری- قضائی و… ! سوسیالیسم یینی پایان دادن به کار مزدی و نظام شرم آور و فاسد و ضد انسانی سرمایه داری!، یعنی باز گشت اراده و حرمت و ازادی و انسانیت به جامعه انسانی و تک تک آدمها!

در دوران سابق( وقتی ما تازه فعالیت کمونیستی خود شروع کرده بودیم) نیز احزاب کوردی در ایران بین مردم فریب کاری میکردند میگفتن اینها کمونیست هستند، “کمو” یعنی خدا، و “نیست” هم یعنی نیست!، پس “کمونیست” یعنی خدا نیست” و اینها کافرند!  اینکه خدای در کار نیست و همه وجوه مذهب خرافی و جنایت است شکی در آن وجود ندارد. این حرف هر کمونیست و سکولار و شهروند دارای درایت  و دانش و متکی به علم است. اما به هیچ وجه معنی واقعی کمونیست این پروپاگند نبود و نیست! کمونیسم اساسا با پیدایش نظام سرمایه داری شکل گرفته و علیه موجودیت چنین نظامی بوده و هست. “کمو”( اشتراک، جمع)، و “نیستی”” یا” نیست” به معنی جامعه اشتراکی، ایجاد یک جامعه اشتراکی و بری از مالکیت خصوصی و به معنی پایان نظام سر مایه داری. پس تقلیل دادن کمونیست به پدیده صرف مذهبی دال بر توصل حامیان سرمایه داری به حربه های خرافی و تحریک عقب ماندگی انسان علیه کمونیسم و نشانه پائین نگاهداشتن  سطح عقل و درایت و دانش به وسیله  چنین جریانات بورژوائی اعم از ملی یا مذهبی، که میخواهند بدینوسیله  کل جامعه را به ابزار دولت و طبقه سرمایه دار تبدیل کرده و مانع  آگاهی و پیشرفت جامعه شوند.

امشب که از شورا و نظام شورائی سخن می گوئیم هدف تحقق همین نوع نظام اشتراکی از راه باز گرداندن اختیارات کل جامعه به اکثریت جامعه و اعمال حاکمیت اکثریت بر جامعه که از کانال پایان دادن به سیستمهای موجود سرمایه داری اعم از پارلمانی و دمکراسی و ملی و اسلامی آن میگذرد، میباشد. وقتی ما میگوئیم نظام سوسیالیستی “یعنی بازگرداندن اختیار به انسان” معنی آن همین است. اکنون نه من طرفدار نظام سوسیالیستی و نه کسی که مخالف من نوعی هم است در سطح ماکرو زندگی و سرنوشت ما قبل از اینکه به دست و اراده خود ما رقم بخورد، واقعیت این است منافع و سود نظام ظالمانه سرمایه داری است که در اشکال مختلف سر نوشت ما را به نفع خود رقم می زند. کسی که امروز  تصمیم میگیرد جنگهای  ویرانگر راه به انداز، یا اینکه چگونه به محیط زیست باید توجه شود، چگونه باید حق کارگر را بدهند و ندهند، چگونه داعش درست کنند و جنگ قومی  و مذهبی راه اندازند تا منافعشان تامین گردد و غیره همه از جانب یک اقلیت سرمایه دار فاسد  و مواجب بگیران فاسد تر آنها است که در آن بالا نشته اند و بدون نقش و نیاز و خواست و تصمیم ما اکثریت شهروندان خودشان یکطرفه روی سرنوشت ماتصمیم میگیرند و اجرا ش هم میکنند و چنانچه  صدایمان هم در بیاید  فوری سرکوبمان میکنند. بنابر این اگر ما انسانها اختیار خود را خود بدست بگیریم شاهد این نخواهیم بود دولت امریکا از آنسوی جهان بیاید هر چه اسلحه تولید کرده بر سر مردم در خاورمیان بریزد و بعد دوباره به این بهانه همان سلاحها را به فروش برساند، اگر ما اختیار دست خودمان باشد این سرنوشت جامعه کردستان عراق و عراق نخواهد بود که به اسم کردایتی و حرب و اسلام چه بلای بر سر جامعه آورده اند، اگر ما اختیار دست خودمان بود با این بلا در ایران مواجه نمیشدم که انقلاب کردیم تا یک استبداد را از سر راه برداریم اما یک جانور عقب مانده و مستبد دیگر را بر ما تحمیل کردند و یکی از جانی ترین و کثیفترین حکومتهای قرن جهان بورژوازی و اسلامی را به هشتاد میلیون انسان تحمیل کردند. در همین عراق وقتی صدام جنایتکار با این همه جنایت و بمباران شیمائی که در تاریخ سیاهش وجود داشت اکنون که رفته آیا مردم عراق و کردستان آزاد شده اند؟ ابدا!، آیا واقعا اکنون ما با چند صدام دیگر در عراق روبرو نیستیم؟ حتی بدتر از صدام!؟ از اینرو از همه میخواهم با آرامش کامل و تحمل بیشترین نظر مخالف به هم گوش بدهیم و راه انتقاد از خود و احزاب و دولت و همه باز بگذاریم تا راه بهتری بیابیم. نظام شورائی قرار است این اختیارات و موقعیت اجتماعی-انسانی برای ما انسانها به وجود بیاورد، اگر در این نظام هم استثمار و اعدام و نابرابری و ناعدالتی های سیاسی و اقتصادی و غیره باقی بماند  فرقی با نظامهای تا کنونی نخواهد داشت.

پرسش: در صورتی که نظام شورائی مستقر گردد بانگها چه نقش و جایگاهی خواهند داشت؟

سلام زیجی: همچنانکه در بحث قبلی توضیح دادم فرض ما این است استقرار نظام شورائی و سوسیالیستی به معنی گرفتن همه قدرت و در اختیار گرفتن همه ثروت و سامان کشور از جانب نظام شورائی و کنگره سراسری شوراهای کارگری و مردم زحمتکش است. یعنی شرایطی به وجود خواهد آمد که در آن نه زندانی سیاسی و نه اعدام و نه دولت و نه هیچ ارگان سرکوبگر بورژوائی باقی نه تنها نباید باقی بماند که کل اقتصاد کشور، که بانکها هم شامل آن خواهد بود، بدست شوراهای کارگری و مردم زحمتکش خواهد افتاد. در نتیجه نه تنها هیچ فرد کارگر و زحمتکش و آزادیخواهی در جامعه از نظر مادی دچار آسیبی نخواهد شد برعکس کل ثروتی که تعدادی سرمایه دار مفت خور با زور تصاحب کرده اند و همه ثروت که به اسم دستگاهای دولتی و مذهبی، و امثال خامنه ای و خمینی و امام رضا شان به یغما برده اند پس گرفته می شود و برای اولین بار در اختیار کل جامعه قرار خواهد گرفت. همه این دارئیها در بین شهروندان بطور یکسان توضیع میگردد و تولید را نیز اینبار بنا به نیاز جامعه و شهروندان صورت خواهد گرفت نه بخاطڕ سود بری یک مشت سرمایه دار انگل.

در نتیجه در نظام شورائی و سوسیالیستی خبری از فقر، گرسنگی، کارتن خوابی و کودکان کار و خیابانی و صدها مشقت و پدیده شرم آور ناشی از حاکمیت نظام سر مایه داری را شاهد نخواهیم بود!. انسانها یکبار در شکل کودکان بسیار شیرین و دوست داشتنی متولد میشوند حق است تا اخر عمرشان آزاد و برابر و مرفه و خوشبخت زندگی کنند، نه مانند امروز فورا مهر خرافه دینی و ملی، یا مهر شیعیه و سنی و یهودی ومسیحی و غیره به پیشیانی کودکی که نه دین دارت و نه ملتی، و به این شکل و روحیه از دولت و آموزش و پروش تا خانواده بزرگش میکنند بعد تحویل یک جنگل به اسم نظام سرمایه داری داده میشوند تا با پاره کردن شکم یکدیگر راه بقای خود( در واقع بقای نظام وحشی سرمایه داری) را جستجو کنند. اما نظام شورایی و سوسیالیستی از بدو تولد نوزاد زندگی و تفکر و عقل و علم و  یک زندگی  انسانی در مقابلش قرار میدهد. و این منشا و نطفه شکل دادن به یک جامعه آزاد، برابر، مرفه و خوشبخت است که تنها از راه سوسیالیسم و حاکمیت شورایی-سوسیالیستی ممکن میگردد.

پرسش: در مارکسیم جمع رهبری نمیکند، فردی است، آیا در کمونیزم میتوان نظام شورائی دایر کرد و جمعی تصمیم گرفت؟

سلام زیجی: علاقمند هستم دوست گرامی که معتقد است در مارکسیسم تصمیم جمعی یا نظام شورائی وجود ندارد سند و نظریه و رویداد تاریخی و قابل اتکا و موثقی به ما نشان بدهد تا ببینیم چرا ایشان چنین برداشتی دارند. نخیر چنین نیست!، من یک مارکسیستم و دارم از نظام شورائی و تصمیم گیری در شکل جمعی دفاع میکنم، ما کمونیست هستیم و بخش مهمی از برنامه و آلترناتیو حکومتی ما همین نظام شورائی و سوسیالیستی است. ایشان شاید یک کمونیست سابقی را میشناسد حالا شده فاشیست و ناسیونالیست و ضد نظام شورائی هم هست و از این منظر چنین برداشتی کرده اند. این پدیده دیگری است، ربطی به مارکسیسم ندارد. ‌همچنانکه در دنیا ما کمونیستها  جریانات زیادی داشتیم که روزی مارکسیسم بودن و طرفدار نظام سوسیالیئستی، اما حالا شده اند طرفدارسرمایه داری و سوسیال دمکراسی، ناسیونالیسم و فاشیسم و غیره، همین روند و اتفاق را در باره جنبشها و احزاب و شخصیتهای درون نظام سرمایه داری هم میتوانیم ببینیم.

در هر حال به عنوان یک واقعیت سیاسی- برنامه ای و طبقاتی، بنا به دلایلهای که چند بار در این سمینار توضیح داده ام، حقیقت این است ما کارگران، کمونیستها  و جنبش سوسیالیستی حامی جدی نظام شورایی هستیم. شما اگر به مانیفست کمونیست هم مراجعه کنید تمام مبانی و استراتژی آن تلاش برای پایان دادن به حکومت اقلیت بورژوا ها و استقرار نظام اشتراکی و سوسیالیستی و یک جامعه بدون طبقه است. جنبش شورائی  مورد نظر ما به این تلاش و آینده تعلق دارد.

پرسش: حفظ نظام شورایی نیازمند قدرت اقتصادی زیادی است که آنهم باید با کار مردم تامین شود یا اینکه به قدرتهای خارجی دیگری متکی باشد ،همانطوری که در تاریخ چنین اتفاق افتاده است، نظر شما در باره این نظریه یا سوال چیست؟

 

سلام زیجی: سوال خوبی است، من از همین دوست سوال متقابلی دارم مبنی بر اینکه به قدمت تاریخ نظام سرمایه داری مگر همه کار نکرده اند؟ پس نتیجه اش چه شده، غیر از ثروت مند تر شدن سر مایه داران و یک اقلیت کوچک، و ویرانتر شدن و فقیرتر شدن زندگی همان اکثریت جامعه کار کن؟. چرا باید ما کار کنیم و نتیجه اش را تحویل یک مشت سرمایه دار انگل بدهیم؟ و راضی هم باشیم!، اما وقتی میخواهیم و میتوانیم برای خود و زندگی و جامعه مشترکمان کار کنیم باید منفی تلقی کرد؟ و معترض بود و فرضمان این باشد که نمی توانیم؟!.  هزینه این همه جنگ و موشک و بمب و هزینه سر سام آور ارتش و سپاه و ارگانهای دولتی و مسجد و منبر و آخوند را مگر ترامپ و خامنه ای و سرمایه داران و سران دولتها و احزاب موجود بورژوازی پرداخت میکنند؟، نخیر!، آنرا نیز ما پرداخت میکنیم. حتی حقوق آن بی شرفی که میرود یک انسان را میبرد بالای چوبه دار حلقه آویزش میکند یا تیری به سینه اش شلیک میکند ما کارگران و زحمتکشان و سرکوب شدگان پرداخت میکنیم. تمام ثروت باد آورده همه حاکمام کنونی از کجا بدست آمده؟ مال باباشان که نیست!، از ما بطور “قانونی” و غیرقانونی و در حقیقت با زور و فریب گرفته اند. حالا چرا اگر بیائیم نه ٨ و١٠و ١۵ ساعت کار با اجبار در روز برای سرمایه داران کار کنیم عادی جلوگر کنیم اما وقتی حتی با ۴ تا ۵ ساعت کار میتوانیم تمام هزینه  جامعه و خود را تامین نمائیم را سخت و غیر ممکن بدانیم و تردید و سوال در مقابلش قرار بدهیم؟!!. و اگر راه این همه فساد و دزدی و مفت خوری سرمایه داران را با گرفتن قدرت آز آنها مسدود کنیم، چرا نباید بتوانیم یک جامعه بسیار بسیار ثروتمند را با کار داوطلبانه و کمتر از یک سوم شرایط کار مزدی و  میزان  فروش اجباری نیروی کار و تن و روحمان در شرایط کنونی ایجاد کنیم؟!!

یکی از پیش شرط های پیروزی ما بر سر مایه داران و راه پیروزی سوسیالیسم و نظام شورائی دقیقا تعرض به این نوع تبلیغات مسموم و غیر واقعی و سازماندهی شده مستقیم و غیر مستقیم بورژواها است، که گویا ما نمیتوانیم خود را اداره کنیم، گویا اقتصاد کشور را نمیتوان در اختیار همگان قرار داد، گویا نمیتوان آموزش و پروش و حمل و نقل و دها مورد دیگر را رایگان کرد، گویا نمیتوان فقر و بیکاری و کارتون خوابی و کار کودکان را خاتمه داد. پاسخ ما هم این است: بله تا شما انگلهای فاسد و نیروی سرکوب و وحشی تان در قدرت باشد نمیشه هیچکدم را به نتیجه رساند، اما ما که حتی هزینه نفس کشیدن و زندگی انگلی و مفت خوری شما را هم تامین کرده ایم هم قدرتش را داریم و هم شایسته این هستیم که جامعه را به یک جامعه انسانی و برابر و آزاد تبدیل کنیم. چرا وقتی این همه مرگ و میر، فقر و گرسنگی کشتن هر روزه کولبر و مردم زحمتکش و دزدیدن هر روز دستمزد کارگر و کار کودکان را همزمان با ثروتمند تر شدن هر روزه تعداد سرمایه دار،” اختلاس” شدن هر روزه میلیونها دلار در ایران و سرکوب هر روز آزادیخواهان را میبینیم نباید تف کرد به این نظام و هر چه زودتر برای نابودی اش گام بر نداریم. من میگویم با اقتصاد موجود در هر کشوری، از جمله ایران و عراق میتوان کل جامعه را بقول مسلمانان به “بهشت” تبدیل کرد، میتوان هم فقر و بیکاری و گرسنگی و بی خانمانی را فورا تمام کرد، بدون کمک ‌هیچ “قدرت خارجی” هم میتوان این کار را کرد، ‌مگر غیر از این است که حتی “قدرت خارجی” نیز خود شب و روز از کار و تلاش ما دارند میدزدند و دامنه ثروت و سود باد آورده شان را گسترش داده اند؟. اما شرط اول این مهم  این است که  اول سرمایه داران و جنایتکاران و عناصر و طبقه فاسد حاکم  را از قدرت پائین کشید و خود قدرت را بدست بگیریم.

پرسش: به عنوان بخش پایانی، سوال ما این است  از نظر شما احزاب چپ و کمونیست دیگر، همانطوری که شما به عنوان حزب سوسیالیست انقلابی ایران، در اینجا مواضع خودتان را روشن گفتید و از جنبش شورائی حمایت میکنید، مستقل از کار حزبی خودشان، به چه شکلی میتوانند در تقویت پروژه جنبش شورایی به ما کمک کنند و در این برنامه ها شرکت نمایند؟

 

سلام زیجی: واقعیت این است من نگاه بیشتر احزاب چپ و کمونیست ایران را در خیلی از زمینه ها از جمله در برخورد به جنبش شورایی قبول ندارم و جای نقد جدی هستند. در باره جنبش شورایی نیز بسیار نگاه پوپولیستی و ماورا طبقاتی به چنین پدیده ای دارند که بخشا در این سمینار به نقد دیدگاه آنها هم اشاره کوتاهی کرده ام. با این حال بنظرم هر نیروی که خواهان پایان دادن به حاکمیت سرمایه داری باشد، هر نیروی که ادعای کمونیست و سوسیالیست و کارگری بودن را دارد نمیتواند طرفدار آلترناتیو شورایی-سوسیالیستی به عنوان یک بدیل حکومتی نباشد، نمیتواند  سنگ اندازی کند برای پیروزی نظام شورائی یا آنرا به جنبشهای راست دیگر تقدیم کند و شریک شود. گفتم که نظام شورایی و نظام سوسیالیستی تفکیک ناپذیرند، لازم و ملزومه همدیگرند، به یک جنبش و طبقه و آینده واحدی تعلق دارند.

از اینروازهمه نیروهای که در ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی تلاش میکنند میخواهم که پرچم رادیکال شورایی  وسوسیالیستی را بر افراشته تر کنند، از این زاویه  و برای تحقق این هدف هم علیه جمهوری اسلامی هم علیه اپوزسیون بورژوائی اسلامی و ناسیونالیست و شونیست، وعلیه کلیت نظام سرمایه داری وارد میدان نبرد طبقاتی شوند و به این سیاست متکی باشند. از همه میخواهم از سنت سکتی و فرقه ای پرهیز کنند و به نفع جنبش شورایی و کارگری  گامهای بهتری بردارند.  پیروزی جنبش شورایی که بدیل و آلترناتیو سوسیالیستی طبقه کارگر و مردم زحمتکش و آزادیخواهان جامعه است در گروه به میدان آمدن متحدانه و هر چه بیشتر طبقه کارگر و احزاب متعلق به این جنبش و الترناتیو می باشد.  با تشکر فراوان، و همگی خسته نباشید!

منبع: نشریه سوسیالیسم امروز شماره ١١١

 ١ آبان ١٣٩٨

٢٣ اکتبر ٢٠١٩