بیش از هر زمان دیگر به همبستگی جهانی و انقلاب سوسیالیستی نیاز است زیرا جهان به سوی جنگهای سلطه گرانه جدیدی پیش می رود!

بیش از هر زمان دیگر به همبستگی جهانی و انقلاب سوسیالیستی نیاز است زیرا جهان به سوی جنگهای سلطه گرانه جدیدی پیش می رود!

نشانه هایی از جنگ های سلطه گرانه جدیدی در جهان راه است. مرزهای رسمی کشورهای جهان و آبهای اطراف این کشورها دیگر مورد احترام کشورهای سلطه جو نیست. تغییر مرزها در خاورمیانه و تشکیل کشورهای جدید بعد از فروپاشی شوروی و تجزیه یوگسلاوی سابق به طور جدی در دستور کار کشورهای سلطه گر قرار گرفته است. با وجود اینکه این نقشه بعد از جنگ عراق به وقوع نپیوست با این حال این تفکر به نوعی دیگر در دستور کار کشورهای قدرتمند منطقه قرار گرفت. همچنین قدرت گرفتن احزاب دست راستی، ناسیونالیستی و فاشیستی در بسیاری از کشورهای جهان تفکر برتری طلبی و تنفر از بیگانگان را دامن زده است. در بسیاری از موارد تفکر ناسیونالیستی و فاشیستی با تفکر مذهبی آغشته گشته و احساس تنفر از بیگانه را صد چندان کرده است. عواملی چون گرم شدن زمین، افزایش جمعیت جهان، کمبود آب و کمبود منابع طبیعی و معدنی، فقر و بیکاری و تمایل به مهاجرت زمینه های به اصطلاح موجه برای کشورهای سلطه گر را برای تجاوز و تعرض به کشورهای دیگر به وجود آورده است.

چین در ۲۰۱۴ شروع به حفاری چاه نفت در آبهای اطراف ویتنام کرد و وقتی با اعتراضات ویتنام و فلیپین مواجه شد با تهدید نظامی این کشورها را وادار به عقب نشینی و سکوت کرد. تقریبا هیچ کشور قدرتمند دیگری به صورت جدی اقدامات چین را محکوم نکرد زیرا خود این کشورها نیز تفکرات سلطه گرانه ای در سر می پروراندند. در سال ۲۰۱۸ ترکیه به همین صورت  به آبهای اطراف جزیره قبرس تعرض کرد. با وجود اینکه بیست درصد قبرس هنوز در اختیار انگلیسی ها است انگلیسی ها عکس العمل خیلی جدی نسبت به این اقدام از خود نشان ندادند زیرا خود باید جبل الطارق را حفظ کنند و ترکیه زورگویانه حفاری های به اصطلاح نفتی خود را ادامه داد. در سال ۲۰۱۹ ترامپ اقدام به خرید گرونلند کرد و به دانمارک فروش این جزیره را  پیشنهاد داد اما دانمارک از فروش این جزیره بزرگ امتناع کرد. واکنش های جهانی به این اقدام آمریکا خیلی سطحی و گذرا بود. البته نا گفته نماند که آمریکا از سال ۱۸۶۷ خواستار خرید این جزیره یخی از دانمارک بوده است. با وجود اینکه دانمارک توانست گرونلند را در تسلط خود نگه دارد ولی مجبور به فروش چند جزیره کوچک در نزدیکی گرونلند به آمریکا شد.

بی توجهی کشورهای قدرتمند جهان به تجاوزنظامی ترکیه به شمال سوریه نشانی است از این حقیقت که کشورهای سلطه گر خود نیز در همین تفکرات غرق هستند تا حدی که عکس العمل خیلی شدیدی نسبت به این اقدام تجاوز کارانه ترکیه از خود نشان نمی دهند. ترکیه می باید چراغ سبزی از آمریکا، روسیه و همچنین جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده باشد که یک همچنین اقدام بی محابایی را انجام دهد. روسیه که با ورود به شبه جزیره کریمه اشغالگری های نظامی و سلطه گرانه خود را هویت بخشید، طبیعی است که در مقابل اقدام سلطه گرانه و اشغالگرانه ترکیه سکوت کند. جمهوری اسلامی ایران که در رویای امپراطوری شیعه از مرزهای افغانستان تا کرانه های مدیترانه می باشد نیز در مقابل تجاوز ترکیه سکوت اختیار کرده است تا خود نیز از سیاست اشغالگرانه در آینده بتواند بهره برداری کند و همچنین آمریکا به همین منوال سکوت می کند تا خود بتواند به سیایست های اشغالگرانه خود در گرونلند را در آینده ای نزدیک جامعه عمل بپوشاند.

جهان در انتظار بلوک های نظامی جدیدی است. همچنان که در بالا ذکر شد ریشه این اشغالگری ها در سیاست های احزاب دست راستی نهفته است. این احزاب با سیر واپسگرایانه سیاسی در کشورهای خود حقوق دمکراتیک را به چالش می کشند و بیگانه ستیزی را رواج می دهند و در نهایت برتری طلبی قومی و ملی را بر تارک جامعه می نشانند. ترامپ و جمهوری خواهان آمریکا مرزهای خود را یک بار با کشیدن دیوار میان مکزیک تعیین می کند و بار دیگر با گسترش مرزهای خود به جنوب کشور مکزیک و با گماشتن پنج هزار سرباز در خاک این کشور در عمل مرزهای کشور خود را به داخل کشور مکزیک می گستراند. به عبارت دیگر ترامپ مکزیک را مجبور کرده است  تا با محافظت از مرزهای خود سد راه مهاجران آمریکای لاتین باشد. این یعنی سلطه گری و زورگویی به کشورهای همسایه در اعماق خاک آنها برای حفظ منافع ملی کشور خود است. در همین مقیاس کشور ناسیونالیستی و مذهبی ترکیه به بهانه ایجاد یک منطقه امن برای کشور خود وارد شمال سوریه می شود تا هم به اصطلاح مبارزین کرد را سرکوب کرده و هم جلوی مهاجرت میلیون ها سوری را بگیرد.

در اروپا بلوک نظامی جدیدی در حال شکل گیری است. کشور فرانسه مبتکر این بلوک نظامی و دفاعی جدید است. از ده کشور اروپایی دعوت کرده است تا در این بلوک به اصطلاح دفاعی وارد شوند. بسیار جالب است که تعداد زیادی از این کشورها در ناتو نیز عضو هستند و به نظر می رسد که اعتماد به ناتو دیگر جای خود را به نگرانی داده است. ناتو در حال گسترش است و منافع بسیاری از اعضای ناتو در تناقض با همدیگر است. به طور مثال ترکیه و یونان. بلوک جدیدی نیز از کشورهای آنگلوساکسون(انگلیس آمریکا، استرالیا، کانادا و …) به طور غیر رسمی شکل گرفته است. ما در جنگ عراق چگونه این کشورها آمریکا را مورد حمایت قرار دادند را دیدیم. با خروج انگلیس از اتحادیه اروپا این همکاری اقتصادی نظامی بیش از پیش خواهد بود.

جهان به طرز فجیعی به سمت جنگ های سلطه گرانه جدیدی و درگیری های ناسیونالیستی تازه ای پیش می رود ما با پیروز شدن احزاب دست راستی و ناسیونالیستی آرامش جهانی را از دست خواهیم داد. آیا راه برگشتی هست؟!

سامان حقیقت جو

اکتبر ۲۰۱۹