کردها به استقلال نیاز ندارند!

کردها به استقلال نیاز ندارند!

این پیام عبدالله اوجالان، از زندان است که دیروز خبرگزاری ها از قول وکلای ایشان مخابره کردند.

قبلا ها، از نظر همین عبدالله اوجالان و پ ک ک، “کرد” مخالف استقلال یا نفهم بود، یا خائن.

حقیقت مسئله این است که نه اوجالان امروز نفهم و خائن است، نه اوجالان دیروز. ناسیونالیسم کرد در هر دوره ای، شعار استراتژیک خویش را بر مبنای شرایط اتخاذ میکند. لیست تمامی احزاب همین جنبش در دوره جنگ سرد، سوسیالیسم جزو شعار و هدف اعلام شده شان بود، همانطوریکه بعدها، قبله دسته جمعی دمکراسی اعلام شد. بعدترها، و با شروع دخالت های رسمی و علنی امپریالیستی در متن تقسیم مجدد جهان، شعار و مطالبه فدرالیسم قومی به بازار آمد، که تناسب مستقیمی با سناریوی سیاه مد نظر دول قلدر برای از هم پاشاندن شیرازه جامعه از “پائین” و “توسط توده ها” داشت. کنفدرالیسم دمکراتیک و “کرد به استقلال نیاز ندارد”، سیاست فعال امروز پ ک ک در منطقه، در کنار هلال شیعه، برای شرکت در قدرت و سیستم حاکم جهنمی کشورهای امروز منطقه است.

در تمام این دوره ها، این احزاب نه تنها به هدف خویش خیانت نکرده اند بلکه دقیقا متناسب با منافع سیاسی و مادی روز خویش قدم برداشته اند. هم بستری با این و آن دولت و قدرت در هر فصلی از سیاست، دقیقا بر مبنای منفعت روز اینها بوده است.  حتی کرایه دادن نیرو به دولت های منطقه که در زبان عموم به عنوان مزدوری شناخته شده است، با حساب و کتاب دقیق و در جهت تامین منافع سیاسی و مادی شان برای “کورد” بوده است. باید دقت کرد که وقتی اینها میگویند کورد این را میخواهد یا نمی خواهد، منظورشان مستقیما جیب سیاسی و مادی خودشان و جنبش سیاسی خودشان است، منتها با پوشیدن قبای ملت، میخواهند کارگر و زحمتکش جامعه راهم به دنبال خود خود ببرند.

برای پایان دادن به سرکوب تاریخی و تفرقه و نفرت ملی و قومی در این منطقه، و امروز برای پایان دادن به  معامله با این مسئله توسط این احزاب و دار و دسته ها و کانگسترهای رنگارنگ سیاسی و قومی، تعیین سرنوشت جامعه کردستان از طریق مراجعه به رای مستقیم شهروندان و رفراندوم عمومی در ماطق کردنشین، یک ضرورت مهم سیاسی برای ما کمونیست، از زاویه منافع یک انقلاب کارگری است. تا آن زمان، باید مداوما به جامعه هشدار داد تا در معامله تجار سیاسی بازار ناسیونالیستی قربانی منافع این و آن نشوند. مذاکره و معامله و بندو بست، پیوستن به قطب های درگیر منطقه ای، خودمختاری، خودگردانی، فدرالیسم، کنفدرالیسم، استقلال و تمام شعار و سیاست و پرچم اینها، مسیرهای متفاوت اینها برای رسیدن به یک هدف ثابت است؛ پذیرفته شدن در قدرت حاکم و شرکت در استثمار و بخوربخوری است که همه جا در جریان است…

آقایان ناسیونالیست!

هر سیاستی اتخاذ میکنید، هر مسیری میروید، هر قبله ای در پیش میگیرید، با هر کس و ناکسی هم بستر میشوید مبارک تان باد، ولی به شرافت تان، اگر دارید، به اسم خود بکنید و دست از سر مردم بردارید!