٢٨مرداد ١٣۵٨ و مروری بر مقاطع تاریخی ایندوره!

٢٨مرداد ١٣۵٨ و مروری بر مقاطع تاریخی ایندوره!

۴٠ سال قبل در ٢٨مرداد ١٣۵٨ خمینی جنایتکار فرمان حمله به کردستان را اعلام کرد. با اجرای فرمان خمینی ارتش و نیروهای جمهوری اسلامی به کردستان حمله کردند، موجی از کشتار و ترور، قتل عام و وحشیگری ، اعدام دسته جمعی، زندان و آوارگی را به کردستان آوردند. دادگاه های انقلاب اسلامی و صحرائی توسط خلخالی، در سنندج، مریوان و سقز و پاوه برپا شد. با شروع جنگ مسلحانه، مقاومت و مبارزات توده ای در شهرهای کردستان شکل گرفت و بطور وسیع و سریع در سراسر کردستان تبدیل به درگیری و تظاهراتهای خیابانی و ایجاد عدم امنیت برای نیروهای مسلح و مقامات دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی شد.

جنبشی نیرومند علیه جمهوری اسلامی در شهرها شکل گرفت. جنبش و مبارزات توده ای که طی سه ماه توانست شیرازه نیروهای سرکوبگر را از هم بپاشد و بار دیگر شرایط دمکراتیک و حاکمیت توده ای مردم در شهرها را جایگزین حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بکند.

۴٠ سال از این تاریخ گذشته است. جامعه کردستان تغییرات اساسی را بخود دیده است. بافت طبقاتی و اجتماعی جامعه تغییر کرده است. طی این مدت مبارزات کارگری در شکل اعتصابات و مراسمهای اول ماه مه، مراسمهای روز جهانی زن و فستیوال کودکان و… عروج جنبش سوسیالیستی و مطالبات سوسیالیستی را فراهم کرده است.  از مقطع بمیدان آمدن مردم و برقراری حاکمیت شورایی در شهر و محلات جنبش سوسیالیستی در کردستان بعنوان افق اعتراض رادیکال و انسانی در مقابل جنبش ناسیونالیستی بمیدان آمده است، و کردستان تا کنون توسط دوجنبش با پایگاه طبقاتی دو طبقه شناخته شده است.

٢٨مرداد و حمله جنایتکارانه ارتش و سپاه پاسداران به کمک مزدوران محلی به کردستان برگ ننگینی از کارنامه سرتاپا جنایت و کشتار جمهوری اسلامی است.

از بهمن ماه ۵٧ تا ٢٨ مرداد ١٣٨۵

در ایران انقلاب عظیم و توده ای حاکمیت دیکتاتوری رژیم پهلوی ها را در هم شکسته بود . اعتراضات انقلابی  مردم ایران در این انقلاب از محلات حاشیه شهرهای تهران و مبارزه با پلیس امنیتی و ساواک رژیم پهلوی  شروع و بسرعت در مراکز شهرها و دانشگاه ها و سپس به اعتصابات کارگران در مراکز کلیدی تولید کشیده شد، اعتصاب کارگران  صنعت نفت در اوج این مبارزه به سرنگونی رژیم حاکم پهلوی ها تبدیل شد. مردم کردستان در انقلاب ۵٧ با هم سرنوشتی مبارزاتی ــ سیاسی دست در دست میلیونها نفر از مردم معترض در دیگر شهرهای ایران فعالانه شرکت کردند. در این مقطع با وجود فضای سیاسی و اعتراضی و حضور احزاب سیاسی (در بدو انقلاب ۵٧هر چند ضعیف) جامعه کردستان به محلی پرتلاطم و کشمکش سیاسی و انقلابی تبدیل شده بود. در انقلاب ۵٧ و بعد از آن توده های مردم کردستان بسرعت مسلح شدند. در بیشتر شهرها و مناطق روستایی شرایط برای حاد شدن اختلافات طبقاتی و دعوا بر سر زمین و جلوگیری از اجحافات و زورگویی های مالیکن و فئودالها، ایجاد شده بود. در بطن چنین وضعیتی در حالیکه فضای سیاسی در میان مردم و زحمتکشان رو به اوج و گسترش بود، مالکین و فئودالها همراه با مرتجعین محلی و با کمک آیت الله های جمهوری اسلامی سعی در اسلامی کردن و ارتجاعی کردن شهرها را داشتند. هدف آنها جلوگیری از فضای باز سیاسی و دمکراتیکی بود که رو به رشد بود. هدف مالکین و ارتجاع محلی جلوگیری و سد کردن تعرض دهقانان و تلاش برای باز گرداندن ارتجاع دولتی و حکومتی و آوردن جمهوری اسلامی با ارتش و سپاه و زندان و دادگاهایش بود. اهداف شوم و سیاهی که با مقاومت و سد محکم انقلابیون رادیکال و مردم شهرها بویژه زنان و جوانان روبرو شد. و برای مدتی طولانی ناکام ماند.

عروج چپ و جنبش سوسیالیستی

با گسترش اعتراضات و ایجاد نهادهای دفاع از انقلاب و با بالاگرفتن فضای سیاسی و آرمانخواهی انقلابی ــ  کمونیستی و حضور فعال چپ و کمونیستها در شهرها بویژه در سنندج و مهاباد،  گرایش اجتماعی و چپ و رادیکال در کردستان بعنوان مدافعین تداوم انقلاب ۵٧ و در تقابل با ارتجاع تازه به قدرت خزیده جمهوری اسلامی، رزمنده تر و رادیکالتر به میدان آمد. چپ و کمونیسم با دخالت موثر و فعال ابراز وجود کرد و به نماینده رزمنده منافع کارگران و زنان و توده میلیونی مردم در کردستان برای رفع تبعیض و نابرابری تبدیل شد. مردم کردستان برای اولین بار قدرت و حضور چپ و کمونیسم را تجربه کردند.

جهموری اسلامی و بمیدان آمدن چپ و کمونیستها!

جهموری اسلامی در تقابل با حضور موثر و فعال چپ و کمونیستها،  ابتدا تلاش کرد از میان مرتجعین محلی واحدهای سپاه پاسداران را بسیج کند و در عین حال به دوائر ارتجاعی چون مکتب قران مفتی زاده متکی شود، تقویت نیروهای نظامی و جمع آوری تعدادی از مزدوران شرور و طرفدار جمهوری اسلامی و تلاش برای استقرار نیروهای مزدور محلی و سپاه پاسداران در شهرها و نقشه ترور چپ و کمونیستها تلاشهای فوری جمهوری اسلامی بود که  این تلاشها در ظرف چند ماه  به شکست کشیده شد. که سرانجام بعد از کسب آمادگی با توپ و تانک و هواپیما و اعزام نیروهای سرکوبگر ارتش و حزب الله، خمینی جنایتکار فرمان حمله به کردستان را صادر کرد.

جنبش ناسیونالیستی کرد حزب دمکرات کردستان.

 تا مقطع شروع اعتراضات سراسری و بهمن ماه ۵٧ بخش اعظم رهبری و کادرهای حزب دمکرات در تبعید و تعدادی از آنها در زندان (غنی بلوریان پیرو کنگره ۴ این حزب که به مشی حزب توده و سازمان اکثریت در دفاع از جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران پیوست) بودند. حزب دمکرات که در سیکل “رکورد فعالیت سیاسی و ابراز وجود” قرار گرفته بود با گرم شدن اعتراضات سیاسی و خیابانی در تعدادی از شهرها با استقرار بخشهایی از نیروهایش شروع بفعالیت علنی کرد.   حزب دمکرات با شروع فعالیتهایش با حمد و ثناگویی از خمینی و  اسلام ارتجاعی در ردیف طرفداران “مشی امام” قرار گرفت. این حزب میخواست به این وسیله با ضد انقلاب اسلامی بقدرت رسیده به  نوایی برسد.

در حالیکه مردم کردستان و نیروهای چپ و کمونیست برای حفظ  دستاوردهای دمکراتیک خود علیه ضد انقلاب اسلامی و مرتجعین محلی  مبارزه میکردند، حزب دمکرات مشغول آستانبوسی در محل استقرار خمینی جلاد بود. به  دولت بازرگان خودش را آویزان کرده بود و سپس با پیام لبیک به خمینی و ضد انقلاب اسلامی برای نیروهای چپ و کمونیست و مردم آزادیخواه کردستان که قصد تسلیم و تمکین به حاکمیت خودگمارده جمهوری اسلامی را نداشتند، سیاست تهدید و شاخ و شانه کشیدن را اتخاذ کرد. سیاست تهدید نظامی مردم معترض سنندج و سیاست اسکورت نیروهای جمهوری اسلامی توسط این حزب با شعارهای رادیکال علیه سازشکاری و بند وبست توسط مردم کردستان بویژه در سنندج رسوا و به افتضاح سیاسی برایش تبدیل شد.

جنبش ناسیونالیسم کرد و احزاب ناسیونالیستی از بهمن ماه ۵٧ و با گرم شدن اعتراضات مردم در دفاع از دستاوردهای دمکراتیک آندوره یک دوره ای نسبتا طولانی سیاست “تفاهم و نزدیکی” به جمهوری اسلامی را درپیش گرفت. اما واقعیتهای اعتراضی و مبارزاتی و رشد جنبش سوسیالیستی و جمع شدن مطالبات این جنبش در دفاع از حقوق کارگر و زنان و رفع هر گونه تبعیض و ستم ملی توسط جنبش سوسیالیستی و تبدیل شدن شهرها به کانونهای مبارزاتی و مقاومت و دفاع از حقوق و کرامت انسانی، عملا حزب دمکرات، افق و جنبش ناسیونالیستی کرد را  منزوی کرد.

 

رسوایی دو شاخه حزب دمکرات کردستان و سازمانهای زحمتکشان و بندو بست با جمهوری اسلامی!

ما در شرایطی به جمعبندی دستاوردهای اعتراضی و مبارزاتی مردم کردستان و جایگاه جنبش سوسیالیستی میپردازیم که یکبار دیگر شاهد رسوایی جدیدی توسط احزاب ناسیونالیست کرد، بندو بست با جمهوری  اسلامی هستیم. در حالیکه؛ مبارزات مردم کردستان هم افق و هماهنگ با اعتراضات سراسری برای سرنگونی تقویت شده است، تعدادی از عناصر قاتل و سرکوبگر از سپاه قدس و زیر نظارت خامنه ای جنایتکار بدنبال پیدا کردن “دوستانی” هستند تا برای مدت زمان هر چند کوتاه ترس سرنگونی را به چانه زنی و بزانو درآوردن احزاب ناسیونالیست برای حفظ بقا بدست بگیرند.

خواب رهایی حکومت اسلامی از مبارزات کوبنده کارگران و مردم برای سرنگونی باطل است. سرکوب و زندان و اعدام روحیه مبارزاتی مردم را نتوانست بعقب برگرداند. مذاکره و بند و بست احزاب ناسیونالیست هم برای بقا جمهوری اسلامی کافی نیست. از نظر مردم اقدامی رسوا و سوخته است!

کارنامه این چهار جریان ناسیونالیست و باندسیاهی در چهار دهه گذشته پُر است از بند و بست و تملق و پادوی برای دولتهای منطقه. یک دوره برای دولت فاشیستی ترکیه دوره ای برای عربستان و امریکا و اکنون با مذاکره و بند و بست بخیال خود میخواهند با جمهوری اسلامی بسازش برسند.

از نطر کارگران و مردم کردستان دوره بند و بست و مذاکره با حکومت اسلامی تمام شده. راه حل رفع ستم ملی در شرایط سیاسی کنونی با مذاکره و بند و بست و لاس زدن با فاشیستی ترین نظام حکومتی در ایران امکان پذیر نیست. مردم بر این واقعیت واقفند که جمهوری اسلامی کاری بجز ترور و سرکو.ب و اعدام و میلیتاریزه کردن کردستان انجام نداده است. راه حل رفع ستم ملی در شرایطی که کارگران و مردم خواهان سرنگونی هستند فقط و فقط با ادامه خواست سرنگونی و بسرانجام رساندن آن عملی است.

١۴ مرداد ١٣٩٨

۵ اوت ٢٠١٩

 

ایسکرا ۱۰۰۰