ضرورت نقد مواضع رهبری امروز کومه له در قبال گفتگو و مذاکره با رژیم اسلامی(۱)

ضرورت نقد مواضع رهبری امروز کومه له در قبال گفتگو و مذاکره با رژیم اسلامی

(۱)

از آنجاییکه مماشات و چانه زنی با دولت مرکزی به منظور سهم خواهی در قدرت محلی همواره بخش مهمی از سیاست تمامی احزاب ناسیونالیست کردستان بوده است، احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران نیز همواره سابقۀ نشست های مخفیانه با مأمورین رژیم تحت عنوان “مذاکره” با جمهوری اسلامی را در پروندۀ خود دارند.

اما در متن شرایط و اوضاع و احوال سیاسی، مبارزاتی و اجتماعی امروز جامعۀ ایران، موضوع انجام ملاقات و نشست مخفیانۀ اخیر احزاب ناسیونالیست در کردستان متشکل در “مرکز همکاری احزاب کردستان” که عبارتند از هر دو شاخۀ حزب دمکرات و هر دو شاخۀ سازمان زحمتکشان با مأمورین رژیم اسلامی در کشور نروژ، یک واقعۀ مهم این دوره از حیات سیاسی و مبارزاتی جامعۀ کردستان محسوب می شود.

کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران نیز به مدت یک سال و نیم در پروسۀ مقدماتی مربوط به انجام نشست اخیر احزاب سیاسی کردستان با رژیم اسلامی، شرکت داشته است. شرکت رهبری امروز کومه له در این پروسه، مخفیانه انجام گرفته است. پس از فاش شدن انجام این به اصطلاح مذاکرات بود که رفقایی از رهبری کومه له مجبور شدند از حضور کومه له در پروسۀ مقدماتی مربوط به این امر خبر دهند. بنابراین چنانچه خبر انجام آن نشست منتشر نمی شد، رهبری کومه له کماکان موضوع شرکت و حضور خود در آن پروسه را مخفی نگه می داشت و به این ترتیب زمینه مساعد برای انجام نشست های بعدی آن احزاب با رژیم اسلامی فراهم می شد.

چنین تمرکزی از سوی رهبری امروز کومه له بر امر “مذاکره” و شرکت مخفیانه در بخشی از پروسۀ آن و سپس اتخاذ مواضع التقاطی و بینابینی در قبال “مذاکره”، سکوت کامل در قبال این عمل ضدمردمی احزاب ناسیونالیست و نیز نوعی هماهنگی و ابراز آمادگی با آنان برای تشکیل نهاد بزرگتری در قالب “هیأت نمایندگی مردم کرد” برای پرداختن به چنین اموراتی، نشان از شروع دورۀ نوینی از حیات سیاسی کومه له، فاز جدیدی از روابط و همگرایی ها با احزاب ناسیونالیست در کردستان و در کل احراز موقعیت جدیدی نسبت به تقابل با رژیم اسلامی می باشد. شرایطی شکل گرفته است که اگر با هوشیاری و عکس العمل های اجتماعی و در این میان نقش کارساز جریان کمونیستی در کردستان روبرو نشود، قطعاً که به زیان مبارزات مردم و منافع واقعی آنان تمام خواهد شد. رفقای رهبری تا دیروز ظاهراً از ضرورت ایجاد قطب چپ وسوسیالیستی در کردستان صحبت می کردند امروز از ضرورت ایجاد نهاد مناسبی برای پرداختن به امر مذاکره با رژیم!

چنین مواردی در طی چهار دهۀ گذشته هیچ گاه در سیاست رسمی کومه له جایی نداشته است. رویداد مزبور یک اتفاق مهم در تاریخ سیاسی و تشکیلاتی کومه له بمثابه سازمان کردستان حزب کمونیست ایران و یک خطای سیاسی بزرگ برای رهبری امروز این تشکیلات محسوب می شود.

چنانچه صف بندی و دودستگی های جاری در تشکیلات کومه له و حزب کمونیست و استیلای خط راست در آن وجود نمی داشت؛ یک چنین خطای سیاسی ای، به استیضاح و انجام برخورد تشکیلاتی به رفقای خاطی منجر می شد. در غیر اینصورت، ارتکاب به یک چنین عملی کافی بود که تشکیلات را دچار بحران و دو دستگی نماید.

۲۰ سال پیش، یک چنین اسکاندالی موسوم به “جعبه یا دیسک سیاه” مربوط به عبدالله مهتدی که وی نیز محتویات آنرا در خفا نگاه داشته شده بود، تشکیلات کومه له و حزب کمونیست را به انشعاب کشاند. پس از فاش شدن تصادفی محتویات آن “جعبه” و “دیسک” که اتفاقاً آن هم از جنس کالای امروز یعنی مذاکرۀ پنهانی با مأمورین رژیم البته نه در نروژ بلکه در کشور سوریه، بسته های دلار و نهایتاً ایجاد چرخش سیاسی در کومه له بود؛ کنگره هفتم حزب کمونیست عبدالله مهتدی را مورد برخورد تشکیلاتی قرار داد و از وی سلب اعتماد نمود. تنها پس یک چنین برخورد قاطع و انقلابی بود که عبدالله مهتدی هنگامیکه دریافت دیگر جایی در رهبری این حزب برایش باقی نمانده است، نظراتی را مطرح کرد و راه انشعاب را در پیش گرفت.

اما امروز چه؟ آیا رفقای رهبری کومه له مورد برخورد لازم تشکیلاتی قرار گرفته اند؟ آیا این رفقا حاضرند در مقابل تودۀ تشکیلات و کارگران و زحمتکشان پاسخگو باشند؟ نه تنها چنین نیست، بلکه همین رفقا ضمن دفاع و یا توجیه و تفسیرعمل ناپسند خود و نیز دفاع ضمنی از دیگر شرکای خود در آن عمل یعنی احزاب ناسیونالیست؛ علیه هر صدای حق طلبی در درون و بیرون از این تشکیلات که آنها را به مؤاخذه و محکومیت فرا می خواند به شدت وارد عمل شده اند. ایشان در شرایطی قرار گرفته اند که بهترین دفاع را حمله به دیگران می دانند.

سرنوشت کومه له برای جنبش مبارزاتی طبقه کارگر و مردم تحت ستم در جامعۀ ایران و کردستان، مهم است. متأسفانه با استیلای خط راست بر رهبری این تشکیلات، تاکنون لطمات متعددی بر وجهه و اعتبار تشکیلاتی، سیاسی و اجتماعی کومه له وارد شده است. حضور مخفیانه در پروسۀ “مذاکره” با رژیم و نیز عدم اتخاذ یک موضع قاطع، اصولی و رادیکال در قبال این امر، یک بار دیگر اعتبار کومه له را دچار لطمه ساخت. مشاهدۀ همه این لطمات در کنار هم، به خوبی نشان می دهد که کومه له تا چه درجه ای به راست چرخیده، از اتحاد و بودن در میان نیروهای چپ و کمونیست دوری گزیده و در مسیر سازش و مماشات با ارتجاع و بورژوازی در کردستان قرار گرفته است. چنین سیاست و عملکردهایی را بایستی به روشنی محکوم کرد.  بنابراین وظیفۀ هر انسان مبارز و انقلابی که دل در گرو رهایی طبقه کارگر و تحقق اهداف کمونیستی این طبقه دارد و حاضر نیست که تاریخ مبارزات پرافتخار کومه له این چنین لکه دار شود؛ این است که با حساسیت به راست روی های امروز رهبری کومه له برخورد کرده، آنرا مورد نقد و افشا قرار داده و هزینۀ چرخش های هرچه بیشتر کومه له در مسیر سیاست های راست روانه را برای عاملان و مسببان آن بالا ببرد.

در این راستا و از آنجاییکه هرگونه مذاکره و سازش با رژیم اسلامی در خدمت تقویت این رژیم و در ضدیت با منافع کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم خواهد بود، در اینجا و در طی این نوشته به نقد اظهارات و عملکرد رفقای رهبری کومه له و سیاستهای اعلام شده از سوی آنان در قبال “مذاکره” با رژیم می پردازم.

*****

 پس از گذشت چند روز از تأیید انجام مذاکرات پشت پردۀ احزاب ناسیونالیست در کردستان از سوی رفقایی در رهبری کومه له-سازمان کردستان حزب کمونیست ایران، کمیتۀ مرکزی کومه له به تاریخ ۱۸ تیرماه  به طور رسمی اطلاعیه ای در این باره صادر نمود.

متن این اطلاعیه مختصری از صحبت های رفیق ابراهیم علیزاده دبیر اول کومه له است که چند روز قبل از آن در همین رابطه و طی گفتگویی با تلویزیون کومه له ایراد نموده اند. از آنجاییکه در این اطلاعیه نیز همچو صحبتهای رفیق ابراهیم و دو تن دیگر از رفقای کمیته مرکزی یعنی رفقا جمال بزرگپور و حسن رحمانپناه به هیچ روی این عمل ضدمردمی احزاب ناسیونالیست محکوم نشده و هیچ اشاره ای هم در راستای افشای سیاست و اهداف و انگیزه های آنان انجام نشده است، کاملاً ناقص و فاقد یک موضع اصولی در تطابق با سیاست و استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان است. در تمام مباحث رفقا و نیز در متن اطلاعیۀ مذکور، اهداف رژیم در خصوص مذاکره و زیانبار بودن آن مورد شرح قرار گرفته است اما کمترین اشاره ای به اهداف طرف مقابل مذاکره نشده است. گو اینکه در این میان، فقط و فقط جمهوری اسلامی است که اهدافی را دنبال می کند و احزاب مزبور هیچ هدف و انگیزه ای از مذاکره با این حکومت ندارند و فقط برای دیدار و گذراندن وقت به نزد ایشان شتافته اند.

در اطلاعیۀ کمیتۀ مرکزی کومه له، یک بار دیگر بر مقبولیت مذاکره در قالب اینکه “ما مذاکره با دشمن را به عنوان یک اصل رد نمی کنیم” و نیز بر وجود شرایط لازم برای انجام چنین مذاکره ای با رژیم تأکید شده است. از آنجاییکه چنین تأکیداتی از نگاه کومه له عموماً جزو بدیهیات مربوط به امر مذاکره بوده است نمی تواند در شرایط و اوضاع و احوال امروز به طور کنکرت بیانگر موضع قاطع و اصولی در قبال مذاکره ای که انجام گرفته است باشد. در شرایط کنونی، محکومیت قاطع هرگونه مذاکره و بند و بست با رژیم اسلامی است که در خدمت تقویت مبارزه برای سرنگونی این رژیم قرار می گیرد. هر گونه موضع بینابینی و متمایل به مذاکره و تعیین شروط برای آن، به ضرر روند مبارزات جاری در جامعه خواهد بود.

جدای از این، اطلاعیۀ کمیتۀ مرکزی کومه له با یک تناقض گویی شروع می شود. به نظر می رسد که این تناقض گویی آگاهانه انجام می گیرد تا دلیل و علتی برای صدور این اطلاعیه فراهم گردد. در ابتدای این اطلاعیه آمده است:

“در روزهای اخیر اطلاعات جسته وگریخته، ناروشن و مبهمی دایر بر نشست نمایندگانی از طرف “مرکز همکاری احزاب کردستان” با نمایندگان جمهوری اسلامی در رسانه های جمعی انتشار یافته است. طی این مدت رفقای کمیته مرکزی کومه له موضع رسمی ما را در این رابطه طی چند مصاحبه تلویزیونی باطلاع افکار عمومی رسانده اند. اینک با توجه به اینکه سخنگوی “مرکز همکاری احزاب کردستانی” رسما انجام چنین نشستی با نمایندگان جمهوری اسلامی را تائید کرده است، ما در این رابطه تاکید مجدد بر نکات زیر را ضروری می دانیم… .”

در این اطلاعیه در حالی به اطلاعات جسته و گریخته، ناروشن و مبهم در خصوص نشست احزاب ناسیونالیست با رژیم اشاره می شود که رفقا ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور در مصاحبه های خود به انجام آن نشست صحه گذاشتند و آنرا تأیید کردند. پس بنابراین، برای رفقای رهبری کومه له، قضیه نه مبهم بلکه کاملاً روشن و قطعی بوده است. در اینجا دیگر تأکید بر اطلاعات “جسته و گریخته، ناروشن و مبهم”، هیچ معنایی جز دست کم گرفتن شعور افکار عمومی ندارد.

بنابراین سعی می شود چنین القا گردد که تا قبل از تأیید آن نشست از سوی سخنگوی آن مرکز، همه چیز در این باره، مبهم و ناروشن بوده و بنابراین نیاز و دلیلی هم به صدور اطلاعیۀ رسمی نبوده است. در واقع، کمیتۀ مرکزی کومه له مؤظف بود همان موقع که از انجام آن نشست اطلاع یافته بود، به صدور اطلاعیه رسمی مبادرت می کرد. اما متأسفانه و مطابق با خط و جهت گیری راست روانه ای که مدتهاست در این تشکیلات عمل می کند و یکی از وجوهات مشخص آن سکوت و مماشات در قبال اعمال احزاب ناسیونالیست که در واقع نوعی هماهنگی و شراکت در آن تلقی می شود؛ چنین عملی صورت نگرفت.

مطابق توضیح رفقا ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور، کومه له از یک سال و نیم قبل در جریان پروسۀ این به اصطللاح مذاکره قرار گرفته است. دو مورد نشست را با طرف سوم و به اصطلاح میانجی گر انجام داده است، منتظر نتیجه و نشست های بعدی با ایشان بوده اند، اما طرف سوم دیگر به سراغ آنها نیامده است.

یک سال و نیم قبل، به لحاظ زمانی مصادف است با وقوع رویدادهای دیماه ۹۶ و خیزش گستردۀ مردم ایران علیه رژیم اسلامی. در آن برهه که خیابانهای ایران به خون تظاهرکنندگان علیه رژیم رنگین شده بود و فریاد “سرنگونی رژیم” و “اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومِ ماجرا” صحنۀ آن مبارزات را فتح کرده بود؛ رفقا در کمیتۀ رهبری کومه له بر طبق کدام پرنسیپ سیاسی و مبارزاتی و بر حسب کدام ضرورتها در این باره، لازم دانسته اند که به موضوع مذاکره با این رژیم پرداخته و عملاً وارد پروسۀ مقدماتی آن بشوند؟

نفس این اقدام کمیته رهبری، بطور آشکار در تقابل با روند مبارزات طبقۀ کارگر و مردم ایران برای سرنگونی رژیم اسلامی، در تضاد با استراتژی سیاسی حزب کمونیست ایران و استراتژی سوسیالیستی کومه له در کردستان و نیز در تناقض با تمامی مواضع، تحلیل ها و گفتارهای کومه له و حزب کمونیست در خصوص رویدادهای دیماه ۹۶ قرار دارد.

این تضاد و تناقض در کلیت خود و بطور پنهانی در طول یک سال و نیم گذشته، بر تمامی لحظات سیاسی کومه له سنگینی کرده است. به عنوان نمونه در تابستان سال گذشته در شرایطی فراخوان اعتصاب عمومی از جمله از سوی کومه له و نیز دیگر احزاب ناسیونالیست در اعتراض به اعدام ها در کردستان و موشک باران مقرات هر دو حزب دمکرات صورت گرفته است که همزمان موضوع مذاکره و نشست و برخاست با طرف میانجی گر آن بطور مخفی و به دور از چشم همان مردمی که این فراخوان را عملی کرده اند، در هیأت رهبری این فراخوان دهندگان در جریان بوده است. برای ما به مثابه یک جریان کمونیستی، چنین عمل متناقضی را با چه منطقی می توان توضیح داد؟

رفقا ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور در مصاحبه های خود، به کرات بر اصل علنی بودن مذاکره و پرهیز از هرگونه مخفی کاری در این بین تأکید کرده اند. بر طبق اظهارات همین رفقا در یک پروسۀ زمانی، دو مورد نشست با طرف میانجی گر مذاکره صورت داده اند بدون اینکه جامعه و یا حتی اعضای این تشکیلات را از آن مطلع کرده باشند. ایشان دلیل این پنهانکاری خود را و آنگونه که رفیق ابراهیم در مصاحبه ای با تلویزیون “رووداو” اظهار داشتند، “رعایت پرنسیپ در خصوص درخواست طرف میانجی گر مبنی بر عدم اطلاع رسانی در این باره” اعلام کرده اند، چرا که طرف سوم به آنها گفته است که “نباید ظرفیت های موجود برای شکلگیری چنین مذاکره ای از بین برود”، رفقا هم برای اینکه “آن پروژه پیش برود این درخواست را پذیرفته اند و به آنها گفته اند هر وقت مذاکره شروع شد دیگر باید علنی باشد.”

بر طبق گفته رفقا، ایشان نخواسته اند آسیبی به آن پروسه وارد شود. رفیق جمال در مصاحبۀ خود در این باره گفته است: “…از ما خواستند که این مسئله رسانه ای نشود، ما هم بخاطر اینکه کارشان پیش برود این مسئله را رسانه ای نکردیم… “

رفیق ابراهیم نیز در این باره می گوید:

” طرف سوم این درخواست جدی را از ما داشت که به دلیل اینکه هنوز هیچ گفتگویی در جریان نیست و اگر ظرفیتی هست از هر طرف برای آن موضوع نمی خواهیم آنرا از بین ببریم، از شما درخواست می کنیم این مسئله فعلاً در بین خودمان بماند تا در هنگام خود علنی اش بکنیم. ما هم به احترام آن طرف، چون می دانیم با پیشینه ای که از آنها داریم و آنها را می شناسیم از کشمکش های گوشه و کنار دنیا تلاش کرده اند واقعاً نقشی مثبت ایفا نمایند، ما نقش دشمنانه از آنها نسبت به هیچ طرفی خصوصاً طرف های اپوزیسیون ندیده ایم، به این خاطر ما این درخواست را از آنها قبول کردیم اما گفتیم این تا وقتی است که مسئله گفتگو مطرح می شود، تا وقتیکه ما و شما به عنوان دو طرف که مشورت و تبادل نظر می کنیم و داریم از نظرات یکدیگر مطلع می شویم ما می توانیم این مسئله را باقی بگذاریم. اما وقتی که گفتگو شروع شد ما نمی توانیم رضایت بدهیم به هیچ نوع گفتگویی مخفی که احیاناً شروع شد با جمهوری اسلامی.”

اگر کسی واقعاً به اصل علنی بودن مذاکره پایبند است و آنرا به عنوان یک پرنسیپ می پذیرد، با هیچ عذر و بهانه ای جایز نیست بخش مهمی از یک چنین پروسه ای که در واقع مقدمات شکلگیری یک مذاکره و طرفین درگیر در آن است را مخفی نگه دارد. رفقا در شرایطی از ضرورت علنی بودن مذاکره سخن می گویند که خود، بخشی مهم و در واقع کل پروسۀ را از دید جامعه مخفی نگه داشته اند.

آیا جواب مثبت به درخواست شیادان و واسطه هایی که هدف شان به تسلیم کشاندن مبارزات حق طلبانه مردم کردستان علیه رژیم اسلامی است مبنی بر عدم اطلاع رسانی از پروژه شوم آنها را می توان “پرنسیپ” نام گذاشت؟ این برای کسی می تواند پرنسیپ باشد که به وعده ها و عملکردهای صاحبان آن درخواست، به تحقق شروط مورد نظر خود برای مذاکره از سوی رژیم، خوش بین بوده و فعالانه در پروژۀ مذاکرۀ آنان شرکت داشته باشد. رفیق ما به فعالیتهای آن پروژه خوش بین بوده است هنگامیکه می گوید:

“…تا وقتیکه ما و شما به عنوان دو طرف که مشورت و تبادل نظر می کنیم و داریم از نظرات یکدیگر مطلع می شویم ما می توانیم این مسئله را باقی بگذاریم. اما وقتی که گفتگو شروع شد ما نمی توانیم رضایت بدهیم به هیچ نوع گفتگویی مخفی که احیاناً شروع شد با جمهوری اسلامی.”

پنهان داشتن یک بخش مهم مربوط به مذاکره ای که امروز احزاب ناسیونالیست با رژیم اسلامی به انجام رسانده اند، و در این میان کمک شایان توجهی هم به پیشبرد اهداف رژیم نموده  و به روند مبارزات مردم لطمه رسانده اند؛ به هیچ عنوان نمی تواند قابل پذیرش باشد. اگر رفقا امروز از زیانبار بودن نشست مخفی آن احزاب سخن می گویند، آیا از خود نمی پرسند که با سکوت خود در خصوص شکلگیری پروسۀ این عمل ضدمردمی، کمک شایان توجهی به انجام این عمل نموده اند؟ در واقع اگر رفقای رهبری کومه له در همان نشست اول دست رد به سینۀ دلالان مذاکره می زدند و آنرا رسانه ای می کردند و بطور علنی و رسمی نیز تلاش می کردند که آن احزاب را از رفتن به پای چنین عملی باز بدارند؛ به یقین که تأثیرات قابل توجهی در جامعه کردستان ایجاد می شد و احزاب مزبور به آسانی نمی توانستند به چنین اقدامی مبادرت نمایند. چنین است امر و رسالت کومه له، این است احساس مسؤلیت در قبال جامعه. با اتخاذ چنین رویکردی است که می توان ادعای تلاش برای خنثی نمودن توطئه های رژیم، و تأمین حداکثری یکپارچگی و هماهنگی در صفوف مبارزات مردم کردستان علیه رژیم اسلامی را مطرح کرد. پاسخ واقعی به “وحدت طلبی” مردم کردستان از یک چنین مسیرهایی می گذرد نه دیدار و میهمانی های فرمال با این احزاب، روبوسی ها و سکوت و مماشات در قبال آنها.

رفقا ابراهیم علیزاده و جمال بزرگپور حتی از آوردن نام نهادی که نقش واسطه و میانجی گر را در این باره بر عهده داشته است پرهیز کردند. رفیق ابراهیم در مصاحبه با تلویزیون کومه له حتی اسم کشور متبوع این نهاد را هم بر زبان نیاورد. ایشان در تعریفی از این نهاد و چگونگی اولین دیدار با آنها گفتند:

” سازمانی، ان جی اوئی غیرحکومتی فعال در یک کشور مشخص اروپایی، با ما ارتباط گرفت و به ما گفتند همانگونه که ما را می شناسید و مطلع هستید، در سطح دنیا فعالیت داریم برای حل آشتی جویانۀ آن کشمکش های مسلحانه و مبارزه ای که بین اپوزیسیون و دولتها در جریان است و ما تلاش می کنیم که ظرفیت خود را در این باره در سطح همۀ رقابت های مطرحِ مهم در دنیا، ارتقا دهیم. الان آمده ایم با شما هم گفتگو می کنیم نه برای اینکه پیام مشخصی را دریافت کرده باشیم یا به اصطلاح هدف فوری ای در دستور داشته باشیم، اما می خواهیم خودمان به عنوان یک سازمان که البته از طرف دولت مان هم اسپانسور می شویم، به عنوان یک سازمان مشخص می خواهیم آن توانایی را در خودمان به وجود بیاوریم که اگر شرایطی مساعد فراهم شد بتوانیم در مشکل شما هم مثل بقیۀ جاهای دنیا خدمتی انجام دهیم. از ما پرسیدند که شما چه کمکی می توانید در آن باره به ما بکنید و نظر و ارزیابی شما برای چنین پروسه ای چیست؟”

رفیق جمال هم این نهاد را چنین معرفی کردند:

”  آنها(طرف سوم)، به ما گفتند که این جریان یا نهاد از طرف وزارت خارجه(نروژ) اسپانسور می شود، در کانونهای بحرانی منطقه دخالت کرده و می خواهد به شیوه ای مسالمت آمیز راهی پیدا کند که این بحرانها تخفیف پیدا کند و یا از راه مسالمت آمیز بتواند به نتیجه ای برسد، در کارنامه شان هم مسئله اسراییل و فلسطین هست و خودشان اعلام کردند که تلاشی برای این کار کرده اند منجر به معاهدۀ اسلو شد، یکی از اقدامات اینها بود که تلاش کردند این بحران را بشیوه ای مسالمت آمیز حل کنند. حالا بعداً چه اتفاقی پیش آمد به جای خود و در دیگر کانونهای بحرانی در منطقه به ما گفتند که ما تلاش داریم که از طریق مسالمت آمیز مسئله کرد را در حالت کلی و بویژه مسئله کردستان ایران دخالت کنیم و هدف ما هست که از این طریق بتوانیم به این مسئله خاتمه بدهیم و آنرا حل کنیم.”

بر این مبنا، چه لزومی دارد که نام نهادی با یک چنین “سرشناسی” و “سابقه” ای را از مردم پنهان داشت؟ رفیق ابراهیم در مصاحبه با تلویزیون “رووداو” نیز هنگامیکه مجری برنامه از ایشان نام آن نهاد را پرسید بازهم از معرفی این نام امتناع کردند. این چه نوع اطلاع رسانی به مردم است؟ جالب اینکه این پنهانکاری در شرایطی صورت گرفت که خود احزاب ناسیونالیست، بدون هیچ واهمه ای نام این نهاد را رسانه ای کردند!

ادامه دارد.

پویا محمدی

۲۶ تیر ۱۳۹۸

۱۸ جولای ۲۰۱۹