“تصفیه، اخراج کارکنان «قند و نیشکرهفت تپه» ره آورد جمهوری اسلامی”

کارخانه «قند و نیشکر هفت تپه» در این چند روزه و چند سال اخیر کارگران و متخصصان خود را از دست نداده ست؛ ریشه های بسیاری در پیشتر دارد که دسترسی به همه آنها امکان پذیر نیست.

یکی از تصفیه شدگان دهه شصت و از نُخستین بازداشتیان و نوجوانانی که پس از انقلاب بهمن ۵۷ از زندان مخوف «یونسکو» در شهر دزفول سردر آورد «بابک مرزبان» برادر این نویسنده است؛ وی در سال ۵۸-
۵۹ پدیده زندان و شکنجه را در جمهوری اسلامی تجربه کرد. جوانان و نوجوانان زیادی از شهرهای دزفول و اندیمشک و شهرک های اطراف حبس در این زندان را تجربه کردند. و نیز بابک از شخصیت هایی ست که مورد لطف ادارات گزینش- انجمن اسلامی قرار گرفت و هنگامی که مربی فوتبال تیم
هفت تپه بود تصفیه شد.

از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ خورشیدی تا امروز تصفیه و اخراج هوانوردان همافر، خلبانان، کارکنان ارتش و شهربانی، روزنامه نگاران، ورزش کاران، هنرمندان، مدیران و کارمندان، فرهنگیان، اساتید دانشگاها،
دانشجویان، دانش آموزان، کارگران و … از دستورات کاری دستگاهای گزینشی دولت جمهوری اسلامی ست. اخراج، بازنشستگی پیش از زمان مقرر از سوی مسوولان مربرطه اقدامی همه روزه بوده ست. و تعطیل شدن بخش های بزرگ و کوچک از صنعت مونتاژ، تولیدات داخلی و مراکز فرهنگی- هنری
از دیگر دست آوردهای نظام اسلامی ست و نیز افزون بر آنها تعطیل شدن بسیاری از ادرات دولتی- خصوصی و برشکستگی کارخانه ها که سبب شده اند تا جمعیت زیادی از کار بیکار شوند.

دولت جمهوری اسلامی که برای سیر کردن شکم گرسنه ساکنان پایین شهر، آب و برق مجانی و خانه ساختن برای طبقات محروم جامعه که بی سرپناه بودند، تبلیغ می کرد؛ برعکس آنچه می گفت انجام داده ست. نودولتیان
نظام سرمایه داری اسلامی تاسیس کردند و به مصادره اموال سلطنت طلب های فراری همت گماشتند و ساختمان ها و بناهای با ارزش ، کاخ ها، کارخانجات و زمین هایی که مصادره شدند به نام بنیادهای مختلف و شخصیت ها و نهادهای تحت دفاتر رهبری و حوزوی یی درآمدند؛ هر کس که زورش
رسید هر چه خواست را صاحب شد. بنیادها و دفاتری هم چون بنیاد شید، سپاه پاسداران و جانبازان، دفتر امام، دفتر رهبری کنونی، آستان قدس رضوی، سازمان اوقاف، حوزه علمیه و …

بااجرایی شدن فرمان رخبر جمهوری اسلامی «خمینی» معروف به “فرمان ۸ ماده ای امام” اموال را تا توانستند گرفتند، تقسیم کردند، خوردند و بردند و البته وجوه های نقد غیرقابل تصور و اشیا باارزش و
قیمتی را به حساب های خارج از کشور منتقل کردند.

تقسیم ثروت کشور میان مردم ندار و دارا از سوی رهبر جمهوری اسلامی آیت الله خمینی و دیگر تیوریسیان های رژیم در پیش از به قدرت رسیدن وعده و دروغی بیش نبود و تا امروز از اجرای تعهداتی که داده
بودند نشانه ای نیست و مسوولان برنامه ای برای رفع فقر و مبارزه با آن در جامعه ارایه نکرده اند. اما، دفاتر گزینش و انجمن های اسلامی را دایر و برپا کردند تا ابزاری باشند برای کنترل و سرکوب و اخراج کارگران در پاسخ به اعتراضات به حق آنها با کمک نیروی انتظامی بسیج
مستقر در کارخانجات.

تصفیه ها بیش تر ایدیولوژیک به نظر می رسند و قابل تفکیک دوره ای هستند که توسط دفاتر انجمن اسلامی انجام می گیرند همراه با تفتیش عقاید، برچسب زدن و محکوم کردن کارکنان اخراجی.

تصفیه و اخراج برخی از وفاداران «ارتشیان»، وزرا، هواداران و عوامل نظام پادشاهی «ساواکی ها» با سرعت انجام گرفت و در مطبوعات و رسانه های آن روزها منعکس شد. از دیگر تصفیه های این دوره اخراج
حدود ۹۰۰/۰۰۰ زن وکیل، قاضی، کارمند و کارگر، هنرمند و فرهنگی کار به اتهام طاغوتی بودن و مبارزه با بی حجابی بود. همزمان با سرکوب و ممنوع شدن سازمان ها و گروهای سیاسی از فعالیت تصفیه ها ایدیولوژیک شدند.

پس از سرکوب فعالان سیاسی و تصفیه های خونین در سال های نُخست شصت سکوت «خفقان» بر جامعه حاکم گشت. جنگ هم ادامه داشت و دادگاهای ارتش را برپا داشتند برای محاکمه و تصفیه آن دسته از خلبان ها
که با موفقیت بغداد را بمباران کرده بودند؛ اما حاضر نبودند بر فراز شهرهایی در کردستان پرواز و هم میهنان کُرد را بمباران کنند.

آن گونه که در پیش تر گفته شد تصفیه ها بیش از هر چیز ایدیولوژیک به نظر می رسند که توسط دفاتر انجمن اسلامی همراه با تفتیش عقاید، برچسب زدن و محکوم کردن کارکنان اخراجی شده انجام گرفته اند
و ادامه دارند همه روزه در بخشی از گزارش ها در دسترس با نام چند تن از اخراج شدگان مواجه می شویم که نمونه آن شرایط سخت و بازداشت کارگران کارخانه «قند و نیشکر هفت تپه» است.

یکی از تصفیه شدگان دهه شصت و از نُخستین بازداشتیان و نوجوانانی که پس از انقلاب بهمن ۵۷ از زندان مخوف «یونسکو» در شهر دزفول سردر آورد «بابک مرزبان» برادر این نویسنده است؛ وی در سال ۵۸-
۵۹ پدیده زندان و شکنجه را در جمهوری اسلامی تجربه کرد. جوانان و نوجوانان زیادی از شهرهای دزفول و اندیمشک و شهرک های اطراف حبس در این زندان را تجربه کردند. و نیز بابک از شخصیت هایی ست که مورد لطف ادارات گزینش- انجمن اسلامی قرار گرفت و هنگامی که مربی فوتبال تیم
هفت تپه بود تصفیه شد.

بابک مرزبان از بهترین مدافعان فوتبال جوانان از خطه خوزستان بود که به دلایل سیاسی و خصوصیات شخصیتی که دارد در دهه شصت او را متوقف کردند و شرایط را به گونه ای ساختند که ۲ سال از ورزش محروم
ماند؛ در حالی که ورزش کاران فراوانی در نتیجه ارتباطاتی که خود و خانوادهایشان پیدا و پنهان با مسوولان داشتند نامشان از لیست هرگز خط نخورد و با هماهنگی دفاتر ورزشی وزارت اطلاعات و کمیته های محلی تایید شدند؛ اینان در زمین های ورزشی رشد می کردند و لباس داوری بر
تن کردند و مسابقات را سوت زدند؛ سرمربی، مربی و از ورزش به همه چیز رسیدند؛ برخی به فدراسیون های ورزش راه پیدا کردند.

سعی مقامات و مسوولان رژیم بر این بود که ادامه ورزش اشخاصی چون برادرم را سد شوند و شدند! سپس سربازی اجباری بر آن مشکلات افزوده شده بود و در زمان جنگ ایران و عراق ز معافیت هم خبری در کار
نبود.

پس از پایان سربازی که در پلدختر گذرانده بود و زحمات زیاد در سمت مربی فوتبال تیم کارگران «قند و نیشکر هفت تپه» استخدام گردید. با عقد قرارداد، مدتی کوتاه توانست در رشته مورد علاقه اش، حرفه
ای به جامعه ورزشی و کارگران ایران خدمت کند. او می اندیشید موانع پیشین، مانع آینده و زنده گی اش نخواهند بود؛ اما چنین نشد و دیری نپایید در سال ۶۶- ۱۳۶۵ خورشیدی حکم اخراج وی را دادند. از نخستین کارکنان «قند و نیشکر هفت تپه» بود که پس از تصفیه های خونین تصفیه
شد و دیگر فرصت نیافت؛ زیرا عده ای نمی خواستند از سرش دست بردارند او را چون سایه تعقیب می کردند و بدون دادگاه بدون سروسدا وی را فراخوانده بودند و حکم اخراجش را دادند. خودش هم که هوچی گری نمی کند.

کارخانه «قند و نیشکر هفت تپه» در این چند روزه و چند سال اخیر کارگران و متخصصان خود را از دست نداده ست؛ ریشه های بسیاری در پیشتر دارد که دسترسی به همه آنها امکان پذیر نیست.

دهم تیرماه ۱۳۹۸ خورشیدی