بازندگان سیاسی

بازند گان سیاسی

به بهانه خبر بند و بست چهار جریان ناسیونالیست با جمهوری اسلامی

علی مطهری

 خبر اینکه حزب دمکرات کردستان ایران،حزب دمکرات کردستان و دو شاخه جریان زحمتکشان دور از چشم جامعه به شکل مخفیانه وارد گفتگو برای سازش با جمهوری شده اند، وسیعا پخش شده است. این جریانات تا کنون سکوت کرده اند، اما سکوت جریانات ناسیونالیست میتواند به معنی نشست آنها با جمهوری اسلامی باشد. البته این چیز جدیدی نیست، چرا که تاریخ احزاب ناسیونالیسم کرد تاریخ، گفتگو و کوتاه آمدن در مقابل دولتهای تا مغز استخوان ضد مردمی و جمهوری اسلامی است، اما آنچه جدید است شرایط برای گفتگویشان با جمهوری اسلامی بشدت نامناسب و غیر عقلانی است. در غیر این صورت احزاب مذکور اهداف خود را در چهار چوب رژیم اسلامی سرمایه قابل تحقق می دانند و در راستای این باور حزب دمکرات بهای گزافی نیز پرداخت نموده است. اما تجارب چهار دهه گذشته گویای این واقعیت می باشد که رژیم اسلامی همیشه آنها را ببازی گرفته و حاضر به کمترین امتیاز به آنها نبوده است.

ناسیونالیسم در کردستان هیچ وقت به عنوان شکل و بیان بورژوائی اعتراض در مقابل رژیم جمهوری اسلامی قاطعانه و حتی به اندازه وزنی که در مقاطعی از تاریخ پیدا نموده است، ظاهر نشد و همیشه به جمهوری اسلامی متوهم بوده و این دو عامل  در شکست ها و تلفاتی که حزب دمکرات کردستان در گفتگو با جمهوری اسلامی متحمل شده موثر بوده است.
تاریخ ناسیونالیسم کرد تاریخ رو در رویی با کمونیست ها و دشمنی با طبقه کارگر از یک سو و حمایت از صاحبان سرمایه در کردستان به بهانه ضرورت دفاع همگانی از جنبش ملی و سازش و مماشات با جمهوری اسلامی است. ستم ملی برای جریانات سیاسی مذکور چیزی جز ستم به بورژوازی کرد که خارج از گردونه قدرت قرار گرفته و عدم دسترسی به سهمی مناسب از استثمار کارگران کردستان نبوده و نیست.احزاب ناسیونالیست حتی به کمترین اختیار و سهم در کنترل کردستان و درجه ای از تامین منافع بورژوازی کرد راضی بودند. تمام جنگ چند دهه اخیر احزاب ناسیونالیست کرد در دوره های مختلف در راستای جلب موافقت  رژیم در جهت به رسمیت شناختن این نقش است. ولی این جریانات هر گز جوابی از جمهوری اسلامی دریافت نکردند. جمهوری اسلامی حتی این اندک اختیار را هم به احزاب ناسیونالیسم واگذار نکرد. سازشکاری و جنیوریسم احزاب و جریانات ناسیونالیسم کرد در مقابل جمهوری اسلامی، نه تنها پروسه شریک شدن در خوان یغمای ناشی از استثمار طبقه کارگر کردستان و راه یافتن به بارگاه بورژوازی ایران را برای این احزاب طولانی و پرتلفات نمود، بلکه  دست حکومت اسلامی ایران را در ببازی گرفتن این احزاب را هر چه بیشتر باز نگاه داشت و شکست های بیشتری را به آنها تحمیل کرد. تاریخ ناسیونالیسم کرد مملو از این بازهای بی حاصل با هم طبقه ای های سنیور خود است. بنا بر این میتوان گفت ناسیونالیست کرد در هیچ دوره ای به طور جدی سرنگونی طلب نبوده و تنها زمانی که هیچ سوراخی برای معامله و چانه زنی با رژیم و یا بخشی از آن باقی نمانده و در این زمینه با بن بست روبرو شده است به شعار سرنگونی چنگ انداخته است. شعار سرنگونی برای احزاب ناسیونالیست یک تاکتیک و سازش و مماشات باجمهوری اسلامی استراتژی محسوب میشود.

حزب دمکرات از بدو پیدایش بنا به دلایل تاریخی و ماهیت طبقاتیش، به ویژه از چهار دهه قبل همیشه منتظر سهم ناچیزی بوده، که دولت مرکزی از سر بزگواری به او بدهد. و در این راستا همیشه با یک اشاره رژیم با سر دویده و دست دوستی را بطرفش دراز کرده است. ولی به شهادت تاریخ همیشه سر شکسته و دست خالی مجددا خود را در مقابل رژیم باز یافته است و بجای آموختن از این گذشته بی حاصل، مجددا در جهت پناه گرفتن در سایه  جناحی از رژیم گام برداشته است. پروسه سازش و کوتاه آمدن حتی وقتی که رهبران این حزب به دست تروریستهای دولت جمهوری اسلامی در چنین نشستهایی  به قتل رسیده اند، به فاصله نه چندان طولانی دو باره ادامه پیدا کرد است. با توجه به این سیکل بسته و تکراری ناسیونالیسم کرد به توپ فوتبالی شباهت دارد که هر بار یکی از تیم های دولتی به دیگری پاس داده، بدون اینکه حتی به کمترین سهمی از قدرت دولتی و یا سپردن اداره گوشه ای از کردستان دعوتش نموده باشند. شایعه مذاکره این دوره نیز چه واقعی باشد و چه نباشد چیز عجیبی نیست،  بلکه ادامه همان راهی است که حزب دمکرات کردستان از چهل سال قبل که هنوز دو شاخه نشده بود شروع نموده و دو شاخه جریان زحمتکشان نیز از زمانی که ناسیونالیسم را به عنوان پرچم خود بلند کردند، روش اسلاف ناسیو نالیست خود را با سرعت بیشتری دنبال کرده اند.

اما آنچه سازش امروز را از بند و بست های سابق این جریانات متمایز میکند، شرایطی است که زمین زیر پای جمهوری اسلامی را به آتش فشانی شبیه کرده که هر لحظه احتمال فوران آن وجود دارد، شرایطی که حکومت اسلامی بیش از هر زمانی مشروعیت خود در میان اکثریت بسیار بالایی از مردم از دست داده است و طی دو سال گذشته کارگران، زنان، دانشجویان، بازنشستگان و سایر اقشار ناراضی جامعه در اعتراضات گسترده خیابانی نشان دادند، این رژیم را نمیخواهند و بارها با شعارهایشان اعلام کرده اند هر دو جناح پشت روی یک سکه اند. این چهار جریان در چنین شرایطی و همزمان با برگزاری کنگره مشاهیر کرد! باب گفتگو و سازش با جمهوری اسلامی را باز کرده اند که در این شرایط جز تنفر مردم معترض ایران و بویژه مردم کردستان برای این جریانات را به همراه نخواهد آورد. اینها ماهیتا خود را به جمهوری اسلامی از کارگران و مردم زحمتکش کردستان نزدیکتر میدانند. هیچ عدالت خواهی اجتماعی در ناسیونالیسم یافت نمیشود. دفاع از آزادی های سیاسی، ازحقوق کودک، حقوق زن و اضافه نمودن نانی به سفره کارگر نه تنها امر احزاب ناسیونالیسم نبوده و نیست، بلکه هنوز هم هر از گاه با انکار وجود کارگر در کردستان به مثابه یک طبقه، بی ربطی خود را به جامعه کردستان به اثبات رسانده اند.
مردم کردستان بیش از چهار دهه تجربه، ماهیت جمهوری اسلامی و جناح های مختلف آن را می شناسند و چانه زنی و بند و بست این چهار حزب و جریان ناسیونالیست با رژیم جنایتکار اسلامی را آنهم در زمانی که در بدترین و بحرانی ترین شرایط سیاسی و اقتصای و انزوای شدید بین المللی قرار دارد، بی ربط به جامعه و در جهت خلاف منافع و مصالح خود و کمک به سر پا نگاه داشتن این لاشه گندیده برای چند صباحی میدانند. کارگران و مردم زحمتکش کردستان همرا با کمونیستها و آزادیخواهان نمیگذارند، مبارزاتشان وجه المصالحه سازش با جمهوری فاسد اسلامی قرار بگیرد. تجربه غنی کارگران و مردم زحمتکش کردستان و شناختی که از این احزاب بیمایه دارند از یک سو و روشنگری مداوم کمونیست ها و آزادیخواهان در افشای ماهیت طبقاتی و بند وبست و سازش این جریانات با جمهوری اسلامی، عامل مهمی در جلوگیری از وجه المصالحه قرار گرفتن کارگران ومردم آزاده کردستان توسط ناسیونالیسم کرد و به شکست کشاندن تحرکات رژیم اسلامی سرمایه و هر جناح و دسته آن در کردستان است. باید کارگران و مردم هر چه بیشتری را متوجه زیانی کرد، که احزاب ریز و درشت ناسیونالیسم کرد به جنبش کارگری و مبارزات حق طلبانه مردم کردستان جهت رفع ستم ملی وارد نموده اند. باید بار دیگر یاد آور شد، که تنها کمونیست ها مدافعان پی گیر و همه جانبه رهایی کامل کارگران از ستم طبقاتی و کلیه مصائب گریبان گیر جامعه و از جمله رفع ستم ملی هستند. چهار دهه مبارزات رادیکال و بدون تخفیف کمونیستها در کردستان ایران گواه این امر است.

***