یادداشتی درباره وقایع اخیر
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
یادداشت زیر قبل از تجمع و مبارزه بزرگ دانشجویان دانشگاه تهران علیه طرح حجاب و عفاف جمهوری اسلامی نوشته شده است. تجمعی که در نوع خود با شعارهایی همچون “نه به حجاب اجباری“ و “نان، کار، آزادی“ و “بیکاری، بیگاری، حجاب زن اجباری“ در سالهای اخیر کمسابقه بود.
بیش باد این صدا!
روز شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ نشستی به منظور بررسی برنامه تلویزیونی «عصر جدید» در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توسط بسیج دانشجویی و با شرکت احسان علیخانی مجری تلویزیون برگزار شد. در بخش پرسش و پاسخ برنامه، یکی از دختران دانشجو پشت تریبون رفته و نسبت به دستگیری مرضیه امیری (از دانشجویان این دانشکده و از دستگیرشدگان تجمع اول ماه مه در مقابل مجلس) اعتراض کرد. ابتدا مجری سعی در قطع کردن بحث او داشت، بعد یکی از «اساتید» سخنران تریبون را از دانشجوی معترض گرفت و سپس دستهای از دانشجویان بسیجی به وی حمله کردند که با مقاومت و شعاردادن سایر دانشجویان روبهرو شد. طی روزهای پس از آن هم چه در فضای مجازی و چه در خود دانشگاه بحث و جدل حول این رویداد ادامه پیدا کرد.
جدا از کیستی دانشجوی معترض و نیت او، این واقعه بیان یک پتانسیل قابل تأمل در فضای مبارزاتی و اعتراضی دانشگاه است. اولا این یک افشاگری سیاسی مهم به خصلت پلیسی و فاشیستی جمهوری اسلامی در سرکوب مبارزات صنفی و اعتراضات و اجتماعات سیاسی بود. ثانیا شجاعت سیاسی دانشجوی معترضی که پشت تریبون رفت، آن هم در برنامهای که مجری آن بسیج (بازوی امنیتی و فرهنگی جناح اصولگرای حاکمیت در دانشگاه)، مهمانانش نورچشمیهای صدا و سیما و موضوع افشاگری هم زندانیان سیاسی بود، نشانه یک روحیه تعرضی و یک خطشکنی سیاسی قابل توجه است. از این پس، تشکلها و عناصر امنیتی-فرهنگی حکومت (از هر دو جناح) در دانشگاهها نگران افشاگریهای سیاسی دانشجویان مبارز و منتقد حتی در برنامههای خودشان هستند. همانند سالهای اخیر باز هم پیشگامی این حرکت اعتراضی با زنان بود و این مساله به نوع خود روایتگر تضاد حاد جمهوری اسلامی با زنان مبارز است. این تعرض به برنامه بسیجیها در شرایطی صورت گرفت که دانشجویان دستگیرشده در اول ماه مه، در حمایت از مبارزات کارگران و معلمان دست به تحصن و تجمع زده بودند؛ پیوندی ارزشمند بین جنبش دانشجویی و دانشگاه با دیگر مبارزات صنفی و سیاسی اقشار مختلف مردم.
التهاب سیاسی جاری در جامعه و جنبشهای مبارزاتی مختلف اعم از کارگری، زنان و غیره در دانشگاه انعکاس پیدا کرده است و جنبش دانشجویی میتواند صدای رساتر مبارزات تودهها علیه حکومت باشد. فرصت یک مبارزه سیاسی رادیکال و تودهای در دانشگاهها علیرغم سرکوب و بگیر و ببند حکومت، فراهم است. دو دهه گروگانگیری سیاسی گفتمان اصلاحطلبی و تشکلهای دانشجویی اصلاحطلبان مثل انجمنهای اسلامی با انسداد تئوریک و بنبست سیاسی روبهرو شدهاند، مبارزات اجتماعی اقشار و طبقات مختلف رو به افزایش است و گرایش چپ دوباره در دانشگاه و جنبش دانشجویی دیده میشود. میتوان امیدوار بود که این پتانسیل سیاسی تعرضی در داشنگاهها، در سال تحصیلی پیشِ رو که با شدتیابی احتمالی تضادهای اقتصادی و اجتماعی دولت همراه خواهد بود، دور سریعتر و دامنه وسیعتری به خود بگیرد و شاهد افشاگری و مبارزه علیه اَشکال مختلف ستمگری و تعدیهای جمهوری اسلامی در دانشگاهها باشیم. تریبونهای تبلیغ جمهوری اسلامی در دانشگاه، باید به تریبونهای دفاع از مردم و مبارزاتشان تبدیل شوند. علیه حجاب اجباری و در دفاع از مبارزات زنان، علیه شکنجه و اعدام در زندانهای ایران، علیه جنایات جمهوری اسلامی در سوریه و سایر مناطق، علیه سرکوب و دستگیری کارگران و معلمان، علیه فقر و گرسنگی و بیکاری، علیه خرافات مذهبی و دولت دینمدار، علیه ستم ملی در ایران و اعدام جوانان عرب و کرد و کشتار کولبران، باید در دانشگاه و تریبونهایش افشاگری کرد. میتوان برای این امید، تدارک دید و نقشه ریخت و حول آن سازماندهی کرد. ما برای تحقق این امیدواری و برای پیوند زدن مبارزات سیاسی دانشگاه و جنبش دانشجویی به یک جنبش سراسری سیاسی علیه جمهوری اسلامی، جنبشی که به انقلاب کمونیستی خدمت کند و در مسیر آن هدایت شود، طرح هفت توقف مصوبه حزبمان را در دانشگاهها و مبارزات دانشجویی پیش میگذاریم. n
توقف قوانین شریعت و نابودی دولت دینی
توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبدادسیاسی
توقف حجاب اجباری و ستم بر زن
توقف جنگهای ارتجاعی جمهوری اسلامی در منطقه
توقف فقر، بیکاری و آوارگی
توقف ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس
توقف روند نابودی محیط زیست
به نقل از نشریه آتش۹۱ – خرداد ۹۸
n-atash.blogspot.com