ﺳﺎﻟﮭﺎی زﻧدﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎرﮔر و ﻣﺑﺎرزه ﺑرای رھﺎﯾﯽ طﺑقه ﮐﺎرﮔر (بخش ٧)

ﺳﺎﻟﮭﺎی زﻧدﮔﯽ ﯾﮏ ﮐﺎرﮔر و ﻣﺑﺎرزه ﺑرای رھﺎﯾﯽ طﺑقه ﮐﺎرﮔر ﺑﺧش ۷

اقدام به ایجاد و تشکیل انجمن صنفی کارگران خباز شهرستان بوکان و حومه

در بخش قبل از شغل نانوایی و همچنین وضعیت و شرایط کارگران نانوایی نوشتم این ﺑﺧش را درخصوص اقدام به ایجاد و تشکیل انجمن صنفی کارگران خباز شهرستان بوکان ﭘﯽ ﻣﯾﮕﯾرﯾم ﺑﺎ اﯾن ﺗﻔﺎوت که ﻓﻌﺎﻟﯾت و ﻣﺑﺎرزه من در اﯾن دوره و در این ﻣﻘطﻊ ﻋﻠﻧﯽ ﺗر ﻣﯾﮕردد اﯾن دوره برای ما فعالین کارگری ﻧﻘطه آﻏﺎز ﻓﻌﺎﻟﯾت و اﺳﺗﺎرت ﺗﺣرک و ﺗﺣوﻻت نوینی در جنبش ﮐﺎرﮔری ایران بشمار می اید ﺗﺣوﻻﺗﯽ نوینی که ﻣﻘﺎرن ﺑﺎ اوﯾل دهه۸۰ اﺳت که در آن ﻣﻘطﻊ آﺛرات و ﺗﺣوﻻت ﻣﮭم و ﺟدﯾد از ﺟﻧﺑش ﮐﺎرﮔری اﯾران را بهمراه داﺷت .در بخش‌های بعدی به توضیح آن خواهم پرداخت.

در ﺑﺧش های ﻗﺑل و در راﺑطه ﺑﺎ ﺷﻐل های کوره پزخانه، کاردر مزارع، کارساختمانی، کولبری و دﺳﺗﻔروﺷﯽ نوشتم. درآﻣد ﺣﺎﺻل از دﺳﺗﻔروﺷﯽ ﺟواﺑﮕو ﻧﯾﺎزھﺎی اﺑﺗداﯾﯽ زﻧدﮔﯽ ﻣن ﻧﺑود بنابراین شغل ﻧﺎﻧواﯾﯽ را انتخاب کردم. ضمناً از ۵ سالگی ﺑﺎ ﺷﻐل ھا سخت و زیان آور همچون ﮐوره ﭘزﺧﺎنه ، ﮐﺎر در ﻣزارع ،ﮐﺎر ﺳﺎﺧﺗﻣﺎﻧﯽ، ﺷﻐل ﮐوﻟﺑری، دستفروشی و … ﺑزرگ ﺷده ﺑودم و نیز ﺗﺟرﺑﯾﺎت مفید و با ارزنده در اﯾن زﻣﯾنه ھﺎ داﺷﺗم. به همین دلیل تصمیم گرفتم که بعنوان ﻓﻌﺎل ﮐﺎرﮔری در زمینه های ﻣﺗﻔﺎوت کار فعالانه حضور داشته باشم. برایم خیلی مهم ﺑود که کار و فعالیت سیاسیم را در ﮐﺎرگاه صنعتی یا حداقل در بخش های تولیدی ﺷروع ﮐﻧم و رابطه و ارتباط مستقیم با کارگران برقرار کنم به همین منظور سال ۱۳۷۸ ﺷﻐل ﻧﺎﻧواﯾﯽ را اﻧﺗﺧﺎب ﮐردم.

من در آنزمان ازدواج کرده بودم حاصل زندگی مشترک ما نیز یک فرزند بود همچنین مستقل از خانه پدری زندگی میکردم و مستاجر بودم هر ماه مبلغ ۱۰٫۰۰۰ تومان بعنوان اجاره خانه پرداخت میکردم البته دستمزد روزانه من در نانوای مبلغ ۱۴۰۰ تومان که برابر با ۳۶٫۴۰۰ تومان در ماه بود آن زمان این درآمد نتنها کفاف زندگی خانواده سه نفره مثل من نبود بلکه چند برابر زیر خط فقر و حتی فقر مطلق بود.

من از ساعت ۴ صبح تا ساعت ۱۴ بعدظهر کار میکردم و کار برحسب لنگه آرد بود و گاها بعلت خراب شدن مشعل و دستگاها دیگر این مدت زمان به درازا میکشید در حقیقت باید گفت ما کار قنتراتی میکردیم و مجبور بودیم مقدار پخت تعیین شده، با شدت و سرعت بالا در مدت زمان کوتاه تمام کنیم.

تلاش میکردم زندگی که حداقل شایسته انسان باشد برای خود و خانواده فراهم کنم. به همین خاطر علاوه بر شغل نانوایی، در مطب دندانسازی صباح زاهدی بعنوان منشی و نظافتچی بعدظهرها کار میکردم و برای این کار روزانه مبلغ ۱۰۰۰ تومان دریافت میکردم. صباح زاهدی در روستا های دوروبر میاندواب، مراغه وملکان … اغلب شب‌ها نیز کار میکرد و بیشتر اوقات مرا بعنوان دستیار همراه خود می برد.

بعد از اتمام کار معمولاً ساعت ۱ بامداد به شهر بوکان برمیگشتیم حدودا بیست ساعات در طی شبانه روز مثل یک دستگاه ماشینی کار میکردم. اغلب مواقع ۳ ساعت وقت برای استراحت کردن و خوابیدن داشتم. این مدت زمان برای استراحت علاوه بر اینکه کافی نبود بلکه وحشتناک و کشنده بود.هر صبح با تنظیم زنگ ساعت از خواب بیدار میشدم که اعلان زنگ بیداری بمثابه یکبار مرگ در هر روز بود.حقیقتا میتوان گفت معنی و مفهوم زندگی کردن و بعبارتی دیگر در کنار خانواده بودن تنها رؤیای بیشتر نبود.

همچنین من مجبوربودم که ساعت ۴ صبح از خواب بیدار و واسه کار آماده و خواب آلود سرکار بروم. در‌واقع این اوقات از صبح میتوانستی فقط کارگران نانوایی و سگان ولگرد در خیابان و کوچه‌ها ببینی. آنزمان بزرگترین آرزویم این بود بدون استرس، بدور از هر نوع فشار و دغدغه کاری ساعتی بیشتر آرام بخوابم.

همراه با خستگی مفرط و بی‌خوابی زیاد،خواب آلود سر کار میرفتم که بکرات به تیربرق و همچنین در و دیوار برخورد کرده‌ام و سر و صورتم خونی شده است و ناگهان از خواب پریده ام. بکرات در چاله و چوله کوچه های خاکی افتاده‌ و زمین خورده‌ام و از خواب پریده ام. چند بار من هنگام تهییه خمیر و کار با دستگاه خمیرگیری خوابم برده است چطوری انگشتان دستم لای پره دستگاه خمیرگیر گیر نکرده است خودم هم نمیدانم. حقیقتاً تعجب میکنم در این وضعیت و شرایط سخت و خطرناک که برایم اتفاق است چگونه زنده مانده‌ام.

بیخوابی و خستگی بیش از حد و همچنین شغل‌های سخت و زیان اور بطورکلی جسم مرا عوض کرده بود و فرم و شکل ظاهری بدنم به نشانه تأیید این موضوع از دور نمایان بود طوری باریک و لاغر شده بودم که فرم بدنم بیشتر به مارمولک شبیه بود.

برگردم به اصل موضوع

در آنزمان هادی تنومند ، کریم فاتحی،علی مرادی و چند نفر دیگر جز آن دسته از فعالین کاگری بودند که برای اولین بار اقدام به ایجاد و تشکیل سندیکا کارگران نانوایی در شهرستان بوکان نمودند و این موضوع را از طریق ارگانهای اداری و دولتی به شیوه رسمی و قانونی پیگیری کردند. برای اولین بار این رفقای کارگر ،نقطه شروع حرکتی را در راستای هدفی بزرگ استارت زدند. در آن مقطع تشکیل سندیکا به دفاع از خواست و مطالبات کارگران امری ضروری بود. (اسم چند نفر دیگر نیز که در انرمان بدون هیچ چشمداشتی در تشکیل سندیکا سهم بسزایی داشتند،قید نشده است).

بطور کلی کارگران نانوایی پراکنده بودند و همچنین مکان مشخصی برای تجمع کارگران در نظر گرفته نشده نبود از اینترنت و دیگر رسانه‌های ارتباطی هم خبری نبود. این رفقای کارگر بدونه هیچ چشمداشتی در شرایط سخت و بدون هیچگونه امکاناتی با پای پیاده و یا دوچرخه به نانوایی های سطح شهر و حومه رجوع میکردند و کارگران را در جریان این امر مهم میگذاشتند. علارغم موانعی که بر سر راه آن‌ها بود و امنیت آن‌ها را تهدید میکرد خیلی جدی و جسورانه قدم به قدم پیش میرفتند رویهمرفته آن‌ها به دفاع از خواست و مطالبات کارگران سخن میگفتند.من از طریق نانوایی با آنها آشنا شدم. علارغم نظر کارفرمای من که مخالف حضور فعالین کارگری در محیط نانوایی اش بود، اما من صمیمانه از این پروژه استقبال کردم و همچنین دست این رفقا را به گرمی فشردم.

حقیقتاً دولت و کارفرمایان بنا به خصلت ضد کارگریشان مخالف تشکیل سندیکا یا هر انجمنی بنام دفاع از خواست و مطالبات واقعی کارگران بودند و هستند. همچنین دیدگاه‌ و نظریات مختلفی در رابطه به این موضوع در بین کارگران نانوایی نیز وجود داشت. به همین دلیل تدارک، سازماندهی و جمع‌آوری یک یک کارگران در راستای تشکیل مجمع عمومی در در نوبت اول کار آسانی نبود. ضروری بودکه با یکایک کارگران بحث و گفتگو میشد تا آن‌ها را متقاعد کرد. ضمناً علاوه بر کار اطلاع رسانی، نیاز بود کارگران را در راستای دفاع از خواست و مطالباتشان آگاه،آماده و سازماندهی کرد.

تشکیل مجمع عمومی نوبت اول به حضور پنجاه به علاوه یک، کارگر نیاز بود تا از لحاظ قانون اداری تشکیل جلسه برسمیت شناخته شود. بر همین مبنا تلاش فعالین کارگری در این راستا بود که حضور اعضا در نوبت اول حد نصاب خود را تمام کند. خوشبختانه مجمع عمومی نوبت اول به حضور بیشتر از پنچاه نفر کارگران نانوایی در مسجد الخانی زاده شهرستان بوکان تشکیل گردید و در همان جلسه اعضای هیئت مؤسس توسط کارگران انتخاب شدند.

کریم فاتحی مرتضی غفاری و مسعود رحمانی در مجمع عمومی نوبت اول بعنوان اعضای هیئت موسس انتخاب شدند و کارها اداری و قانونی سندیکا تا تشکیل مجمع عمومی نوبت دوم برعهده گرفتند.

من و چند نفر دیگر در بدو تاسیس و تشکیل سندیکا تصمیم گرفتیم فعالیت سیاسی و کارگری را به شکل غیر علنی در سندیکا شروع کنیم. به همین دلیل برای این امر کمیته ای تشکیل دادیم و تصمیم گرفتیم اگر در بدو تشکیل سندیکا اتفاق خاصی اعم از دستگیری و زندان و شکنجه از سوی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی برای فعالین کارگری پیش آمد و همچنین هرگونه اتفاق دیگر در بیراهه بردن سندیکا شکل گرفت بشکل علنی در مراحل بعدی ظاهر گردیم. ما بر این باور بودیم در وهله اول طرح و نقشه های از پیش تعیین شده توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی رژیم اسلامی علیه فعالین کارگری را خنثی کنیم.ضمناً توانسته باشیم خسارت ها را بحداقل ممکن و کمترین هزینه کاهش دهیم.

بلاخره اعضای هیئت مؤسس با تلاش و دوندگی زیاد، تصمیم به تشکیل مجمع عمومی نوبت دوم گرفت همچنین اطلاعیه ای در روزنامه کارو کارگر در تاریخ ۲۶ سپتامبر ۲۰۰۰ بشماره سریال ۲۸۵۳ دعوت به پذیرش اعضا نمود.متن اطلاعیه را دقیق مثل خود در سطر پایین آورده ام. همچنین کپی این اطلاعیه نیز ضمیمه متن است.

” اطلاعیه
نظر به اینکه انجمن صتفی کارگری کارگران خبازیهای شهرستان بوکان و حومه در حال تشکیل میباشد لذا از کلیه کارگران خبازیها دعوت میشود حداکثر ظرف مدت یک هفته تقاضای کتبی خود را به اعضا هیئت مؤسس با نشانی بوکان چهار راه استاد حقیقی جنب سیلو نانوایی انجمن حمایت از زندانیان تسلیم دارند ضمناً تاریخ انتخابات هیئت مدیره و بازرسان متعاقباً اعلام خواهد شد
از طرف اعضای هیئت مؤسس
کریم فاتحی مرتضی غفاری مسعود رحمانی”

همچنین مدیر کل کار و امور اجتماعی اذربایجانغربی (نوربخش) نامه‌ای در تاریخ ۲۶٫۷٫۱۳۷۹ بشماره ۰۸٫۳۴۵۱۴۳ درخصوص تشکیل انجمن صنفی کارگران خباز شهرستان بوکان نوشت و نیز نامه رسمی به شماره ۰۸٫۳۴۵۱۴ در تاریخ ۱۳۷۹٫۱۱٫۳ همراه با پیوست اطلاعیه کارگران خباز بوکان برای سرپرستی روزنامه کاروکارگر استان اذربایجانغربی جهت چاپ آگهی مذکور ارسال نمود.

فرمانداری بوکان به ریاست حسینی در تاریخ ۷۹٫۱۱٫۶ بشماره نامه ۷۵۴۳ با رونوشت به دفتر سیاسی شهرستان بوکان جهت اطلاع و پیگیری مجوز از طریق مراجع صدور اطلاعیه صادر کرد که واحدهای که جنبه کارگری دارند از نظر مقررات مربوطه مشمول ضوابط در حیطه وظایف وزارت کار و امور اجتماعی هستند خواسته خویش را بایستی از طریق مراجع صدور مجوز پیگیری نمایند.

اعضای هیئت مؤسس انجمن صنفی کارگران خباز شهرستان بوکان جهت انتخابات اعضای هیات مدیره و بازرسان و همچنین تصویب اساسنامه در جلسه مجمع عمومی نوبت دوم، اطلاعیه را در این خصوص صادر نمود در متن اطلاعیه قید شده بود که روز سه شنبه مورخه ۲۵٫۱۱٫۷۹ راس ساعت ۱۵:۳۰ مجمع عمومی نوبت دوم در سالن اجتماعات کتابخانه فرهنگی هنری بوکان واقع در سه راه آتش نشانی پارک دروازه قبران تشکیل میگردد.

در جلسه مجمع عمومی نوبت دوم اعضای هیئت مدیره و بازرسان توسط کارگران و مهمانان شرکت کننده انتخاب شدند که عبارت بودند از ۱- حامد شرافتی رییس هیئت مدیره ۲- مسعود رحمانی نایب ریـیس ۳- کریم فاتحی خزانه دار ۴- مرتضی غفاری بازرس ۵- محمد رحیمی بازرس عل البدل.

ادامه دارد…
بخش بعدی را در رابطه با ضرورت تشکیل سندیکا و نقطه شروع فعالیت آن و همچنین مشکلات و موانع سر راه سندیکا پی میگیریم.

اسماعیل خودکام
۰۵٫۰۵٫۲۰۱۹