هیچ پولی کثیف نیست !

سپاه پاسداران : دعوای اصلی در سال آینده با براندازان است…

روستای اجدادی ما از قدیم همیشه یک ارباب داشت و یک کدخدا ، من نمفهمیدم که این ۲ چگونه و از چه تاریخی شکل گرفتند ؟ و تفاوتها چیست و چرا باید دهکده بین این ۲ تقسیم شود ؟ تنها چیزی که مشخص بود همیشه بین این ۲ مالک اصلی دهکده ، اختلاف و دعواهای خونین وجود داشت . مردم هم هرکس به دلایلی یکی را انتخاب کرده بود و رسما چماقدارش شده بود .

ما بزرگتر که شدیم همین وضع ادامه داشت تا اینکه شبی خبر آوردند فردا خودتان را برای دعوای بزرگ و سالیانه خونین بین کدخدا و ارباب آماده کنید…ما هم قرار بود برویم خواستگاری ، ضمن اینکه اساسا روحیه خشنونت طلبی نداشتم . آخرای شب خودم را آهسته به خانه کدخدا رساندم تا شاید کدخدا را با صحبت متقاعد کنم از دعوای سالیانه چشم پوشی کند .

درخانه کدخدا نیمه باز یود و صدای جشن و سرور میآمد ، چراغهای روشن حیاط و بساطی رنگین در وسط حیاط … با دیدن صحنه پشمام ریخت ، کدخدا و ارباب در میان قهقهه و دود قلیان و کباب و تریاک داشتند خودشان را میخاراندند ، در حالی که من فکر میکردم مشغول آماده شدن دعوای خونین و سالیانه فردا هستند.

سوال را با تعجب مطرح کردم که اگر فردا دعوا هست پس این بساط چیست ؟

ارباب با خنده جواب داد ، دعوا و چماق همیشه هست ولی نه بین ما…برای شماها !!

اشپیگل : اعضای سازمان مجاهدین خلق در حومه آلبانی کشتار را تمرین می‌کنند …

اشپیگل یک هفته‌نامهٔ معتبر خبری در آلمان است که در شهر هامبورگ منتشر می‌شود. اشپیگل میداند که آلمان هم همراه با بقیه غرب هیچ سازی مفتی کوک نمیکند . خودشان به صراحت در بالاترین سطح دولتی یک بار گفتند هیچ پولی کثیف نیست … بنابراین الان مهم نیست حرف اشپیگل درست است یا غلط و اصلا اشپیگل چه نمیداند و چه میداند ؟

از تاریخ ترورهایی دولتی توسط حکومت اسلامی در غرب و داخل ایران و نثار دسته های گل به اشخاص مجری ترور…میکونوس و بقیه اروپا نمیگذریم .

در نگاه شخصی و غیرسیاسی اگر قرار باشد ایدئولوژیک نگاه یا قضاوت کرد برای من فرقی نمیکند مریم رجوی باشد یا دختر رفسنجانی یا نوه شاه یا صدر اعضم آلمان یا دختر ترامپ … فقط زن باشد . اما به جز این ایدئولوژی ، آنوقت روسری مریم رجوی با چادر دختر رفسنجانی قطعا برابر نیست ، صدر اعظم آلمان با دختر ترامپ هم یکی نیست .

خشونت را تعریف کنید در کجا و چگونه بد است و یا خوب است ؟ بافت جغرافیایی و فرهنگی چه نقشی دارد ؟ جنگهای رایج و بقیه حملات دولتی مثل جنگ عراق و افغانستان و لیبی … چه وزنی از خشنوت را دارند ؟

آیا اعمال به قول مدیا تروریستی ، یک حرکتی از سرشکم سیری و بازی و تفریح است تا حوصله کسی سر نرود ؟

سیستم سیاسی حاکم کجای قضیه نشسته است ؟ مثلا استفاده از زندان و طناب دار و گلوله و اعدام و هرشکلی از سرکوب برای جامعه ، حق سیستم سیاسی باشد و عکس العمل قربانی فقط اسمش تروریسم باشد ؟ نمیدانم چرا فکر میکنن در قرن ۲۱ با اسکول طرفن ؟

هرنوع حرکتی از طرف هر نیرویی….یک عکس العمل طبیعی است در مقابل عملکرد مشخص سیاسی و اقتصادی سیستم سیاسی حاکم …پس برای رفتن به ریشه تروریسم از سیستم سیاسی حاکم شروع میکنیم … قبل از محکوم کردن هر نوع عکس العمل خشونت باری ، نگاهی بکنید که چرا وقایع اتفاق میافتد؟

انسانها عمدتا و غریزتا خودکشی را انتخاب نمیکنند . همه جانداران زندگی را دوست دارند ولی اگر قرار باشد فقط عذاب بکشند آنوقت هر انتخاب بد و خشونت باری قابل سرزنش نیست .

در دنیایی هستیم که انواع ماموران هرشکلی از معذوریت را انتخاب میکنند … چون هیچ پولی کثیف نیست.

نتیجه : اگر و هر زمانی تب محکوم کردن داشتید از سیستم حاکم سیاسی و دولتها شروع کنید ، گوساله ها…

نمیفهمم ، چه فرقی بین کمونیست شرق و کمونیست غرب یا شمال جنوب هست ؟ ما یک کاپیتال مارکس داریم که بعد از چند بار روخوانی به درجه اجتهاد میرسیم و کمونیست میشویم …این کجایش شرقی و غربی دارد ؟

اختربا ناامیدی گفت : فرهنگ …

باز هم نفهمیدم و اختر این بار تکه ای گچ به دست راستم داد و تکه ای ذغال به دست چپم … و گفت این را میفهمی ؟ گفتم اره که میفهمم خنگ که نیستم …

برق امید در چشمان اختر دیده شد و در ادامه از فرهنگ گفت که طی این سالها و شراکت در انبوهی اعتراضات معمولی خیابان ، آیا تا به حال دیده ایی که یک کمونیست اروپایی به حریف دست راستی و مرتجع خودش فحاشی کند و عربده بزند ؟ حداکثرش در میتینگهای خودشان شعارهای خودشان را میدهند ، و بعد در کنار هم و با هم شراب مینوشند ، فرهنگ یعنی همین …

کمونیست شرقی فرهنگ مدارا ندارد اصلا بلد نیست ، دستش برسد حریف دست راستی ومرتجع خودش را راحت سرمیبرد ، فحش میدهد ، مثل کودکان پا به زمین میکوبد و دوست دارد شیشه های هر خانه ای را بشکند….

فرهنگ یعنی این . فردی که سالها در فرهنگی متوسط رشد کرده و از نظر اقتصادی و اجتماعی ذهنش در همان محدوده و ارزشها شکل گرفته ، ناگهان و به هردلیلی از آن محیط مادری خودش ، وارد محیط و جغرافی جدید در همان طبقه متوسط میشود ..نمیتواند هضم کند و بفهمد . خراب میکند . ۴۰ سال معده اش با ماست و آب دوغ خیار هماهنگ و تنطیم بوده است . ناگهان بعد از ۴۰ سال یک روز فسنجان و یا هرغذایی مقوی وارد میشود و حال طرف بد میشود . چون معده مربوطه توان و ظرفییت آن اندازه آنالیز را ندارد .

طبقه اقتصادی هر ۲ محل و جغرافیا متوسط است مثلا تهران و ژنو ، هرات و اروپا … ولی آن کجا و این کجا … طبقه متوسط وقتی از محیط و فرهنگ خودش جبرا یا اختیاری جدا میشود یا باید بتواند در غرب و محیط جدید ریل عوض کند و یا نمیتواند و با همان فرهنگ متوسط شرقی تُنبک میزند .

یک بورژوای پولدارهم درجغرافیای مختلف نمیتواند رفتارمشابهی داشته باشد . بورژوای ایرانی ممکن است پول زیاد داشته باشد ولی فرهنگ بورژوا را ندارد . به غرب که میرسد با همان پول زیاد خانه و ماشین و طلا میخرد ولی فرهنگ را نمیتواند بخرد . فرهنگش به طبقات زیرین محیط جدید هم نمیسابد چه برسد درکش کند .

اینجا فرهنگش موجود است برای فهمیدن … ممکن است عمدا چشم ببندند برای ندیدن . ولی فرق میکند . مثل کسی که واقعا خواب است و کسی که خودش را به خواب زده باشد .

۲۱٫۰۲٫۲۰۱۹
اسماعیل هوشیار