”عوام“ی که خواب ”خواص“ را آشفته کرده است

”عوام“ی که خواب ”خواص“ را آشفته کرده است   

در حاشیه اظهارات حسین شریعتمداری در مورد اسماعیل بخشی


حسین شریتعمداری، از رسوبات عفونی بازمانده دوران هالوکاست اسلامی دهه شصت،  سرانجام  در عکس العمل به فشار مبارزاتی کارگران هفت تپه و در راس آنها اسماعیل بخشی، به صدا درآمده است.   او صدایی متفاوت از گوشه ای از “حاکمیت”، به بیرون متصاعد کرده است، اما این بار نه از کرسی“دوران طلایی” گذشته،  که از “چاه ظلمت” امروز حاکمیت و ایران “پسا هفت تپه”! صدایی که بیش تر از آنکه در مورد هفت تپه و اسماعیل بخشی باشد، در مورد خودشان،  سران نظام و ارگانها و مقامات، از بالا ترین تا  پایین شان است.

 او میگوید که (خط تاکید ها از نویسنده):

”داستان دروغین شکنجه اسماعیل بخشی یکی از افراد بازداشتی …  به خبر برجسته روزنامه های زنجیره ای و سایتها و شبکه های مجازی و رسانه های بیرونی تبدیل شد! این حجم انبوه از پوشش خبری به ادعای یک بازداشتی … تا آنجا پیش رفت که رئیس جمهور دستور رسیدگی صادر کرد! رئیس قوه قضائیه اعلام کرد در صورت صحت این ادعا با متخلف برخورد میشود! فراکسیون امید از مسئولان وزارت اطلاعات خواست برای بررسی این ادعا به مجلس بیایند! رئیس مجلس با بررسی ادعای شکنجه اسماعیل بخشی در کمیسیون امنیت ملی موافقت کرد! و… در فاصله ای کوتاه تمامی دستگاهها و مقامات عالیرتبه نظام برای رسیدگی به این ادعا صف کشیدند و با شمشیرهای آخته به وزارت اطلاعات و سربازان گمنام امام زمان – ارواحنا لتراب مقدمه الفداء- تاختند! چرا؟!“

حسین شریعتمداری در مطلب “کاسه ی که زیر این نیم کاسه بود! کیهان. شریتعمداری

این بازمانده گردن کلفت “دوران طلایی امام” در ادامه ابراز وجودش،  انگشت اتهام و توبیخ به طرف همه مقامات و ارگانهای حاکمیت که زیر فشار کیس هفت تپه و بخشی،   “کمر خم کرده اند”، دراز میکند و از آنها طلب و گدایی “شجاعت” و حفظ سنگر “اخلاقیات اسلامی” آن دوران را میکند.  او که سعی میکند با برچسب هایی چون “یکی از بازداشتی ها”، “یک ادعا” ابعاد واقعیت تاریخی که خواب شان را آشفته کرده است را بپوشاند، سعی میکند که جایگاه مقامات یکی از سیاه ترین و مخوف ترین حکومتهای قرن را بیادشان بیاورد که چگونه در مقابل این “عوام” کمر خم کرده اند! برای کسانی که هنوز جایگاه و نقش طبقه کارگر در “ایران پساهفت تپه” را انکار میکنند، اعتراف به جایگاه طبقه کارگر و رهبران کارگری در شکل دادن به امروز و فردای ایران، آنهم از جانب دشمنان طبقاتی شان در قدرت، از این صریحتر! شریعتمداری دوران “طلایی امام”، امامی که با کتاب “طلایی” حل المسایل، تعیین مقررات اسلامی دخول و خروج به “مبال” با پای چپ یا راست، در زیر بغل، برای سرکوب طبقه کارگر به مقام “راحل” ی رسید! کسی که توانست یک هالوکاست عظیم اسلامی از خود برجای گذارد! را بیادشان می آورد! تلاش میکند که به آنها اعتماد به نفس بدهد که هنوز میتوان در باد گذشته “مخوف” و “سیاه” اختناق کامل اسلامی خوابید و پارس کرد! آنهم در روزهایی که بسیاری از همقطاران اش، چون زیبا کلام ها و گنجی ها و نوری زاد ها و خاتمی ها و …، سنگرهای ایدیولوژیک اسلامی را یکی پس از دیگری تخلیه کرده و برای بقا، ژست روزنامه نگار و ”پژوهشگر” و “دگراندیش”،  استاد دانشگاه و شاعر و نویسنده و کتابخوان و صاحب موسسه “فرهنگی” گرفته اند! در این شرایط میخواهد بار دیگر ورق گذشته را امتحان کند، نه رو به محکومین، که رو به خودشان برای “تشجیع” و حفظ روحیه خودشان!

 حسین شریتعمداری تلاش میکند اعتماد به نفس از دست رفته را کمی باز گرداند. او، و همقطاران شان در وزارت اطلاعات و کرسی های قدرت، باید دعا کنند بلکه “سربازان گمنام امام زمان”، به کمک میلیتاریسم در خاورمیانه و بازی های قدرتهای جهانی با کیس ایران و مهندسی جنگ و تخریب و قوم پرستی و ..  به کمک شان بیایند! فعلا این “سربازان گمنام امام زمان”، در اجاره دستجات “باثبات تر” و “ماندنی تر” جنایتکاران در باطلاق خاورمیانه شمشیر میزنند! شانس حسین شریتعمداری و دوستان شان در قدرت برای اجاره کردن این “سربازان” زیاد نیست. این شانس را طبقه کارگر ایران برایشان کم کرده است، به شهادت اعترافات خود شریعتمداری.

 این تازه آغاز آشفته شدن تاریخی خواب سرتاپای نظام شان است، این بار اما به حکم طبقه کارگر ایران!

۱۴ ژانویه  ۲۰۱۹