متد نادادورانە دادستان نیست.

متد نادادورانە دادستان نیست.

در مورد اتهام ترور منتسب بە اشخاصی از سازمان زحمتکشان.

(متد نادادورانە داد ستان نیست.)

موجی کە ادعای شخصی بە اسم شورش خراسانە بە راە انداخت بیشتر شبیە بە فغان بر جنازە ای یک مقتول فرضی بود، تا محکوم کردن و حقیقت جویی از یک دستور و فرمان مجرمانە و ضد انسانی.

اولا شخص مورد نظر این ادعا را با تاخیری دوازدە سالە مطرح می کند،یعنی فرض بر درستی ادعا ایشان نە از سر جرم گریزی و صدق بلکە بە دلیل سهم خواهی و از گود تشکیلاتی پرت شدن ادعایش را امروز و با این تاخیر مطرح می کند.

دوما ایشان هیچ سند و مدرکی جز یک ادعای خشک و خالی اراٸە نمی کند کە حتی با مراجعە بە عادلترین دادگاە بشود حقیقت را با استناد بە ان روشن کرد.کما اینکە همین هفتە گذشتە یکی از اعضای کومە لە،سازمان کردستان حزب کمونیست ایران کذبیاتی را در مورد زندانی کردن پیشمرگی در اردوگاە کوملە مطرح کرد کە با متد برخوردی کە با ادعای خراسانە برخورد شد ،اگر بە ان هم برخورد همانگونە می بود، مینواست صدها انسان سیاسی را با ادعای کذب بە جان هم بیندازد و کوملە را بە بدنامی بی اساس و مضحکی روبرو کند.

سوما شخص شورش خراسانە از اشخاص مشخصی نام می برد رضا کعبی و بهرام رضایی و ادعا می کند کە فاروق بابا میری با شنیدن ماجرا متعجب شدە و او را وادار بە بازگویی دوبارە ی جزییاات می کند.

اما انگونە کە در این اشفتە فغان، و وا رحمانا، برخورد شد اصل انچە خراسانە مطرح می کند بە اندازە ی خود مسیر ناحقی کە حقیقت طلبان پیشە میکنند فاجعه نیست.

با توجە بە اهمیت و و سابقە ی سازمان زحمتکشان، پیگیری قضیە،در یک دادگاە،یا از طریق یک کمیتە حقیقت یاب بسیار عادلانە تر از قضاوت این چنینی و تنها با استناد بە ادعا ی متاخر و بدون سند و مدرک یک شخص است.مطمٸنا نە جریان حکمتیست و نە شاخە های دیگر کمونیسم کارگری و نە اشخاص دیگری کە با شتاب و وا مصیبتا کردند،چنین متدی را برای برخورد بە ادعای اینچنینی،چنین اشخاصی در مورد خود و جریان خودبر نمی تابند.

نهایتا فکر میکنم استراتژی و سیاست هر دو جناح سازمان زحمتکشان بسیار مسٸله تر از ان است کە بە چنین مورد اثبات نشدە ای برای محکومیت این سازمان و عملکرد و مشی سیاسیی رهبریش نیازی باشد.جریانی کە رهایی جامعە کردستان را مجزا از تحولی بنیادین در ایران و ان را در کریدورهایی وزارت خارجە ی دولت امریکا دنبال میکند،کە تمام تاریخش تاریخ خیانت بە جنبشهای حق

طلبانەوانقلابی گوشە کنار دنیاست، بر فرض کە اصلا و در این مورد مشخص نخواستە باشد کە طرح ترور کسی را جرا کند،بە عبارتی دیگر استراتژی و سیاست جنایت پذیرانە ی این جریان تراژدی و مشکل است،نە اتهامی کە هیچ معلوم نیست کە کذب نباشد و حتی بر فرض کذ ب نبودن اشخاصی از رهبری این جریان را متهم می کند، نە کل جریان را.

بندە بە شخصە مطلقا با استراتژی و سیاست راست روانە ی جناحین هر دو سازمان زحمتکشان مسٸلە دارم و ان را بیگانە با تاریخ مبارزە ی کمونیستی و سر افرازانە ی کوملە می دانم،اما ادعای خراسانە را اتهامی می بینم کە بدون پیشداوری و غرض ورزی سیاسی باید پیگیری شود.برخورد و متد نادادورانە نمی تواند داد را بستاند،بلکە بنیان بیدادگاە دیگری را بنا می نهد.

سلام قادری