درد دلی با اسماعیل بخشی

درد دلی با اسماعیل بخشی

اسماعیل عزیز ؛

من یکی از صد ها هزار انسانی هستم که شما را در روند اعتصاب و اعتراض های کارگران هفت تپه دنبال کرده ام.

دوست داشتم از یک طریق ممکن، با شما در تماس باشم ودر باره روند اعتصاب با شما، هم صحبت شوم اما این امکان هیچوقت برای من ایجاد نشد.

من هم مثل بی شمار کارگران و مدافعان جنبش کارگری با دنبال کردن اعتصابات کارگران هفت تپه ودیدن سخنرانی هایتان د ر جمع کارگران هفت تپه، با سیما ورویکرد شما تا حدودی آشنا شدم.

شما خواست میلیونها کارگر ایران را فریاد زدید. شما از زندگی کارگرانی گفتید که لحظه به لحظه زیر چرخ استثمار له و لورده می شوند. شما از نابرابری ها گفتید، از بی عدالتی ها ،از خودی ها و رانت ها ،از سفره خالی کارگران گفتی، از خود کشی  کارگرانی صحبت کردی که غم شان لقمه ای نان بود. از کثافت و تعفن شرایطی گفتی که عامل تمام  سیه روزی هاست ،از صاحبان سرمایه گفتی ،از لاشخورانی سخن گفتی که جزاستثمار، فقروفلاکت چیزی برای کارگران به ارمغان نداشته و نخواهند داشت. واما گفتی که چاره کار چیست ،گفتی باید متحد شد،گفتی نان کار آزادی اداره ی شورایی، گفتی بگذارید، ما خودمان کار خانه را اداره می کنیم ، نیازی به شما نیست ، ما تولید می کنیم و زندگی جدیدی خواهیم ساخت .  گفتی راه حل ما برای برون رفت از این وضعیت اداره ی شورایی جامعه است.

کلام پر از صداقت تو، اشک های حلقه بسته در چشمان نگرانت ،بغل گرفتن همکاران و همرزمانت ،شعار نان  کار آزادی اداره شورایی  شما ، برگ زرینی را برای جنبش کارگری ایران رقم زد.

به این اعتبارجسارت کارگران هفت تپه و نمایندگان منتخب آنها نه فراموش می شود و نه بی اعتبارخواهد شد.

اسماعیل عزیز؛

مشخص بود که حامیان سرمایه خواست و  کلام برحق کارگران را برنخواهند تافت ،آنها از همان روزهای اول تلاش کردند در صف شما شکاف و تفرقه ایجاد کنند.

با تمام توان تلاش کردند تا اعتصاب شما ادامه پیدا نکند تا سراسری نشود، تا سخنان شما فراگیر نشود، حتی بعضی ها با بی آبرو کردن خود آبروی بر باد رفته  برای خانه کارگر خریدند و پایان اعتصاب هفت تپه را اعلام کردند. خلاصه همه بسیج شدند تا شعار نان کار ازادی اداره شورایی بیشترازاین فراگیر نشود.

اسماعیل عزیز،

بعد از بازداشت و آزادی شما از زندان بی شک هزاران انسان مشتاق بوده و هستند تاسیمای دوست داشتنی تو را دوباره ببینند و کلامی از تو بشنوند، تا بینند که نماینده جسورو قابل اعتماد کارگران درهفت  تپه درچه اوضاع و احوالی است.

اما در این مدت کسی تصویروصدای شما ( در شبکه های اجتماعی) را ندیده و نشنیده، با این سکوت نشان دادید که  چه بلایی بر سرتو آورده اند. بیشمارکسانی هستند که با وضعیت زندان آشنا بوده و محیط زندان را تجربه کرده اند. با  تهدید های ، تهمت ها،اقرار گرفتن ها ، پرونده سازی ها و…، ما آشنا هستیم.

اسماعیل عزیز،شما همچنان رهبری قابل اعتماد برای کارگران هفت تپه هستید.کارگران و مدافعین کارگری که با جنبش کارگری آشنا هستند نیک می دانند که عرصه مبارزه طبقاتی ،هدایت و سازماندهی یک اعتصاب چه پیچیدگی و چه  دشواری هایی را دارد .

ما میدانم که اولین خواست نهاد های امنیتی از شما این بوده که در جمع کارگران قرار گیرد و پایان اعتصاب را اعلام کنید. ما می دانیم که نهاد های امنیتی تا چه اندازه به شما فشارآورده اند و حتی با تطمیع کردن از شما خواسته اند اعتصاب را خاتمه دهید؛اما تمام کسانی که شما و اعتصاب کارگران هفت تپه را دنبال کرده اند دانستند که تهدید و تطمیع توسط نهاد های امنیتی نتوانست شما را به این کار زشت و ناپسند وادار کند. شما سربلند هستید چرا که در این راه، به هم طبقه ای های خود خیانت نکردید.

اسماعیل عزیز ؛

سکوت تا کنونی شما نشان داده که چه فشار جسمی و روحی بر شما اعمال شده ؛ سکوت شما نشان داد که نظام سرمایه داری ناتوان ترازآن است که جوابگوی حداقل خواست های کارگران و مزد بیگران ایران باشند. سکوت تا کنونی شما نشان داد که دشمنان قسم خورده کارگران با داشتن تمام امکانات، چقدر در مقابل قدرت کارگران،ناتوان و ذبون هستند.

تحمیل سکوت به شما ، نه ازسر قدرت دشمنان طبقه کارگر،  بلکه دقیقا از ترس و هراس آنان ازعصیان و خشم میلیون های کارگری است که فردا در خیابان ها رژه بروند و با اعتصابات سراسری و متحد خود، شریان های حیاتی سرمایه در ایران را فلج کنند.

اسماعیل عزیز،شما وظیفه و رسالت  تاریخی خود را در حد توان- فعلا و  تا کنون – انجام داده اید.

شما برای کارگران ایران  چهره ای نام آشنا هستی و هیچ درجه از سکوت، شخصیت و صلابت ، فداکاری و صداقت شما را کم نخواهد کرد. این طبیعی است که یک زندانی با توجه به فشار های روحی و جسمی و به گروگان گرفتن کار و زندگیش برای مدتی در خلوت خود به تفکر بنشیند.

 اسماعیل عزیز،داور:

ما مبارزه را انتخاب نمی کنیم ، مبارزه به ما تحمیل می شود. تا زمانی که استثمار، فقر وفلاکت ، سیه روزی و نابرابری وجود داشته باشد این مبارزه در اشکال محتلف ادامه خواهد داشت و کارگران مجبور خواهند شد به خیابان ها آمده و فریاد برآورند، نان  کار آزادی !

اسماعیل عزیزو خوشه ویست ،

مبارزه ،زندان ، سکوت و در نهایت مبارزه برای  دست یابی به زندگی شایسته ، بخشی از پروسه زندگی ماست. تاقت بیار رفیق، کمی استراحت کن، پرچم  نان کار آزادی در سراسر ایران به اهتزاردرخواهد آمد.

 از طرف بهزاد سهرابی ، کسی که در هزاران کیلومتر دورتر از تو، در آرزوی همصحبتی با شماست. به این امید که در فردای پیروزی بتوانم در کنار شما باشم و با افتخار با تو عکسی به یادگار بگیرم. صورت مهربانت را از دور می بوسم.

گوتنبرگ سوئد.۲۰۱۸/۱۲/۲۰