بیانیه ای به نام کارگر به کام سرمایه دار

بیانیه ای به نام کارگر به کام سرمایه دار

طی روزهای گذشته بیانیه ای ابتدا بدون شناسنامه و امضا و نشان باعنوان بخشی از «فعالین کارگری و معلمان» تحت لوای «حمایت از خواست های اعتراضی کارگران هفت تپه و فولاد»  در پاره ای ….،منتشر شد ،بیانیه ای  که بیشتر خطابش به متولیان و حضرات دولتی و حکومتی بود تا کارگران ،

در واقع سازشکارانه ترین مواضع را   در زیر پوشش «حمایت و حق کارگران و امثال چنین جملاتی که امروز خریدار داره »بنام حمایت از کارگر هفت تپه و گروه ملی فولاد اما در واقع به کام سرمایه دار و بخشی از دست اندر کاران قدرت حاکمیت، و کاملا علیه منفعت طبقاتی کارگران ، و از پشت دیوار پرتاب کردند،

برای من بعنوان یک کارگر،ابتدا منطق شفاف بودن و علنی گری میطلبه براحتی بیانیه ی بی نام و نشان و شائبه برانگیز را امضا نکنم،

اینکه ابتدا بیانیه ای، بدون اسم و رسم و بدون شناسنامه را نشر میدهند که اتفاقا محتواش تو سر کارگر زدن ،توهم داشتن به دولت و و اینکه حضرات حکومت یادشون رفته به وظائف حاکمیتی خودشان ،که بقول بیانیه «همانا توجه کردن و پاسخ دادن به خواست ها و مطالبات کارگران و مردم است » و حضرات بیانیه نویس دغدغه ی  این رو دارن که حاکمیت یادش رفته به درد کارگران و….برسه ، و بیاد به وظیفه اش عمل کنه ،

در واقع نفس این حرکت بیانیه که ابتدا بی نام و نشان هست علاوه بر فریبکاری و سازشکاری، نشان از شیادی دارد ،

این حضرات بیانیه نویس ،دردشان نه کارگران، که خواستند اصلاح طلبی طردشده و منفور را تطهیرش کنند،

و این در حالیست که کارگران گروه ملی فولاد در یک همسرنوشتی قوی و در اتحاد طبقاتی مثال زدنی علاوه بر مطالبات خودشون در حمایت از کارگران بازداشتی نیشکر هفت تپه خیابانها را به لرزه در اوردند

یا خیلی پیش تر ،از دی ماه ۹۶ به اینور که شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا  که از مجرای معیشت روز کارگران و زنان و به حاشیه راندگان طنین انداز شهرهای ایران بود دیگر مردم پرونده اصلاحات را در کف خیابان بستند

پس من نمیتوانم جایگاهی برای  این بیانیه قایل بشوم که یکی از بندهای آن این هست:

” ما بر این باور هستیم که برخورد امنیتی با کارگران و معلمان معترض، نه‌تنها فریاد عدالتخواهی را به محاق نمی‌برد بلکه میلیون‌ها مزدبگیر ایرانی را نسبت به اصلاح ساختار اقتصادی کشور ناامید می‌سازد.”

دم خروس اینجا میزند بیرون

بعد یواش یواش ،حضرات بیانیه نویس ، پارچه رو از صورت بکنار میزنند و کاشف به عمل میآید  که بعضی مدافعان  سندیکالیست  طرفدار اصلاحات حکومتی  و دولتی ( که پیشنهاد میدن دوستان دولتی و……،به وظائف شون درست عمل کنند و کارگران رو از اصلاح ساختار اقتصاد موجود نا امید نکنند ) امثال ، آقایان رضا شهابی،حسن سعیدی اولین امضا کنندگان بودند بعد  میرسد به فریبرز ریس دانا و منصور اسانلو و مازیار گیلانینژاد و چهارصد نفر دیگه از جمله تنی چند از شریف ترین انسانهای این سرزمین (که یادشون رفته بیانیه رو خوب بخوانند و ببینند چی زیرکانه در این بیانیه خوابیده) را امضا کرده اند.

هر چند تعدادی از رفقا کم کم امضایشان را پس گرفتند

در سندیکای واحد  و سندیکای هفت تپه هم منتشر شده است

آیا نباید این رفتارهای فرصت طلبانه و سازشکارانه ضد کارگری را که بنام دفاع از کارگر که در واقع هدفی جز تطهیر اصلاح طلبی و ساختار موجود اقنصادی را ندارد، افشا کرد؟!

و کار از اینگونه جوابها که به ضرر جنبش کارگری و فلان و بهمان است گذشته حتی محلی اعراب نداره که اگر این باشد ما هم در تطهیر حاکمیت نقش بازی کردیم.

اصلا ساختار اقتصادی بخوره تو سر چنین  مثلا فعالین کارگری که در پی چیز دیگری غیر از سفره کارگر اند

دقیقا یک سرمایه دار یا روشنفکران بورژوا مگر در دلسوزیشان برای طبقه کارگر چه تفاوتی با شما دارند؟!

از آنها جلو زدید

قرار است به کجا برسیم؟اصلاح ساختار موجودی که رمق کارگران رو گرفته!!؟

که واضح است در کجا ایستاده اید

به راست چرخیدنهای زیادی دیده بودیم و جای تعجبی هم نداشت

و این سیاست فرمالیته ی حمایتی حد اقل بد تر از اسد بیگی علیه هفت تپه ایستاده است

نکته ای دوم اینکه برخی رفقا گول این بیانیه را خورده اند و لازم دیدم که واکنشی حد اقل با همین قلم ضعیف بدهم

جالبه از دوستانی که امضا کردند هم بعد میایند نقد محمد قراقزلو به این بیانیه اصلاح طلبانه را هم لایک میزنند !!

یعنی دریغ از سر سوزن تحقیقی!

این سیاست دو پهلویی چیست؟