اتش زیر خاکستر جنبش کارگری ایران

اتش زیر خاکستر جنبش کارگری ایران

شاید در ابتدا خواننده از خود این سوال را مطرح کند،که ایا تیتر درج شده غیر از شعار چیز دیگری میتواند باشد،ولی با سیری بر تغییر و تحولات فعالیت ها و مبارزات جنبش کارگری در ۴ دهه اخیر- بخصوص در طول یکسال گذشته – جواب این سوال  شفاف تر و علمی تر خود را نمایان میسازد. درک و اگاهی طبقاتی کارگران ایران قابل مقایسه با شرایط اوایل دوران انقلاب ۱۳۵۷ نیست.‌ مبارزات کارگری که امروزه در جریان است پدیده ابتدا به ساکنی نیست که صرفا به شرایط خاص امروز جامعه طبقاتی ایران مرتبط باشد ،بلکه موج اعتراضات کارگری به همان اوایل انقلاب ۱۳۵۷ و عمر ننگین این حکومت فاشیستی برمیگردد، بر خلاف انچه عده ای فکر میکنند که گویا گسترده تر شدن موج اعتصابات و اعتراضات کارگری، به تحریم های اعمال شده از جانب دول غربی مرتبط میباشد.

در اینکه تحریم ها به سهم خود توانسته فشارهای اقتصادی را مضاعفتر کند و طبقه ی کارگر و‌ توده های زحمتکش را بیش از هر دوره ی به انزوای اقتصادی بکشاند،جای هیچ تردیدی نیست. سرمایه داری غرب به چنان تکاپویی افتاده است که قصد دارد با تحمیل فشارهای اقتصادی،مردم را به درجه ی از قناعت سیاسی برساند که اپوزسیون الترا راست گرای خود را که مدتهاست برای پاره کردن شکم مردم دندان تیز کرده اند بقدرت برساند. بی دلیل نیست که نیروهای الترا راست ، سلطنت طلبان ،احزاب موسوم به ناسیونالیسم  ایرانی و کردستانی، چپ بورژوایی و غیره ،‌بر طبل تحریم ها میکوبند. انان بهتر از هر کسی به این امر واقف هستند که سیاست های اعمالی تحریم ها یک اقدام ضد بشری است که در نهایت منافع کل جامعه بطور اعم و وضعیت معیشتی طبقه ی کارگر و‌ اقشار فرودست را بطور اخص تحت تاثیر قرار میدهد. اپوزسیون بورژوایی خارج از کشور همانطور که از پیش مسلم بود،به سبب سازش کاری ها- این پدیده ریشه در تاریخ کل جناح های بورژوازی دارد –  با دول مرتجع غرب و عدم اعتنا به قدرت و اراده انقلابی طبقه کارگر و توده های زحمتکش به بن بست سیاسی رسیده اند و‌ چاره ی جز این نمی بینند که به اغوش دول مرتجع منطقه، اتحادیه اروپا و امریکا پناه ببرند و‌ چشم نگاهی به اینده ی سیاسی ایران و‌ گرفتن قدرت،پس از ساقط شدن جمهوری اسلامی ایران داشته باشند.

*پیرامون اعتصابات و اعتراضات کارگران مجتمع نیشکر هقت تپه
۱۸ روز از اغاز اعتصابات کارگری در مجتمع نیشکر هفت تپه می گذرد. مجتمع نامبرده از سال ۱۳۹۴ به دو شرکت خصوصی “اریاک” و‌”زئوس” واگذار شده ،که تاکنون بیش از ۳۰۰ بار تجمع و اعتصابات از جانب کارگران این مجتمع سازماندهی و به مرحله اجرا درامده است. کارگران مدت ۴ ماه است دستمزدهای خود را دریافت نکرده اند. هر روزه شاهد هستیم که شمار زیادی از مردم شریف شهرستان شوش ،خانواده های کارگری،کارگران گروه ملی فولاد،رهبران و‌ فعالین کارگری با حضور گرم خود در مقابل فرمانداری جهت اعتراض به حقوق و‌ مطالباتشان که از جانب کارفرمایان و‌ دولت سرمایه  مورد بی اعتنایی قرار گرفته است، به صف اعتراضات پیوسته و‌ خواستار مطالبات بر حق خود هستند. انان ثابت کردند که برای حق انسانی خود میجنگند، و‌ در این راه حاضر به هیچ گونه سازش با نهادهای سرمایه نیستند.
مبارزه برای دستمزدهای معوقه و دست یابی  به حقوق و مزایای کارگری،اعتراضات و‌ اعتصابات کارگری به یک امر روتین در چهارچوب ساختار سرمایه داری ایران تحت حاکمیت فاشیستی اسلامی ایران مبدل شده است. بدنبال همین مبارزات پیگیر و ‌مداوم است که هر روزه شماری از کارگران و فعالین کارگری تحت پیگرد قانون سرمایه  قرار گرفته و‌ در ادامه دستگیر و روانه زندان های مخوف رژیم میشوند.
بدنبال اعتراضات و اعتصابات کارگران هفت تپه نیز شماری از فعالین کارگری به نام های سید حسن فاضلی،محمد خنیفر،مسلم ازمند و خبرنگار خانم سپیده غلیان بازداشت شده اند. بنا به اخرین اخبار رسیده شمار کارگران بازداشتی به ۱۹ تن میرسد. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه اعلام کرد،که اعتراضات و اعتصابات تا زمان ازادی فوری کارگران زندانی ادامه خواهد داشت. در همان حال انان خواهان لغو‌ خصوسی سازی  میباشند و‌ تا زمان تحقق خواسته بر حق شان دست از اعتراض و اعتصاب نخواهند کشید.
انچه در اینجا درج میکنم اظهارات وکیل کارگران دستگیر شده است که در صفحه رسمی تلگرام سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه درج شده  است : “ کارگران زندانی،هدایتگر یا رهبر اعتصابات نیستند. انها نماینده و‌ صدای کارگران هستند و حرف و‌ خواسته های کارگران هفت تپه را بیان کرده اند. اعتراضات کارگران مسالمت امیز بوده است و‌ طبق قوانین ،اعتراض و اعتصاب حق مسلم کارگران است”.
حضور زنان و‌ سخنرانی انها در میان کارگران اعتصابی، حضور معلمان در صف اعتراضات و‌ اعترضات،تشکیل شوراهای کارگری،اتحاد و درک و‌ اگاهی هر چه بیشتر طبقاتی کارگران و فعالین کارگری،بزرگترین دستاوردهایی هستند که در طول ۱۸ روز اخیر با صراحت شاهد ان بوده ایم. اینها گام های بسیار مترقی در صف مبارزه طبقاتی بشمار می ایند که بمثابه دمیدن جان تازه ی در کالبد جنبش کارگری ایران تلقی می شود.‌ بر خلاف انچه حکومت سعی کرده است زنان را به عنوان خانه دار در کنج خانه ها محبوس نماید ،این بار زنان با حضور در میان هم طبقه های خود ثابت کردند که پروپاگاندای ضد بشری حاکمان سرمایه در طول ۴۰ سال نتوانسته است فرهنگ مرد سالاری را به جامعه تحمیل نماید.
طبقه کارگر بخوبی به راه حل ها و تاکتیک های مشخص و عینی خود که بدان نیازمند است بیش از هر دوره ی  واقف شده است. اعتصابات تداوم یافته مجتمع هفت تپه که ریشه در ساختار سیاسی – اقتصادی ساختار حکومت دارد خواب را از چشمان بورژوازی ایران و بورژوازی غربی گرفته است و‌ بمثابه خاری در چشم انان عمل میکند. تاثیراتی که این مبارزات و اعتصابات مداوم در طول ۱۸ روز اخیر از جانب  کارگران نیشکر هفت تپه  و‌ مجتمع ملی صنعتی فولاد به ارمغان اورده شده، برگ زرینی بر تاریخ جنبش کارگری در راستای تحقق یک انقلاب کارگری محسوب می شود. اعتصابات کارگران هفت تپه باعث عریان تر شدن  و احیای چهره واقعی طبقه کارگر شده است،که در طول سالیان متمادی توسط دستگاه سرکوبگر سیستم حاکم به شدیدترین نحو‌ممکن مورد سرکوب واقع شده است. ولی مستقل از سیاست های سرکوب،جنبش کارگری همیشه به عنوان یک نیروی به روز و قدرتمند در جریان بوده و خود را در صحنه مبارزه طبقاتی به نمایش گذاشته است.
در اینجا به بیانیه ای اشاره میکنم که نمونه ی بارز جهت  صحت این  ادعا است.‌ انچه در اینجا درج کرده ام ،بیانیه ای است که از جانب ۳۰ اتحادیه و انجمن های کارگری در دفاع و‌ پشتیبانی از اعتصابات کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه صورت گرفته است. از این رو است که ضرورت این اتحاد،حداقل برای جلوگیری از سیاست های سرکوب که رژیم مدام بدان متوسل میشود، افزایش می یابد.
[ حمایت ۳۰ تشکل، انجمن و نهاد کارگری از کردستان تا خوزستان از اعتصابات پرقدرت کارگری در هفت تپه
بخشهایی از اطلاعیه پشتیبانی در زیر می آید
کارگران

با توجه به پیگیر‌ها و طبق آخرین اخبار، متاسفانه خبرها حاکی از سرکوب و زندانی کردن چندی از فعالین صنفی سندیکای شرکت هفت تپه در پانزدهمین روز اعتصابات مسالمت امیز و بر حق کارگران نسبت به مطالبات معوقه چندین ماهه خود بوده اند، هستیم ……….

سندیکای هفت تپه بیشتر از هر دوره ایی برجسته ترین اعتراضات به حق خود را داشته است و به هر نوع فداکاری و همراهی و اعتراض برای به دست آوردن مطالبات خود دست زده اند .

از این رو ما کارگران ساختمانی انجمنهای مندرجه زیر، تحمیل فقر و گرسنگی به کارگران شرکت نیشکر هفت تپه را و امنیتی کردن مطالبه گری کارگری را قویا محکوم میکنیم و خواهان رسیدگی فوری و بی چون و چرا به خواستهای آنان هستیم و اعلام حمایت خود را از کارگران هفت تپه اعلام می داریم .

۱: انجمن صنفی کارگران و استادکاران ساختمانی  مریوان و سرواباد
۲: انجمن صنفی کارگران ساختمانی سقز
۳: انجمن صنفی کارگران ساختمانی دیواندره
۴: انجمن صنفی کارگران ساختمانی کامیاران
۵:انجمن صنفی کارگران ساختمانی برقکاران کرمامشاه
۶:انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرستان نظرآباد
۷: انجمن صنفی کارگران ساختمانی بانه
۸: انجمن صنفی کارگران ساختمانی پاوه
۹: انجمن صنفی کارگران ساختمانی جوانرود
۱۱: کانون کارگران ساختمانی استان کردستان
۱۲:انجمن صنفی کارگران ساختمانی روانسر
۱۳: انجمن صنفی کارگران ساختمانی هرسین
۱۴:کانون انجمن های کارگری (حرف)کرمانشاه
۱۵-انجمن کارگران ساختمانی کرمانشاه
۱۶:انجمن صنفی کارگری اسلام آباد غرب
۱۷: انجمن صنفی کارگری ساختمانی پاوه
۱۸: انجمن صنفی کارگری شهرستان روانسر
۱۹: انجمن صنفی کارگران ساختمانی دهگلان
۲۰: انجمن صنفی کارگری ساختمانی جوانرود
۲۱: انجمن صنفی کارگری ساختمانی سرپل ذهاب
۲۲: انجمن صنفی کارگری ساختمانی قصرشیرین
۲۳: انجمن صنفی کارگران ساختمانی شهرری..وحسن اباد فشافویه
۲۴: انجمن صنفی کارگری ساختمانی سنقرکلیایی
۲۵: انجمن صنفی کارگری ساختمانی کنگاور
۲۶: انجمن صنفی کارگران ساختمانی قروه
۲۷:انجمن کارگری ساختمانی هرسین
۲۸: انجمن کارگری ساختمانی صحنه
۲۹: انجمن صنفی کارگران ساختمانی آبادان
۳۰: کانون کارگران ساختمانی خوزستان
پرتوان باد اتحاد و همبستگی طبقه کارگر ایران ] *۱
امروز نیز شاهد حمایت و پشتیبانی طبقاتی کارگران گروه ملی صنعتی اهواز از کارگران هفت تپه،هپکو و‌معلمان بودیم.

*نقش ارگان های بورژوازی
ایا  کارگران میتوانند به خواسته ها و‌ مطالبات خود دست یابند؟ تا زمانیکه اتحاد و‌ همبستگی بین طبقه کارگر و توده های زحمتکش،معلمان و کارگران سایر بخش های دیگر شکل نگیرد، جواب این سوال منفی است.
ماه عسل چنین سیاستی ،فروپاشی و دو دستگی در میان کارگران و‌ توده های زحمتکش خواهد بود. دولت همیشه در تلاش بوده که کوچکترین اعتراض و‌ تشکل طبقاتی را به بی رحمانه ترین متود و ابزار ضد انسانی تضعیف و در نهایت از پا دراورد. سیاستی که همواره از جانب کارگران،فعالین کارگری، احزاب چپ و‌ سوسیالیستی و غیره افشا و‌ محکوم شده است.
تمام دولت های مستقر در سطح جهان، که جمهوری اسلامی نیز یکی از انها است، نقش میانجیگری بین طبقه بورژوازی و‌ کارگری را بر عهده دارند. وظیفه دولت حفظ منافع طبقه اقلیت در مقابل طبقه کارگر و طبقه اکثریت جامعه است. مجتمع نیشکر هفت تپه به میدانی مبدل گشته که از یکسو دولت،نیروهای سرکوبگر و‌ جنایتکار ،کارفرمایان و صاحبان تولید و‌ در طرف دیگر کارگران،خانواده های کارگری،معلمان،زنان،رهبران و‌ فعالین کارگری در حال نزاع هستند. مقصر اصلی این شرایط به قول رفیق اسماعیل بخشی – کارگر زندانی – خود دولت است. سخنرانی رفیق اسماعیل بخشی، اینه ی تمام قد از اگاهی طبقاتی است که طبقه کارگر ایران در چند دهه ی اخیر و حتی در دوران قبل از انقلاب ۱۳۵۷ ایران به ارث برده است.‌ طبقه کارگر ایران با اتکا به اگاهی و‌ دانش طبقاتی که محصول چهار دهه مبارزه است به تمام سیاست های دماگوژیستی و‌عوامفریب رژیم پی برده است،از همین رو دیگر اتخاذ چنین سیاسیت های دروغین رژیم – وعده و‌ وعیدهای دروغین –  از جانب بورژوازی حاکم رنگ خود را از دست داده است.  اتحاد و‌ همبستگی کارگران هفت تپه نشان داد که جمهوری اسلامی دیگر از کوچکترین اعتبار سیاسی،اجتماعی در میان طبقه کارگر و توده های زحمتکش برخوردار نیست.
مساله واقعی ژرف تر از این است. کارگران ثابت کردند که انچه منتقدین سیستم طبقاتی در طول سه قرن گذشته سر داده اند،”جهان دیگری ممکن است”، حقیقت دارد. انان ثابت کردند که نه تنها خواستار برکناری کارفرمایان و صاحب کاران مفت خور هستند،بلکه خواستار واگذاری این مجتمع صنعتی به خود کارگران و‌ اداره ان توسط خود از طریق شوراهای کارگری هستند.
*کمیته های مخفی اعتصاب
ضرورت ایجاد تشکیلات مخفی سراسری “کمیته های مخفی اعتصاب” پلاتفرمی است که بایستی در دستور کار قرار گیرد. جناح های مختلف رژیم و کارفرمایان سعی میکنند تا با نفوذ عواملشان در میان کارگران ،باعث تشتت و دودستگی بین انان شوند. این یکی از تاکتیک هایی است که در صورتیکه فعالین کارگری و ‌خود کارگران در زمان لازم دقت لازمه را بخرج ندهند،میتواند باعث تحقق اهداف پلید دولت و کارفرمایان و جناح بورژوازی جهت از  هم گسستگی سازماندهی اعتصابات شود که در طول ۱۸ روز گذشته در جریان بوده و خواهد داشت بشود.
این یکی از مهمترین درس هایی است که از کارگران هفت تپه اموخته ایم که اعتصابات را باید تداوم داد و‌ تحت هیچ بهانه ی واهی  و‌ با مطرح کردن وعده های دروغین و‌ بی اساس به اعتصابات و اعتراضات پایان نداد. حرکت تاریخی کارگران هفت تپه موجب به هم زدن توازن قوا درعرصه ی مبارزات طبقاتی  در چهارچوب جامعه ایران شده است. سرکوب،دستگیری،توطئه و‌ دسیسه های رژیم ،همگی نشان از استیصال دستگاه حاکم است که نتوانسته مانع از تشکل و‌ اتحاد جنبش کارگری شود.  مسلم است که دستاوردهای این مبارزه چشمگیر موجب یاس و‌ سرخوردگی در میان جناح های بورژوازی داخل و‌ خارج کشور شده است.
*اپوزسیون بورژوایی داخل و خارج کشور
جریانات راست درون حکومتی، پیوسته برای ادغام سیاست های نئولیبرالی،گلوبالیزاسیون،سیاست های خصوصی سازی و غیره استین را بالا زده و‌در این مسیر سعی کرده اند که جناح مقابل را پشت سر بگذارند. اعتصابات و مبارزات کارگران مجتمع هفت تپه یکی از نشانه های بحرانی است که حکومت فاشیستی در ان دست و‌ پا میزند،بحرانی که مهر باطلی بر کلیت دستگاه حاکم از یکطرف و تمام جناح های به اصطلاح اصلاح طلب و سبز و بنفش حکومت از طرف دیگر زده است و‌ ماهیت پلید تمام این دار و دسته ها را بر ملا کرده است. جناح های به اصطلاح رفرمیست و اصلاح طلب رژیم حاکم همواره سعی کرده اند با جذب توده ی مردم و‌ تقویت پایگاه اجتماعی،بیش ترین نفوذ را در بین قشرهای جامعه داشته و در جریان تخریب اجتماعی و‌ سرکوب هر گونه جنبش رادیکال،از هم گسستگی تشکل های کارگری و‌ ایجاد تفرقه در میان انان و سایر جنبش های اجتماعی و غیره ،از اصلاح  طلب خنده بر لب گرفته تا سیاست های دماگوژیست و ‌پوپولیستی و کلید بهشت ایت اله بنفش،گوی سبقت را از جناح دیگر بگیرند.
ایدئولوگ های اصلاح طلب با انتشار دهها و‌ صدها نشریات،مجلات و غیره تصویری انسان دوستانه از حکومت رو‌ به جامعه ارائه میدادند،انگار که کشتی بان  را سیاست دگر امده است و شرایط نشان از ظهور یک‌ دوره جدید از سیستم حکمرانی است که قرار است طبقه کارگر و ‌توده های زحمتکش و‌ بطور عمومی مردم در سرنوشت سیاسی و‌ اجتماعی خود مداخله ی بیشتری داشته باشند.‌ ایدئولوگ هایی که در نشریات مختلف مشغول به فعالیت بودند،نوید از یک عصر طلایی سرمایه داری در اقتصاد ایران میدادند و جامعه را تشویق میکردند که از این “فرصت طلایی” نهایت استفاده را ببرند. جناح رفرمیست و‌ پوپولیست درون حکومتی به این قناعت رسیده بودند که با اجرای سیاست هایشان،بهتر و‌ کاراتر ضامن حفظ و‌ تداوم حکمرانی سیاه سرمایه داری ایران خواهند شد،ولی با نگاهی به کارنامه ی جناح های مندرجه میتوان خلاف این ادعا را ثابت کرد. “ تعرض به دستمزد طبقه کارگر،تصویب قوانین به نفع کار و‌معافیت های گاه به گاه سرمایه داران از مالیات،اجرای بلامنازع خصوصی سازی،پیش بردن سیاست های تعدیل ساختاری،محل منازعه هیچ یک از جناح های بورژوایی و‌احزاب و جبهه های موجود ان نیست”۲٫ با سنگینی کفه ترازوی  مبارزات بر حق  طبقه کارگر،جناح رفرمیست بورژوازی ایران طی یک سازماندهی غیر منطقی که ربطی به منافع طبقه کارگر و‌ توده های زحمتکش در جامعه نداشته، با بی وزنی خود تلاشی را بخرج داده اند که کفه ترازوی شرایط را بار دیگر به نفع حاکمیت سنگینی بخشند.
جناح رفرمیست بورژوایی حاکم بر دستگاه فاشیستی جمهوری اسلامی ایران به عنوان قهرمان سیستم حکمرانی محسوب میشود و‌ دلایلی برای این قهرمان گرایی میتواند وجود داشته باشد. بر مبنای چنین سیاستی است که جناح  رفرمیست در چهارچوب نظام از محبوبیت خاصی برخوردار بوده است. زمانی که فلسفه این جناح ها ظهور کرد و جناح اصلاح طلب زمام امور را بدست گرفت،همه ی اینها بخاطر بحرانی بود که جمهوری اسلامی جهت تداوم بقای سیستم به این سیاست دروغین و‌ ریاکارانه تن داد. ظهور این جریانات ،ناشی از ضرورتی تاریخی بود که می بایست حکومت جدیدی بوجود اید،زیرا با به صدا دراوردن اژیر قرمز مبارزات مردمی،حکومت به خلا قدرت سیاسی پی برده بود. دولت های خاتمی و روحانی که نمونه ی بارز از این حرکت بودند با ارائه شعارهای پوپولیستی،همواره کوشیده اند به استبداد فاشیستی جمهوری اسلامی ایران معنای تازه ببخشند. دوی خردادی ها در راستای همین چشم انداز بود که به عنوان مامورین نوکر صفت نظام استبدادی سعی کردند که بر بحران رژیم که از دوره ای رفسنجانی دامن نظام را گرفته بود، مسلط شوند و‌ بحران را به نفع  سیستم سرمایه داری حاکم بر ایران  حل کنند. ولی بعد از گذشت یک دوره ی هشت ساله همانطور که پیش بینی میشد،چهره ای روباخته و رسوایی از اب درامدند. با روی کار امدن جناح احمدی نژاد ،تمام فضای دروغین ازاد که جناح قبل تر به ارمغان اورده بود،به یکباره به زباله دان تاریخ گذشته انداخته شد. دلیل این امر کاملا مشخص است. زیرا فضای نیمچه ازاد و دروغینی – دوره موقت و کوتاه مدت – که با توطئه برنامه ریزی و‌ سیستماتیک دستگاه حاکم صورت گرفته باشد،طبیعی است که با فرمان حکومت حاکم- رهبر در راس حکومت، همچون حباب روی اب ترکیده و باد هوا میشود.
علیرغم تمام اختلافاتی که جناح های رژیم بر سر مدیریت کنترل سیستم حاکم در بین خود دارند،منطق بورژوازی حکم میکند که در هر دوره ای که ساختار کلی نظام در معرض سقوط قرار بگیرد،با پذیرش توافق چند طرفه،به سازش برسند. در چنین شرایطی است که جناح لیبرال در صورت اعطای هرگونه امتیاز به توده های جامعه در هنگام بازگشت به قدرت،چاره ی جز این ندارد که بار دیگر به وعده های دروغین خود پشت کند و‌ انان را به بوته فراموشی بسپارد. سازشی که در دوره های گذشته،موجب تقویت استبداد فاشیستی جمهوری اسلامی شده است. همانطور که مشاده کردیم،ثابت شد که ضرورت بقدرت رسیدن هر یک از جناح های به اصطلاح رفرمیست در گذشته و‌ شرایط کنونی جهت حفظ بحران سیستماتیک جمهوری اسلامی ایران بوده است. جناح های رفرمیست، از دوی خردادی گرفته جناح سبز و بنفش، در موقعیتی نیستند که کوچکترین مطالبات را بر دولت حاکم تحمیل کنند. منطق حکم نمیکند که از یکسو مطالبات مردم و‌ توده های زحمتکش را در نظر گرفت و  برای تحقق اماج جامعه، بنا به ادعاهای دروغین خودشان، تلاش کرد و از سوی دیگر خواستار پیاده شدن سیاست های نئولیبرالیستی و خصوصی سازی و غیره شد.

اپوزسیون های بورژوایی خارج کشور که در یک لیتر اب شعارهای رفرمیستی رژیم غرق میشوند بهتر از هر جناح دیگری به چهارچوب ایدئولوژی سیستم بورژوازی ایران واقف و‌ متوجه این نکته هستند که وضعیت کنونی در ایران  محصول ویژگی ذاتی سیستم بورژوایی جهانی که ریشه در ساختار حکومت فاشیستی ایران نیز دارد ،میباشد.  ولی منفعت چنین ایجاب میکند که خود را به حماقت سیاسی بزنند. امید واهی به اینکه جناحی از رژیم مطالبات ازادی خواهانه مردم را به عنوان حق مسلم و ‌ضروری مردم برسمیت بشناسد،تنها میتواند در جناح بورژوازی خارج کشور و منجمله جناح ‌بورژوازی شاهزاده ۳۰۰ میلیون دلاری (۳) گنجانده شود. در هر صورت طبقه کارگر تحت هیچ  شرایطی نباید امید خود را برای رهایی به گروه خاصی از بورژوازی داخلی یا اپوزسیون راست گره بزند،انچه بایستی تشخیص داد درک واقعی از مبارزه طبقاتی است.  بدست گرفتن قدرت از جانب هر جناح بورژوازی بمثابه سیاست هویج و‌ چماق است و‌ یا بالعکس.
*سازماندهی سوسیالیستی  و حزب پیشتاز کارگری
یک  جنبش پیروز و مترقی نیازمند داشتن یک رهبری اگاه و کارا است. با تحلیل کردن وضعیت کنونی و فاشیست قلمداد کردن ماهیت نظام سرمایه داری ایران ،صرفا قصد من افشاگری نیست،بلکه نیت این است که  با تحلیل و ارزیابی دقیق از ساختار نظام به واقعیت ان پی ببریم و در ادامه قادر باشیم در طی پروسه مبارزه طبقاتی،بهترین مواضع سیاسی را اتخاذ کنیم. بر خلاف ادعا های ا‌پوزسیون بورژوایی، با تعریف کردن ساختار سرمایه داری جمهوری اسلامی ایران قصد داریم که به یک تحلیل طبقاتی از رژیم و‌ سیستم حکمرانی دست یابیم. حکومتی که همانند تمام حکومت های جهان یک ساختار بورژوایی را دارد که شکل غالب  و ابژکتیوش بر اساس بهره کشی طبقه بورژوازی از طبقه پرولتاریا بر اساس رقابت و مبادله (در بازار ازاد سرمایه داری) است . البته هدف این نیست که حکومت فاشیستی جمهوری اسلامی ایران را با رژیم های دیگر مقایسه کرد. مشترک بودن نظام های جهانی در نوع اقتصاد سیاسی است،اما با وجود این، نوع حکومتها کاملا از هم متفاوت است. بحث من بر سر مرتجع یا مترقی بودن این یا ان دولت مشخص نیست. در این شکی نیست که برخی از حکومتهای سرمایه داری بسیار مترقی تر از سایر حکومتها هستند،که البته ریشه ان نیازمند یک تحلیل موشکافه ماتریالیسم تاریخی است که در این نوشته قصد ندارم بدان بپردازم.  ولی مرتجع یا مترقی بودن حکومتها در قیاس با دیگری، کوچکترین تغییری در اصل ساختار سیستم است حاصل نمیکند. انچه دچار تغییر و‌ تحول میشود تنها نوع حکومت و‌ نوع دولتمداری است.
کم نیستند حتی در بین متفکران برجسته که مشکلات بنیانی را  صرفا در ساختار دولت تعریف و‌جستجو میکنند،در حالیکه هیچ تصور ماتریالیستی از ساختار سیستم بورژوازی ندارند، تصوری که از اساس ایدالیستی است،‌چونکه دولت ها محصول جامعه طبقاتی هستند. در صورت ساقط شدن و تغییر حکومت به دیگری،تغییری در اصل نظام طبقاتی شکل نخواهد گرفت. انچه دچار تغییر و‌تحول میشود تنها نوع مدیریت بر شیوه ی تولید سرمایه داری است.
مبارزه و سازماندهی رادیکال و سوسیالیستی درون جنبش کارگری ایران و‌ تقابل با تمام جناح های بورژوایی،اعم از اصلاح طلبان،‌سبز و‌ بنفش ها گرفته تا اپوزسیون بورژوایی خارج از کشور، بیش از هر دوره ای به یک ضرورت حیاتی مبدل گشته است.
با توجه به بحران سیاسی،اقتصادی،اجتماعی که رژیم فاشیستی در ان گرفتار شده ،تدارک برای تاسیس یک حزب پیشتاز کارگری که منافع واقعی کارگران کل جامعه را نمایندگی کند مهمترین پاسخی است که باید بدان جواب داده شود. بدون داشتن چنین حزبی امکان ندارد که پیوند عمیق بین مبارزات بر حق طبقه کارگر،هر چند که رادیکال باشد، با سایر جنبش های مترقی جهت تحقق انقلابی گره زد . “ چه باید کرد؟” مهمترین پاسخی است،که در این پروسه نیازمند جوابی صریح،مشخص و‌عملی است. طبقه کارگر بایستی راه خود را از هرگونه الترناتیو‌ طرح شده از جانب جناح های بورژوازی، داخل و‌ خارج‌ کشوری، جدا کرده و‌ در جهت استقرار یک حزب پیشتاز کارگری گام بردارد.
هر فعال سوسیالیستی و‌ کارگری که دغدغه مبارزه طبقاتی را دارد به این وظیفه متعهد است،بایستی به عضویت و ‌سازماندهی و‌ کار اژیتاتوری دست بزند. این بهترین سبک‌ کاری است که فعالین کارگری و‌ فعالین چپ و سوسیالیست داخل و خارج کشوری میتوانند بدان دست بزنند. این که اینده سیاسی مبارزه طبقاتی ابستن چه حوادثی است،هر کدام از ما فعالین سوسیالیست سعی می کنیم که بدان پاسخ بدهیم. بر پایه چنین منطقی است که باید تلاش کرد که شناخت واقعی و ابژکتیو بر اساس شناخت تاریخ گذشته استوار باشد،زیرا رویدادهای پیشرو در اینده و‌ تحولات اتی ناگزیر به وقایعی مرتبط هستند که در گذشته رخ داده اند. جمله کارل مارکس “گذشته،چراغ اینده نگری است” در اینجاست که معنی و ‌مفهوم خاصی پیدا میکند.
به همین دلیل است که نقش ما فعالین سوسیالیست و‌ احزاب کارگری پیشرو از اهمیت ویژه ی برخوردار است. قصد ما این نیست که همچون فالگیری با تقلید کورکورانه به پیشگویی هایی دست بزنیم،بلکه ناچاریم با رعایت و در نظر گرفتن قوانین ماتریالیسم دیالکتیکی به تحلیل طبقاتی برسیم که به باعث پیشبرد مبارزات طبقه کارگر و اعتلای انقلاب کارگری گردد. همزمان با این درک واقعی لازم است که بر ضرورت اگاهی سوسیالیستی  در میان توده های زحمتکش تاکید شود. “ با خواندن اثار مارکس به تاریخ علاقمند شدم. مارکس باعث شد متوجه شوم که تاریخ ابزاری است که بدون ان نمیتوان چیزهایی را که در جهان می‌گذرد دریافت. نوشته های او‌ مرا متقاعد کرد که تاریخ می تواند مانند یک کل ملاحظه و‌ تحلیل شود،کلی که نمی خواهم بگویم قوانین – چون این امر زیاده اور اثبات گرایی به سبک‌ قدیم است – بلکه ساختار و‌جریانی دارد که می شود ان را از خلال شرح تکامل جوامع انسانی در دراز مدت نشان داد”۴٫

متاسفانه احزاب موسوم به چپ و سوسیالیستی تاکنون نتوانسته اند که رسالت خود را به فرجام برسانند. در عوض خودشان نیز دچار معضل سیاسی،تشکیلاتی و غیره شده اند که راه گریزی در حال حاضر از ان نیست. “ این احزاب و دسته جات به جای سازماندهی مردم و تاثیر گذاری واقعی،انتظار انقلابی قریب الوقوع را میکشند و‌ انرا مدام به فعالین خود وعده میدهند. پس انگاه تمام تلاش انها در این است که فقط برای احزاب خود تبلیغات کنند تا بعد از سرنگونی احتمالی جمهوری اسلامی،بتوانند سهمی در قدرت داشته باشند. پس در واقع هیچ اعتماد عملی به اتحاد طبقه کارگر وجود ندارد…”۵ .‌ هر اشتباه و یا دیر اقدام کردن در چنین شرایط حساس میتواند خسارت سنگینی را به زیر بنای این دستاورد عظیم  و‌ چشمگیر که طبقه کارگر و کارگران هفت تپه به ارمغان اورده اند وارد سازد. اثار تخریب فقط شامل حال کارگران هفت تپه و خانواده های کارگران این بخش نخواهد شد،باکه دامنه ی ان، کل مبارزات و فعالیت های معلمان،مبارزات زنان ،مبارزات و اعتصابات کارگران فولاد و بطور کلی دستاوردهای عظیم جنبش کارگری را نیز در بر خواهد گرفت. پس تا دیر نشده، باید جنبید.

ژوبین خضری ۲۰۱۸٫ ۱۱٫ ۲۱

۱ : بخشی از اعلامیه حمایتی ۳۰ تشکل،انجمن و نهادهای کارگری از کردستان تا خوزستان از اعتصابات پر قدرت کارگری در هفت تپه
۲ : مثلث مرگبار احزاب اصلاحات، نویسنده : مریم وحیدیان
۳: برای اطلاعات بیشتر به این لینک که در مجله هفته امده است مراجعه شود.
https://mejalehhafteh.com/2018/11/16/%d8%b1%d8%b4%d9%88%d9%87-%db%b3%db%b0%db%b0%d9%85%db%8c%d9%84%db%8c%d9%88%d9%86-%d8%af%d9%84%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%b9%d8%b1%d8%a8%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d9%87-%d8%b1%d8%b6%d8%a7%d9%be%d9%87/
۴ : جهان در استانه قرن بیست و‌ یکم،گفتگوی انتونیو پولیتو با اریک. جی هابسبام » مترجم: ناهید فروغان/ صفحه ۱۵ کتاب
۵ : راهی از میان سردرگمی ها،نویسنده» امین قضایی