لویی جرگه به سبک احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق , در حاشیه گماردن رئیس پارلمان

لویی جرگه به سبک احزاب حاکم بر اقلیم کردستان عراق

در حاشیه گماردن رئیس پارلمان

بدنبال انتخابات نمایندگان پارلمان در کردستان عراق و سپس طبق رسوم تا کنونی تقسیم پستهای حکومتی در در ریاست جمهوری عراق به اتحادیه میهنی و نخست وزیر به شیعه و ابقای نخست وزیر اقلیم مادام العمر در کردستان، قرار است در روزهای آینده پارلمان کردستان عراق تشکیل جلسه دهد و در گام نخست رئیس پارلمان را به این پست بگمارد. در این اولین جلسه برای گماردن رئیس پارلمان هیچگونه رقابتی بین کاندیداتورهای وابسته به احزاب مختلف پارلمانی در کار نیست و هیچ پلاتفرم و برنامه ای مبنی بر عملکرد و سیاست ناظر بر کار رئیس مورد نظر بر اساس ابتدایی ترین استانداردهای معمول هم وجود خارجی ندارد. چرا که احزاب ناسیونالیست کرد برای گماردن فردی به ریاست پارلمان اقلیم با پیروی از طرح لویی جرگه طالبان و باندهای اسلامی در افغانستان قرار است به تاریخ ماقبل دوره های خود رجعت کنند.

قضیه از این قرار است که احزاب شریک در قدرت حاکمه کردستان عراق توافق کرده اند که “مسن ترین” فرد در پارلمان را بطور اتوماتیک در مقام رئیس پارلمان قرار دهند. این مسن ترین فرد وابسته به حزب دمکرات کردستان عراق یعنی حزب بارزانی  است که بخودی خود امتیازی برای این حزب نیز محسوب میشود.

اکنون دیگر اطلاق واژه پس رفت و ارتجاعی نامیدن تنها ویژه جریانات اسلامی نیست بلکه احزاب ناسیونالیست کرد حاکم بر اقلیم کردستان عراق نیز متاثر از عقب گرد دولتها در همه جای دنیا، در سیاست، در اقتصاد و در اداره امور جامعه، بیش تر از هر دوره ای شایسته و سزاوار مرتجع نامیدن و برملا شدن ماهیت پست رفتشان هستند. چنین سبک، سنت و روشی را در دوران ماقبل سرمایه داری و در عصر فئودالی شاهد بوده ایم.

احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق با چنین رویکردی ناگهان یک شبه خواب نما نشدند که چنین طرح عقب مانده ای را بعنوان راهکار اداره امور پارلمان دم دست بگذارند.

پایان دوران جنگ سرد و عروج “نظم نوین جهانی” ابتدا این عقب گرد را با حمله به عراق و با بهره گیری از احزاب ناسیونالیست کرد بعنوان نیروهای پیاده نظام و بالاخره تبدیل ساختار حاکمیت در عراق متشکل از مذاهب ( شیعه، سنی، آسوری، کلدانی، مسیحی) و  قبایل، عشایر کرد و عرب و غیره، چنین افق گندیده ای را عرضه کرد.

علل و ریشه رواج این عقب گرد را باید در بحران، بن بست و بی افقی نظم گندیده جهان سرمایه داری جستجو کرد که بازتاب آن را در تمامی لایه های حکومت در عراق و اقلیم کردستان میتوان مشاهده کرد.

لویی جرگه باندها و جریانات اسلامی در افغانستان، مجلس خبرگان و دیگر نهادهای حکومت اسلامی در ایران و دیگر دستجات اسلامی در حکومت با اتکا به قوانین پوسیده و سنتهای اسلامی شان از میان مرتجعین این دسته جات مرتجعترین را بر صندلی صدارت قرار میدهند. قرار گرفتن یک فرد با معیار “مسن ترین” شخص در پارلمان فرمال اقلیم کردستان عراق حتی با معیارهای صد سال قبل ناسیونالیسم که برای کوتاه کردن دست استعمار و برای کسب استقلال می جنگید سرسوزنی خوانایی ندارد. ناسیونالیسم اوایل قرن بیست در تلاش برای آوردن مدنیت در جامعه، فئودالیسم را کنار زد اما بعد از گذشت یک قرن از آن تاریخ، ناسیونالیسم و حتی دول بحران زده و به بن بست رسیده سرمایه داری برای بقای نظم موجود ناچار شده اند به تاریخ ماقبل خود آویزان شوند که سوخت و ساز امور حکومتی در عراق و در کردستان عراق نمونه روشن و بارز آن است.

از نظر سیاسی برای احزاب حاکم بر کردستان عراق حکمت این طرح عقب مانده در این است که تجربه تعطیلی دو سال پارلمان کردستان عراق که در کشاکش دعوای احزاب رقیب و درگیربخاطر تقسیم ثروت و قدرت اتفاق افتاد دوباره تکرار نشود و از سوی دیگر به دلیل همزیستی عمیق و جدایی ناپذیر احزاب ناسیونالیست حاکم بر کردستان عراق با جریانات اسلامی این را نشان میدهد که ناسیونالیسم به اندازه کافی در قعر ارتجاع جای گرفته است که برای گماردن رئیس پارلمان  به فردی که از همه نمایندگان پارلمان حکومت مسن تر است رجوع کنند.

خاصیت دوم این طرح برای احزاب حاکم بر کردستان عراق این است که از دعوا بر سر تقسیم پست و ثروت که در دور قبلی بمدت دو سال پارلمان اقلیم را به تعطیلی کشانید اندکی جلوگیری کرده باشند.

پس رفت این مناسبات عمیقا در ساختار حکومتهای محلی و در اشکال ملوک الطوایفی و عشیره ای تبلور یافته است و نمونه آنرا در کردستان عراق بوضوح می بینیم. احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد به هر اندازه که ادعای “دمکرات” بودن هم داشته باشند، اینجا و در کردستان عراق به یکی از سنتهای ارتجاع اسلامی، قومی، طایفه ای و عشیره ای مبنی بر گماردن ریش سفید محل در یک نهاد، پارلمان چنگ انداخته اند.

از سوی دیگر احزاب و جریانات ناسیونالیست اپوزیسیون کرد حکومت اسلامی مستقر در کردستان عراق سالها است تلاش میکنند از ساختار حکومت اقلیم برای آینده تحولات سیاسی در کردستان ایران کپی برداری کنند. آنان خیال میکنند قرار است به محض بزیر کشیده شدن حکومت اسلامی در ایران توسط انقلاب مردم، این الگوی عقب مانده را به کردستان ایران صادر کنند و کپی حکومت امتحان پس داده بارزانی، طالبانی و هم پیمانی شان با جریانات  و احزاب اسلامی  را برای مردم کردستان ایران به ارمغان بیاورند.

با قاطعیت تمام باید گفت که این سناریوی عقب مانده در کردستان ایران قابل تحقق نیست. از مقطع ظهور دایناسورهای اسلامی حاکم بر ایران مردم شهرهای کردستان از سر خواستهای آزادیخواهانه، برابری طلبانه و چپ در مقابل هر گونه پست رفتی ایستادند. مردم شهرهای کردستان ایران دچار فراموشی نسبت به  کارنامه احزاب و نیروهای ناسیونالیست کرد نشده اند. آنان بخوبی بیاد دارند که حزب ناسیونالیست کرد برای سجده و آستانبوسی بدرگاه خمینی صف کشیده بودند و ذوق زده منتظر گمارده شدن برای حاکمیت بر چند روستا بودند که توسط همان مردم افشا و رسوا شدند. همگان بخاطر دارند که تا همین یکسال قبل به مردم فراخوان میدادند که در انتخابات نمایندگان مجلس اسلامی و غیره شرکت کنند و به اصلاح طلبان رای دهند. مردم کردستان ایران، اهداف، سیاست و عملکرد قریب به سه دهه احزاب ناسیونالیست کرد در حاکمیت اقلیم کردستان عراق را از نزدیک عمیقا دیده و لمس کرده اند. جامعه ایران و مردم شهرهای کردستان ایران عمیقا تشنه رفاه، آزادی، همسرنوشتی انسانی و طبقاتی هستند. حقوق برابر شهروندی خواست مردم است. تبدیل جغرافیای ایران به جدولهای متفاوت بر اساس، مذهب، ملیت، قوم و قبیله و تاسیس حکومتهای محلی فدرال بعنوان ساختار سیاسی توسط ناسیونالیسم کرد، فارس، ترک، بلوچ و الگوی کردستان عراق و بعد از گذشت دو دهه از قرن بیست و یکم نه تنها از نظر مردم چندش آور است بلکه لکه ننگی بر پیشانی جوامع امروزی  است.

جنبش کارگری، فعالین و چهره های حی و حاضر جنبشهای اجتماعی، مدرن، مترقی و چپ در شهرهای کردستان در همسویی با مبارزات بهم تنیده سیاسی اجتماعی خود در سراسر کشور نه تنها اجازه نخواهند داد که سناریوی عراق و فضاحت ناسیونالیسم کرد در قامت عشیره  بارزانی و طایفه طالبانی در کردستان ایران سربلند کند بلکه با طرح مطالبات انسانی، طبقاتی و تلاش برای تحقق حقوق شهروندی در سراسر ایران، آرزوهای عقب مانده احزاب و جنبش به بن بست رسیده ناسیونالیسم کرد، فارس، ترک و غیره را بیش از این افشا، ترد و حاشیه ای خواهند کرد.

 ۸ آبان ۹۷ / ۳۰ اکتبر ۲۰۱۸

 

ایسکرا ۹۶۰