ریشه های اسلامی فاجعه نسل کشی در شنگال

ریشه های اسلامی فاجعه نسل کشی در شنگال

فاجعه کشتار جمعی در شنگال، نماد یک تراژدی هولناک انسانی و در همان حال مظهری از جهاد اسلامگرایان مومن به سیره و سنت محمد و دستورات قرآن علیه “کفر” و جان و هستی غیرمسلمانان در عصر کنونی است.

برای آنکه به درک عمیق ریشه های اسلامی و بستر ایدئولوژیک فاجعه کشتار شنگال جدا از تحلیل و بررسی ابعاد صرفا سیاسی آن دست بیابیم، لزوما بایستی به درک سیره و سنت پیامبر اسلام یعنی به تاریخ زندگی و روش و سلوک سیاسی محمد و صحابه اش در صدر اسلام و در قرن اول هجری از یکسو و آیات مربوط به جهاد علیه کفار، مصرح در قرآن از دیگر سو نائل آئیم. جز این، درک ما از فاجعه کشتار جمعی در شنگال ناقص باقی خواهد ماند و ذهن ما به عمق هولناکی آن راه پیدا نخواهد کرد و بدینسان نهایتا آن را در ردیف کشتارهای دسته جمعی رایج در عصر توحش سرمایه داری از نوع قومی، نژادی و یا سیاسی ارزیابی کرده و ابعاد مذهبی و ایدئولوژیک آن مورد غفلت قرار می گیرد.

سوم ماه اوت ۲۰۱۸ میلادی، مصادف با چهارمین سالگرد نسل کشی ایزدی های ساکن در منطقه شنگال واقع در کردستان عراق بود. چهار سال قبل در چنان روزی با حمله گروهی از مجاهدان اسلام و پیروان حقیقی سیره، سنت و زندگی محمد و همانا مجریان راستین آیات قرآن موسوم به گروه دولت اسلامی شام و عراق “داعش” به شهر شنگال، تنها در فاصله ای کوتاه صدها مرد ایزدی به دلیل عدم اعتقاد به اسلام و الله قتل عام و هزاران زن و کودک خانواده های آنان به اسارت و بردگی گرفته شدند و خانه ها و اموالشان غارت گردید.

در ادامه روند تکوین فاجعه، بسیاری از زنان ایزدی در بازارهای برده فروشی که به سبک و سیاق بازار برده فروشی صدر اسلام در مدینه، توسط پیروان حال حاضر سیره و سنت محمد و خلفای راشدین در شهرهای دور و نزدیک چون موصل و تلعفر برپا شده بود، به عنوان برده و کنیز به فروش رسیدند. همچنین حدود پانصد هزار تن دیگر از خانه و کاشانه خود آواره اردوگاههایی در سه کشور عراق، سوریه و ترکیه شدند.

به گواهی شاهدان عینی: «داعش که آمد و شهر را تصرف کرد، روی همه خانه ها نوشت “بیت ایزدی”، “بیت سنی”، “بیت شیعه”، “بیت مسیحی”؛ تا بدین‌ صورت با شناسایی خانه ها، آنهایی که باید تصرف می شد و آنهایی که باید تخریب می شد و آنهایی که مورد غضب قرار می گرفت، مشخص شوند.»

و در ادامه: «وقتی داعش آمد آنهایی که توانستند به سمت کوه شنگال فرار کردند و خود را به بلندی ها رساندند و آنهایی که نتوانستند در محاصره داعش افتادند. مردهای جوان و پیرمردان و‌ پیرزنان کشته و زنان و دختران جوان و کودکان به اسارت گرفته شدند.»

چنانچه به تاریخ صدر اسلام و تحولات مربوط به لشکرکشی های سپاه اسلام بویژه در قرن نخست هجری مراجعه کنیم، خواهیم دید که دقیقا همان روش و سلوکی که در صدر اسلام و به هنگام لشکرکشی های محمد و بعدها صحابه او به سرزمین ها و “بلاد کفر” جهت رفع “کفر و فتنه” یعنی کشتار غیرمسلمانان “کافر و مشرک” در متصرفات اسلامی رخ داد، عینا در شنگال نیز اتفاق افتاد.

بدینسان تعقیب و اسارت “کافران و مشرکان” در شنگال، جداسازی مردان و پسران نوجوان و کشتار بیدرنگ آنان، به اسارت گرفتن زنان و کودکان با هدف فروش، بردگی جنسی و تجاوز به آنان و در نهایت غارت خانه ها و تقسیم اموال و زمین های متعلق به کافران و مشرکان در میان سپاهیان پیروزمند اسلام که مردم کافر را برای هزارمین بار در تاریخ اسلام چون گذشته اما اینبار در شنگال به زانو درافکنده و بدین طریق پیام رستگاری! اسلام را از طریق شمشیر و خون و کشتار برای ایشان به ارمغان آورده بودند، یکبار دیگر به تمام قامت، تکرار دوباره تراژدی هولناک جهاد، کشتار و اسارت در تاریخ اسلام بود.

اجازه بدهید از زاویه ای دیگر نیز به فاجعه بنگریم، گروهی نسل کشی ایزدی ها در چهار سال قبل در شنگال را یک تراژدی و فاجعه انسانی منتج از عوامل صرفا سیاسی و تغییر معادلات در سطح روابط قدرت در منطقه می داند و یا لااقل سهم فاکتورهای سیاسی را آنچنان عمده می سازند که از ریشه های اسلامی و انگیزه های ایدئولوژیک بسترساز اصلی کشتار در شنگال غفلت می ورزند و لیکن گروهی دیگر کشتار غیرمسلمانان و کافران و به اسارت گرفتن زنان و فرزندان آنان در شنگال را بخشی از تاریخ جهاد اسلامگرایان حقیقی و پیروان سیره و سنت اصیل محمد و برحسب دستورات صریح قرآن و ادامه دهندگان عمل تاریخی محمد در امتداد گسترش اسلام به اقصی نقاط جهان از رهگذر جنگ علیه کفر و کشتار و نابودی کافران می پندارند.

به گمان من نسل کشی در شنگال بمثابه یک تراژدی هولناک انسانی بایستی در وهله نخست به عنوان نتیجه و محصول طبیعی جهاد اسلامگرایان مومن به قرآن و سیره و سنت محمد علیه غیرمسلمانان با هدف ریشه کن کردن “کفر و فتنه از گستره جهان” ارزیابی گردد. زیرا در نگاه اسلامگرایان، جهان و انسان ها از بدو ظهور اسلام در شبه جزیره عرب به دو بخش اسلام و کفر، حق و باطل، دو بخش مسلمان و کافر، مومن و حربی و مهدورالدم تقسیم بندی شده و این معیار، انگیزه اصلی مذهبی و اساس توجیه ایدئولوژیک کلیه کشتارها و قتل عام های تاریخ اسلام نظیر نسلی کشی مردم غیرمسلمان، “کافر، مشرک و مهدورالدم” در شنگال است.

بر این اساس وجدان های بیدار و آگاه به تاریخ اسلام و سیره و سنت محمد به روشنی می دانند بی تردید اسلامگرایانی که به شنگال حمله کردند برحسب این اصل اسلامی و قرآنی که “جهاد با کافران تا حاکمیت اسلام بر گستره جهان واجب است” و نیز مطابق با آیه ذیل و در راستای اجرای وظایف اسلامی و شرعی خود بر طبق سیره محمد و دستور مستقیم و نص صریح قرآن اقدام به جهاد و کشتار در راه الله علیه مردم بیدفاع شنگال نمودند:

«”وقـتلوهم حتی لاتکون فتنه ویکون الدین لله…” و با آنها پیکار کنید تا فتنه باقی نماند و دین، مخصوص خدا گردد.» سوره بقره، آیه ۱۹۳

مقصود از این آیه به روشنی یعنی آنکه اسلام بایستی عالمگیر گردد و اثری از غیرمسلمانان و کافران باقی نماند.

دلیل اینکه چرا اسلامگرایان مومن به سیره و سنت محمد و نیز مجریان حقیقی آیات و دستورات قرآن، شنگال را برای جهاد و مقابله با کفر انتخاب نمودند، جدا از دلایل نظامی و ژئوپلتیک آن، آیه ذیل علت را روشن می سازد. در حقیقت علت این بود که جامعه ای مجتمع از “کفار و مشرکان” در شنگال در نزدیکی و در بیخ گوش اسلامگرایان وجود داشت:

«”یـاایها الذین ءامنوا قـتلوا الذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظه…” ‌ای کسانی که ایمان آورده اید با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند) آنها باید در شما شدت و خشونت احساس کنند…» سوره توبه، آیه ۱۲۳

چنانچه مشاهده می شود به همین دلیل روشن ایدئولوژیک و اسلامی، شنگال در اولویت مجاهدان راه الله برای شروع روند پاکسازی کفر در منطقه قرار گرفت، چون این گروه از کافران و مشرکان نزدیکتر و در مقایسه با سایر کفار، بیشتر در دسترس پیروان راستین محمد و قرآن و حوزه عملیاتی جهاد اسلامی آنان علیه کفر بودند.

قتل عام مردان و پسران نورسیده در شنگال نیز در راستای تبعیت از سیره و کردار تاریخی محمد و نیز عمل به آیات مکرر قرآن با تاکید بر کشتار کافران و مشرکان صورت پذیرفت. در همین ارتباط ابتدا نگاهی به چند آیه قرآن داشته باشیم:

«‌”…فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکینَ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُوایییلَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ…” مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهى به کمین آنان بنشینید…» سوره توبه، آیه ۵

«”فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا…” پس چون با کسانى که کفر ورزیده اند برخورد کردید گردن ها را بزنید تا هنگامی که آنان را از پاى درآوردید…» سوره محمد، آیه ۴

جالب است بدانیم که الله اسلامگرایان “در بیش از ۵۰ آیه از قرآن تاکید می کند که از من بترسید. همچنین در قرآن لغت هلاک کردن ۷۳ بار در بیش از ۶۰ آیه به اشکال مختلف آن به کار رفته و نیز لغت عذاب به معنی مجازات و شکنجه، ۳۶۵ مرتبه در مجموع بیش از ۳۰۰ آیه در اشکال مختلف آن استفاده شده است. در حقیقت کشتن انسان از مکررترین و مهمترین موضوعات مورد اشاره در قرآن می باشد.”

از طرف دیگر سیره و سنت محمد در برخورد با غیرمسلمانان نیز گواه این امر است که پیروان راستین وی در کسوت داعش در عصر ما، در پیمودن راه و مسیر “شرع مقدس” و قوانین آن خطا نرفته اند و آنان از همان سنت و راه و رسمی در راستای کشتار و نسل کشی غیرمسلمانان پیروی کردند که توسط پیامبرشان در صدر اسلام پایه گذاری شد و سپس توسط اصحاب وی به ویژه در قرن اول هجری با شدت تمام در قبال ساکنان “بلاد کفر” دنبال گردید.

به عبارت دیگر فاجعه کشتار ایزدی ها در شنگال در حقیقت در امتداد همان روش و بر متن سلوکی صورت پذیرفت که بر اساس سنت جاافتاده وحشیگری و کشتار علیه غیرمسلمانان توسط محمد پایه ریزی گردید و اولین قربانیان اصلی آن در عصر خود وی، مردان، نوجوانان، زنان و کودکان طایفه بنی قریظه در سال پنجم هجری بودند.

تمام مورخین معتبر و مشهور تاریخ اسلام نظیر ابن هشام، ابن اسحاق، واقدی، ابن اثیر و طبری بطور دقیق واقعه هولناک کشتار عظیم کلیه مردان و پسران نوبالغ طایفه بنی قریظه و به اسارت بردن زنان و کودکان و غارت خانه و کاشانه آنان را به تصویر کشیده اند.

ابن اسحاق قدیمی ترین مآخذ است که با دقت تمام جزئیات این کشتار هولناک نظیر قتل عام در شنگال را شرح می دهد. طبق شرح مذکور، محمد به بهانه‌ حمایت سران طایفه بنی قریظه از مشرکان مکه آنها را چند هفته محاصره نمود و پس از آنکه تسلیم شدند با حکمیت “سعد ابن معاذ” از قبیله‌ اوس که قبلا و بی آنکه یهودیان اطلاع داشته باشند، مسلمان شده بود، تمام مردان و پسران نوبالغ بنی قریظه یعنی بالغ بر ۷۰۰ تا ۹۰۰ نفر را گردن زد و زنان، دختران و پسران نابالغ آنان را به بردگی گرفت و تمام خانه ها، اموال و زمین های آنها را غصب نمود. قرآن با تائید این جنایت هولناک تصریح می کند:

«”وَ أَنْزَلَ الَّذینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِمْ وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَریقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً وَ أَوْرَثَکُمْ أَرْضَهُمْ وَ دِیارَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ وَ أَرْضاً لَمْ تَطَؤُها وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرا.” و کسانی از اهل کتاب را که با [مشرکان] همنشینی کرده بودند، از دژهایشان به زیر آورد و در دلهایشان هراس افکند: گروهی را می کشتید و گروهی را اسیر می کردید و زمین شان و خانه ها و اموالشان و سرزمینی را که در آن پا ننهاده بودید به شما میراث داد، و خدا بر هر چیزی تواناست.» سوره احزاب، آیه های ۲۶ و ۲۷

جالب آنکه از این میان یک پنجم غنائم به پیامبر و فرستاده الله تعلق می گرفت. علاوه بر این، او در شب همان روز قتل عام مردان طایفه بنی قریظه با زنی اسیر به نام ریحانه که در همان روز در برابر چشمانش، پدر، عموها، برادران و شوهرش توسط علی و زبیر و سربازان اسلام گردن زده شدند، خلوت کرد. یعنی پیام آور دوستی و رحمانیت! در همان حال که شوهر و تمام مردان خانواده آن زن را کشته بود در شب همان روز نیز به خود وی رحم نکرد. این تنها نمونه ای است روشن دال بر چگونگی و ماهیت سیره، سنت، سلوک و شخصیت نبی و پیام آور الله خدای اسلامگرایان.

در همین ارتباط، توحش و پلیدی چنان از رهگذر توجیه ایدئولوژیک و شرعی به اوج می رسد که نص صریح قرآن مجوز تجاوز به زنان و دختران اسیری که پدران، برادران و شوهران آنان به جرم کافر بودن به دست اسلامگرایان کشتار شده اند را بوضوح صادر می کند:

«”و المحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم…” زنان شوهردار بر شما حرام هستند مگر آنها را که از راه اسارت مالک شده اید…» سوره نساء، آیه ۲۴

حال با این وصف در عصر حاضر چه انتظاری می توان از پیروان محمد و مومنان به سیره و سنت او خواه داعش سنی و خواه داعش شیعی جز توحش، شرارت، تجاوز، کشتار و نیستی داشت. آیا با اوصافی که در فوق ذکر گردید کشتار سبعانه مردان و جوانان ایزدی در شنگال و به بردگی گرفتن زنان و دختران و تجاوز به آنان توسط اسلامگرایان موجب حیرت است؟

خیر حیرت انگیز نیست، زیرا ما آگاهیم که چنین شرارت و توحشی، ذاتی و برخاسته از ماهیت پلید اسلامگرایان، کتاب و آئین و سیره و سنت خونبار و متجاوز پیامبر ایشان است. آنچه از این بابت در اعماق وجود هر انسان شریف، آگاه و مطلع از تاریخ اسلام و ماهیت ضدبشری قرآن و سیره و سنت درنده خوی پیامبر آن پدید می آید، تنها حس نفرت است و خشم.

همه این اتفاقات که اجزا و ابعاد فاجعه هولناک شنگال شامل قتل عام مردان و نوجوانان، اسارت زنان و کودکان و رواج برده داری در قرن ۲۱ میلادی را به سبک و سیاق ضد انسانی صدر اسلام و عصر محمد و دوره حضور وی در مدینه در خاطره ها و حافظه تاریخ تداعی می کند، به دست مجاهدان اسلام و پیروان حقیقی قرآن و محمد یعنی گروه داعش در انطباق کامل با دستورات مستقیم اسلامی و قرآنی و هماهنگ با سیره و زندگی پیامبر اسلام به مرحله اجراء درآمد.

بنابراین هر آن کس که در این امر تشکیک ورزد و بروز فاجعه نسل کشی مردم بیدفاع ایزدی و به اسارت گرفتن زنان و فرزندانشان و سپس فروش آنان در بازارهای برده فروشی با هدف بردگی جنسی و تجاوز به آنان را از ریشه های اسلامی و قرآنی آن و پیوندش با سیره و سنت ضد بشری محمد جدا سازد، بی تردید فریبکاری بیش نیست، زیرا همانا خاک در چشم حقیقت تاریخ می پاشد و چنین جنایت هولناکی را به نفع تکرار آن در تاریخ آینده به دست اسلامگرایان توجیه می کند و بدین ترتیب افکار عمومی را از توجه به انگیزه های ایمانی، ریشه های اسلامی و زمینه های ایدئولوژیک سبب ساز و آماده کننده بستر چنین جنایت های هولناکی که تاکنون هزاران بار توسط مجاهدان حقیقی اسلام در طول تاریخ حیات این آئین متوحش و ضد بشری خلق شده، منحرف می سازد.

ژوئیه ۲۰۱۸